ناصر کرامتی − «رحیم مشایی رد صلاحیت شود، احمدینژاد انتخابات را برگزار نمیکند و کشور شلوغ میشود. رحیم مشایی را تایید صلاحیت کنند، سپاه و بسیج کشور را به هم میریزند. احمدینژاد از کار برکنار شود، بصیرت “آقا” زیر سوال میرود. احمدینژاد به کارهایش ادامه دهد، احمدی نژاد پشت پرده آقا را روی میز میریزد. پیدا کنید پرتقال فروش را»!
این متن یک پیام کوتاه است که از شمارهای ناشناس برای علی فرستاده شده است. میگوید: «هر چند وقت یکبار از این اساماسها میزنند. با خط ایرانسل میفرستند. شمارههایی که پیامک میفرستند، همیشه خاموش است.»
«همه غلط میکنند»
بعد از حواشی جنجالی جلسه استیضاح وزیر کار ایران، رهبر جمهوری اسلامی محتاطانه و با تاخیر به این ماجرا وارد شد و در سخنانی نرم اما هشدار آمیز از دولت و مجلس خواست به اختلافات موجود پایان دهند. خامنهای در سخنرانی خود گفت: «از مسئولان توقع داریم با صبر، میدان ندادن به احساسات سرکش و ملاحظه مسائل کشور، همه توان و نیروها را برای حل مشکلات مردم متمرکز کنند و حالا که دشمنیهای دشمن شدت یافته، آنها هم رفاقتهایشان را شدت دهند.»
اشاره او به رئیس جمهور و رئیس مجلس بود که جلوی چشم خبرنگاران و در جلسهای که به صورت مستقیم از رادیو پخش میشد، یکدیگر را به فساد اقتصادی گسترده متهم کردند. محورهای اصلی سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی عبارت بودند از:
یک: در این ماجرا متأسفانه رئیس یک قوه به استناد یک اتهام ثابت نشده و حتی مطرح نشده در دادگاه، دو قوه دیگر یعنی مجلس و قوه قضاییه را متهم ساخت که کاری بد، غلط، نامناسب، خلاف شرع، خلاف قانون و خلاف اخلاق بود.
دو: استیضاح اخیر نیز کاری غلط بود. استیضاح باید فایدهای داشته باشد اما چند ماه مانده به پایان کار دولت،استیضاح یک وزیر آن هم به خاطر مسالهای که مربوط به وزیر نیست، چه علت و فایدهای دارد؟
سه: در داخل مجلس هم کسانی حرفهای نامناسب بر زبان آوردند که آن هم غلط بود.
چهار: اینکه عدهای برخی را ضد ولایت و ضد بصیرت بنامند و شعار بدهند نظیر آنچه اخیراً در قم روی داد، اقدامی غلط است و بنده کاملاً مخالف این کارها هستم که قبلاً هم نظیر آن در مرقد مطهر حضرت امام اتفاق افتاد و به مسئولان تذکر دادم جلوی این کارها را بگیرند.
پنج: اینکه که فشارها و تحریم ها، ملت را به زانو در میآورد و آنها را از نظام جدا میکند،کاملاً غلط و ناشی از بدفهمی است.
شش: البته گله امروز من از برخی سران و مسئولان موجب نشود عده ای راه بیفتند و علیه این و آن شعار دهند که با این کار هم مخالف هستیم. این کار هم کار غلطی است.
خامنهای پیش از این نیز اعلام کرده بود از نظر او «تا روز انتخابات ۹۲هرکسی که بخواهد اختلافها را به میان مردم بکشاند و از احساسات آنها در جهت اختلافات استفاده کند، قطعاً به کشور خیانت کرده است.»
«خامنهای در حال پرداخت هزینه حمایت از احمدینژاد است. جنس احمدینژاد با جنس سایر عوامل و زیر دستان آقای خامنهای تفاوت دارد. هر تصمیمی از سوی خامنهای برای جدا کردن خود از احمدینژاد یک بازی دو سر باخت است. خامنهای باید بین هزینه و خطر بیشتر از یک سو و اقرار به اشتباه از سوی دیگر یکی را برگزیند. انتخابی که برای او حکم سرکشیدن جام زهر دارد.»
اما از آنجا که روسای قوا حرفهای او را جدی نگرفتند این بار هشدار خود را به طریق دیگر مطرح کرد و بعد از سرزنش همه طرفهای درگیر گفت: «بنده فعلاً نصیحت میکنم.» حرفی که البته با توجه به نادیده گرفتن حرفهای قبلی او، بیشتر نشانه ضعف و خالی بودن چنته رهبر جمهوری اسلامی از مهرههای مطیع و یک دست است.
ادامه درگیریهای سیاسی درون نظام
با وجود موضعگیری رسمی خامنهای و “گریه حضار” از شنیدن ناراحتی و دلخوری رهبر از اختلافات، تبلیغات گسترده صدا و سیما و تریبونهای مذهبی مبنی بر همنظر بودن مردم ایران با رهبر جمهوری اسلامی، انتشار نامه های عذرخواهی برادران لاریجانی و نمایندگان مجلس خطاب به رهبر و انتشار نامه متفاوت و البته مسبوق به سابقه_ احمدینژاد در وصف دلبستگی و ارادت او و دولتش به آقای خامنهای، به نظر میرسد این اختلافات بسیار جدیتر از آن است که به شیوههای مسالمتآمیز و غیرحذفی قابل حل باشند.
بعد از صحبتهای رهبری، طبق معمول نخستین حمله از سوی احمدینژاد صورت گرفت. او در نشست استانداران سراسر کشور سختانی گفت که خبرگزاریها تیترهای مختلفی از آن منتشر کردند. مهر نوشت: «اولین اظهارات احمدی نژاد پس از سخنرانی رهبر انقلاب»، ایسنا نوشت: «تا آخرین لحظه پای کار ایستادهایم» و فارس نوشت: «توان دولت در تحمل فشارها زیاد است اما تا ۱۲ مرداد ۹۲ ایستادهایم».
احمدینژاد در اظهاراتی که آشکارا رهبری، سپاه پاسداران و مجلس را هدف گرفته بود، گفت: «دولت موضع خود را در برابر انتخابات شفاف و صریح اعلام کرده و معتقدیم هیچ کس نباید یا نمیتواند در انتخاب مردم دخالت کند و این حق منحصراً در اختیار مردم است. (منبع)
از سوی دیگر میدان، دادستان كل كشور در تازهترین نشست خبری خود از تشکیل دادگاه رسیدگی به تخلفات قضات در پرونده کهریزک صحبت کرده است و اینکه در ماجرای پخش فیلم برادر لاریجانی در مجلس، مرتضوی بازداشت و « وسايلی كه براي ارتكاب خلاف از آن استفاده شده بود شناسايی و كشف شد.»
سخنگوي دستگاه قضائي از احضار فاضل لاريجاني و بابك زنجاني به دادگاه هم خبر داد. او گفت: «هر دو نفري كه نام برديم به دادگاه احضار شدند و براي آنها قرار صادر شده و رسيدگی به پرونده ادامه دارد.» (منبع)
پس از اظهارات سخنگوی قوه قضاییه، دفتر رئیس جمهور مواضع او را درباره مسئله فساد اقتصادی هدف قرار گرفت و مرکز روابط عمومی دفتر رئیس جمهور با انتشار اطلاعیهای «ایجاد تردید سخنگوی دستگاه قضا درباره ارسال فهرست اسامی بدهکاران بانکی به رئیس قوه قضائیه را تقویت کننده شائبه فقدان انگیزه پیگیری جدی این مسئله دانست.» در این اطلاعیه تاکید شد «انتظار میرود قوه قضائیه با ورود قاطع به این موضوع، عدالت را در عمل درباره همگان بدون تبعیض اجرا کند». اشارهای مستقیم به ماجرای فساد اقتصادی برادر رئیس قوه قضائیه که احمدینژاد پیشتر فیلمی از او در مجلس پخش کرده بود.
رئیس دستگاه قضائی جمهوری اسلامی با حمله تلویحی به احمدینژاد اعلام کرده است: «خيلیها دلشان میخواهد دستگاه قضا تابع باشد و همه چيز را بپذيرد. برخی بخاطر استقلال دستگاه قضا آن را مورد بيمهری قرار میدهند و اين هزينهای است كه ]دستگاه قضا[ براي حفظ استقلال پرداخت كرد.» (منبع)
«به عمد هزینه بار رهبری میکند»
یکی از فعالان سیاسی مقیم شهر تبریز عقیده دارد: «اکنون جای شک و تردید برای کسی باقی نمانده است که خامنهای در حال پرداخت هزینه حمایت از احمدینژاد است. جنس احمدینژاد با جنس سایر عوامل و زیر دستان آقای خامنهای تفاوت دارد.
«احمدینژاد به عمد هزینه بار رهبری میکند. دلیل این کار آماده کردن جامعه برای یک بحران بزرگ احتمالی است. یکی از نزدیکان او باید تایید صلاحیت شود و اگر نشود او باید مستقیم جلوی رهبری بیایستد. اگر جامعه حالت خنثی داشته باشد، مردم هر جرقهای را در زمان تایید صلاحیتها اقدامی انتخاباتی و زودگذر تلقی میکنند اما اگر جامعه همینطور به مسیر خود ادامه دهد، این رویارویی تبدیل به یک مشکل جدی سیاسی برای رهبر میشود.»
موقعیت احمدینژاد نیز قابل قیاس با هیچ یک از روسای جمهور پیشین یا روسای قوای سه گانه در ایران نیست. هر تصمیمی از سوی خامنهای برای جدا کردن خود از احمدینژاد یک بازی دو سر باخت است. خامنهای باید بین هزینه و خطر بیشتر از یک سو و اقرار به اشتباه از سوی دیگر یکی را برگزیند. انتخابی که برای او حکم سرکشیدن جام زهر دارد.
احمدینژاد به عمد هزینه بار رهبری میکند. دلیل این کار آماده کردن جامعه برای یک بحران بزرگ احتمالی است. یکی از نزدیکان او باید تایید صلاحیت شود و اگر نشود او باید مستقیم جلوی رهبری بیایستد.
اگر جامعه حالت خنثی داشته باشد، مردم هر جرقهای را در زمان تایید صلاحیتها اقدامی انتخاباتی و زودگذر تلقی میکنند اما اگر جامعه همینطور به مسیر خود ادامه دهد، این رویارویی تبدیل به یک مشکل جدی سیاسی برای رهبر میشود. این جرقه می تواند یک انبار باروت را منفجر کند.
طبقه متوسط بدش نمیآید دوباره به خیابان بریزد و طبقه پائین جامعه در حال پخته شدن برای قرارگیری پشت سر احمدینژاد است. دانشجوها و فعالان سیاسی جوان که در این ۴ سال سرخورده و کلافه شدهاند، منتظر یک فرصت برای تخلیه انرژی خود هستند. نارضایی فراگیر از وضعیت اقتصادی و مخارج و معیشت در بین مردم وجود دارد. همه رقبای احمدینژاد با افشاگریهای او در حال حذف شدن هستند. اصولگرایان بدنهای ندارند، فقط سپاه، بسیج و نیروی انتظامی برای رهبر باقی مانده است.»
«جدا کردن بلیطها»
«…» از کسانی است که در یکی از راهپیمائیهای سال ۸۸ بازداشت شده و بیش از دو سال به جرم اقدام علیه امنیت ملی در زندان به سر برده است. در زندان آدرس چند کتاب فروشی را از دیگر زندانیان گرفته و بعد از آزادی از زندان مطالعات خود را شروع کرده است.
او میگوید: «احمدینژاد قبلاً گفته بود حمایت خامنهای باعث شده رای او چند میلیون کم بشود. اگر درست یادم باشد محسن رضائی این خبر را داده بود. من و بقیه کسانی که به نتیجه انتخابات اعتراض داشتیم این خبر را جدی نگرفتیم ولی من آلان نظرم عوض شده است. احمدینژاد میخواهد با جدا کردن بلیط خود از بلیط خامنهای، این بار با رای مردم قدرت را در دست داشته باشد.»
“…” را قبل از تمام شدن آخرین مرخصی از زندان دیدیم. میگفت تا به حال نظام سعی میکرد همه مشکلات را به گردن احمدینژاد بیاندازد، حالا احمدینژاد میخواهد در فرصتی کمی که دارد همه تقصیرها را گردن خامنهای بیاندازد. به نظر من این حرف درست است. امیدوارم مردم ایران فراموش نکنند خامنهای و احمدینژاد ۸ سال با هم شریک بودند. همدیگر را بغل میکردند و میبوسیدند. سیصد نفر از مردم در خیابان کشته شدند و بی سر و صدا دفن شدند. تنها حامی احمدینژاد رهبر بود.
قدیمیترها میگویند مردم ایران همیشه قبل از انتخابات رادیکال هستند اما وقتی صندوق رای را میبینند، دست و پایشان میلرزد و رای میدهند. امیدوارم این بار هم مردم به خیابان بریزند و کار را یکسره کنیم. راهپیمائی سکوت و اعتراض خاموش فایده ندارد. دفعه قبل ما با این حرفها فرصت را از دست دادیم.»
«خفهاش میکنند»
«…» قبلاً از فعالان دانشجویی بوده است. به دلیل فعالیتهای خود دو ترم از تحصیل محروم شده و اکنون با اخذ تعهد، اجازه ادامه تحصیل در مقطع لیسانس را پیدا کرده است. فعالیتهای خود را کنار گذاشته است و تصمیم دارد بعد از پایان تحصیل و تقویت زبان انگلیسی خود از کشور خارج شود.
«تا به حال نظام سعی کرده همه مشکلات را به گردن احمدینژاد بیاندازد، حالا احمدینژاد میخواهد در فرصتی کمی که دارد همه تقصیرها را گردن خامنهای بیاندازد. خامنهای و احمدینژاد ۸ سال با هم شریک بودند. همدیگر را بغل میکردند و میبوسیدند. سیصد نفر از مردم در خیابان کشته شدند و بی سر و صدا دفن شدند. تنها حامی احمدینژاد رهبر بود.»
او میگوید: «در این کشور هیچ کاری نمیشود انجام داد. احمدینژاد موفق نمیشود. خفهاش میکنند. مهندس موسوی و کروبی با آن همه طرفدار واقعی و حمایت بینالمللی اکنون در حصر هستند، احمدینژاد که همه مردم از او نفرت دارند و همه دنیا از او بیزار هستند با چه نیروئی میخواهد جلوی رهبری مقاومت کند؟
راستش را بخواهید من شک دارم اصلاً این خبر درست باشد. شاید فقط میخواهند تنور انتخابات را گرم کنند و مردم را وسوسه کنند که رای بدهند. سال ۸۸ ما به آقای موسوی رای دادیم ولی رهبر سخنرانی کرد و گفت مردم به نظام رای دادهاند. فقط برایشان مهم است تعداد رایها بالا باشد. اگر مردم رای ندهند هم مهم نیست. نتایج دروغ اعلام میکنند.»
«شورش پابرهنگان»
«…» روزنامهنگار است و از موج بازداشت خبرنگاران بسیار ترسیده است. میگوید: «خبر همکاری خبرنگاران با بیبیسی درست نیست. من چون خودم دنبال کار بودم برای بعضی جاها رزومه فرستادم برای کار. برای خارج از کشور هم درخواست همکاری فرستادم اما گفتند تصمیم گرفتهایم با هیچ خبرنگاری در ایران همکاری نکنیم. من فکر میکنم بازداشت روزنامهنگاران مربوط به انتخابات است.
بچههای سرویس سیاسی روزنامههای سابق اکثراً بیکار هستند. معمولاً قبل از انتخابات برای تهیه بروشورها، مقالات سفارشی و ویژه نامههای انتخاباتی دعوت به کار میشوند. چند نفر را بازداشت کردهاند تا حساب کار دست بقیه خبرنگارها بیاید.
از این انتخابات خیلی میترسند. یک بخش به خاطر اینکه از تجربه انتخابات قبلی هراس دارند و یک بخش به دلیل همین کارهایهای احمدینژاد. صبحها که سر بچهها در روزنامه کمی خلوتتر است با هم بحث میکنیم. اینکه تفاوت طرفداران اصلاحات و جنبش سبز با طرفداران احمدینژاد و یارانه بگیرها در چیست، سوژه جالبی است.
اگر احمدینژاد به هر دلیلی نخواهد انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند یا شرایطی ایجاد شود که مردم به خیابان بریزند، امکان شورش گرسنگان هست. یک بخش از این پابرهنهها طرفدار احمدینژاد هستند و یک عده زیادی از مردمی که از وضعیت اقتصادی ناراضی هستند به آنها اضافه میشوند. پابرهنهها خیلی خشنتر از جنبش سبزیها عمل میکنند. شورش، آشوب، آتش زدن، غارت و این مسائل.
یکی از خانمهای همکار که مطالعات روانشناسی دارد میگفت از نظر مولفههای روحی و روانی مهار پابرهنهها با خشونت اشتباه است چون آدمهای مغرور و کینه توزی هستند و با اعمال خشونت مستقیم دچار عقدههای روانی میشوند که تا مقابله به مثل نکنند عقدههای آنها خالی نمیشوند. برای همین حکومتها فقرا را با فقر کنترل میکنند. حالتی که اکثریت فقرای جامعه در مرز سیری و گرسنگی باشند و فرصت نداشته باشند به اعتراض فکر کنند یا ریسک کنند.»
«مسئله ما اختلاف بین مردم و حکومت است»
بیش از چهل سال سابقه فعالیت سیاسی دارد و با اختلاف چند ماه، به تعداد سالهای مساوی
در رژیم شاه و نظام جمهوری اسلامی در زندان محبوس بوده است. میگوید: «شایعات همیشه بوده و عدهای را به خود مشغول میکند. تعجب میکنم این سالها بازار شایعات داغتر و تعداد کسانی که به دنبال شایعات به راه میافتند بیشتر شده است.
من معتقد به تئوری توطئه نیستم. اعتقاد دارم که اختلافاتی وجود دارد. اختلاف دولت و مجلس بالا گرفته است. رهبر تا جائی که می تواند دخالت نمیکند اما وقتی دخالت کرد تا یک حد و میزان خاص میتواند دو طرف را برای خودش نگه دارد. احمدینژاد و لاریجانی هر دو خودشان را از نفر دیگر لایقتر، عاقلتر و صالحتر میدانند و فکر میکنند باید جایگاه نزدیکتری نزد رهبر داشته باشند.
هر آنچه که بین خامنهای و احمدینژاد هست مربوط به خود آنهاست و به ما ربطی ندارد. اهداف ما و اهداف آنها با یکدیگر تفاوت دارد. یک فعال سیاسی نباید منتظر این باشد که چه اتفاقی در حاکمیت میافتد تا واکنش نشان بدهد. بدا به حال ما اگر در انتخاب بین و بدتر تا دل بستن به امثال احمدی نژادها سقوط کرده باشیم.
خامنهای چند بار نصیحت کرد و هشدار داد. از کسی اسم نبرد تا هیچ کدام آزرده خاطر نشوند اما حالا اسم آورده است. باز هم همه را با هم محکوم کرده است اما یک طرف را بیشتر مقصر دانسته است. اختلافات از همینجا شروع میشود.
این صورت کلی مسئله است و بیش از این صورت کلی نباید به آن پرداخت. مشکل فعالان سیاسی ایران این است که به مسائل بیش از وزن واقعی آنها بها میدهند. بعد از اعلام نتایج انتخابات هم اخباری پخش شد مبنی بر اینکه آقای هاشمی میخواهد از طریق مجلس خبرگان رهبری را عزل کند. جوانها میآمدند به ملاقات من و با هیجان از این مسئله صحبت میکردند. من تاسف میخوردم که چرا این جوانها در جای خودشان نیستند و کار خودشان را نمیکنند!
هر آنچه که بین خامنهای و احمدینژاد هست مربوط به خود آنهاست و به ما ربطی ندارد. اهداف ما و اهداف آنها با یکدیگر تفاوت دارد. یک فعال سیاسی نباید منتظر این باشد که چه اتفاقی در حاکمیت میافتد تا واکنش نشان بدهد. تاریخ مشروطه را مطالعه بفرمائید؛ میبینید که مردم خودشان برای حکومت تبدیل به “مسئله” شده بودند.
قبل از انقلاب، جبهه ملی، چریکها و مجاهدین برای حکومت شاه تبدیل به مسئله شده بودند. دانشجویان در ۱۸ تیر و معترضان سال ۸۸ برای حکومت جمهوری اسلامی تبدیل به مسئله شدند. هیچ کدام اینها منتظر نماندند که اختلافی درون حکومت به وجود آید تا کاری از پیش ببرند. فعالیت خود را میکردند و از اتفاقات و حوادث استفاده میکردند. این نیروها خودشان با پشتوانههای اجتماعی و نیروهای آموزش دیده یا آموزش ندیده در یک سطحی از آگاهی به پا خواستند. بدا به حال ما اگر در انتخاب بین و بدتر تا دل بستن به امثال احمدی نژادها سقوط کرده باشیم.
اهمیت رسانه در قدرت ایجاد هژمونی در جامعه یا بخشهایی از آن است. این را منعکس کنید لطفاً که رسانهها راه را اشتباه میروند. انرژی و تمرکز جامعه را به سوئی بردهاند که حاصل و ثمری ندارد. اختلاف درون حکومت مسئله ما نیست، مسئله ما اختلاف بین مردم و حکومت است.»
***
نظرات بسیار متفاوتی درباره مسائل جاری ایران، بین مردم و میان فعالان سیاسی و اجتماعی وجود دارد. آنچه با قاطعیت میتوان از آن سخن گفت، وجود همین اختلافات فکری و تفاوت در برداشتها و تفسیر ها حتی بین نیروهای سیاسی همسو در ایران است.
عدهای معتقد به فقدان یک خط سیر مشخص سیاسی بین نیروهای اپوزیسیون و رسانههای فارسی زبان هستند و اعلام میکنند موج خبرهای روزانه و اتفاقات و حوادث سیاسی بر شیوه کار فعالان سیاسی و افکار مردم اثر گذاشته و آن را مشوش و منحرف کرده است. عدهای دیگر بر این باورند که دریای سیاست و رسانه همیشه مواج و گه گاه توفانی است و وظیفه نیروهای اپوزیسیون و فعالان رسانه، دریانوردی در این دریای ناآرام است.
اختلافات بر سر چگونگی موضعگیری درباره اختلافات درون حاکمیت هنوز میان نیروهای اپوزیسیون ایران به اوج نرسیده است. تحلیلگران و فعالان سیاسی ایران هنوز محتاطانه در حال رصد اخبار هستند. میتوان پیشبینی کرد که نزدیک شدن زمان انتخابات ریاست جمهوری، ورود کاندیداهای احتمالی به صحنه، واضح شدن جزئیات بازی سیاسی جناحهای داخل قدرت، روشن شدن نتیجه فرآیند نظارت استصوابی شورای نگهبان و مسائل بینالمللی نظیر تحولات پرونده هستهای ایران، این اختلافان را تشدید خواهد کرد.
اگر نیروئی در اپوزیسیون امیدی به فراگیر شدن تفسیر خاص سیاسی و رواج یافتن آن به قصد پیریزی یک برنامه عمل مشخص داشته باشد، باید هرچه سریعتر تلاش برای همسو سازی افکار عمومی با خود را از پاسخ به این سوال مشخص آغاز کند: « ما در کجای روابط جناحهای قدرت در سیستم جمهوری اسلامی قرار داریم و برای رسیدن به چه اهدافی، باید چه مواضعی در برابر این جناحها و کلیت سیستم حاکمه ایران اتخاذ کنیم؟»
وقتی دست و پای جوانان را ميشکستند و تجاوز ميکردندو روزيکه ميليارد ميليارد ميدزديدند، بايد از عاقبت کارشان ميترسيدند.
کسيکه باد ميکارد، طوفان درو خواهدکرد.
نميتوان بازور حکومت کرد…..
کاربر مهمان / 24 February 2013
احمدی نژاد ميخواهد برروي موج نارضايي مردم سوارشود و گروه ديگررا از صحنه خارج کند. جناح ديگر هم آنچنان فاسد و پوسيده است که بايد تا مرداداورا تحمل کنند و بعد پاسدارديگری را ريس جمهور کنند!
کاربر مهمان / 24 February 2013
در انتهای دوران صدام حسین هم مرد م بسیار ساکت بودند زیرا عملا میدانستند که دوران او در حال پایان است اما نمیدانستند چگونه . فکر میکنم پدیده ای مشابه در حال اتفاق افتادن در ایران است. مردم عکس العمل حکومت ایران به فشارهای خارجی را نمی دانند ولی به موثر بودن انها اعتقاد دارند.
کاربر مهمان / 25 February 2013
دعواهای داخل نظام ایران برای مردم جنگ زرگریست و برای حکام ایران دعوا برسر لحاف ملا .
کاربر مهمان / 25 February 2013