دور جدیدی از سرکوب کودکان کار، خیابان و معتادان بی سرپناه در تهران آغاز شده. فرماندار که از پیشرفت کار رضایت دارد به شهروندان تهران اطمینان داده «جمعآوری کودکان کار و معتادان متجاهر» ادامه خواهد یافت. سپاه «محمد رسولالله»، سازمان تبلیغات اسلامی و ائمه جمعه هم به کارزار حکومتی «پاکسازی کامل چهره شهر» از کودکان کار خیابان و معتادان بیخانمان به دستگاههای دولتی پیوستهاند. در محله هرندی ستادی ویژه شکل گرفته و و طلبههای جوان در محل مستقر شدهاند.
عیسی فرهادی فرماندار تهران در این زمینه به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت بالغ بر ۱۰ هزار معتاد توسط نیروهای انتظامی «جمع آوری» شده و در کمپهای مختلف در سطح استان نگهداری میشوند. اقدام بهزیستی در مورد کودکان کار «مطلوب» و «اقدامات لازم پس از جمع آوری» کودکان کار اتباع نیز در حال انجام است. «اقدامات لازم پس از جمع آوری» کودکان مهاجر به زبان ساده یعنی «دیپورت» کودکان کار افغان.
سرکوب قربانیان نظام ناعادلانه و غیرانسانی به پنهان ماندن عوامل ایجاد کار کودکان، گسترش اعتیاد و بیخانمانی منجر میشود. برنامهای که تا کنون به بارها اجرا شده اما نه تنها به کاهش کودکان کار و خیابان و بی سرپناهان نینجامیده بلکه با گسترش بیکاری، شکاف فقر و ثروت بر ابعاد آن افزوده میشود.
در بحبوحه همه گیری کرونا در کنار نیروی انتظامی، سپاه محمد رسولالله (زیرمجموعه قرارگاه ثارالله)، سازمان تبلیغات اسلامی و ائمه جمعه هم وارد میدان و طلبهها در محل مستقر شدهاند. در محله هرندی (سابقا دروازه غار) که حدود ۱۲ هزار خانوار عموما محروم از جمله مهاجران افغان زندگی میکنند، لشگری از روحانیون و نظامیان در ستادی متشکل شدهاند.
نقش رسانه
سرکوب کودکان کار و بی خانمانها از سوی فرماندار تهران در رسانهها توجیه میشود. فرماندار تهران پیش از این یک بار حین ارائه بیلان یک ماهه فعالیت خود بر ادامه طرح تاکید کرده و افزوده بود: «لازم است برای پاکسازی کامل شهر تهران همکاری همه جانبهای از سوی دستگاههای مختلف و به ویژه رسانهها وجود داشته باشد.»
رسانههای وابسته و تحت سانسور با تکرار و بسط ادبیات ارگانهای سرکوب درباره کودکان کار همین رسالت را انجام میدهند.
استفاده از واژه «جمع آوری» برای سرکوب کودکان کار توسط شهرداری و نیروی انتظامی، تعبیر دستگیری و زندان معتادان بی خانمان به پاکسازی چهره شهر، القای این تصور که کلیت کودکان کار ولگرد، دزد و اعضای گروههای مافیایی هستند، جزئی از آماده سازی اذهان برای سرکوب کودکان کار است که در فیلم و سریالها بسط داده میشود. نمونه سریال «ملکه گدایان» است که به تازگی در شبکه خانگی پخش میشود و اعتراض مدافعان حقوق کودک را برانگیخته است.
انجمن حمایت از کودکان در معرض خطر از در انتقاد از این سریال نوشته است:
«اکثریت قریب به اتفاق کودکان کار، چنانکه بارها توسط افراد آگاه این حوزه و بر اساس تجربیات و تحقیقات بیان شده است، کسانی هستند که به خاطر شرایط سخت زندگی خانوادهشان مجبور به پذیرفتن نقش نانآور خانواده شدهاند. علت العلل مساله کار کودکان پدیده فقر و بیکاری خانوادههای دهکهای شدیدا آسیبپذیر اقتصادی است.»
این انجمن پرسیده است:
«به راستی اگر اصل مساله کودکان کار مافیایی بودن است چرا یکبار برای همیشه با دستگیری سران باند و سرشاخهها مشکل کودکان کار حل نشدهاست و نمیشود؟»
نان آوران کوچک
آمار معتبری از کودکان کار در ایران وجود ندارد. مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در اواخر خردادماه ۱۳۹۸ شمار کودکان کار در ایران را در حدود ۵۰۰ هزار نفر اعلام کرد حال آن که منابع مستقل و تشکلهای حامی این کودکان، از وجود میلیونها کودک کار در ایران میگویند.
یک فعال حقوق کودک میگوید: «تنها ۱۰ درصد کودکان کار در خیابانها هستند و بسیاری از آنها در کارگاهها کار میکنند یا زبالهگرد هستند.»
مسئولان حکومتی با پدیده کار کودک مشکلی ندارند. کار کودکان زیر ۱۵ سال غیر قانونی است ولی کودکان بسیاری ساعتها برای دریافت مزدی اندک در شرایط سخت و اسفبار در کارگاههای بزرگ و کوچک استثمار میشوند. شهرداریها که مسئول طرحهای «جمع آوری» کودکان کار و خیابان هستند و همزمان هزاران کودک زیر ۱۵ سال توسط پیمانکاران نهادهای دولتی از جمله شهرداریها برای بازیابی زبالهها در ازای مزدی اندک کار میکنند و در گودها و گاراژهای زبالهگردی در مناطق خارج از شهر بطور دسته جمعی اسکان داده شدهاند.
نهادهای ذیربط دستگیری و سرکوب کودکان کار خیابان را با ولگرد و بزه کار خواندن این کودکان توجیه میکنند. این در حالی است که بنا بر دادههای آماری سازمان تامین اجتماعی، اکثریت غالب کودکان کار دارای خانواده هستند و شبها به خانه باز میگردند.
رضا، کودک بی آرزو
رضا یکی از کودکان کار نان آور خانه بود که چند هفته پیش به زندگی خود پایان داد. سخنان تکان دهنده او در یک برنامه تلویزیونی باعث شده بود خاطره اش در اذهان بماند. رضا پنج سال پیش زمانی که ۱۳ سال داشت در یک برنامه تلویزیونی به نام «ماه عسل» شرکت داشت. او در پاسخ مجری برنامه که پرسید چه آرزویی داری، پاسخ داد: «آرزویی ندارم؛ چون از صبح تا شب کار میکنم، وقت نکردم بهش فکر کنم».
تعمیق بحران اقتصادی، گسترش بیکاری (ناشی از شیوع کرونا) و تنزل چشمگیر درآمد خانوادهها بر جمعیت کودکان کار افزوده است.
اکنون علاوه بر کودکان کار متعلق به خانوادههای اقشار پایین جامعه، کودکان قشرهای دیگری به کودکان کار پیوستهاند که پیش در تامین معیشت خود مشکلی نداشتند اما اکنون ناگزیرند کودکان خود را به عنوان کمک خرج حتی برای چند ساعت در روز سر کار بفرستند. یک جامعهشناس که درباره کودکان کار مناطق حاشیه تهران، پژوهشی انجام داده، از این پدیده جدید به عنوان پدیده «کودکان کار شیک پوش» یاد میکند.