در هفتههای اخیر در فضای شبکههای اجتماعی فارسیزبان، زنان و برخی از مردان، روایتهایی را از آزارهای جنسیای که دیدهاند منتشر کردهاند. برخی معتقدند که در فضای شبکههای اجتماعی فارسی زبان، چیزی مانند جنبش «من هم» آغاز شده است.
تاکنون ادعای علنی دهها زن در مورد آزارهای جنسی افرادی منتشرشده که از روشنفکران و هنرمندان مطرح هستند. مردان هم از آزارهایی که در دوران کودکی در مدارس مذهبی و یا به دست خویشاوندان دیدهاند نوشتهاند. کنشگران این حوزه میگویند آنچه در شبکههای اجتماعی مطرحشده نوک کوه یخ آزارها جنسی در ایران است. پرسش پیش رو این است که با توجه به آغاز این حرکت، برای مبارزه با خشونتهای جنسی، آزار و اذیتهای جنسی در محل کار، آزارهای جنسی خیابانی، و دیگر گستره آزارهای جنسیای که زنان، اقلیتهای جنسی وکودکان در ایران تجربه میکنند، زنان و کنشگرانی که از روایتگری استفاده میکنند، بهتر است چه استراتژیهایی را به کار گیرند؟
زمانه مجموعهای از نظرات را در مورد راهبردهای پیشنهادی کارشناسان برای مبارزه با آزارهای جنسیت محور منتشر میکند که میخوانید.
هایده مغیثی، پژوهشگر: نخستین قدم، باور کردن روایات زنان درباره واقعیت زشتِ آزار جنسی است
سوءاستفاده و خشونتهای پیدا و پنهان جنسی، تجربه روزمره زنان در جهان است. آمار سازمان بهداشت جهانی میگوید بیش از ۳۵ درصد زنان و دختران جهان از ۱۵ سالگی به بعد خشونت جنسی و فیزیکی را تجربه میکنند و تنها پنج درصد آزار و تجاوزهای جنسی گزارش میشود. تجربه یا تهدید تجاوز و آزار جنسی شاید تنها نقطه اشتراک زنان صرف نظر از تفاوتهای ملی، جغرافیایی، قومی، طبقاتی، فرهنگی، و اجتماعیشان باشد. نابرابری و سلسله مراتب جنسیتی، دلمشغولی اغراق آمیز با روابط جنسی و تصور زن تنها به عنوان یک شیء جنسی، که به ویژه پس از انقلاب، تعیینکننده حقوق و وظایف و جایگاه اجتماعی زن و حقوق و امتیازات مرد است، دسترسی و تجاوز و کنترل جسم زن را تسهیل میکند. رد پای فرهنگ متناقضی را که هم نافی سکس و هم مجذوب سکس است، میتوان حتی در ذهنیت بسیاری از مردان غیر مذهبی ایران نیز مشاهده کرد، که ضمن ادعای پشتیبانی از برابری حقوقی زنان، فرصت تجاوز به حریم جسمی و جنسی زنان را از دست نمیدهند. زنانی که در روزهای اخیر با شجاعت و شهامت اخلاقی ستایش برانگیز و با به جان خریدن اتهامات و ملامتهای اجتماعی و تهدیدات فیزیکی، با ذکر یا بدون ذکر نام، تجاوز به حریم جنسی و اخلاقی خود را روایت کردهاند، در صف مقدم جبهه دموکراسیخواهان علیه ارتجاع مذهبی، واپسگرایی فرهنگی و عقبماندگی سیاسی و اجتماعی قرار دارند.
اما ارائه یک استراتژی کارآمد برای جنبش علیه آزار جنسی زنان، با توجه به شرایط مكانی ـ زمانی و سیاسی ایران، یعنی در حكومت رژیم واپسگرای مذهبی كه قوانین و سیاست های جنسیت-محور آن مشوق و تشدید کننده تعرض جنسی و اجتماعی به زنان است و به جای متجاوز، تجاوز شده را تنبیه میکند (نمونههای اعدام ریحانه جباری، عاطفه رجبی و قتل زهرا نویدی پور)، مسئلهای است بسیار پیچیده. شاید نخستین قدم، باور کردن روایات زنان درباره واقعیت زشتِ آزار جنسیِ کلامی، رفتاری و فیزیکی به زنان در محیط «امن» خانواده، در محل کار، در وسایل نقلیه عمومی، در خیابانها، در موسسات آموزشی و هنری، در مطب پزشک، در بیمارستانها و در مجلس اسلامی است. اگر سایر اشکال خشونت جنسی — از اجبار زن به تمکین در رابطه ازدواج، کودک همسری، حجاب اجباری، مثله كردن اندام جنسی زنان گرفته، تا سنگسار زنان به اتهام زنا، آزار و تجاوز جنسی برای اعترافگیری در زندانها و تنبیه زندانیان نافرمان — را که در پناه قانون صورت میگیرد در نظر بگیریم، ابعاد و عوارض جسمی و روحی و حقوق بشری و فضای ناامن و خفقانآور زندگی زنان به جرم زن بودن، چه در خانواده و چه در اجتماع را بهتر درک میکنیم. باور داشتن به روایات زنان به خصوص توسط مردان و مسئولیت پذیری و مشارکت فعالانه آنها در آگاهیرسانی، زنان بیشتری را تشویق به سخن گفتن میکند، حساسیتهای اجتماعی و پتانسیل تغییر در رفتارهای اجتماعی و فرهنگی و حقوقی را افزایش میدهد و زمینهای را فراهم می آورد که در آن خشونت و آزار جنسی علیه زنان را نه میپذیرد، نه توجیه میکند و نه نسبت به آن مدارا می کند.
سفانه محققی نیشابوری، پژوهشگر: عمومیسازی روایتهای پنهانی میتواند نخستین قدم در راستای تغییر است
طبق برخی نظریههای مردمشناسی و جامعهشناسی، تغییر معنادار در جامعه هنگامی اتفاق میافتد که «روایت های نهان» وارد حوزه «روایتهای عیان» شوند. در ایران روایتهای عیانِ مربوط به سکس، جنسیت و تعاملات زنان با مردان کنترل شده و تحت نظارت است، و با اعمال قدرت «پاستوریزه» و همراستا با ملاحظات عرفی و مذهبی نگه داشته میشود. حاصل این کنترل، روایاتی است بر محوریت خانواده سنتی و مفاهیم غیرت و ناموس. در این روایتها مردان حامی زنان و کودکان در برابر نامردانند. در عین حال اعمال قدرت و خشم در برابر زن نافرمان نه تنها نکوهیده نیست بلکه توجیه و بعضا تقدیر میشود.
در روایتهای نهان ولی تعاملات بین مردان و زنان چهرههای دیگری دارد: خشونت فیزیکی، کلامی و جنسی که هم زنان و دگرباشان جنسی وهم مردان از آن آگاهند و البته که آزاردیدگان به عنوان گروههای فرودست از آن آگاهترند. این گروهها به دلایل مشخص اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در عرصه عمومی و در رسانههای رسمی معمولا طوری برخورد میکنند که انگار این روایتهای نهانی وجود ندارند یا اینکه اهمیت قابل توجهی ندارند.
حاصل جدایی روایت های نهان از روایتهای عیان این است که بخش بزرگی از جامعه مجهز به ابزارهای فکری، مفهومی و کلامی برای استدلال و گفتوگو درباره واقعیتهای مربوط به مسایل سکس و جنسیت نیستند. چرا که در حوزه عمومی خشونت جنسیای که به زنان، کودکان و اقلیتهای جنسی وارد میشود نادیده گرفته شده و تابو محسوب میشود. هنگامی که ابزار صحبت کردن درباره ظلم از مظلوم گرفته شود ظلم وارد بر او تشدید شده و راه عدالت مسدود میشود.
آنچه در دو هفته اخیر و در روایتگری آزار جنسی توسط زنان ایرانی شاهد بودهایم عمومیسازی این روایتهای پنهانیست. این عمومیسازی روایتهای پنهانی میتواند نخستین قدم در راستای تغییر با معنای وضعیت آزار جنسی در جامعه ایرانی باشد. در نتیجه یکی از مهمترین کارهایی که در این کمپین میتوان انجام داد «تجهیز معرفتشناسانه» جامعه برای گفتوگو درباره آزار جنسی است. اینکه بیاموزیم چگونه درباره آزار جنسی صحبت کنیم تا روایتهای عیان مجبور به تسلیم در مقابل واقعیتهای موجود شوند.
رضوان مقدم، فعال حقوق زنان: زنانی که کمتر با شبکههای اجتماعی و فضای مجازی آشنا هستند وارد کارزار شوند
اینکه اخیرا زنان و حتی عدهای از مردان سکوت خود را در مورد آزارهای جنسی شکستهاند نشانه خوبی است. افشاگری ها به رغم انکار مردانی که از آنها به عنوان متجاوز نام برده شده و نیز کسانی که این وسط زبان به نصیحت زنان گشوده و از «آبرو»ی متجاوزان دفاع میکنند تاثیر خود را خواهد گذاشت. جنبش «من هم» زنگ خطری است که توسط عدهای از زنان به صدا درآمده تا از این پس مردان مواظب رفتار خود باشند و فکر نکنند اگر زنی دعوت آنها را برای یک هم صحبتی پذیرفت این به معنی رضایت یا تن دادن به یک رابطه جنسی است.
کنشگرانی که با حرکت متهورانه خود پرده از چهره دوگانه یا چندگانه کسانی که نام و نشانی دارند برداشتند، نشان دادند که آزار جنسی چه تاثیر مخربی بر روان آنها گذاشته که با گذشت زمان التیام نیافته است.
اشکال کار آنجاست که به دلیل بد آموزیهای ناشی از کلیشههای جنسیتی که توسط حکومت به خورد مردم داده شده است، غالب مردم زنان را مقصر میدانند. سالهاست رسانههای جمعی در بست در اختیار حکومتی است که حجاب را تبلیغ میکند. «بیحجابی» یا «بدحجابی» زنان عامل لغزش مردان میداند. و از خشکسالی تا سیل و زلزله را به حجاب زنان نسبت میدهد! در حالی که آزارهای جنسی در بخش سنتی جامعه بیداد میکند و در بدترین شکل آن یعنی تجاوز توسط محارم در حال انجام است. ولی متاسفانه به دلیل ناکارآمدی قوانین و ترس از مجازات، زنان قربانی تجاوز محارم سکوت میکنند.
حال که این جنبش آغاز شده نباید محدود به افشای سلبریتیها باشد یا فروکش کند و برعکس لازم است به اعماق جامعه برود. آنچه تاکنون مطرح شده، واقعا «نوک کوه یخ آزارهای جنسی در ایران است.» آزارهای جنسی در محیط کار، محیط خانه، فضاهای عمومی و … بسیار گسترده است و به نظر من در تداوم این حرکت لازم است زنانی که کمتر با شبکههای اجتماعی و فضای مجازی آشنا هستند وارد این کارزار شوند. یکی از راههای پیشگیری از خشونت، سکوت نکردن است. خشونتگر و متجاوز تا زمانی که مطمئن باشد طعمهاش دچار ترس است، به آزار جنسی ادامه میدهد.
در همین زمینه:
استبداد اسلامی، بستر تجاوز و تعرض جنسی
متهمان تجاوز چطور باید عذرخواهی کنند؟
تجاوز؛ همه آن صداهایی که زیر خروارها سکوت دفن شده بودند
روایت تجاوز: ضرورتها و دشواریها
۱۶ روش برای اینکه با فرهنگ تجاوز مقابله کنید
آیا توصیههای جرمشناسان سرزنش قربانی است؟
آزار جنسی، تعرض یا تجاوز: نسل شما تعیین میکند چگونه آن را درک کنید
اجتماعیکردن امنیت و سازماندهی نیروی کار: جنبش روایت تجاوز و امکانات نهفته آن