رضا، جوان است و آرام. و رفتار صلحآمیزی دارد. به خواست همسرش به پای جدایی رفته و با اینکه هنوز فاطی را دوست دارد دوستانه از هم جدا میشوند چون فاطی اینطور میخواهد. پیش از جدایی وقتی برای انجام آزمایش بارداری رفتهاند تا به دادگاه ارائه دهند، از فاطی میپرسد: «اگر حامله باشی چی؟» زن میگوید که بچه را نگه میدارد و البته پدر بچه را. این نخستین مواجهه ما با یک تیپ جدید از «مرد ایرانی» است که در تولیدات سینمایی و تلویزیونی ایران منحصر به فرد به نظر میرسد. بی هیچ احساس در هم ریختگی و عصبیت، بی هیچ «نمایشی» و ساختگی بودن رفتار، میداند که این زن است که حق دارد درباره سرنوشت جنینی که در دلش است تصمیم بگیرد. نقطه و تمام.
مرد آشپزخانه، مرد غیرمهاجم
دومین مواجهه ما با یک «مرد ایرانی» متفاوت زمانی است که به دیدن عمه و دخترعمههایش رفته و با دخترعمهاش برای خریدن سیر به سبزی فروشی میرود. او با انتخاب سیر مناسب برای آش نشان میدهد که نه تنها آشپزی میکند بلکه با آشپزی عجین شده و به خوبی از ریزهکاری های آن باخبر است. چنین مهارتی را دوباره در او میبینیم؛ وقتی با آرامش و علاقه در آشپزخانهاش راه میرود، موسیقی میشنود و آشپزی میکند. نحوه هم زدن خورش، چیدن میز و رعایت بسیاری ظریف کاریها یک تیپ جدید از مرد ایرانی را به ما بازنمایی میکند که با بسیاری از تیپهای سینمایی گذشته متفاوت است. او ویولت را که تازه با هم دوست شدهاند به خانه دعوت کرده اما به جای سفارش دادن غذا از بیرون، میز غذای خانگی چیدهاست. حتی وقتی همسر سابق تلفن میزند و میخواهد به دیدنش بیاید و رضا به ناچار قرار با ویولت را کنسل میکند چیزی عوض نمیشود. فاطی میرسد، غذا آماده است، رضا میچیند، برمیدارد. فاطی لذت غذا خوردن را میبرد و تشکر میکند ، سیگار میکشد و میرود دراز بکشد تا کمی استراحت کند و برگردد به کارش. رضا از این وضعیت ناراضی نیست، مفتخر هم نیست. او الگوهایی را دنبال میکند که برای خودش جا افتادهاند و برای فاطی هم. از کلیشههای رایج مثل غرولندهای مردانه خبری نیست.
در بسیاری از فیلمهای سینمایی ایرانی دیگر نیز مردان را در حال آشپزی و به اصطلاح «سرویس دادن» به همسر و خانواده دیدهایم اما این وضعیت همواره با غرولندهای مردانه و «کنایه» های جنسیتی همراه بوده؛ از جمله اینکه چنین مردانی عمدتا یا بیکار بودهاند یا از نظر طبقاتی در سطح بسیار پایینتر از زن ؛ و همین باعث عقب رانده شدن آنها به سنگر آشپزخانه شده که البته «محدوده» زنان تلقی می شود. اما رضا شاغل است، معمار و نویسنده. وضعیت اقتصادی نسبتا مرفهی دارد. و اگر در نقشهایی که به زنان «نسبت داده میشود» به خوبی جا افتاده از سر اجبار نیست. او حتی با این احتمال که فاطی او را به خاطر «با کسی دیگر بودن» ترک کرده کنار آمده است. وقتی مادر فاطی به دیدنش میآید ما زنی را میبینیم که با ادبیات پدرسالارانهاش نماد یک بازتولیدکننده کلیشه های جنسیتی است. او به رضا میگوید «اگه یه جو غیرت داشتی نمیذاشتی زنت توی این وضعیت باشه.» اما رضا میگوید که میداند فاطی الان کجاست و با کی، با این مساله هم کنار آمده. رضا از این برخورد عصبانی نمیشود، به «غیرت» نداشتهاش برنمیخورد، تنها کمی در خود فرو میرود و با تحقیری هم که از سوی مادر فاطی متحمل شده کنار میآید. به کافهای که ویولت در آن کار میکند میرود و به رابطه جدیدش با آن زن جدید ادامه میدهد.
رضا حتی در رفتار جنسی با زن هم الگوی تازهای را به تصویر میکشد. با اینکه هنوز فاطی را دوست دارد اما با رفتار خود برای او چنان هاله امنی ایجاد کرده که فاطی در خانه رضا ناهار میخورد و میرود بخوابد و از رضا میخواهد او را کمی بعد بیدار کند. رضا در رابطه جنسی و عاطفی مهاجم نیست و به اتاق خواب نمیرود. سر ساعت معین، فاطی را به آرامی از خواب بیدار میکند. رضا فقط روزی دوباره پیش فاطی میرود و با او میخوابد که خود زن از او خواسته؛ آن هم شبی است که فاطی با حال خراب به خانه او میآید و در اصل به او پناه میآورد.
شما میتوانید این رضا را باور کنید؟ بعد از تماشای یک عمر مردان «غیرتی» ناموسپرست در فیلمهای ایرانی که روی صورت عشق خود اسید میپاشند چون به درخواست ازدواجشان جواب منفی داده، عشق خود را کتک میزنند چون به او شک دارند، عشق خود را طلاق نمیدهند چون او را سهم خود میدانند! میتوانید رضا را باور کنید که هم فاطی را دوست دارد و منتظر بازگشت اوست و هم با ویولت وارد رابطه شده و به ویولت این واقعیت را میگوید؟ این رضا برایتان غریبه نیست؟ البته که هست. او در سطح جامعه ایرانی، مثل یک «مریخی»، یک «آدم فضایی» است که رفتارهای معمول ندارد، تا جایی که حتی مادر همسر سابقش او را سرزنش میکند. رضا ضعیف نیست، عاشق دیوانه تسلیم هم نیست؛ یک تیپ شخصیتی شاید تخیلی است که کارگردان ضرورت خلق او را درک کرده است.
زنان مقتدر، مردان «فمینین»
زنها در فیلم رضا بدون استثنا همه مقتدرند و خانواده ها نیز زن – محور. این زن-محوری همان چیزی است که میتواند نقطه مقابل پدر/مردسالاری باشد. فاطی، ویولت و حتی زن رهگذری که رضا را از سکته قلبی نجات میدهد همه از منابع قدرت نسبتا بالایی برخوردارند؛ نخست و مهمترین آنها قدرت اقتصادی است که باعث میشود در برابر ستمهای جنسیتی سر تسلیم فرود نیاورند. قدرتمند بودن این زنان، مردان را به عقب میراند و باعث میشود آنها خود را با وضعیت موجود تطبیق دهند یا به قول رضا کنار بیایند. این تطبیق البته شاید در کوتاه مدت از سر اجبار بوده باشد یعنی مردان آن را به سختی پذیرفته باشند، اما در دراز مدت میتواند گویای یک تغییر ساختاری در نظام جنسیت باشد. دومین منبع قدرت، تسلط بیشتر زنان بر مهارتهایی مثل رانندگی و اسبسواری است. البته این مهارتها را امروز زنان بسیاری در جامعه ایرانی آموختهاند اما در این فیلم آن کسی که این مهارتها را ندارد «رضا» است؛ یعنی او از امتیازاتی که میتوانند موقعیت جنسیتی او را تقویت کنند برخوردار نیست. حتی در گفتوگو با یکی از دوستانش که دختر است با شوخی درباره شروع رابطه عاطفی بینشان حرف میزند و طنازانه به او میگوید که آخر او مرد مناسبی نیست، حتی بلد نیست رانندگی کند. در این فیلم همه آنچه که در یک فرهنگ پدر/مردسالار، «مردانه» تلقی میشود در رضا وجود ندارد و در عوض، «زنورانگی» او بسیار بالاست از جمله «مراقبتجویی»، «داوطلب شدن برای کمک» و «دوری از پرخاش و جدل».
رضا به خوبی میداند که فاطی در بازگشت به او مردد است، اما رفتن و آمدنهای زن باعث بروز رفتارهای پرخاشگرانه و خشونت آمیز از سوی رضا نمیشود. او پیگیر است، برای فاطی پیام میفرستد اما مزاحمت و آزار ایجاد نمیکند. او با«پاشا»ی لانتوری، «ناصر ملک» قرمز و «حمید» هامون توفیر بسیار دارد و الگوی یک مردانگی «آلترناتیو» مدرن را در مرد ایرانی نمایندگی میکند که اگر امروز هم دور از ذهن به نظر برسد اما حتی خلق آن در یک فیلم سینمایی ایرانی اتفاق خوبی است.
رضا البته وقتی به تماشای بناهای تاریخی شهر (اصفهان) میرود در مسجد قدیمی نماز هم میخواند، موسیقی سنتی هم میشنود اما حتی در مسلمانیاش هم «مساله برانگیز» نیست. او با ویولت، یک دختر مسیحی رابطهای صمیمی دارد و هیچ عذاب وجدان یا مساله برانگیزی از نوع مذهبی در رفتار او نمیبینیم. در جایی از فیلم، برادر فاطی که نمیداند رضا و خواهرش از هم جدا شدهاند درباره داستان خلقت میگوید که زمانی دور، فضاییها به زمین آمده، عیش و نوش کرده و ناگهان بیشترشان به فضا برگشتهاند. اما آنها که ماندهاند حالا «ما» زمینیها هستیم. با این همه رضا و فاطی و ویولت از فضا نیامدهاند. آنها زنان و مردانی هستند که میکوشند نابرابری جنسیتی در جامعه ایرانی را کمرنگ کنند بی هیچ شعار و نمایشی. این فیلم از نظر من نقطه روشنی است در تاریکی سینمای مردسالار که میتواند آغازگر شکستن کلیشههای جنسیتی به شیوهای مطبوع و صلح آمیز باشد البته در سطح رابطه دگرجنسگراخواهانه. ما به چنین نقاط روشنی در بازنمایی دیگر انواع روابط نیز نیاز داریم.
با عرض پوزش، برام جالب بود که رضا هم
معمار و هم نویسنده بوده!! و اینکه آیا رضا معنای
نمازی که میخوانده میدانسته یا خیر!!!
عجب معجونی بوده این آقا رضا !!!
بهتر بود هر از گاهی حتی برای تبلیغ کتابخونی،
علاوه بر نماز …کتابی هم دستش می دادند !!!
Reza / 08 October 2020