در چند سال اخیر بهویژه پس از آغاز اعتراضهای بهار عربی تنش بین تهران و ریاض بالا گرفته است. رقابت بر سر نفوذ در دیگر کشورهای خاورمیانه، منطقه را به جنگهای نیابتی ویرانگر کشانده است. رسانهها از «جنگ سرد» جمهوری اسلامی و پادشاهی سعودی سخن میگفتند و میگویند.
با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، ریاض به متحد بسیار نزدیک واشنگتن بدل شد و ایران به دشمن مشترک. ترامپ علیرغم اعتراضهای داخلی، در جنگ یمن از عربستان و متحد دیگرش امارات متحده حمایت کرد و انبوهی از سلاح به آن دو فروخت. اسرائیل نیز در همین روند به متحد استراتژیک ریاض و ابوظبی و برخی دیگر از کشورهای عربی منطقه بدل شد.
اما جو بایدن، رئیسجمهوری جدید ایالات متحده پس از ورود به کاخ سفید فروش سلاح به عربستان و امارات را به تعلیق در آورده و نزدیکی سابق بین آمریکا و اسرائیل نیز وجود ندارد. در اسرائیل، نگرانیها از این بالا گرفته که بایدن هنوز با بنیامین نتانیاهو تماس تلفنی برقرار نکرده است.
آیا ورود بایدن معادلات سیاست خارجه واشنگتن در قبال تهران و ریاض را تغییر میدهد؟
تحلیلگران آمریکایی همچون کارن ای یانگ، پژوهشگر انستیتو «امریکن اینترپرایز»، مینویسند که اکنون زمان فشار آمریکا بر عربستان برای پاسخگویی نسبت به نگرانیهای حقوق بشری و مداخلات در منطقه است. در سوی دیگر، کسانی همچون جیمز استاوریدیس، دریادار بازنشسته ارتش آمریکا تهران را «تهدید وجودی» برای عربستان توصیف میکنند و خواهان فشار منسجم و نزدیکی بیشتر عربستان و اسرائیل به واسطه آمریکا برای واداشتن ایران به مذاکرهاند. برخی دیگر از برقراری توازن در سیاست خارجه آمریکا در قبال ایران و عربستان سخن میگویند؛ همچون جف لمییر، پژوهشگر اندیشکده آمریکایی «اولویتهای دفاعی».
مخالفت با ورود عربستان به مذاکرات تهران ــ واشنگتن
لمییر در «نیوزویک» مینویسد:
عربستان سعودی نباید نیروی هدایتکننده سیاست ایالات متحده درباره ایران باشد.
این تحلیلگر با اشاره به پیشنهاد امانوئل مکرون رئیسجمهوری فرانسه برای شرکت دادن عربستان در مذاکرات با ایران و پذیرش این ایده از سوی آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا مینویسد: «فرصت دادن به بازیگران منطقهای برای دیکتهکردن ضوابط توافق جدید احتمالاً به ضوابطی حداکثری میانجامد که ایران به سادگی آنها را رد خواهد کرد.»
به باور لمییر منافع آمریکا با منافع دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس یکی نیست و تنشزدایی با ایران باید در اولویت دولت بایدن باشد.
او میگوید که آمریکا باید عربستان و امارات را تشویق کند که خودشان به دیپلماسی با ایران مشغول شوند؛ همانچیزی که جیک سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن بر آن تأکید دارد. این تحلیلگر به دولت بایدن توصیه میکند که زیر بار فشارهای اسرائیل نیز نرود.
لمییر همچنین کاستهشدن از فشار تحریمها بر ایران را نیز به نفع دیپلماسی ارزیابی میکند و مینویسد: «فشار اقتصادی کاهشیافته بر ایران باعث میشود این کشور از مسمومکردن روابط با ایالات متحده پرهیز کند و دیپلماسی آسانتر خواهد شد.»
دفاع از تغییر ماهیت رابطه آمریکا با عربستان
کارن ای یانگ از انستیتو «امریکن اینترپرایز» در ستونی برای «فارن پالیسی» از تغییر ماهیت رابطه آمریکا با عربستان دفاع میکند و مینویسد که «عربستان سعودی میخواهد یک کشور نرمال باشد و بایدن هم باید دقیقاً با این کشور مثل یک کشور نرمال رفتار کند». یعنی از این پس واشنگتن نباید چشم بر رفتارهای ضدحقوق بشری عربستان ببندد و باید سیاست این کشور را همچون هر کشور دیگری به ارزیابی و نقد بکشد.
یانگ مقاله را با اشاره به وعده بایدن در طی کارزار انتخاباتی در ۲۰۱۹ آغاز میکند که گفته بود:
میخواهم روشن بگویم که در صورت رئیسجمهوربودن من، به آنها [عربستانیها] سلاح بیشتر نمیفروختیم. در واقع کاری میکردیم جواب پس بدهند و همان حکومت مهجور و طردشدهای بشوند که واقعاً هستند.
این تحلیلگر از توقف فروش سلاح به عربستان و پایان دادن به حمایت آمریکا از این کشور در جنگ یمن، و از عادیسازی رابطه واشنگتن ــ ریاض (به معنای قائل نشدن امتیاز ویژه برای عربستان) دفاع میکند.
یانگ اما در ادامه میگوید که برخورد با عربستان به عنوان یک کشور عادی «همانچیزی است که عربستان سعودی هم خواسته است». او به تلاشهای اقتصادی و برنامههای توسعه و اصلاحات سالهای اخیر در عربستان اشاره میکند که به گفته او نشانه تمایل این کشور برای بدل شدن به عضوی عادی در جامعه جهانی است.
یک دلیل دیگر یانگ برای این عادیسازی، موفقیت مذاکرات دوباره با ایران برای احیای برجام است. او مینویسد:
«بازگشت به برجام بازگشت فوری به وضعیت ۲۰۱۵ نخواهد بود بلکه نیازمند مجموعهای از مذاکرات است که حالا باید حضور منطقهای افزایشیافته ایران در یمن و سوریه و توسعه برنامه موشکیاش را نیز در نظر بگیرد. بازگشت به برجام حتی به عنوان هدفی موقتی دستکم به همکاری و قبول عربستان و امارات متحده نیازمند است.»
ادامه فشار بر ایران به عنوان «تهدید وجودی عربستان»
دریادار بازنشسته آمریکایی نیز در نشریه «بلومبرگ» از برقراری توازن در رابطه آمریکا با عربستان و ایران و اسرائیل دفاع میکند اما این توازن را به نفع فشار یکپارچه بر ایران میبیند که به گفته او برای عربستان و اسرائیل «تهدید وجودی» است. جیمز استاوریدیس مینویسد:
من سپتامبر ۲۰۱۹ زمان حمله پهپادی به میدانهای نفتی عمده سعودی که به احتمال قریب به یقین توسط ایران انجام شد، در عربستان بودم. میتوانستم دود برخاسته به هوا را در دوردست از بالکن اتاق هتلام ببینم. با سفیر وقت ایالات متحده حرف زدم و هر دو متفق القول بودیم که تهران یک تهدید وجودی برای سعودیها است.
به نوشته این دریادار بازنشسته، در اسرائیل هم چنین حسی وجود دارد و مقامهای ارشد این کشور بر این باورند که «ایران به تدریج در ساختن زرادخانه هستهای موفق خواهد بود مگر اینکه مداخله نظامی مستقیم جلوی این کار را بگیرد».
استاوریدیس ایران را در حال بازی «پلیس خوب، پلیس بد» با دولت بایدن توصیف میکند: توقیف شناور کره جنوبی به عنوان پلیس بدی که میتواند تنگه هرمز را ببندد، و نشان دادن تمایل به بازگشت به برجام به عنوان پلیس خوب.
او پیشبینی میکند که دولت بایدن در روندی آهسته و تدریجی به ایران نزدیک خواهد شد و از «پریدن داخل برجام» احتراز خواهد کرد اما همزمان از «جفتشدن مسألهدار واشنگتن و ریاض» میگوید:
«کنگره به خاطر جنگ در یمن و درد و رنج انسانی در آنجا منتقد خواهد بود. هنوز فراخوانها به تحقق عدالت در مورد پرونده قتل جمال خاشقجی ادامه دارند. ریاض و آمریکا بر سر بهترین رویکرد نزدیکشدن به ایران اختلاف خواهند داشت. و در زمینه تولید انرژی هم رقیب خواهند بود.»
دریادار بازنشسته آمریکایی اما در نهایت بر این باور است که در درازمدت آمریکا و عربستان به شراکت خود ادامه میدهند.
او به دولت بایدن توصیه میکند که روند نزدیکشدن اسرائیل و عربستان را برای تشکیل فشاری یکپارچه بر ایران برای واداشتناش به مذاکره پیگیری کند.