در روزهای گذشته مسئولان زندان شهرستان ساوه در استان مرکزی با اعمال زور و برخورد خشونتآمیز به منظور تحقیر و اهانت به باورهای مذهبی یک زندانی پیرو آیین یاری، اقدام به تراشیدن اجباری سبیل این زندانی کردند.
این اقدام مسئولان زندان ساوه موج گستردهای از اعتراضات شهروندان، فعالان و بزرگان آیین یارسان را به دنبال داشته است. سبیل یکی از نمادهای آیینی مردان پیرو آیین یارسان به شمار میآید و داشتن سبیل امری مهم و محترم بر آنان است.
در بررسی این ماجرا، مهرانگیز کار، حقوقدان به زمانه میگوید جامعه متنوع و تکثرگرای ایران تا زیر سلطه حکومت دینی است، وضعیت اقلیتهای دینی اعم از سنی و یارسان و بهایی و دیگر آیینها و مشربها، همین است و افق روشنی دیده نمیشود.
رضا شاهمرادی، فعال حقوق اقلیتها هم میگوید جامعه یارسان این بار به دنبال رسمیت یافتن دین خود است و به تجربه دریافته که وعده و وعیدهای مقامات حکومتی چاره کار نیست و صرفا راهی برای خریدن زمان و فرار از واقعیت و خواسته مردم است.
در روزهای اخیر، مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان که از مرداد ماه ۹۲ در رابطه با «حقوق شهروندان پیرو آیین یارسان و رفع تبعیضهای همهجانبه» علیه این اقلیت دینی در ایران فعالیت میکند نیز با انتشار دو بیانیه جداگانه اقدام اخیر مسئولان زندان ساوه را شنیع و غیرانسانی خوانده و آن را شدیدا محکوم کرده است.
در این دو بیانیه، فعالان مدنی یارسان ضمن اشاره به تبعیضهای ساختاری، خواهان محاکمه علنی و مجازات عادلانه خاطیان شدهاند و همچنین بار دیگر موضوع به رسمیت شناخته شدن آیین یاری در قانون اساسی کشور را مطرح کردهاند.
در بخشی از بیانیه اخیر این مجمع آمده است:
«مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان … یک بار دیگر خواستار بازنگری و اصلاح قانون اساسی به منظور احقاق حقوق آحاد ملت و تضمین برابریِ بیقید و شرطِ همه شهروندان به ویژه اقلیتهای اتنیکی و عقیدتی است. ما همچنین خواهان فراهم آوردن مقدمات لازم جهت شناخته شدن آیین یاری به عنوان “آیینی مستقل” در قانون اساسی هستیم.»
ظلم و تبعیض علیه اقلیت یارسان
تراشیدن اجباری سبیل در رابطه با اقلیتهای دینی در ایران مسبوق به سابقه است و مسئولان حکومتی تاکنون بارها به منظور اهانت و هتک حرمت مردان یارسان، دست به چنین عملی زدهاند.
خرداد و تیر ماه ۹۲ پس از آنکه مأموران زندان همدان به اجبار سبیل یکی از پیروان آیین یارسان را تراشیدند، سه شهروند یارسان به نامهای نیکمراد طاهری، حسن رضوی و محمد قنبری در اعتراض به این اقدام مقابل فرمانداری همدان و همچنین ساختمان مجلس در تهران اقدام به خودسوزی و جانباختند.
پس از آن وعدههایی از جانب علی لاریجانی، رئیس وقت مجلس مبنی بر رسیدگی به مشکلات اقلیت آیین یارسان داده شد اما این وعدهها هیچ وقت عملی نشدند.
آمار رسمی و دقیقی از شمار شهروندان جامعه یارسان ایران در دست نیست اما منابع داخلی این اقلیت آیینی جمعیت آن را حدود سه میلیون نفر تخمین زده است. با وجود این آیین یارسان نه تنها به رسمیت شناخته نمیشود بلکه پیروان آن از استخدام در مشاغل رسمی محروم و همواره هدف شدیدترین ستمها و تبعیض مضاعف هستند.
مهرانگیز کار، حقوقدان، در گفتوگو با زمانه علت ادامه چنین سیاستی علیه اقلیت یارسان را چنین توضیح میدهد:
مهرانگیز کار
«علت را مانند بسیاری از خطاهایی که جمهوری اسلامی ۴۲ سال است مرتکب میشود باید از بزرگان این حکومت پرسید. تصور بر این است که فقیهان شیعه که این حکومت را تأسیس کردهاند مبانی اعتقادیشان بر این بوده و هست که تنها سه دین زرتشتی، کلیمی و مسیحی دارای کتاب آسمانیاند و دیگر ادیان و مذاهب که کتاب آسمانی ندارند، نباید به رسمیت شناخته شوند.»
او میگوید که آنها با استناد به این داوری است که دیگر ادیان را به رسمیت نمیشناسند و هراس دارند که اقلیتهای مذهبی پس از به رسمیت شناخته شدن، آداب و آیین دینیشان را آزادانه اجرا و آن را تبلیغ کنند:
«هدفشان از اینکه برای مثال سبیل یک مرد یارسان را در زندان میتراشند، تحقیر دین و آیین آنهاست. نظر به تحقیر دارند تا دین دیگری غیر از تشیع دوازده امامی، قدرت معرفی و حضور آزادانه در زادگاهش را نداشته باشد. در این شرایط مشقتبار یارسانها یا تظاهر به باورهای خود نمیکنند و در نهان آیین به جا میآورند یا در نهایت مهاجرت میکنند.»
به گفته مهرانگیز کار، تا حکومت با پسوند دینی در ایران مستقر است امیدی بر آزادی مذهب و باورهای دینی متصور نیست و با فرض تغییر حکومت، اگر در قانون اساسی آینده باز هم دین رسمی را شیعه اثنی عشری اعلام کنند، این تبعیضهای دینی از بین نمیرود.
رضا شاهمرادی، فعال حقوق اقلیتها اما درباره مسأله اهانت و نادیده گرفتن حقوق پیروان آیین یاری به زمانه میگوید اگر در مورد ایرانِ بعد از انقلاب حرف بزنیم این فشار و توهینها تا به امروز تداوم داشته و ظلم و ستم به صورت سیستماتیک علیه یارسانها اعمال شده است:
«مردم یارسان مشخصا یارسانهای کُرد و لک در یک منطقه جغرافیایی خاصی زندگی میکنند که علاوه بر دوری از مرکز و مشکلات بیکاری و عدم توزیع عادلانه امکانات، به رسانه آزاد هم دسترسی ندارند و سرکوب شدید آنها توسط حاکمیت از چشم اهالی رسانه به دور مانده است. بخش عمده این نادیده گرفتنها عمدی و در راستای سیاستهای تنگنظرانه و سختگیرانه نظام جمهوری اسلامی علیه یارسانهاست و تاکنون کمتر رسانهای یا روزنامهنگاری مسائل یارسان را از نزدیک و به دقت پیگیری کرده است.»
به گفته شاهمرادی، ادامه صدور و اجرای احکام ظالمانه علیه پیروان آیین یارسان، نفوذ مذهب شیعه و حجم بالای سرمایهگذاری برای تبلیغات شیعهگری در راستای انکار هویت یارسانی و …، موجب کوچ بسیاری از یارها از خانه و سرزمین خود و همچنین تغییر و دست کشیدن از عقیده و باور خویش شده است و چنین سیاستی مخصوصا در «مناطق لکستان» مشهود است:
«اقدام به تراشیدن شارب جواد احمدی، از پیروان آیین یارسان مصداق بارز شکنجه روحی و روانی و در راستای همین ستم سیستماتیک علیه اقلیت یارسان است. مقامات حکومتی به خوبی میدانند تضییع حقوق مردم یارسان کمترین هزینهای برای آنها ندارد و شکایت و اعتراض هم به جایی نمیرسد.»
رضا شاهمرادی
شاهمرادی میگوید نمونه بارز این بیتوجهی ماجرای قتل میترا استاد به دست محمدعلی نجفی، شهردار سابق تهران و به میان آمدن موضوع «مهدورالدم بودن» مقتول است که در نهایت با فشار حکومت منجر به رضایت اجباری خانواده مقتول شد.
وجود چنین تبعیضهای ساختاریای علیه جامعه یارسان، از اقرار اجباری به دیگر ادیان رسمی کشور تا محرومیت از حقوق شهروندی در حالیست که در تمامی آموزههای آیین یاری نشانههای دوستی، صلح و همزیستی مسالمتآمیز دیده میشود. با وجود این پیروان این اقلیت آیینی، چه تهدیدی میتوانند برای حکومت باشند؟
مهرانگیز کار در پاسخ به این پرسش میگوید:
«جمهوری اسلامی نسبت به آزادی دین و مذهب و وجدان، پایبندی ذاتی ندارد. برای هر دین و مذهب، ظرفیت “جاسوسی” پیدا میکند و سرکوب را با پوشش جاسوسی توجیه میکند. در ایران حتی اهل تسنن از برابری حقوق شهروندی برخوردار نیستند. آنها نیز در مشاغل کلیدی و حوزههای زمامداری حضور پررنگ ندارند. فاقد آزادی عمل در مدارس دینی و تعیین دروس دینی هستند. در صورت لزوم و اغلب با هدف بالا بردن درجه ارعاب، وصله جاسوسی را به قبایشان میچسبانند، همانطور که میبینیم دارهای اعدام در مناطق سنیشین بیش از جاهای دیگر برپاست.»
این حقوقدان میگوید ایجاد تبعیض و محدودیت ربطی به محتوای دین و آیین ندارد و ریشه آن در جمهوری اسلامی، تأکید بر حقانیت یک دین و «سروری آخوندهای آن دین» و سرکوب دیگر ادیان و مذاهب است:
«نمایندگان شیعه اثنی عشری اینک بالای هرم قدرت نشستهاند. این جایگاه را با روا داشتن تبعیض و خشونت نسبت به دیگران به دست آوردهاند. یارسانها یا بهائیان یا مشربها و مکتبهای درویشان از درونمایه صلح و دوستی و همزیستی مسالمتآمیز برآمدهاند اما از نگاه صدرنشین شیعه، باید خفه بشوند و گرایشهای صلحجویانهشان را پنهان کنند تا جامعه متوجه آنها نشود و جمعی از شیعیان دست دوستی به سویشان دراز نکنند.»
مهرانگیز کار در پاسخ به این پرسش که اگر اعمال سرکوب و تبعیض علیه مردم یارسان متوقف نشود چه تبعاتی را در آینده میتواند به دنبال داشته باشد نیز میگوید:
«راه چاره برای شیعه و سنی و کلیمی و مسیحی و زرتشتی و بهایی و یارسان و بیخدا، همه و همه این است که ضد بقای جمهوری اسلامی با یکدیگر همسو و همراه بشوند و همزیستی مسالمتآمیز با حکومت جبار را نپذیرند و برای رسیدن به روزگاری که آزادی و دین و عقیده و وجدان تثبیت بشود، خود و فرزندانشان آمادگی پیدا کنند. ادامه وضع موجود به نفع پیروان بسیار آیینهایی که در ایران حضور دارند، نیست.»
جامعه یارسان و فعالان مدنی
بزرگان و کنشگران آیین یارسان در واکنش به اقدام مسئولان زندان ساوه در زدن سبیل یک همآیینی خود از طریق صدور بیانیه و تعدادی از شهروندان نیز با امضا و جمعآوری نامههای سرگشاده اعتراض خود را نشان دادند.
رضا شاهمرادی اما میگوید اولین بار نیست که جامعه یارسان در مقابل این هتک حرمت و بیعدالتیها اعتراض میکند:
«در خودسوزیهای زنجیرهای دیدیم که بارها در کرمانشاه و تهران تجمعاتی صورت گرفت که با وعدههای توخالی و با ضرب و شتم از سوی نیروهای پلیس به پایان رسید و متعاقب آن هم علی یونسی، مشاور وقت حسن روحانی آب پاکی را روی دست مردم یارسان ریخت و در جلسهای در پاسخ به یکی از پیروان آیین یاری که گفته بود مسلمان نیست، گفت که شما مسلمان هستید و تفاوت بسیار اندکی با مذهب شیعه دارید.»
به گفته این فعال حقوق اقلیتها، عکسالعمل یونسی از آن جهت اهمیت داشت که با انکار هویت یارسانی و مصادره آن به نام شیعه، از بررسی مسائل مربوط به یارها خودداری کرد و خواستِ جامعه یارسان برای به رسمیت شناختن آیین یاری در قوانین اساسی کشور را به حاشیه برد.
خرداد ماه ۹۸ به دنبال توهین مسعود مهدوی، امام جمعه شهر الوند به مردم یارسان، در ابتدا اقداماتی از سوی جامعه یارسان شکل گرفت، از جمله ایجاد یک کانال تلگرامی که در مدت کوتاهی چندین هزار عضو گرفت اما چندی بعد با پادرمیانی مقامات حکومتی و ریشسفیدان منطقه، باز هم مطالبهگری این اقلیت آیینی بدون دستیابی به نتیجهای خاص متوقف شد.
اما تنها چند روز پس از اقدام اخیر مسئولان زندان ساوه، این بار خواستههای جامعه یارسان شکل دیگری به خود گرفته است. شاهمرادی در این باره میگوید:
«جامعه یارسان به تجربه دریافتهاند که وعده و وعیدهای مقامات حکومتی چاره کار نیست و صرفا راهی برای خریدن زمان و فرار از واقعیت و خواسته مردم است. یارسانیها این بار به دنبال رسمیت یافتن دین خود هستند و در این راه مشغول جمعآوری امضای الکترونیکی و طومارهای کاغذی امضا شده در جمخانهها و شهرها و روستاهای یارساننشین هستند.»
شاهمرادی در پاسخ به این پرسش که آیا این دسته از اقدامات از سوی جامعه یارسان کافی هستند میگوید:
«قطعا خیر اما به روشنی میتوان سیر صعودی این اقدامات و مبارزات را مشاهده کرد. شاید حکومت جمهوری اسلامی بتواند به رویه سابق این بار هم به وعدههای توخالی بسنده کند اما یک امر مسلم است: این روند و فرایند به فردا چشم دوخته است و هرگز به عقب برنمیگردد. اگر دیروز ریش سفیدان به مردم یارسان توصیه به سکوت میکردند، امروز میبینیم که خیلی از جمخانهها به صورت جداگانه بیانیه و نامه سرگشاده نوشتهاند و بارها از خواسته عموم حمایت کردهاند که در نوع خود بیسابقه است.»
این فعال حقوق اقلیتها میگوید میتوان پیشبینی کرد که حکومت جمهوری اسلامی قرار نیست از مواضع قهرآمیز و سختگیرانه خود نسبت به یارها کوتاه بیاید یا انتظار نمیرود جایی در قانون اساسی برای دین یارسان در نظر گرفته شود چون مسیری که جمهوری اسلامی در پیش گرفته فرسنگها با خواسته واقعی مردم یارسان فاصله دارد:
«اما به اهمیت یک موضوع باید بسیار توجه کرد: اینکه این جنبش را به چه صورت باید مدیریت کرد و چگونه از ظرفیت بالای آن در مسیر درست بهره برد. هدف جنبش را نباید به تصمیم سطحی مدیران وابسته کرد. جنبش باید به راه خود ادامه دهد و از ابزارهای جدید بهره ببرد تا هم دیده شود و هم الگوی مناسبی برای سایر مردم ایران و حتی خاورمیانه باشد.»
شاهمرادی به بیانیه اخیر مجمع فعالان و پیرهای یارسان از جمله سید نصرالدین حیدری اشاره میکند و میگوید زمان مناسبی است که نظامالدین مشعشعی (یکی از بزرگان یارسان) و فرزندش سامالدین هم مواضع خود را مشخص کرده و در کنار مردم یارسان قرار بگیرند:
«در این راستا پیرهایی همچون آقای حیدری، مشعشعی و افضلی و همانطور نهادهای مدنی مثل مجمع مدنی یارسان در کرمانشاه و سازمان دمکراتیک یارسان در خارج از ایران لازم است همواره پشتیبان خواستههای مردم باشند و در مواقع نیاز با صدور بیانیه یا تجمع یا شرکت در توفانهای توئیتری راه را برای ورود جامعه یارسان به عرصه سیاسی باز کنند تا در آینده صندلی یارسانها در مذاکرات و محافل حقوقی و سیاسی کشور خالی نماند.»
مردم یارسان در تمام این سالها تلاش کردهاند تا در مقابل ستم، فشار و تبعیضهای حکومتی از سنتهای خود محافظت کنند. جامعه یارسان امروزه با شکل دادن جنبشهایی مستمر و فراگیر در پی همصدایی و حمایت اکثریت جامعه ایران هستند. جنبشهایی که از بالویل دانا و بابا سرهنگ و مامه جلاله و شاهخوشین شروع شد و تا سلطان سهاک و خاتون رمزبار (خاتون دایراک) و پیر بنیامین و بابا یادگار ادامه داشته و دارد.