سامانه شاد: معلم ابتدا حضور و غیاب به عمل می‌آورد تا از حضور همه‌ی شاگردان خود در این فضای مجازی مطمئن شود. اما کم نیستند دانش‌‌آموزانی که پس از اعلام حضور خود در کلاس مجازی، به سراغ صبحانه خوردن می‌روند. حتا گروهی هم از نو به رختخواب می‌خزند و همچنان به خواب ادامه می‌دهند. با این همه، در این کار احتیاط خود را از دست نمی‌دهند. چون مادر یا پدر شاگرد به تدریس معلم گوش می‌سپارند تا از چند و چون حوادث کلاس بی‌خبر نمانند.

 جدای از این، دانش‌‌آموزان می‌توانند تدریس معلم را در تلویزیون جمهوری اسلامی نیز ببینند. اما دیدن از تلویزیون کاری یک‌سویه است. چون فقط نقشی از آموزش‌های غیر حضوری را برای دانش‌آموزان به اجرا می‌گذارد.

شبکه شاد

امام زمان در شبکه شاد

 در نمونه‌ای از آموزش‌های مجازی کلاس اول ابتدایی، معلم تدریس خود را این‌گونه شروع می‌کند: “بچه‌های گلم، غنچه‌های بهاری، دیشب برای سلامتی امام زمان دعا کردید؟”. شاگردان یک به یک نوبت می‌گیرند و به معلم یادآور می‌شوند که به همراه پدر و مادرشان دیشب برای سلامتی امام زمان دعا کرده‌اند. توضیح اینکه پدر و مادر هم در این پاسخگویی غیر حضوری، پهلوی فرزندشان می‌نشینند و حتا بدون کم و کاست به فرزندشان یاری می‌رسانند. برخی از شاگردان نیز ضمن کمک گرفتن از پدر و مادرشان همچنان به ملاط این دعا کردن می‌افزایند. چون عده‌ای یادآور می‌گردند که از امام زمان خواسته‌اند که هرچه زودتر ظهور کند. سپس مابقی دانش‌اموزان از افراد خانواده‌ی خود می‌پرسند که ظهور چیست. شاگردان نه فقط به موضوع امام زمان و کارکردهای اجتماعی یا دینی او هیچ‌گونه آشنایی ندارند بل‌که رمزگشایی از موضوع ظهور را نیز کاری مشکل می‌بینند.

جمهوری اسلامی مواظب است دانش‌آموزان در آموزش مجازی‌ هم از تلقینات ایدئولوژیک خلاصی نیابند. شبکه “شاد” از این نظر هم اسباب تأسف است هم مایه تمسخر.

 معلم سپس پرسش دوم خود را با دانش‌اموزان در میان می‌گذارد و از دانش‌آموزان می‌پرسد: “عزیزای گلم اگه گفتین امام زمان اکنون کجاس؟” همگی از این پرسش گیج می‌شوند. چون به ظاهر کسی راه خانه‌ی امام زمان را نمی‌داند. سرانجام فریاد یکی از دانش‌آموزان شنیده می‌شود که می‌گوید: “خانوم، امام زمان غایب است”. سپس شاگردان دیگر ضمن یاری گرفتن از افراد خانواده‌ی خود به پرسش خانوم معلم پاسخ می‌دهند و یادآور می‌شوند که امام غایب است. با این همه موضوع غیبت امام زمان همچنان در ذهن دانش‌اموزان باقی می‌ماند و ذهنشان را به چالش می‌گیرد. عده‌ای از شاگردان هم به این باور دست می‌یابند که غیبت امام زمان را با نمونه‌ای از غیبت هم‌کلاسی‌های خود نشانه بگذارند.

 معلم همچنان به پیش‌رفت کار تدریس خود بین مادران و پدران می‌بالد. چنانکه از شادی در پوست خود نمی‌گنجد. او خیلی زود پرسش دیگری را با شاگردان خود پیش می‌کشد: “بچه‌ها اگه گفتین امام زمان چه موقع ظهور می‌کنه و آنوقت چه کار می‌کنه؟”  دوباره پدران و مادران به تکاپو می‌افتند تا به فرزندشان یاد بدهند که او چه بگوید. خلاصه، یکی پاسخ خود را با معلم در میان می‌گذارند. سرانجام معلوم می‌شود که امام زمان روزی ظهور خواهد کرد که ظلم دنیا را می‌پوشاند و او با شمشیرش صلح و عدالت را در جهان برقرار خواهد کرد. ولی گروهی از دانش‌آموزان از شنیدن کلمه‌ی شمشیر حالشان به هم می‌خورد. چون همگی از آدم‌کشی و شمشیر واهمه دارند. یک نفر از دانش‌آموزان هم ضمن شیون و گریه فریاد می‌زند: “مامان، من این امام زمان را دوست ندارم. اون شمشیر داره.” پدر و مادر دانش‌آموز تلاش می‌ورزند تا فرزند خود از ادامه‌ی گفته‌هایی از این دست بازبدارند. اما کار از کار گذشته است و کسی جلودار این دانش‌آموز نیست.

معاون امور استان‌های ستاد همکاری حوزه‌های علمیه و وزارت آموزش و پرورش گفت: آموزش و پرورش امسال می‌تواند منبر ۴۰ میلیونی را برای سوگواری ایام محرم در شبکه شاد رقم بزند. (خبرآنلاین، ۲۶ مرداد ۱۳۹۹)
معاون امور استان‌های ستاد همکاری حوزه‌های علمیه و وزارت آموزش و پرورش گفت: آموزش و پرورش امسال می‌تواند منبر ۴۰ میلیونی را برای سوگواری ایام محرم در شبکه شاد رقم بزند. (خبرآنلاین، ۲۶ مرداد ۱۳۹۹)

علی ‌النقی و محمد التقی

 آنوقت معلم که قافیه را به کلی باخته است، موضوع درس را به جایی دیگر می‌کشاند. او جلسه‌ی قبل نام‌های دوازده امام را با شاگردان خود در میان گذاشته‌ بود و اکنون تصمیم می‌گیرد آن‌ها را از همه‌ی دانش‌آموزان بپرسد. ولی آن‌قدر علی و محمد توی نام امامان پر است که دانش‌آموزان آن‌ها را با هم اشتباه می‌گیرند. اوج اشتباهات هم به علی ‌النقی و محمد التقی بازمی‌گردد. به طبع نام‌ها به درستی بر زبان دانش‌آموزان نمی‌نشینند. انگار همگی استخوان توی گلویشان گیر کرده باشد. معلم که خود نیز از این پرسش طولانی خسته شده است، پرسش دیگری را با شاگردان در میان می‌گذارد: بچه‌ها اگه گفتین لقب امام زمان چیست؟ ” این بار هم در پشت صحنه، پدران ومادران به تکاپو می‌افتند تا پاسخ را هرچه زودتر در اختیار فرزندشان بگذارند. دوباره کسی فریاد برآورد: خانوم من بگم؟ مهدی.” سپس همگی زبان گشودند نام مهدی را به نوبت تکرار کردند. ولی بیش‌تر از همه نجواهایی از “متِی” به گوش می‌رسید تا مهدی. با تمامی این احوال، پرسشی همچنان ذهن پرسشگر بسیاری از دانش‌آموزان را به بازی می‌گیرد. چون دوست دارند بفهمند که ماجرای این لقب چیست و چرا امام زمان باید لقب داشته باشد؟

 شکی نیست که این نوع از آموزش، با خود نفرت از جمهوری اسلامی را به حریم خانواده‌های ایرانی می‌کشاند. پدران و مادران دیده‌ها و شنیده‌های خود از این موضوع به عنوان جک و شوخی با همدیگر در میان می‌گذارند. مدیران بالادستی حکومت هیچ حُسنی نداشته باشند، دستِ‌ کم این حُسن دارند که سوژه‌های کافی برای خندیدن مردم فراهم می‌بینند.

کاستی‌های آموزش مجازی

قطع اینترنت و یا سرعت کم آن، موضوعی است که بیش از همه دانش‌آموزان به همراه خانواده‌ی خود، از آن رنج می‌برند. قطعی تلفن و برق را نیز باید به کاستی‌هایی از این نوع افزود. چون اکثر مردم اینترنت خود را از طریق تلفن ثابت دریافت می‌کنند و قطعی تلفن به قطعی اینترنت خانگی خواهد انجامید. اما مدیران شرکت مخابرات به راحتی از کنار چنین مشکلی می‌گذرند و پاسخ می‌دهند: “آقا، کابل برگردان داریم، یک هفته صبر کنید.” به همین دلیل هم بسیاری از خانواده‌ها از اینترنت موبایل خود به عنوان اینترنت کمکی در این راه استفاده به عمل می‌آورند.

 جمهوری اسلامی زمانی به آموزش در فضای مجازی روی می‌آورد که زیرساخت‌های لازم را برای آن فراهم ندیده است. حتا عده‌ای همانند علم‌الهدی امام جمعه مشهد بر این باور تنگ‌نظرانه اصرار می‌ورزند که استفاده از فضای مجازی برای تدریس، چشم و گوش دانش‌آموزان را باز خواهد کرد. چون می‌خواهند دسترسی دانش‌آموزان به اینترنت از فضای تدریس معلم چیزی فراتر نرود. مشکل اساسی این است که هنوز هم در بسیاری از مناطق ایران، مردم به شبکه‌ی اینترنت دسترسی ندارند. جدای از این، فقر عمومی نیز شرایطی را برمی‌انگیزد که خانواده‌ها ناتوان از خرید گوشی و تبلت برای فرزندانشان باشند.