۲۴ آبان نخستین سالگرد وسیعترین اعتراضات عمومی در عمر جمهوری اسلامی است. اعلام گران شدن بهای بنزین جرقه این خیزش را زد.
مردم کوچه و بازار چگونه از اعتراضات آبان یاد میکنند و درباره آن چه میگویند؟ وقایع آبان ۱۳۹۸ در حافظه جمعی مردم ایران به چه صورتی ثبت شده است؟ بعد از گذشت یک سال چه نظراتی در مورد آن اعتراضات در جامعه ایران وجود دارد؟
گزارشی حاصل ثبت مجموعهای از شنیدهها:
■ یک خانم دانشجو میگوید: «یک سال گذشته ولی وقتی به عقب نگاه میکنم انگار ده سال گذشته. بیشتر دوستان من چنین حسی دارند. در این دو سال همه ما بدجوری پیر شدیم.»
■ یک شهروند سالخورده میگوید: «چی بگیم؟ این ]اتفاق[ افتاده، آن ]اتفاق[ افتاده، هر روز بلا. رحم نمیکنند به مای. این وضع دلار و گرانی است. مردم را کشتند سر اینکه گفتند ما نداریم. انگار همن دیروز بود. جوانهای مردم را سر مفت کشتند.»
■ یک آتشنشان به اشتباه میگوید آبان ۱۳۹۹ ولی منظور او آبان سال ۱۳۹۸ است. در تصحیح اشتباهش میگوید که تاریخ برای او در آبان متوقف شده است.
حوادث خونبار آبان ۱۳۹۸ برای او یادآور یک مسئله شخصی شده است: «برادرم سال ۷۴ در تصادف فوت کرد. من که رسیدم بالای سرش هنوز جان داشت. هر روز صبح که از خواب بلند میشوم تا به خودم بیایم قیافهی برادر خدا بیامرزم جلوی چشمم است.» و ادامه میدهد: «به خدا قسم قیافه آن بچه طفل معصوم مثل قیافه برادرم جلوی چشمم است. روی سینهاش اسم حضرت عباس بود. لباس مشکی تنش بود. بچههای مردم را کشتند. سن و سالی نداشت. گناه این بچههای چی بود که اینقدر راحت آنها را با تیر زدند. در آن عکسش روی گونیهای آرد چشمهایش را دیدهاید؟ عکسهایش موقع کارگری است. سنی نداشت.» دعا میکند که خدا نگذرد از باعث و بانی این کشتارها و میگوید: «چرا این سال زودتر تمام نمیشود؟ چه مصیبتی است افتاده روی ایران که تمامی ندارد. کاش زودتر تمام شود خسته شدیم به خدا.»
■ مسئول یک خشکشویی میگوید «چند ماه گذشته» ولی «این رژیم دوباره راه افتاده دنبال قیمت بنزین. در مجلس حرف آمده وسط که قیمت را دوباره ببریم بالا.» و اضافه میکند: «آن موقع که روزنامههای خارجی گفتند هزار و پانصد نفر کشته شده بعضیها میگفتند عمدی بوده که از مردم زهر چشم بگیرند. این آخوندها چرا سیر نمیشوند از آدم کشتن؟ باور کنید خودشان بهانه درست میکنند که مردم را بکشند. اینها که قرار بود دلار را بکنند سی هزار تومان مگر لنگ دو قران پول بنزین بودند؟ »
شاید بیست سال دیگر
■ فروشنده دورهگردی که با خودروی وانت خرما میفروشد میگوید چون مردم با چشمهای خودشان دیدهاند که در «تظاهرات بنزین» چه اتفاقاتی افتاده است تا آخر عمر یادشان میماند.
او میگوید: «پدر بزرگ من در روستا زندگی میکرد. زمان جنگ یکبار هواپیمای جنگی از روی روستا رد شده بود این را هر سال برای ما تعریف میکرد.» او معتقد است کسی که خانهاش موشک خورده یا بچهاش رفته جنگ و شهید شده است نمیتواند تصاویر مربوط به آن وقایع را فراموش کند. این فروشنده دورهگرد سپس با مقایسه شلیک با سلاح جنگی به معترضان پناه گرفته در نیزارها با تصاویر جنگی میگوید: «به خدا این چیزها را ما فقط در فیلمهای جنگی دیده بودیم. دوشکا را بسته بودند پشت تویوتا و شلیک میکردند. دوشکا برای جنگ است نه برای تظاهرات.»
■ یک خانم کارمند میگوید که «تظاهرات آبان» فقط با جایگزینی نسلها ممکن است که از یاد برود. او معتقد است وقتی بچههای دوازده تا چهارده ساله پیر شده باشند ممکن است «کشارهای آبان» فراموش شوند.
■ یک شهروند دیگر کشورمان که علاوه بر شغل رانندگی در اسنپ به عنوان یک کلیدساز نیز مشغول به کار است برآورد میکند که بیست سال طول میکشد تا «آبان شل شود.» او میگوید بچههایی که در حال حاضر در سنین بیست سالگی یا بیشتر هستند «چیزی از گذشته نمیدانند». بر همین اساس چنین استدلال میکند که در حدود بیست سال دیگر که نسل جوان ایران تغییر کند ارتباط جامعه با «تاریخ قبلی» قطع میشود زیرا «جوان فکر میکند حرفی که پیرها میزنند حرف مفت است. هر دورهای اتفاقات خودش برایش مهم است. دنیا دست جوانهاست.» تصیح میکند: «جوانهای بیپول.»
■ یک بازنشسته بخش اداری دولت بر این عقیده است که «وقتی پای خون وسط باشد» مردم ایران فراموش نمیکنند. او چنین فکر میکند که نصف عصبانیت مردم در جنبش سبز از این بوده که نیروی انتظامی زنان را کتک زده است. «عکس پخش شد آقا. دنیا دید این بیشرفها چکار میکنند. مردک نره خر با دو متر قد باتوم را میکوبید به سر و سینه زنها. چقدر یک نفر باید بیناموس باشد؟ آن… که دستور این را میدهد… است. از هشتاد و هشت شد نود و هشت، به جای باتوم با اسلحه مردم را کشتند. همه پیشرفت میکنند در ایران ما پسرفت میکنیم. دنیا عوض شده آقا. عکس و فیلم با یک دکمه موبایل میرود روی شبکه.» این شهروند بارنشسته خطاب به رهبر میگوید: «دیگر وقتی خون ریختی نبایست از مردم توقع داشته باشی فراموش کنند. خون الکی نیست که همینطوری برای خودت دستور بدهی شلیک کنند.»
مردم با هم متحد هستند اما ماهوارهها متحد نیستند
■ یک تعمیرکار خودرو معتقد است در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ مردم ایران «داشتند با هم متحد میشدند» اما به این دلیل که «ماهوارهها با هم متحد نیستند» میتوان چنین برداشت کرد که «فعلاً شکست خورد تا دفعه بعد.» این شهروند کشورمان در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ شرکت داشته است. میگوید عکسهایی از «تظاهرات» دارد که جایی پخش نشده است زیرا «از روی عکسها پیدا میکنند. اینهایی که از تظاهرات فیلم میگذارند روی اینستاگرام و کانال ]تلگرام[ بلانسبت شما نفهم هستند.»
او در مورد عدم اتحاد ماهوارهها اینچنین توضیح میدهد: «کانال ایران اینترنشنال جوری خبر کار میکرد که انقلاب شده است از آن طرف بیبیسی را نگاه میکردیم انگار تظاهرات تمام شده بود. هر کانالی برای خودش کار میکرد. این شکلی جواب نمیدهد. اگر بخواهد جواب بدهد این ماهوارهها باید متحد باشند. مردم تقریباً تا هشتاد درصد متحد شدهاند اما ماهورهها با هم اختلاف دارند.»
■ یک خانم ایرانی به بهانه اتفاقات آبان ۱۳۹۸ خداوند را سپاس میگوید زیرا بچههای او در ایران نیستند و به همین خاطر میگوید «خیالم راحت بود.» او در مورد وضعیت سیاسی ایران بر این اعتقاد است که «مردم نباید قطع کنند» و اعتراضاتی مانند «آبان» را آنقدر ادامه بدهند که تا «این رژیم سرنگون شود.» این خانم میگوید خودش در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ شرکت داشته است و در «تظاهرات» شعار میداده است.
■ یک خانم آرایشگر میگوید در «تظاهرات آبان»، «قیافههایی آمده بودند تظاهرات که باورمان نمیشد. بچههای دبیرستانی بودند، زنها بودند، مردها بودند… دی ماه اینطوری نبود. آن دفعه جاهایی که ما رفتیم بیشتر آدمها از یک تیپ بودند.» او بیشتر از خاطرات «تظاهرات» میگوید که «مثل انقلاب بود». بخشی از خاطرات این خانم جذاب است: «… یعنی اینطوری بود که ما سر چهارراه بودیم و از سمت بالا گارد به سمت مردم میآمد. اول اشکآور شلیک میکنند بعد لباس شخصیها با سنگ و تفنگ ساچمهای حمله میکنند و پشت سرش گارد حمله میکند و مردم را میزند. وقتی گاز اشکآور شلیک میکنند جمعیت شروع به فرار میکند. این بچهها کارشان این بود که وسط خیابان با هر چیزی میتوانستند آتش روشن کنند که گاز از بین برود و مردم فرار نکنند.
از پائین خیابان یک نفر که از صورتش مشخص بود سن و سالی ندارد لاستیک میآورد. شلوار شش جیب پوشیده بود و یک خالکوبی روی دستش داشت. مردم شعار میدادند «نترسید، نترسید ما همه باهم هستیم» یک خانم از بین جمعیت رفت کمک برای لاستیکها. آن زمان یک میلیون و نیم پول آرایش موهایش بود…»
■ یک کارگر دوزنده برآورد میکند «مردمی که بعد گرانی بنزین جمع شدند» اگر «کمی قویتر» بودند «شاید میشد.» از پاسخهای این شهروند کشورمان به سوالات دیگر مشخص میشود که «شاید میشد» معادل «آخوندها فرار میکردند» است. همچنین مشخص شد که «کمیقویتر» یعنی اضافه شدن «نصف آن جمعیتی که آمده بود.» او میگوید «تظاهرات خیلی زیاد بود ولی جمعیت به اندازهای که باید میآمد نیامده بود.»
■ یک روزنامهنگار در رابطه با «اعتراضات سراسری آبان» از شکاف بین دولت و ملت میگوید گرچه خودش تصریح میکند: «حالا کاری نداریم این تا حدی کلیشه شده و هر شخصیتی مجبور میشود درباره آبان موضع بگیرد پشت این کلیشه پنهان میشود» با این حال معتقد است «لبههای این شکافی که از آن صحبت میشود بیشتر از این است که نیروهای اصلاحطلب موفق شوند فاصله را کم کنند.» او ادامه میدهد: «افرادی که بالای این شکافها هستند تصمیم میگیرند که بپرند اینطرف یا کامل بروند در بغل حاکمیت.» این روزنامهنگار معتقد است که بعد از اعتراضات آبان ۱۳۹۸ افرادی که جایگاه خود را مشخص کردهاند امکان این را ندارند که تغییر جایگاه بدهند. «من به آقای… گفتم شما در بیانیه خودتان درباره آبان یک موضع گرفتید و بعد در توئیتر موضوع دیگری میگیرد. آقایان در گذشته گاهی اوقات بین دولت و ملت شیفت میکردند اما این شکاف به حدی باز شده است که اگر کسی بخواهد جایگاهش را عوض کند به طرف دیگر این شکاف نمیرسد و سقوط میکند. بعد از آبان ۱۳۹۸ سرعت تحولات بالاست و مثل سابق فرصت کافی برای موقعیتسازی وجود ندارد.»
■ یک مامور مترو میگوید تحریمهای ایران به دلیل جنبش سبز شروع شده است و اگر افراد ضد انقلاب در سال ۱۳۹۶ اعتراض نمیکردند ترامپ از برجام خارج نمیشد. او چنین تصور میکند که «اغتشاشات سال قبل» کار مردم نبوده و توسط «خارج کشور» برنامهریزی شده است. او میگوید که شرایط ایران خیلی بد نبود و «از کشورهای دیگر بهتر بودیم» تا اینکه اغتشاش شد. منظور او از اغتشاش، اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ است. کشورهای دیگری که ایران از آنها بهتر بوده است را عراق، لیبی، عربستان، افغانستان و سوریه ذکر میکند.
■ یک کارمند دولت میگوید «ما با این حقوقها نمیرسیم. نمیدانم آنها که با حقوق اداره کار استخدام هستند چطور زندگی میکنند.» از نظر او مردم حق دارند که معترض باشند به این دلیل که امیدی ندارند و «شرایط هر روز بدتر میشود.» او که دارای همسر و دو فرزند است میگوید تا ابتدای سال ۱۳۹۷ زندگی راحتی داشته است اما در حال حاضر به نقطهای رسیده که همسرش پیشنهاد داده است برای تامین مخارج خانواده سر کار برود.
این کارمند دولت میگوید او و خانوادهاش بعد از دو سال فهمیدهاند که «قرار نیست اوضاع بهتر شود» و اضافه میکند: «به خدا اگر میدانستیم قرار است به اینجا برسیم ما هم میرفتیم شعار میدادیم. فکر میکردیم اگر کشور آرام شود برای همه بهتر است ولی اشتباه میکردیم.» او میگوید: «ای کاش آبان کار یکسره میشد و نجات پیدا میکردیم. فرصت خیلی خوبی بود.»
■ یک سیگار فروش میگوید موقع «شلوغیها» همزمان کار میکرده و در اعتراضات شرکت داشته است. میگوید موقع تظاهرات چون «پلیس ایران قانون ندارد»، «هرچه دستشان بیاید میزنند» و برای فرماندهان پلیس «مهم نیست آدمها خفه شوند» از حجم بالای گاز اشکاور و گاز فلفل استفاده میشود و مردم برای خنثیسازی اثر این گازها به سیگار پناه میبرند. به جان فرزندش سوگند میخورد که چند باکس سیگار بهمن را رایگان بین معترضان تقسیم کرده است. در جای دیگری میگوید: «از وینستونیها و مالبروییها بیشتر میگرفتم و روی بهمن خیرات میکردم.»
حرفهای این شهروند کشورمان مملو از خنده و شوخی است اما وقتی به تلفات انسانی میرسد شادی در چهره و کلماتش گم میشود: «…ها اینقدر بد میزنند که انگار مردم اسیر جنگی هستند. قربان بزرگی خدا بروم که ما اینقدر بدبخت هستیم که در مملکت خودمان اسیر ایم. در محله ما روزی نیست که دعوا نشود. هفتهای یکبار جوانها یکدیگر را چاقو میزنند. سر ناموس، مواد، گردن کلفتی، سر جای پارک، عشق و عاشقی و نگاه کردن دعوا میشود. همدیگر را میزنند اما ناکار نمیکنند. این مامورها معلوم نیست چرا اینطوری میزنند. یکی از مامورها با پوتین میکوبید به ساق پای زنها و ول نمیکرد. اینقدر پشت سر هم زد که انگار کینه کرده بود. شوکر را از پشت میچسباندند روی کلیه. بچه مردم خودش را خیس کرد. تشنج کرده بود افتاده بود زمین و نمیگذاشتند کسی جلو برود. بیچاره را با همان حال بردند با خودشان.»
■ چشمپزشکی که میگوید اعتراضات را از نزدیک دیده اما در آن شرکت نداشته است «اعتراضات» سالهای اخیر ایران را «در امتداد هم» توصیف میکند. مسیری که توسط «مردم» پیموده میشود تا شکل صحیح مبارزه را انتخاب کنند! او معتقد است اعتراضات آبان دارای پیامی از طرف حاکمیت بوده است. «حکومت تصمیم گرفته است اعتراضات را به شدیدترین شکل ممکن سرکوب کند. هزار و پانصد نفر را در چهار روز کشتند و نشان دادند که در صورتی ادامه پیدا کردن اعتراضات افراد بیشتری را خواهند کشت.» او معتقد است وقتی حکومت انتخاب نهایی خود را انجام داده است مردم نیز باید انتخاب نهایی خود را انجام دهند. «یا سکوت کنند و اجازه دهند جمهوری اسلامی مشکلات خودش را با امریکا حل کند و یا اینکه اگر اعتراض تازهای شکل گرفت دیگر به خانه باز نگردند تا به نتیجه برسد.»
این پزشک میگوید اگر احساس کند مردم انتخاب نهایی خود را کردهاند حاضر است در این راه کشته شود اما «این منطقی نیست که چند روز اعتراض کنیم، کشته بدهیم و دوباره ساکت شویم. جامعه ایران برای آزادی از دست روحانیت مجبور است تلفات سنگین بدهد. تا وقتی بخواهیم دیگران هزینه بدهند و ما کاری نکنیم اتفاقی نمیافتد. اعتراضات آبان نشان داد باید خودمان را برای تظاهرات بدون اینترنت آماده کنیم. شروع کنیم و تا وقتی پیروز نشدهایم به خانه بر نگردیم. جمهوری اسلامی وقتی اعتراضات تمام شود خودش را بازسازی میکند و خشنتر از قبل عمل میکند. فاصله افتادن بین اعتراضات به ضرر ماست.»
حرکت خود جوش مردم برای گرانی، فقر و بیکاری که رژیم به آنها تحمیل کرده با سرکوب خشن سپاه و شبه نظامیان بسیجی روبرو شد. چهره شاد و خندان خامنهایی و روحانی پس از خاموشی اعتراضات و صحبت از جلوگیری آشوب خارجی، نشان از پیروزی موقتی و اعتماد بنفس آنها از بیشتر نشدن تظاهرات و اعتراضات مردمی در گوشه و کنار ایران بود ! حتا اپوزیسیون ایران هم بجز انتشار و تحلیل اوضاع، دچار شوکه و سردرگمی شده بود. نبود جایگزین و رهبری در جنبش ضد رژیمی، انفعال نظامیان بی آبروی ایران که کشور را در دست مشتی آخوند میبینند و کاری نمیتوانند بکنند و خشونت وحشیانه حاکمین جمهوری اسلامی که هر نوع صدائی را در نطفه خفه میکنند و کفتارگونه به بقای خود ادامه میدهند، وزنه رژیم را در مقابل مخالفین سنگینتر کرده است. تحریمها که هدفش حمایت تکنوکراتها، مدیران اقتصادی، نظامیان خرد و خرده بورژوازی شهری در راستای همراهی با شورش مردم برای سرنگونی رژیم بود، متاسفانه با حمایت سیاسی و اقتصاد زیرمیزی کشورهای ارتجاعی چون روسیه، چین، قطر و ترکیه تاکنون شکست خورده است، در این میان دعاهای خامنهایی هم در انتخابات آمریکا مستجاب شده و با آمدن بایدن، عمر رژیم طولانیتر خواهد شد !
ایراندوست / 12 November 2020
سخنی به مناسبت سالگرد خیزش آبان ۹۸
[“سخن روز” – حزب کمونیست ایران]
در آستانه سالروز خیزش انقلابی آبان قرار گرفته ایم. یک سال پیش رژیم جمهوری اسلامی با اعلام و اجرای همزمان افزایش قیمت بنزین در روز ۲۴ آبان و غافلگیر کردن توده های مردم عملا تهیدستان شهری و جوانان عاصی از فقر و بیکاری را به قیام کشاند تا با نقشه ای از قبل آماده شده قیام آنان را در همان لحظات اول به گونه ای خونین در هم کوبد.
جمهوری اسلامی می خواست تا یک روزه آتش خشم فروخورده محرومان را خاموش کند و به آنچه “غائله آشوبگران” می خواند پایان دهد. اما طغیان این تهیدستان به حاشیه رانده شده و سرعت خیره کننده سراسری شدن خیزش آنان لرزه مرگ بر اندام جمهوری اسلامی انداخت، محاسبات رژیم را در هم ریخت و بار دیگر نشان داد که چه تحول تاریخی شگرفی در ایران در حال تکوین است.
خیزش آبان و گسترش صاعقه آسای موج خروشان آن به صد و نود شهر ایران یک پدیده ناگهانی و ابتدا به ساکن نبود. بحران ساختاری سرمایه داری ایران و پیامدهای ویرانگر سیاست های نئولیبرالیسم اقتصادی در آمیخته با ساختار حاکمیت مذهب و فساد و رانتخواری و ابعاد بی سابقه فقر و فلاکت اقتصادی و محرومیت های اجتماعی که به اکثریت مردم ایران تحمیل شده بود، از مدت ها قبل زمینه های عینی این شورش اجتماعی را فراهم آورده بود.
بازگشت دوباره و تشدید تحریم های اقتصادی، سقوط ارزش ریال و کاهش شدید قدرت خرید کارگران و توده های محروم جامعه این زمینه ها را تشدید کرده و روند رو به گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگران، مبارزات سراسری معلمان و بازنشستگان، عروج دوباره جنبش دانشجویی و حضور پرشور زنان در این مبارزات، امکان بروز آن را قطعیت بخشیده بود.
خیزش آبان ماه ۹۸ در ادامه خیزش دی ماه ۹۶ یک جنبش عظیم سیاسی در ابعادی گسترده تر و نیرومند تر بود که تهیدستان شهری و جوانان بیکار و به حاشیه رانده شدگان موتور حرکت آن بودند.
این خیزش سراسری مانند هر جنبش نیرومند سیاسی بطور عینی توازن قوا را به نفع جنبش اعتراضی علیه رژیم تغییر داده است و زمینه مناسب تری را برای گسترش مبارزات اقتصادی و سیاسی فراهم کرده است.
این خیزش سراسری دوباره زمین را برای رشد مبارزات اقتصادی و سیاسی کارگران و جنبش های اعتراضی شخم زد و تقویت کرد.
این خیزش نیز مانند خیزش دی ماه نشان داد که این برآمدها و موج های جوشان مبارزه سیاسی چگونه به محرک های نیرومندی برای مبارزه اقتصادی و سیاسی تبدیل می شوند و میل درونی کارگران را برای مبارزه شدت می بخشند.
تجربه خیزش سراسری آبان ماه و حضور جوانان و مردم کارگر و زحمتکش در این اعتراضات و همبستگی شورانگیز آنان در مقابله با نیروهای سرکوبگر نشان دهنده آن بود ترسی که حکومت به پشتوانه ماشین سرکوب در دل ها افکنده جای خود را به خشم و همبستگی و مقاومت داده است.
این جنبش انقلابی نشان داد که در دل جامعه ای که در آن جنب و جوش و مبارزه موج می زند چه رهبران و سازماندهندگانی پرورده شده و به جلو صحنه آمده اند. این تحول زمینه های مناسبی در جهت به هم مرتبط شدن این رهبران و ایجاد شبکه های ارتباطی و مبارزاتی رهبران محلی و گام نهادن در راه ایجاد نهادهای توده ای و شورایی به عنوان ارگان مبارزاتی در این محلات فراهم آورده است.
خیزش آبان در بعد اجتماعی استراتژی سیاسی آن بخش از اپوزیسیون بورژوایی ایران که بر گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی تأکید می کنند را مورد نقد قرار داد.
اگر خیزش دی ماه ۹۶ با شعار “اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمامه ماجرا” به بیش از دو دهه سلطه گفتمان اصلاح طلبان حکومتی بر فضای سیاسی ایران پایان داد، خیزش آبان ماه نیز به گفتمان گذار مسالمت آمیز و ضدیت با انقلاب تحت عنوان مرزبندی با خشونت ضربه کاری وارد آورد.
استراتژی سیاسی و راهکار این بخش از اپوزیسیون بورژوایی تحت عنوان برگزاری رفراندوم قانون اساسی، برگزاری انتخابات آزاد، برای نقل و انتقال قدرت از بالای سر توده ها بیش از پیش رنگ باخت.
بکار گرفتن این ابعاد از قهر عریان حاکمان دین و سرمایه در برابر اعتراض برحق تهیدستان و جوانان بیکار و به یاری طلبیدن فقط گوشه ای از قهر انقلاب از جانب معترضان در مقابله با قهر ضدانقلاب حاکم، بیش از پیش به ضرورت کسب آمادگی برای گذار انقلابی و استفاده از قهر انقلابی برای به زیر کشیدن دشمن تا چنگ و دندان مسلح مقبولیت اجتماعی بخشید.
با آشکار شدن بن بست استراتژی گذار مسالمت آمیز زمینه جهت پیشروی استراتژی سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی متکی به جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی به عنوان عملی انقلابی برای سلب قدرت سیاسی و اقتصادی از بورژوازی بیشتر فراهم می شود.
خیزش آبان، تهیدستان شهری و جوانان بیکار و به حاشیه رانده شده گان را در شهرهای بزرگ و کوچک ایران همزمان به حرکت در آورد.
شهرهای کردستان و خوزستان که در خیزش دی ماه ۹۶ تا حدودی از حرکت سراسری جدا افتادند در خیزش آبان ماه از همان ابتدا حضور پر رنگی در اعتراضات داشتند.
مردم زحمتکش کردستان در بعد اجتماعی نشان دادند که بر خلاف نسخه هایی که احزاب ناسیونالیست برای آنها می پیچند، برای رهائی از چنگ جمهوری اسلامی راهی جز همبستگی با جنبش انقلابی سراسری برای به زیر کشیدن این رژیم پیش رو ندارند.
یکی از اهداف اصلی رژیم جمهوری اسلامی از کشتار معترضان در جریان خیزش آبان حاکم کردن فضای رعب و وحشت بر جامعه بویژه زهرچشم گرفتن ازنسل بعد ازدهه شصت بود. اما رژیم در دستیابی به این هدف شکست خورد. مردم آزاده با این سرکوب خونین نه تنها مرعوب نشدند بلکه با ابراز خشم و اعتراض خود از جنایات انجام گرفته رژیم را به وحشت انداختند.
درست بعد از این جنایات سازمان و نهادهای مختلف کارگری، بازنشتگان، معلمان، نویسندگان ، هنرمندان در داخل ایران طی اطلاعیه ها و بیانیه هایی این جنایات را محکوم کردند.
پس از خیزش آبان اعتصابات و اعتراضات کارگری بدون وقفه ادامه پیدا کرد. جنبش دانشجویی با آکسیون های باشکوه خود در روز ۱۶ آذر و در محاصره نیروهای دشمن با بانگی رسا جنایات رژیم را محکوم کرد و اعلام کرد که جنبش آزادیخواهی در ایران مرعوب این کشتار هولناک نشده است.
اما خیزش انقلابی آبان ماه نیز مانند خیزش دی ماه ۹۶ به رغم فداکاری ها و جانفشانیهای بر پا کنندگان آن و به رغم دستاوردهای عظیمی که داشت بعد از یک هفته فروکش کرد.
کارگران کارخانه ها و مجتمع های بزرگ صنعتی که با مبارزات پی در پی خود زمینه های ذهنی قیام آبان را فراهم آورده بودند، این بار نیز آمادگی این را نداشتند که با اعتصابات هماهنگ و سراسری خود در مراکز تولید به شورش هم طبقه ای های خود و راهبندان خیابانی بپیوندند و ماشین سرکوب رژیم را زمین گیر کنند و زمینه را برای برپائی اعتصابات سیاسی عمومی آماده کنند و این یکی از کمبودها و نقطه ضعفهای این قیام توده ای بود.
در واقع قیام آبان فقط گوشه ای از نیروی خود را به میدان آورده بود و آمادگی نبرد نهایی را نداشت.
دژخیمان جمهوری اسلامی با کشتار بیش از ۱۵۰۰ نفر جوانان و با زخمی کردن و بازداشت و زندانی کردن چندین هزار نفر این جنبش انقلابی را وادار به عقب نشینی کردند و فرو نشاندند.
سران جمهوری اسلامی به خیال خود توانسته اند به کمک ویروس مرگبار کرونا نظام جنایتبارشان را از زیر فشار جنبش دادخواهی علیه کشتار آبان نجات بدهند، اما در اعماق جامعه قیام نیرومندتری در حال تکوین است.
12.11.2020
سخنی به مناسبت سالگرد خیزش آبان ۹۸ / 13 November 2020
خواهش می شود اساتیدی که می دانند برای ما نیز توضیح دهند که این چه نوع ایرانی دوستی می باشد که از تحریم ها حمایت کرده و افسوس میخورد که چرا مردم ایران گرسنه تر و درمانده تر از اینی که هستند نمی باشند؟
پرسشگر / 13 November 2020
برای تغییر و دگرگونی باید هزینه داد ! ملت ایران در طول ادوار تاریخی و خصوصا دوران حکومت مذهبی کنونی، بالاترین کشتهها، زندانیها، شکنجهها، تبعیضها،خیانتها، فساد و رشوهگیریها و… را تحمل کرده و سختی کشیده است ! سوال اینجاست که برای سرنگونی مسبب اصلی یعنی جمهوری اسلامی چه باید کرد ؟ حکومتی که خود را نماینده خدا روی زمین میداند و هر روش غیر انسانی را برای دوام خود مشروع و آسمانی میداند. به صدور انقلابی مشغول است که در زادگاهش، شکست خورده ولی در بیرون، ترویج، تبلیغ و بودجه مالی از جیب ملت ایران دارد. مسلما این رژیم با چسنالههای اخلاقی، اشک یتیمان و ناله و نفرین مادران داغدیده، واژگون نخواهد شد ! بطور مثال در بدترین نمونه تاریخی، سناریو هیروشیما و ناکازاکی، جنگ دوم جهانی را پایان داد و هژمونی سیاست آمریکا را تا ۷۰ سال به جهان تحمیل کرد و برای ناراحتی و عذاب وجدان، اقتصاد ژاپن را توسعه داد ! ایرانیان نه ژاپنی هستند که از فرصتها استفاده کنند و نه جنگطلب که عراق و سوریه، سوم شوند ! این زبان و رفتار حکومتها است که شیوه کلامی و عملی، مقابله و مبارزه اپوزیسیون در یک کشور را تعیین میکند ! ….. رو زور بدست آر که حق با زور است !
ایراندوست / 13 November 2020
مارتین لوتر کینگ نقل قول معروفی دارد بر این مبنا که:
“قوس جهان اخلاق طولانی است, اما به سوی عدالت می چرخد.”
“The arc of the moral universe is long, but it bends toward justice”
حق با عدالت است, و بس.
در نقطهء مقابل و مخالف با چنین دید اومانیستی, سنتا این جنبش های فاشیستی و اقتدار گرایانه بوده اند که همواره عر و تیزشان در ستایش و پرستش زور و خشونت بوده است.
منسجم ترین و فرموله ترین بیان نظری فاشیستی در کاتاگوری و مقولهء زور و خشونت شاید کارل اشمیت باشد.
و اساسی ترین نقد اشمیت شاید نقد والتر بنجامین در مقاله ای طولانی اش با عنوان “نقد خشونت.”
Walter Benjamin
‘Zur Kritik der Gewalt’
‘On the Critique of. Violence’
خوشبختانه امروز در این سایت در مقاله ای با عنوان “ایستاده بر نعش قانون؛ در واکاوی خشونت آبان ۹۸” مقداری به این مقالهء بنجامین و نظریات وی در مورد خشونت و زور اشاره می شود.
ضد انقلاب شیعیان هم در داخل ایران, هم در عراق, هم در لبنان و هم در سوریه شکست خورده است.
شکست فجیع روحانیون شیعه در این چهار کشور اساسی ترین مبنا و نکتهء مشترک برای مردم این کشورها در حرکت های هماهنگ و همسو به سوی مردم سالاری, عدالت اجتماعی و آزادی است.
جنبش های اجتماعی عظیم و قیام ها و خیزش های قدرتمندتر از گذشته در کشورهای ایران. عراق, لبنان و سوریه در حال تکوین و شکل گیری است.
هنجارها, ارزش ها, روشها و چشم اندازهای این جنبش ها نه بر مبنای استفادهء ابزار گرایانهء فاشیستی, اقتدار گرایانه از زور و خشونت, بل بر اساس قدرت مردمی بر پایهء خود سازماندهی, خود مدیریتی و همبستگی منطقه ای و جهانی بنا شده است.
گرایشات و افرادی که به هیچ گونه درگیر, در تماس و در همبستگی با جنبش های معاصر اجتماعی در ایران و منطقه نمی باشند, فاقد هر گونه صلاحیت و اعتباری در تعیین هزینه های این جنبش ها هستند.
دخو / 14 November 2020
در اولین سالگرد قیام خونین آبان ماه ۹۸, شعری از نیما یوشیج تقدیم میشود به تمامی دوستان, کنشگران و مبارزان آزادی و عدالت در ایران.
خصوصا دوستانی که شاید حس می کنند مقداری خسته می باشند.
– – – – – – – – –
“خروس”
قوقولی قو! خروس می خواند
ازدرون نهفت خلوتِ ده
ازنشیب رهی که چون رگ خشک
درتن مردگان دواند خون
می تندَ برجدارسرد سحر
می تراود به هرسوي هامون
با نوایش ازاو ره آمد پُر
مژده می آورد به گوش آزاد
می نماید رهش به آبادان
کاروان را دراین خراب آباد
نرم می آید
گرم می خواند
بال می کوبد
پرمی افشاند.
گوش برزنگ کاروان صداش
دل برآوای نغز او بسته ست
قوقولی قو! بر این ره تاریک
کیست کو مانده؟ کیست کو خسته ست؟
گرم شد از دم نواگِر او
سردی آور شب زمستانی
کرد افشای رازهای مگو
روشن آراي صبح نورانی.
باتنِ خاک بوسه می شکند
صبح نازنده، صبح دیرسفر
تا وی این نغمه از جگر بگشود
و زره سوز جان کشید به در.
قوقولی قو! زخطّه ي پیدا
می گریزد سوی نهان شبِ کور
چون پلیدی دروج کز دِر صبح
به نواهای روز گردد دور.
می شتابد به راه مرد سوار
گرچه اش در سیاهی اسب رمید
عطسه ي صبح در دماغش بست
نقشه ي دلگشای روز سپید.
این زمانش به چشم
همچنانش که روز
ره براو روشن
شادی آورده ست
اسب می راند.
قوقولی قو! گشاده شد دل و هوش
صبح آمد، خروس می خواند.
همچوزندانی شب چوگور
مرغ از تنگی قفس جَسته ست
در بیابان وراه دور و دراز
کیست کومانده؟ کیست کو خسته ست.
لادبُن / 15 November 2020