یک شبکه از گروههای شبهنظامی راست افراطی، مسلح در آمریکای غرق در سلاح، با اعضایی با قیافههای هیپستری و پیراهنهای هاوایی و گهگاه با آرمِ پپِ قورباغه مسلح.
این تصویر عمومی «جنبش بوگالو» (Boogaloo Movement) است و مقامهای امنیتی ایالات متحده در آستانه مراسم تحلیف ریاستجمهوری هشدار داده اند که این شبهنظامیان ممکن است راهپیماییهای خشونتآمیز ترتیب دهند. ۲۵ هزار سرباز گارد ملی به همین خاطر امنیت مراسم ۲۰ ژانویه را تأمین خواهند کرد. بوگالو چیست؟ از کجا پیدایش شد؟ و آیا به «محور مقاومت» در خاورمیانه دلبستگی دارد؟
پلیس فدرال ایالات متحده (اف بی آی) هشدار داده است که گروههای شبهنظامی راست افراطی ممکن است چهارشنبه ۲۰ ژانویه همزمان با مراسم تحلیف جو بایدن دست به خشونت بزنند؛ همان گروههایی که در حمله به ساختمان کنگره در ۶ ژانویه دست داشتند.
اف بی آی در مینیاپولیس به طور خاص انگشت بر یک شبکه از این گروهها گذاشته: حامیان جنبش بوگالو.
هسته شبکه گروههای موسوم به بوگالو نژادپرست، برتریطلب سفید و حامی دوآتشه قانونهای تملک و حمل اسلحه است اما به طور کلی، جنبش بوگالو پیچیدهتر، یا شاید بهتر، احمقانهتر از این حرفهاست.
جبش بوگالو مثل خیلی دیگر از گروههای شبهنظامی «پستمدرن» سالهای اخیر ایالات متحده در شبکه اجتماعی «۴Chan» ظاهر شد. حوالی سال ۲۰۱۲. محل ابتدایی ظهور آن بردهای چت /K/ در ۴Chan بود که به حامیان حق نگهداری و حمل سلاح در آمریکا تعلق دارد.
نام بوگالو به یک فیلم از ۱۹۸۴ با نام «برکینگ ۲: الکتریک بوگالو» باز میگردد که میتوان برای هر چه بیشتر گیجشدن، نگاهی به یک کلیپ از آن انداخت:
همانطور که مشخص است، فیلم ربطی به برتریطلبی سفید یا راست افراطی ندارد و مجموعه بازیگران آن از گستره متنوعی به لحاظ نژادی میآیند. موضوع فیلم که مجموعهای از رقصهای بریک است، به اعتراض علیه ساخته شدن یک مرکز تجاری بازمیگردد. اما این نام از ۲۰۱۲ به تدریج به عنوان عبارتی در اشاره به جنگ داخلی در راه در ایالات متحده به کار گرفته شد.
بوگالو از ۴Chan به دیگر گوشههای تاریک اینترنت راه یافت، برای سالها خردهفرهنگی آنلاین بود که با میم و گیف گسترش مییافت، و پس از انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری، همچون دیگر گروههای راستافراطی، به شبکههای اجتماعی میناستریمتر همچون فیسبوک و تلگرام رفت. ۲۰۱۸ تاریخ کوچ آنها به فیسبوک است.
همهگیری کرونا و قرنطینه پس از آن میلیونها تن را در خانهها حبس کرد. با حضور هر چه بیشتر آدمها در شبکههای اجتماعی، تئوریهای توطئه و خردهفرهنگهای حاشیه مخاطبان و مصرفکنندگان هر چه بیشتری یافتند. بوگالو هم گسترش یافت و بالاخره به حضوری همیشگی در اعتراضها به قرنطینه بدل شد.
اما بوگالو نئونازیهای همیشگی نیستند و در واقع «ایدئولوژی» آنها کلبیمشربانهتر از خطوط سفت و سخت «آلت رایت» یا جنبش نئونازیهای آمریکا است. به همین خاطر، اعضای مسلح بوگالو در اعتراضهای «جان سیاهان اهمیت دارد» هم به خیابان آمدند تا این بار به گفته خودشان از معترضان در برابر خشونت پلیس محافظت کنند.
آخرین صحنه حضور آنها حالا به ششم ژانویه ۲۰۲۱ باز میگردد؛ وقتی که اعضای بوگالو در میان دیگر جماعت حامیان ترامپ به ساختمان کنگره حمله کردند.
باورهای بوگالو
بوگالو و دیگر جنبشهای راست افراطی و مبتنی بر تئوری توطئه همچون کیو آنون که از دل فضای مجازی بیرون میآیند، بر خلاف گروههای کلاسیکتر راست افراطی مجموعه مشخصی از باورها یا اصول تغییرناپذیر ندارند. این جنبشها که به مشارکت و همکاری و دادههای ورودی طرفدارانشان زنده اند، ماهیتی تغییرپذیر و انعطافپذیر دارند و میتوانند چتری باشند برای شبکهای درهموبرهم و نامسنجم از ایدهها و تئوریهای توطئه.
در مورد بوگالو به طور خاص، هسته سخت گفتار آن بر دو چیز مبتنی است: شیفتگی به سلاح و متمم دوم قانون اساسی ایالات متحده در اینباره؛ و اعتقاد به اینکه به زودی جنگ داخلی دیگری به راه خواهد افتاد.
همانطور که بلینگکت در تحقیقاش درباره بوگالو نشان میدهد، خاستگاه بوردهای چت آن با نئونازیها و آلترایت تفاوت داشت: بوگالو در بوردهای /k/ عاشقان اسلحه در ۴Chan پا گرفت و آلت رایت در بوردهای آشکارا نژادپرستانه /pol/. طرفداران اولیه بوگالو هم کامنتهای نژادپرستانه مینوشتند اما اصرار داشتند که «غیرسیاسی» بمانند، تنها از «آزادی فردی» در برابر «دولت بزرگ» محافظت کنند و جنگ داخلی را هم ضرورتاً یک جنگ داخلی نژادی نمیدیدند. این طرز تفکر غیرمشخص و خیلی کلی باعث شد که گستره وسیعی از ایدهها بتوانند خودشان را داخل آن ببینند.
نمادهای بوگالو در واقع نمادهایی از این ماهیت انعطافپذیر و بیریشه است. خود نام بوگالو از فیلمی میآید کاملاً بیربط به ایدههای حق سلاح یا جنگ داخلی یا برتریطلب سفید. پیراهن هاوایی به عنوان لباس فرم اعضای جنبش یا کلبه یخی مردمان بومی قطب شمال به عنوان نماد جنبش نیز هر دو زاییده تصادفاند. اعضای بوگالو که صفحههایشان از ۲۰۱۹ گهگاه به خاطر دعوت به خشونت دلت میشد، به جای نوشتن boogaloo شروع کردند به نوشتن big luau یا big igloo. Luau به میهمانیهای هاوایی اطلاق میشود که پیراهن هاوایی بخشی از آنهاست، و igloo هم به معنای کلبه یخی است.
اما پس از هرچهمحبوبترشدن بوگالو در فیسبوک، دیگر گروههای راست افراطی و ترامپیستهای دیگر نیز شروع به حمایت از آنها کردند. کسانی که به جنگ داخلی بوگالو باور داشتند، به پیشگوییهای رمزآلود کیوآنون هم باور پیدا میکردند یا برعکس. و البته نئونازیهایی هم از ابتدا در خود بوگالو حاضر بودند.
این اشتراک در نژادپرستی و برتریطلبی سفید در میمها و گیفهای جنبشها از اول عمرشان حاضر بود. پپ قورباغه که از نمادهای بوگالو است، میم محبوب راست افراطی است و حتی دونالد ترامپ در کارزار انتخاباتی ۲۰۱۶ یک بار عکس خودش در هیبت پپ قورباغه پشت تریبون سخنرانی را که حامیانش درست کرده بودند، رتوئیت کرد. یا دلقک که در بسیاری از شبکههای اجتماعی بوگالوها دیده میشود، میمای است به این معنا که دموکراسی چندفرهنگی و مولتیکالچرال مضحک و محکوم به شکست ــ دلقکوار ــ است.
دورنمای جنگ داخلی نیز برای بوگالو فقط «اعتقاد» نیست، بلکه شامل تلاشی «فعالانه» برای به راه انداختن این جنگ داخلی نیز میشود. سوء استفاده از هر بحران و آشوبی ــ اعتراض به قرنطینه یا اعتراض به خشونت پلیس یا تسخیر کنگره، فرقی نمیکند ــ در همین راستاست. جنگ داخلی طرفداران بوگالو را به نظرگاهی آخرالزمانی نیز مبتلا کرده و به همین خاطر، انبوهی از مواد آموزشی «خودت انجام بده» (Do It Yourself یا DIY)، میراث دیگری از خردهجنبشهای ضدکاپیتالیستی دهه ۶۰ و ۷۰، برای ادامه بقا در آخرالزمان و در وضعیت جنگی در کانالهای بوگالو دست به دست میشود؛ و البته دستورهای ساخت بمب خانگی و غیره نیز.
در سال ۲۰۲۰ مأموران امنیتی ایالات متحده در چندین پرونده ــ قتل مأمور پلیس، تلاش برای بمبگذاری، تلاش برای قتل مأموران پلیس، تلاش برای تحریک نزاع بین پلیس و معترضان «جان سیاهان اهمیت دارد» ــ حامیان جنبش بوگالو را دستگیر کرده اند.
بوگالو چرا گسترش یافت؟
همانطور که اشاره شد، همهگیری ویروس جدید کرونا و قرنطینه و آنلاینشدن بسیاری از افراد در انزوای خانههایشان شرایط را برای شیوع بوگالو و دیگر تئوریهای توطئه مهیا کرد. در این میان، دستگاههای پروپاگاندای دولتها و جریانهای سیاسی که به دنبال بحرانآفرینی برای حفظ قدرت بودند، بر این موجها سوار شدند.
در واقع منطق شیوع این باورها بیشباهت به منطق شیوع ویروس و همهگیری نیست و به همین خاطر هم میمها و گیفها و پستهای اینترنتی با محبوب شدن «وایرال» (ویروسی) خوانده میشود.
🔻 مقالهای در این مورد در ۲۰۱۷ با نگاه به گسترش «ریاستارت» در ایران: عاطفه، سیاست، سرایت: نمونه ریاستارت
🔻 یادداشت دیگری درباره گسترس راست افراطی در دوران پندمی: کرونا و ویروس راست افراطی
یک دلیل گسترش بوگالو و کیوآنون کیفیت بازیوار آنها همچون چالشهای اینترنتی است. هر دو فعالیت و مشارکت حامیانشان را در توسعه «ایدئولوژی جنبش» طلب میکنند و بر زنجیرهای از نمادها و رمزها مبتنی اند که باید کدگشایی شوند. کیوآنون به طور خاص چنین کیفیتی دارد. کیو، مأمور امنیتی فرضی، از طریق کد با پیروان حرف میزند و پیروان هم فعالانه این کدها را تفسیر میکنند و بر اساس این تفسیرها دست به عمل میزنند. شعار این است: «تحقیق خودت را انجام بده» (Do your own research!) و به رسانههای جریان اصلی و اخبار آنها ــ فیکنیوز ــ توجه نکن.
تحقیق خودت را انجام بده! شعار بسیاری از بوگالوها هم هست. آنها نیز روزانه همچون حامیان کیوآنون انبوهی از اطلاعات و تفسیر تولید میکنند.
در این میان، منطق و انسجام محتوا هیچ اهمیتی ندارد. هر نشانهای میتواند در دنیای پارانوئید توهم توطئه به نشانهای دیگر برسد و معنایی تولید کند: مثلاً در نمونه زنی که با نیویورکتایمز مصاحبه کرده، ۱۷ نقطه روی تزیینات درخت کریسمس کاخ سفید اشارهای به حرف کیو (هفدهم حرف الفبای انگلیسی) است و این یعنی ترامپ با کد با مردم حرف میزند و این یعنی covfefe ــ یک توئیت اشتباه و ناقص او ــ یک کد سری است. به قول مارشال مکلوهان، «رسانه پیام است» و به جز ارزش صوری و عاطفی پیام، محتوای آن دیگر اهمیتی ندارد.
در واقع مارشال مکلوهان که خود یک متفکر نژادپرست بود، در دهه ۶۰ میلادی توانست پیشبینی کند که بزرگترین تأثیر فناوریهای معاصر ارتباطاتی بر «بشر اروپایی» ــ سفیدپوست ــ چه خواهد بود: گلهوارگی.
دینامیک گلهای رانه اصلی این جنبشها است. هر کس که محتوایی در این رابطه تولید میکند و به اشتراک میگذارد، بارها و بارها از سوی دیگر اعضای جنبش لایک میگیرد و بازنشر میشود. هر عضو گله از ستایش و حمایت گلهوار تمام دیگر اعضا برخوردار است.
مکلوهان کانادایی آن زمان پیشفرض میگرفت که «شرق» و جامعههای مسلمان و عقبمانده بر خلاف جامعه غربی «تودهای» و «گلهای» هستند و جوامع متمدن غربی مبتنی بر «آزادی فردی». اما علیرغم این پیشفرض پادرهوا و کاذب، تحلیلاش از تأثیر آینده فناوریهای ارتباطاتی و رسانههای الکتریک بر جوامع غربی امروز درستتر از همیشه به نظر میرسد.
به گفته مکلوهان، تکنولوژیهای الکتریکی ــ تلویزیون و رسانههای جمعی الکتریک در زمان او ــ به عنوان امتداد سیستم عصبی ما عمل میکنند و به این معنا، یک حلقه فیدبک با درون ما ایجاد میکنند؛ و مشارکت ما را در حلقه مشارکتی مخاطبان میطلبند. به باور او، انبوه اطلاعات ذهن مخاطب را آشفته میکند و آنها به الگوهای فهم یا چارچوبهای مفهومی آشنا و ساده برای پردازش این دادهها رجوع میکنند که عموماً جزئیتهای فرهنگی بومیگرایانه و ناسیونالیستی است.
به باور مکلوهان، بدینترتیب آزادی فردی از بین میرود و گلههایی از انسانها به وجود میآیند که به جزئیتهای فرهنگی به عنوان عمق هویتی رجوع میکنند. «انسانها دیگر در حال حاضر زندگی نمیکنند بلکه در گذشته زندگی میکنند زیرا امنتر است». مکلوهان در عین حال نسبت به سوء استفاده قدرتها و صاحبان رسانههای جمعی برای مهندسی عاطفی جامعهها هشدار میدهد ــ اتفاقی که با کمریجآنالیتیکا در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا و انتخابات برگزیت به واقعیت نزدیکتر شد.
طرفداران ترامپ، باورمندان به کیو و بوگالو همگی چنین رفتار گلهای یا فرقهوار را نشان میدهند. برای آنها مهم نیست ترامپ چند بار دروغ گفت، چند بار پیشبینیهای کیو از بازداشت کلینتون و اوباما و دیگر گلوبالیستها غلط از آب درآمد، چندبار فراخوانها به جنگ داخلی اقبالی پیدا نکرد. مهم دینامیک گله است که دست از حمایت و پشتیبانی اعضا در حلقه فیدبک ایجادشده میان آنها برنمیدارد. سرایت عاطفی در این محیط مسموم رخ میدهد.
حضور تلگرامی بوگالو و رابطه با محور مقاومت؟
فیسبوک که مدتهای طولانی اجازه گسترش شبکه بوگالو را داد و بنا به گزارش بلینگکت میلیاردها سود به جیب زد، بالاخره در حال بستن انبوه صفحات آنهاست. تلگرام اما هنوز ظاهراً محل امنی برای بوگالوهاست، به ویژه افراطیترین و نژادپرستترین دسته آنها.
یکی از این گروههای تلگرامی بوگالو اینتل دراپ (Boogaloo Intel Drop) است. نخستین بار نشریه «اینترسپت» گزارشی درباره این کانال منتشر کرد و نوشت که چه طور فراخوانها برای قتل مقامهای دولتی آمریکا و مأموران پلیس و دست زدن به خشونت در آن افزایش یافته.
برای نوشتن این مقاله نیز پستهای این کانال مورد بررسی قرار گرفته اند و به راحتی میشود آنها را در چند چیز خلاصه کرد: برتریطلبی سفید، نفرتپراکنی علیه سیاهان و یهودیان، توسل به تئوریهای توطئه. در عین حال، نقد ترامپ و کیوآنون و آلت رایت ــ علیرغم شباهتهای گفتاری بسیار و حمایت از انتخاب ترامپ ــ نیز بخشی از این پستهاست. نقد دولت اسرائیل و موساد نیز در بین پستها به چشم میخورد.
زمانی که اینترسپت گزارش خود را منتشر کرد (۱۳ ژانویه)، این کانال ۶۶۰۰ عضو داشت و زمان بررسی آن برای این مقاله، شش روز بعد (۱۹ ژانویه) تعداد اعضا به ۸۵۰۰ رسیده بود.
اگرچه پستهای کانال بوگالو اینتل دراپ آشکارا به ایدههای برتریطلب سفید مربوط است، جای نفرتپراکنی علیه یک اقلیت در این کانال خالی است: مسلمانان. وقتی خبر غیررسمی «حمایت حزبالله از مخالفان آمریکایی و آموزش و تجهیز نظامی آنها» در این کانال بازتاب مییابد، ادمین کانال مینویسد به این خبر باید مشکوک بود و سپس به نقش آمریکا در براندازی دولتهای خاورمیانهای اشاره میکند (تصویر زیر).
پستهای دیگر این کانال اما ما را به دالان مشکوکتری میبرند: هزارتوی پستهای تلگرامی شبهنظامیان «محور مقاومت» در جنگ داخلی سوریه و عراق.
در یکی از پستها ادمینهای بوگالو اینتل دراپ یک کانال دیگر را معرفی میکنند که «یک عالم پوشش خبری خوب از ناآرامیهای مدنی در ساختمانهای کنگره ایالتی / ملی» دارد. ادمینها اگرچه میگویند ادمینهای کانال معرفیشده به بوگالوها ربطی ندارند و احتمالا «چپگرا» هستند، توصیه میکنند که مخاطبان به آن سر بزنند (تصویر زیر).
نام کانال معرفیشده، «Bellum Acta News»، لاتین عبارت «اقدام جنگی» (act of war) است. این کانال برخلاف گفته ادمینها، ربطی به چپگراها ندارد و خلاصه موضوعات مطرحشده در آن مثل موضوعات مطرحشده در بوگالو اینتل دراپ است: برتریطلبی سفید، نفرتپراکنی علیه سیاهان و یهودیان، توسل به تئوریهای توطئه، دعوت به خشونت، فراخوان به قتل رهبران آمریکایی که «ضدترامپ» هستند.
اسکرینشات زیر که شکواییه ادمین کانال درباره «سانسور رأیدهندگان به ترامپ» و راست افراطی در شبکههای اجتماعی و نیز تلگرام است، نشان میدهد که دستکم گردانندگان کانال خودشان را آمریکایی و طرفدار ترامپ و ضدجنبش سیاهان معرفی میکنند و شمار اعضای آنها سه برابر کانال بوگالو اینتل است.
بلوم اکتا، کانال ظاهراً راست افراطی آمریکایی به علاوه اخبار مربوط به حشدالشعبی در عراق را هم بازنشر میکند؛ اما از کانال دیگری به اسم «اخبار مقاومت جهانی» (گلوبال رزیستنس نیوز، Global Resistance News).
اخبار مقاومت جهانی خبرهای «محور مقاومت» ــ ایران و شبهنظامیان شیعه وابسته به ایران در عراق و سوریه و یمن و لبنان ــ را بازتاب میدهد. یکی از آخرین خبرها، در مورد برجام است (تصویر زیر) و بدین قرار:
«یک منبع نزدیک به جو بایدن: اگر ایران به پیروی کامل از توافق هستهای بازگردد، ما به آن بازخواهیم گشت. این گام نخست خواهد بود.
داداش، این تو بودی (ایالات متحده) که پیروی از توافق رو متوقف کردی و یکجانبه از اون خارج شدی، نه ایران! خفه میشی مرد! [ارجاعی به جمله معروف بایدن در مناظره با ترامپ]».
اما این کانال هم قویاً به اتفاقات آمریکا میپردازد و ترامپیست است و مثل بوگالو به دنبال جنگ داخلی. کانال «مقاومت جهانی» مثلاً برای پیشبینی قتل جو بایدن و کاملا هریس در ۲۰ ژانویه، نمونه عجیبی انتخاب میکند.
کانال ابتدا ویدئویی از ترور انور سادات در ۶ اکتبر ۱۹۸۱ به دست خالد اسلامبولی را بازنشر میکند. سادات پس از به رسمیت شناختن دولت اسرائیل ترور شد. در پست کانال نوشته: «در پاسخ به تسلیم سادات و به رسمیت شناختن اشغال اسرائیلی بر سرزمینهای فلسطینی» (تصویر زیر).
پست بعدی، زیر عکس سادات چنین نوشته شده: «ادمین شگفتزده نخواهد شد که اگر تا ۲۰ ژانویه چیزی شبیه به آنچه برای انور سادات اتفاق افتاد، برای بایدن و کاملا اتفاق بیفتد» (تصویر زیر).
دولت اسرائیل خود دولتی نژادپرست است که بنا به گزارش نهادهای بینالمللی و گروههای حقوق بشری رژیم آپارتاید علیه فلسطینیان برپا کرده است. اما انتقاد از دولت اسرائیل در میان راست افراطی ایالات متحده نه به خاطر دفاع از حقوق فلسطینیان ــ عربهای غیرسفید ربطی به برتریطلبان سفید ندارند ــ بلکه به خاطر یهودستیزی و تئوریهای توطئه از این جنس رواج دارد.
آیا پای دخالت مثلاً حامیان سپاه قدس در میان است و این کانالهای تلگرامی از خارج آمریکا هدایت میشوند؟ مدرک خاصی در این مورد هنوز وجود ندارد اما جمهوری اسلامی پیش از این در موارد دیگری رسماً به تلاش برای افزایش آشوب در ایالات متحده با استفاده از راست افراطی و تئوریهای توطئه کیوآنون متهم شده است.
برای مثال، ۲۱ اکتبر ۲۰۲۰ دفتر ادارهکننده اطلاعات ملی آمریکا اعلام کرد که «ایران ایمیلهای جعلی برای ارعاب رأیدهندگان، ایجاد شورش اجتماعی و صدمهزدن به رئیسجمهوری ترامپ فرستاده است». به گفته مقامهای امنیتی ایالات متحده، گروههای سایبری وابسته به جمهوری اسلامی با ایمیلهای جعلی خود را به جای یک گروه راستگرای افراطی به نام «پسران سرفراز» (Proud Boys) جا زده اند و رأیدهندگان دموکرات را از رأیدادن به هر کس جز ترامپ ترسانده اند.
نام «پسران سرفراز» پس از نخستین مناظره ریاستجمهوری بین ترامپ و بایدن سر زبانها افتاد، وقتی ترامپ از محکومکردن برتریطلبان سفیدپوست و به طور خاص، این گروه سر باز زد. بوگالوها خودشان را با پسران سرفراز یکی نمیدانند و گهگاه از آنها فاصله میگیرند اما در میان پسران سرفراز باورمند به جنگ داخلی / بوگالو کم نیست.
👈🏽 بیشتر بخوانید: جمهوری اسلامی و انتخابات آمریکا: از چشم امید تا حمله سایبری
نمونه آخر هم وبسایتی بود که شماری از مقامهای آمریکایی «خائن» را که در «دزدیدن انتخابات» به گفته ترامپ نقش داشتند، برای انتقام گرفتن و کشتن فهرست کرده بود. مقامهای امنیتی آمریکا گفتند وبسایت را مأموران آنلاین وابسته به ایران راه انداخته بودند.
هرچند راست افراطی آمریکا نیز در تاریخ جنگهای داخلی اخیر خاورمیانه بر کنار نبوده. بشار اسد به طور ویژه یکی از قهرمانهای آنهاست که به قول خود دیکتاتور سوری، «جامعهای همگون و سالم» را تحت کنترلش دارد ــ یعنی یک دولت قومی ناب و یکپارچه و تکریخت، ایدهآل رویاهای راست افراطی و برتریطلبان سفید. پروپاگاندای دولت اسد در حمایت از مسیحیان در برابر اسلامگرایان و البته دشمنی سوریه و اسرائیل نیز در این توجه راست افراطی آمریکا بیتأثیر نبوده.
در نمونهای دیگر سال گذشته میلادی، دو تن از اعضای یک گروه جنبش بوگالو به خاطر تلاش برای فروختن سلاح به حماس دستگیر شدند. این دو عضو گروهی به نام «بوجاهدین» در مینسوتا در مینیاپولیس بودند. اطلاعات بیشتری از آنها نمیدانیم.
به هر حال، دنبالکردن پستهای کانالهای تلگرامی منتسب به بوگالو، شبهنظامیان در لباس هاوایی که شاید ۲۰ ژانویه جایی در آمریکا شلوغبازی درآورند، ما را به پستهای «محور مقاومت» در خاورمیانه رساند.
حادواقعیت؟
اگر تا اینجای مقاله ملغمهای به نام بوگالو را دنبال کرده باشید، خواهید پرسید: آخرش قضیه شوخی است یا جدی؟ شاید یک شوخی که جدی شده باشد، و یا شاید نمونهای از پرشمار نمونهی دیگر راست افراطی که در شبکههای آنلاین شکل میگیرند و با دیگر نمونهها ترکیب میشوند و بخشی از واقعیت جدی عصر ما را میسازند. راست افراطی ایرانی هم در سالهای اخیر با تکیه بر گفتاری فوق ناسیونالیستی و ترامپیستی خود را در چنین محیطهایی تقویت کرده است و ریاستارت تنها یک نمونه اولیه از آنها بود.
شاید ۲۰ ژانویه هیچ چیزی رخ ندهد، اما این به معنای از بین رفتن پدیده سرایت عاطفی ارتجاع نیست. مهمتر از همه، آگاهیبخشی و حقیقتگویی رسانهای هم دیگر به تنهایی در برابر چنین پدیدهای کفایت نمیکنند. یک دلیل ساده، انقطاع چنین جنبشهایی از واقعیت انضمامی است و اینکه اصل واقعیت برای شکلگیری آنها دیگر ضرورتی ندارد زیرا آنها در عرصه حادواقعیت رخ میدهد.
بودریار یک فیلسوف شدیداً اروپامحور دیگر تحت تأثیر «رسانه پیام است» مکلوهان و «جامعه نمایش» گی دوبور، ایده حادواقعیت را مطرح کرد. حادواقعیت به طور ساده یعنی اینکه پدیدههای اجتماعی دیگر در عرصه واقعیت انضمامی رخ نمیدهند و رابطه دلالتی خودشان را با واقعیت از دست داده اند بلکه در حیطهای از نمایشها و تصویرها و «وانمودهها» رخ میدهند؛ جایی که کنش از واقعیت جدا افتاده و بیمعنا شده. این ایده شاید تا کنون بهترین گواهش را در همین گروههای راست افراطی یافته باشد.
در حمله ششم ژانویه به کنگره آمریکا، اکثر مهاجمان گوشیهای هوشمند را بالا گرفته اند و حین حمله، فید ویدئویی را به صورت زنده از شبکههای مختلف اجتماعی از جمله اینستاگرام پخش میکردند. کودتا به صورت زنده از شبکههای اجتماعی روایت میشد. داستانهایی که به این حمله انجامید، از تقلب در انتخابات تا حضور کودکآزاران گلوبالیست در رأس قدرت جهانی همگی فانتزی بودند، و حتی اکثر مهاجمان نمیدانستند حمله کردن به کنگره یک کشور دقیقاً چه معنایی دارد. یک زن مهاجم که اسپری فلفل خورده بود، در برابر دوربین تلویزیون ناباورانه فریاد میزد و از برخورد پلیس شکایت میکرد: «به صورتم اسپری فلفل زدن. تا پامو گذاشتم داخل [ساختمان کنگره]، هلم دادن بیرون و [به صورتم] اسپری زدن» ــ : «خب چرا داخل شدی؟» ــ: «ما داریم کاپیتول رو تسخیر میکنیم، انقلابه».
اگر کودتای ترکیه در ۱۹۹۶ را «کودتای پستمدرن» خوانده اند، کودتای ۶ ژانویه در ایالات متحده را باید کودتای «حادمدرن» بخوانیم.
از همین نویسنده:
پاسخ واشنگتن به اعتراضهای سراسری: “جنگ علیه ترور”
«پلیس سری» ترامپ در شهرهای دموکرات آمریکا
آموزه ترامپیسم: ارتجاع شور انقلابی نمیزاید
با درود
و تشکر بابت این مقاله ای بسیار مطلع, خصوصا قسمت هایی که راجع به رابطه بین فاشیستهای آمریکایی و فاشیستهای اسلامی است.
متاسفانه هر چه بیشتر به بررسی جنبش های فاشیستی آمریکا می پردازیم, مشاهده میکنیم که با پدیده ای بسیار پیچیده تر و بغرنج تر از آنکه به نظر می رسد روبرو هستیم.
منجمله استفادهء QAnon از مدل و فن آوری های “بازیهای بدیل واقعیت” Alternate Reality Game) ARG).
این مطلب در مصاحبه ای رادیویی, در برنامهء The New Yorker Radio Hour توضیح داده شده است.
QAnon Is an Alternate Reality, But It’s No Game
January 15, 2021
By Alex Barron
یک جنبه پیچیده دیگر جنبش های کنونی نئوفاشیست در آمریکا حضور افراد غیر سفید در بین هواداران ترامپ می باشد.
که این موضوع در برنامهء رادیوی ملی آمریکا NPR, تحت عنوان “سفیدی چندین نژادی” (Multiracial Whiteness) به بحث گذاشته شده است.
Understanding Multiracial Whiteness And Trump Supporters
NPR’s Lulu Garcia-Navarro asks Cristina Beltran, professor of social and cultural analysis at New York University, about the phenomenon of
“multi-racial whiteness.”
هوشنگ / 27 January 2021
مقاله بسیار جالبی بود مثل همیشه
محمود / 20 April 2021