در یک ماه گذشته، موضوع آمدن یا نیامدن خاتمی در بار دیگر به اصلی‎ترین مساله انتخابات ایران تبدیل شده است، به گونه‌ای که همه گروه‌ها و فعالان سیاسی ایران از سر اشتیاق یا ناچاری، نسبت به این مسئله واکنش نشان می‌دهند و بحث و جدل بر سر آمدن یا نیامدن او ادامه دارد.

بسیاری از کنشگران و گروه‌های سیاسی که پیش از این انتخابات مجلس نهم را تحریم کرده بودند، این بار این راهکار را خود به خود مطلوب نمی‌دانند و بر این باورند که باید از فرصت انتخابات بهره گرفت. بخشی از این گروه‌ها معتقدند در فضای فعلی که شکاف در میان نیروهای حاکم گسترش یافته و نارضایتی عمومی افزایش داشته است، روزنه‌های امید برای نیروهای خواستار تغییر باز شده و می‌توان با حضور در انتخابات یک گام به جلو برداشت.

موافقان خاتمی حضور او در انتخابات را تنها راه نجات کشور و جامعه مدنی می‌دانند. مخالفان نیز آمدن وی را خیانت به جنبش سبز و موجب تاخیر در سرنگونی  نظام می‌دانند.

در مقابل برخی از کنشگران و گروه‌های سیاسی هم بر این باورند که حضور در انتخابات به معنای عقب‌نشینی اصلاح طلبان و معترضان پس از اتفاقات سال ۸۸ است.

 آنچه در این صف بندی‌ها نمایان‌تر است، وجود دو گروه عمده موافقان و مخالفان حضور خاتمی است که هر یک را می‌توان در گروه‌های کوچک‌تر تقسیم بندی کرد.

موافقان حضور خاتمی

مدافعان حضور خاتمی را می‌توان به دو گروه عمده تقسیم کرد:

یک – خاتمی بیاید چرا که او تنها راه نجات کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران است. این گروه که اکثریت اعضای آن را مدیران سابق دولتی و یا اعضای نزدیک به دو حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی تشکیل می‌دهند، بر این باورند که با توجه به شرایط بین‌المللی و داخلی ایران، حکومت در آستانه فروپاشی و یا جنگ قرار دارد و تنها خاتمی می‌تواند نظام و ایران را از این گذرگاه خطرناک نجات دهد. مدافعان صد در صدی حضور خاتمی، معتقدند که در صورت حضور خاتمی در انتخابات، حاکمیت به تائید صلاحیت او تن می‌دهد و پیروز حتمی انتخابات خواهد بود.

محمد خاتمی

استدلال این گروه بر مشکلات اقتصادی، تحریم‌های بین‌المللی و پیچیده‌تر شدن وضعیت پرونده هسته‌ای، شکاف روز افزون میان جناح‌های حاکم و شکاف دولت- ملت استوار است. مدافعان این دیدگاه بر این باورند که در این شرایط، خاتمی می‌تواند به عنوان یک سیاستمدار محبوب در میان مردم، از تنش‌های داخلی بکاهد و در عرصه بین‌المللی امکان مصالحه را فراهم کند و از این رهگذر امکان بهبود شرایط اقتصادی را فراهم آورد و در ‌‌نهایت، یک بسیج همگانی برای توسعه ایران را سازمان دهد.

به اعتقاد برخی، اگر اصلاح‌طلبان می‌خواهند به هر قیمت در انتخابات باشند،  باید به سمت نامزدی بروند که تنش در حاکمیت را کاهش دهد و زمینه را برای پیشبرد برنامه‌های توسعه گرایانه فراهم کند.

دو – خاتمی بیاید چرا که حضور او یک فرصت دوباره است. گروه دوم موافقان حضور خاتمی آن دسته از کنشگران سیاسی هستند که اگر چه خاتمی را گزینه مطلوب و ایده آل خود برای انتخاب نمی‌دانند و نقدهایی هم بر عملکرد او در گذشته دارند، اما بر این باورند که در شرایط فعلی، حضور او می‌تواند یک بار دیگر فضای سیاسی ایران را از رخوت بیرون بیاورد و امکان طرح دوباره مطالبات فراموش شده و سرکوب شده در سال‌های گذشته را فراهم کند.

این گروه حضور خاتمی را به مثابه یک فرصت برای جامعه مدنی ایران می‌داند و بر این باورند که خاتمی باید مطالبه محوری پیشه کند و از خواسته‌های اصلاح‌طلبانه و توسعه گرایانه کوتاه نیاید. آنها اگر چه همچون گروه نخست پیروزی خاتمی را حتمی نمی‌دانند اما شانس زیادی برای او قائل هستند

مخالفان حضور خاتمی

مخالفان حضور خاتمی را هم می‌توان به سه گروه عمده تقسیم کرد:

یک – خاتمی سرنگونی جمهوری اسلامی را به تاخیر می‌اندازد. نخستین گروه مخالفان حضور خاتمی و یا هر گونه مشارکت در انتخابات نیروهای طرفدار سرنگونی جمهوری اسلامی هستند.

این گروه از کنشگران معتقدند که هر گونه مشارکت در انتخابات به معنای افزایش مشروعیت حاکمیت است و خاتمی و هر نامزد انتخاباتی دیگر هم بخشی از حاکمیت به شمار می‌آیند. تحریم انتخابات و تلاش برای افزایش فشارهای بین‌المللی تا براندازی کامل حکومت، راهکار اصلی این گروه بوده و هست.

خاتمی انتخابات

دو- آمدن خاتمی خیانت به جنبش سبز است. گروه دوم مخالفان حضور خاتمی را افراد و جریان‌هایی تشکیل می‌دهند که معتقدند پس از خرداد ۱۳۸۸ سامان نیروهای سیاسی در ایران تغییر کرده و هر گونه مشارکت در انتخابات نیازمند رفع حصر از دو نامزد معترض سال ۸۸ و آزادی زندانیان سیاسی است.

این گروه از کنشگران، شرکت در انتخابات را خیانت به آرمان‌ها و کشته شدگان جنبش سبز می‌دانند.

 اصرار حاکمیت بر اعلام برائت و دوری جستن نامزدهای انتخاباتی و گروه‌های سیاسی از دو نامزد معترض انتخابات ۸۸ در  راستای ایجاد شکاف میان بخشی اصلاح‌طلبان و جنبش سبز است.

سه – خاتمی نیاید چون نمی‌تواند. سومین گروه مخالفان حضور خاتمی اگر چه همچنان دل در گرو حرکت آرام به سمت دموکراسی در ایران دارند اما معتقدند که خاتمی توان و امکان پیشبرد این فرایند را ندارد.

این گروه، ضعف شخصیتی خاتمی، عدم مقاومت او در برابر فشار نهادهای انتصابی و امنیتی و پیشینه عملکرد او را اصلی‌ترین دلیل مخالفت خود عنوان می‌کنند و معتقدند که حاکمیت و نهادهای امنیتی چنانچه خاتمی در مقام رئیس دولت قرار بگیرد، بار دیگر بر فشار‌ها و کارشکنی‌ها برای زمین گیر کردن او می‌افزایند و اجازه نمی‌دهند تا او وعده‌های خود را عملیاتی کند.

این گروه معتقدند که اصلاح‌طلبان چنانچه می‌خواهند به هر قیمتی در انتخابات حاضر شوند باید به سمت نامزدی بروند که تنش در حاکمیت را کاهش دهد و زمینه را برای پیشبرد برنامه‌های توسعه گرایانه فراهم کند.

کدام خاتمی؟

اگر تا پیش از خرداد ۸۸ معترضان به نظام انتخاباتی ایران، گروه‌های دور از قدرت بودند، پس از آن بخشی از جناح حاکم بر ایران پس از انقلاب نیز به جمع معترضان پیوست و حاکمیت را به دستکاری آراء شهروندان متهم کرد.

خاتمی

حاکمیت نیز اعتراض‌های شهروندان به نتیجه انتخابات را با سرکوب پاسخ داد و تلاش کرد تا فضای سیاسی کشور را بیش از هر زمان دیگر امنیتی کند. نیروهای خواستار تغییر هم در چهار سال گذشته بار‌ها اعلام کرده‌اند؛ همچنان نسبت به سلامت انتخابات در ایران تردید دارند و خواستار برگزاری انتخابات سالم و رقابتی هستند.

هر چه اصلاح طلبان بکوشند تا نقطه اشتراکی با حاکمیت فعلی ایران بیابند، کانون حاکمیت بیشتر در تلاش است تا نقاط اختلاف بیشتری را نمایان کند.

برای همین حاکمیت در چهار سال گذشته کوشیده است تا میان بخشی از اصلاح‌طلبان و جنبش سبز شکاف ایجاد کند. اصرار حاکمیت بر اعلام برائت و دوری جستن نامزدهای انتخاباتی و گروه‌های سیاسی از دو نامزد معترض انتخابات ۸۸ در همین راستا است.

رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی سالانه خود در مشهد گفته است: رئیس دولت بعدی باید نقاط قوت احمدی‌نژاد را داشته باشد و نقاط ضعف او را نه. نگاهی به سخنان رهبر ایران در باره دولت نشان می‌دهد که او از رفتار بین‌المللی احمدی‌نژاد رضایت خاطر دارد و عملکرد او در عرصه اقتصادی و فرهنگی را هم تائید می‌کند. آنچه که موجب نارضایتی رهبر از رئیس دولت شده، نافرمانی‌های احمدی‌نژاد است.

در بحث‌ها مدافعان حضور در انتخابات زیر فشار این پرسش قرار دارند که با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر ایران، بایستی کدام راه را در پیش ‌گیرند. هر چه اصلاح طلبان بکوشند تا نقطه اشتراکی با حاکمیت فعلی ایران بیابند، کانون حاکمیت بیشتر در تلاش است تا نقاط اختلاف بیشتری را نمایان کند. آیا اصلاح طلبان و مدافعان حضور خاتمی، به دنبال تقلیل خواست‌های اصلاح‌طلبانه خود هستند تا یک بار دیگر رضایت نظام جمهوری اسلامی برای حضور در ارکان قدرت را به دست بیاورند و یا با طرح مطالبات اصلاح طلبانه و توسعه گرایانه و پافشاری بر آن‎‌ها از فرصت انتخابات به مثابه یک فرصت بهره می‌گیرند؟

برای همین به نظر می‌رسد که سؤال عمده در برابر طرفداران حضور خاتمی این باشد که مایل‌اند کدام خاتمی، خاتمی‌ای با چه مختصاتی، در کارزار انتخاباتی حضور یابد.