پارسا محمدی − شاطر بازنشسته نانوایی است. نیازمندیهای روزنامه همشهری را در دست دارد. دنبال کار میگردد چون اموراتش با حقوق بازنشستگی نمیگذرد. میگوید: «توقع دارند زنگ بزنند خانه مردم و از زبان مردم بشنوند که جمهوری اسلامی خوب است یا بد، یا اتم را میخواهند یا نمیخواهند؟ اینجا را با کجا اشتباه گرفتهاند؟
میگیرند چوب توی آستین مردم میکنند. مگر مردم مغز خر خوردهاند هر کسی به آنها زنگ بزند راست و حسینی جواباش را بدهند. اگر اطلاعاتیها باشند چه؟ از کجا معلوم کی پشت تلفن است. والله خانه ما هم زنگ میزدند و میپرسیدند، میگفتیم انرژی هستهای حق مسلم ماست!
خدا یک پول زیادی به ما بدهد و یک عقل سالمی به این خارجیها. در ایران از بچه بسیجی ۱۴ ساله تا ادارهجاتیها همه آدمفروش هستند. هیچ کس جرات جیک زدن ندارد. سر هر چیز کوچکی اینقدر میبرند و میآورند که آدمیزاد دور از جان به گه خوردن بیافتد. این همه مگر روی ماهوارهها نگفتند در شلوغیهای انتخابات این جوانهای مردم را از روی موبایل گرفتند؟
پسرم تعریف میکرد که دوستانش را به خاطر اساماس تظاهرات گرفتهاند. از ترسم موبایل بچههایم را گرفته بودم که برایشان اساماس نزنند. حالا بیایم پشت تلفنی که معلوم نیست از کجا هست بگویم چه»
گالوپ: حمایت ایرانیان از برنامه هستهای علیرغم فشار تحریمها
به گزارش خبرگزاری فرانسه، موسسه نظرسنجی گالوپ در دسامبر ۲۰۱۲ و ژانویه سال ۲۰۱۳ با استفاده از تماس تلفنی با ۱۰۰۰ شهروند ایرانی بالای ۱۵ سال، نظرشان را در مورد جنبههای مختلف برنامه هستهای ایران و تاثیر تحریمهای بینالمللی جویا شده است. طبق نتایج این نظرسنجی:
– ۸۳ درصد پرسششوندگان میگویند که تحریمها زندگی آنها را زیاد یا تا حدی تحت تاثیر قرار داده است. ۱۴ درصد نیز میگویند که این تحریمها هیچ تاثیری بر زندگی آنها نداشته است.
– نزدیک به نیمی از پرسششوندگان، ایالات متحده آمریکا را مسئول تحریمهای بینالمللی میدانند. تنها ۱۰ درصد از این افراد معتقدند حکومت ایران در وضع تحریمها مقصر است. اسرائیل با ۹ درصد و سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا هر کدام با ۷ درصد در مکانهای بعدی قرار دارند.
– ۶۳ درصد از ایرانیان که مورد سوال قرار گرفتهاند میگویند با وجود تاثیر تحریمها بر زندگی آنها و دیگران، خواهان ادامه برنامه هستهای ایران هستند. ۱۷ درصد نیز با ادامه این برنامه مخالفاند. ۱۹ درصد نیز گفتهاند که در این مورد نظر مشخصی ندارند. (منبع)
طریقه انجام مصاحبهها
سازمان نظرسنجی گالوپ بیشتر مصاحبههای خود را از طریق تلفن و توسط شعب مستقر در مناطق مختلف سراسر ایالات متحده آمریکا انجام میدهد. مصاحبهکنندگان آموزشدیده این سازمان برای انجام مصاحبهها از فنآوری رایانهای در انجام مصاحبههای تلفنی بهره میگیرند.
مگر مردم مغز خر خوردهاند که هر کسی به آنها زنگ بزند راست و حسینی جوابش را بدهند. اگر خود طلاعاتیها باشند چه؟ از کجا معلوم کی پشت تلفن است؟ والله خانه ما هم زنگ میزدند و میپرسیدند، میگفتیم انرژی هستهای حق مسلم ماست!
در طول انجام مصاحبهها، رایانه به طور مداوم و خودکار به جدولبندی پرسش و پاسخها میپردازد و در مورد مصاحبههایی که به چند پرسش محدود میشود، مانند مصاحبههایی که تحت نظارت سازمان گالوپ پیرامون بحثهای مربوط به ریاست جمهوری در اکتبر ۱۹۹۶ انجام گرفت، نتایج به محض تکمیل آخرین مصاحبه ارائه میشود.
در بیشتر نظرسنجیها پس از تکمیل کار مصاحبه و قبل از آغاز مصاحبه و قبل از آغاز مرحله تحلیل یافتهها، اطلاعات حاصل به دقت بررسی میشوند تا اشکالات آن برطرف شود. این مرحله شامل یک روند آماری است که طی آن برای جلوگیری از هرگونه سوگیری احتمالی در ارتباط با متغیرهای جمعیتی مانند سن، جنس، نژاد یا منطقه سکونت، نمونهها در مقابل پارامترهای جمعیت شناخته شده بررسی میشوند. (منبع)
پیشینه نظر سنجیهای تلفنی در ایران
پیش از این “سایت الف” متعلق به احمد توکلی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به نقل از پایگاه اینترنتی “وُرلد پابلیک آپینیون” در نظرسنجی پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران، اعلام کرده بود: «در نظرسنجی انجام شده این مرکز دو ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران، ۸۱ درصد از مردم ایران اعلام کردند که معتقدند محمود احمدینژاد رئیس جمهور مشروع و منتخب این کشور است. فقط ۱۰ درصد احمدینژاد را رئیس جمهور ایران ندانستند.
در این نظرسنجی پس از انتخابات ایران همچنین مشخص شد که ۸۳ درصد از مردم ایران معتقدند که روند انتخابات در ایران آزاد و سالم برگزار شد. ۶۶ درصد از مردم ایران اعلام کردند که انتخابات ایران کاملا آزاد و سالم برگزار شد. ۸۳ درصد نیز اعلام کردند که به نتیجه انتخابات مطمئن هستند و ۶۲ درصد اعلام کردند که به طور کامل به نتایج انتخابات اطمینان دارند.»
در مقابل بخشی از ادله مدعیان تقلب در انتخابات ریاست جمهوری در این آدرس قابل مطالعه، تحقیق و بررسی است.
حق ماست اما به خاطر یک حق نباید همه چیز را ببازیم!
فرزانه دانش آموخته رشته معماری است. او اعتقاد دارد که «استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای حق ایران است و غربیها به بهانه کارهای جمهوری اسلامی میخواهند این حق را از ایران بگیرند. آنها واقعا دارند به ما زور میگویند.»
او میگوید: «من نمیدانم چه کسانی گفتهاند با وجود تحریمها باز هم میخواهند برنامه هستهای ادامه پیدا کند. حق همه است که حرف بزنند و نظر بدهند. نظر من این است که استفاده از انرژی هستهای حق کشور ماست اما به خاطر این حق نباید همه چیز را ببازیم. ما دیگر هیچ وجههای در جهان نداریم. اشتغال از بین رفته است. پروژهها دست یک گروه خاص افتاده است و کسی که پارتی ندارد دستاش به جایی بند نیست.
هر کشوری برای توسعه و پیشرفت به انرژی نیاز دارد. ایران ما میتواند از انرژی هستهای برای تجهیز کارگاهها به برق صنعتی استفاده کند اما این انرژی هنوز به دست نیامده باعث شده که ارزش پول ما کم شود و تحریم بشویم.
«به عنوان یک دانشجوی فیزیک اعتقاد دارم وقتی حادثه کنترل یک نیروگاه اتمی را از دست انسان خارج کند جلوگیری از انتشار آلودگی غیر ممکن است. تکنولوژی پائین کشور ما و زلزله خیز بودن ایران جای شک نمیگذارد که ما باید مخالف استفاده از نیروگاه هستهای باشیم.»
نظر من به عنوان یک نفر ایرانی این است که برداشتن تحریمها از همه چیزهای دیگر مهمتر است. اگر روزی رای گیری بکنند، رای من همین است.»
معلوم است که تقصیر آمریکائیها است!
خودش را «آقا رضا» معرفی میکند. حدوداً چهل ساله و صاحب یک سوپرمارکت نسبتاً بزرگ است. ادعا میکند: «جمهوری اسلامی اینقدر شعور دارد که برای خودش دردسر درست نکند. دل مردم به این چیزها خوش بود و کسی به کار حکومت کاری نداشت جز این دانشجوها و روزنامهها. مگر بنزین لیتری سی و پنج تومان و پنجاه تومان نبود؟ مجلس پنج تومان، پنج تومان قیمت بنزین را بالا میبرد.
کشتند خودشان را تا بنزین شد لیتری ۱۰۰ تومان. مردم باک ماشین را پر میکردند. جوانها برای خودشان میچرخیدند. مردم مسافرت میرفتند. روزی که اعلام شد بنزین سهمیه بندی شده است مردم ریختند پمپ بزنینها را آتش زدند.
جمهوری اسلامی بهتر از من و شما میدانست نباید بنزین را گران کند. مجبور شد. آمریکائیها مجبور کردند. گفتند بنزین به شما نمیدهیم. تحریم هستید. اگر آمریکا بنزین را تحریم نمیکرد جمهوری اسلامی بهانهای نداشت بنزین را سهمیه بندی کند.
این وضعیت اقتصادی کار چه کسی است؟ معلوم است تقصیر آمریکائی هاست. سازمان ملل و اتحادیه اروپا کارهای نیستند. هر چه آمریکائیها بگویند، اینها میگویند چشم. جمهوری اسلامی چرا باید وضعیت اقتصادی را این شکلی کند؟ احتمال شورش هست. خطر انقلاب هست. به نفع جمهوری اسلامی نیست.»
آمریکائیها با آخوندها دعوا دارند، بدبختیاش برای ما است
۵۰ ساله است و مقداری زیادی سبزی را با خود حمل میکند. میگوید: «نمی دانم دعوا سر چی است. دلم هم نمیخواهد بدانم. از صبح تا شب اینقدر بدبختی دارم که حوصله این سیاسی بازیها را ندارم. آمریکائیها با آخوندها دعوا دارند، بدبختیاش برای ما است.
این شوهر من از وقتی پایش را میگذارد خانه قار قار اخبار روشن است تا آخر شب که میخواهد بخوابد. مردم مینشینند فیلم، رقص و آواز گوش میکنند ما باید اخبار گوش کنیم. نمیگذارد! میگوید گناه دارد. خودش مینشیند زنهای بی حجاب را که اخبار میگویند، نگاه میکند عیب ندارد. فقط برای ما عیب دارد.
آن روز نشسته بود بشکن میزد که دلار شده ۳۵۰۰ تومن. بهش میگویم بدبخت این ذوق کردن دارد؟ چنان گرانی شده که پس فردا باید کاسه گدائی دستمان بگیریم. زهرا خانم برای دخترش رفته جهاز بخرد، یخچال شده دو میلیون، سه میلیون. دخترهای امروزی که به یخچال معمولی قانع نیستند. یخچالشان حتماً باید دو قلو (دو در) باشد.
مینشینند پای ماهواره و ذوق میکنند که این آخوندها رفتنی هستند. برای بدبختی خودشان دست میزنند. ارزانی باشد، این آخوندها هزار سال حکومت کنند. به من چه. به ما بدبخت و بیچارهها چه. زنهای دیگر مثل اربابها میروند مکه و سوریه و استخر و سونا، آن وقت من بدبخت سر پیری باید پای گاز سبزی سرخ کنم برای مردم که کنار این دو زار حقوق بازنشستگی لنگ کمک خرجی باشد.»
حتماً نباید دانشمند بود تا بعضی چیزها را فهمید!
حمید دانشجوی رشته فیزیک است. استدلالهای ساده اما تاملبرانگیزی مطرح میکند. «با انجام کارهای سادهای میتوان به انرژیای بیشتر از چیزی که قرار است در نیروگاه بوشهر تولید شود، دست پیدا کنیم. در سال اول دانشگاه یکی از اساتید در کلاس درس این موضوع را مطرح کرد. گفت طی یک گزارش به مسئولان وزارتنیرو توضیح داده است.
«اگر نگاه کنید بیشتر پروژههای جمهوری اسلامی مانند پرتاب ماهواره، فرستادن موجود زنده به فضا، درست کردن هواپیمای جنگی و نیروگاه اتمی، بیشتر نیاز به قوی نشان دادن جمهوری اسلامی است و ژست است. منطق اقتصادی ندارد. سودآوری ندارد. بازگشت سرمایه ندارد.»
لامپهای رشتهای مورد استفاده در ایران بیش از آنکه منبع روشنایی باشند، منبع گرما هستند. به تعبیر استاد ما، بخاریهای کوچک هستند. در بهترین حالت فقط ۵ درصد انرژی مصرفی به روشنایی تبدیل میشود.
به جای هزینه چند میلیارد دلاری برای ساخت نیروگاه اتمی، میتوان با هزینه چند میلیارد تومانی همه لامپهای رشتهای را از سطح شهرها و روستاها جمع آوری کرد. صرفه جوئی در ۹۵ درصد انرژیای که به گرما تبدیل میشود بیشتر از نیروگاه اتمی بوشهر برای کشور ما مفید است.
من مخالف استفاده از انرژی هستهای هستم. تکنولوژی مربوط به شکافت هستهای به دلیل آلودگی و خطراتی که دارد از دور خارج خواهد شد. شکست فنآوری پیشرفته ژاپن در برابر نیروی طبیعت بسیاری از کشورها را به فکر تعطیلی نیروگاههای هستهای انداخته است.
به عنوان یک دانشجوی فیزیک که به این موضوع علاقه داشتهام و درباره آن مطالعه کردهام، اعتقاد دارم وقتی یک حادثهکنترل یک نیروگاه اتمی را از دست انسان خارج کند جلوگیری از انتشار آلودگی غیر ممکن است. تکنولوژی پائین کشور ما و زلزله خیز بودن کشور ما جای شک نمیگذارد که ما باید مخالف استفاده از نیروگاه هستهای باشیم.»
به صرفه نیست!
نیما دانش آموخته رشته اقتصاد است. در آژانس مسافربری کار میکند. شانههایش را بالا میاندازد و میگوید: «تا وقتی پراید ارزانترین ماشین باشد، اگر قیمت آن ۱۰۰ میلیون هم بشود شاید خریدار داشته باشد اما اگر روزی قیمت پراید از زانتیا بیشتر شد دیگر کسی پراید نمیخرد!
یکبار به آلمانها پول دادند تا این نیروگاه را بسازد. پول چند نیروگاه را به روسها دادهاند اما فعلاً یک نیروگاه را هم تحویل ندادهاند. هزینه ساخت سایتهای اتمی در شهرهای مختلف ایران، هزینه مخفی کردن کارخانهها در دل کوه، حفاری، تونل زدن، هزینههای نظامی برای حفظ و دفاع از این مجتمعها و خرجهای دیگر را با هم جمع بزنیم به این نتیجه میرسیم که به صرفه نیست! با هیچ ضریب و ملاحظهای به صرفه نیست.
میتوانستیم در مناطق کویری ایران بزرگترین نیروگاههای خورشیدی را درست کنیم. میتوانستیم این سرمایه را در قسمتهای پر سود اقتصاد مانند صنایع پتروشیمی هزینه کنیم. ما دومین ذخائر گاز طبیعی جهان را در اختیار داریم. بهتر بود اگر این هزینههای سنگین را صرف ساخت نیروگاههای بزرگ گازی میکردیم.در قراردادهایی صنعتی، رسمی وجود دارد که اگر تعداد سفارش بالا باشد، میتوان با چانهزنی و تنظیم مناسب پیماننامهها، تکنولوژی آن خرید عمده را هم به دست آورد.
«این ۱۴ درصد کسانی هستند که خورشید را در روز انکار میکنند. این ۱۴ درصد همان شعبان بی مخهای حامی سلطنت و کودتا هستند. لمپنهائی که ستون فقرات استبداد هستند. باید از این قشر ترسید. در کودتای ۲۸ مرداد شاه، دولت ملی مرحوم مصدق را به پشتوانه این اوباش و اراذل از پای در آورد.»
یادش بخیر دکتر فریبرز رئیس دانا در سخنرانی دانشگاه تهران گفت که این ویژگی حاکمان کشورهای جهان سوم است که به چیزهای لوکس علاقه دارند. ماشینهای ضد گلوله، ساعت طلا، دعوت کردن بازیگران معروف و تیمهای فوتبال معروف و ساختن برجهای بلند برایشان همان کارکردی را دارد که داشتن نیروگاه اتمی. آلان در زندان است. حرفاش خیلی درست بود.
اگر نگاه کنید بیشتر پروژههای جمهوری اسلامی مانند پرتاب ماهواره، فرستادن موجود زنده به فضا، درست کردن هواپیمای جنگی و نیروگاه اتمی، بیشتر نیاز به قوی نشان دادن جمهوری اسلامی است و ژست است. منطق اقتصادی ندارد. سودآوری ندارد. بازگشت سرمایه ندارد.»
این ۱۴ درصد چه کسانی هستند؟
دبیر بازنشسته است. زیر آفتاب زمستانی در حال استراحت روی یکی از نیمکتهای پارک است. عدهای از پیرمردهای هم سن و سال او در قسمت دیگر پارک در حال صحبت با یکدیگر هستند اما او تنهایی را ترجیح داده است. میگوید: «تحریمها زندگی مردم را زیر و رو کرده. مردم این تحول را احساس میکنند. وقتی دست در جیب میکنند تا پول چیزی را بدهند، میفهمند که زندگی آنها فرق کرده است. تحریمها اثر خودش را روی حکومت هم گذاشته. شاید مردم کمتر احساساش میکنند؛ طبیعی است چون حکومت به عمد مردم را از مسائل دور نگه داشته است. ما مردم از جزئیات مدیریت کشور اطلاع نداریم.
در این کاغذی که دست من دادهاید نوشته است که “۱۴ درصد نیز میگویند که این تحریمها هیچ تاثیری بر زندگی آنها نداشته است.” دلم میخواهد بدانم این ۱۴ درصد چه کسانی هستند. مقامات کشوری و لشگری اعتراف دارند که تحریمها روی همه چیز تاثیر داشته است.
خامنهای گفت این تحریمها وحشیانه است. یک نماینده مجلس هم گفته بود ما دیگر توان جابهجا کردن یک دلار در بانکهای دنیا نداریم. احمدینژاد در مجلس و در تلویزیون فقط از تحریمها میگوید. گرانی برای همه است. وقتی چیزی گران میشود همه این را میفهمند. آن پائینی از افزایش کرایه تاکسی متوجه میشود و آن بالائی از دو برابر شدن قیمت خودرو خارجی زیر پایش.
این ۱۴ درصد کسانی هستند که خورشید را در روز انکار میکنند. امیدوارم این ۱۴ درصد نماد ۱۴ درصد جمعیت کشور نباشد. امثال این ۱۴ درصد کسانی هستند که از هیچ کشتار و جنایتی ابا ندارند. این ۱۴ درصد همان شعبان بی مخهای حامی سلطنت و کودتا هستند. لمپنهائی که ستون فقرات استبداد هستند. باید از این قشر ترسید. در کودتای ۲۸ مرداد شاه، دولت ملی مرحوم مصدق را به پشتوانه این اوباش و اراذل از پای در آورد.»
یک بار به ما زنگ زدند!
محمد شاگرد یک مغازه پارچه فروشی است. نمیتواند جلوی خندهاش را بگیرد. میگوید: «دقیقاً یادم نیست اما فکر کنم سه یا چهار ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری بود. زنگ زدند به خانه و یک خانم خیلی خوش صدا سوال میپرسید.
«پدرم خیلی مودبانه و جدی درباره انتخابات صحبت میکرد. مثل آدمهایی که توی تلویزیون و اخبار دعوت میشوند. به طرفداری از احمدینژاد و نظام حرف زد. وقتی گوشی تلفن را گذاشت مادرم با تعجب پرسید چرا دروغ گفتی، تو که به احمدینژاد رای ندادی؟ پدرم گفت اینها از اطلاعات هستند. میدهند دخترها زنگ بزنند و از زیر زبان مردم حرف بکشند.»
اول مادرم گوشی را برداشت، گوشی را داد به پدرم. مادرم به پدرم چپ، چپ نگاه میکرد و پدرم به من. مادرم فکر میکرد مچ پدرم را گرفته است و پدرم فکر میکرد با من کار داشتهاند و چون خودم گوشی را بر نداشتم او را سر کار گذاشتهاند. خنده بازاری شده بود.
خلاصه اینکه پدرم خیلی مودبانه و جدی درباره انتخابات صحبت میکرد. مثل آدمهایی که توی تلویزیون و اخبار دعوت میشوند. به طرفداری از احمدینژاد و نظام حرف زد. وقتی گوشی تلفن را گذاشت مادرم با تعجب پرسید چرا دروغ گفتی، تو که به احمدینژاد رای ندادی؟
پدرم گفت اینها از اطلاعات هستند. میدهند دخترها زنگ بزنند و از زیر زبان مردم حرف بکشند. گفت: “آخوندها تخم انگلیسیها هستند و زرنگ شدهاند. با این کار میخواهند ضد انقلابها را شناسائی کنند.”
آخر سر هم خیلی مشکوک شروع کردند به نگاه کردن به من! پرسید تو این روزها چه غلطی میکنی؟ میروی تظاهرات؟ اعلامیه پخش کردی؟ و پشت سر هم از این سوالها.
من دیدم اوضاع دارد به هم میریزد گفتم بابا دوست دختر من بوده است و شما که جواب دادی ترسید و شما را سر کار گذاشت.
پدرم گفت “آفرین پسر. میدانستم عاقلتر از این حرفها هستی. برو دنبال عشق و حال خودت. به این بازیهای سیاسی وارد نشو. این دعوای خودشان است، به ما ربطی ندارد. فقط وقتی خواستی زن بگیری دور این دخترها خط بکش. دختری که پدر شوهرش را دست میاندازد، زن زندگی نیست.”
حالا من نمیدانم بقیه که جواب میدهند پیش خودشان چی فکر میکنند و چطوری جواب میدهند ولی ماجرای خانه ما این شکلی بود.»
***
آنچه که مشخص است و با قطعیت میتوان از آن سخن گفت عدم اعتماد مردم به تماسهای تلفنی موسساتی است که برای نظرسنجی برقرار میشوند. امنیت مردم تحت حاکمیت جمهوری اسلامی بسیار شکنندهتر از آن است که بتوانند بدون دغدغه، نظرات و آرای خود را به زبان بیاورند.
همانطور که نظرسنجیهای اینترنتی در بر گیرنده نظرات عموم جامعه ایران نیست، نظر سنجیهای تلفنی نیز به رغم در بر گرفتن جامعه آماری دقیقتر راه حل مناسبی برای دستیابی به نظرات جامعه ایران و جمعبندی آن نیست چرا که تا زمانی که آزادی بیان و آزادی پس از بیان برای مصاحبه شوندگان مهیا نباشد، مردم برای تامین امنیت خود از بیان نظرات واقعی خویش طفره خواهند رفت.
بیراه نیست اگر ادعا شود یکی از راهکارهای جمهوری اسلامی برای بقاء خود، القاء ترس در بین مردم به منظور خودسانسوری و از بین بردن اعتماد در بین افراد جامعه ایران به منظور تجزیه کلیت جامعه به بخشهای کوچکتر است.
با چورتکه کامپیوتر را اندازه گرفتن خطاست.
در ده روز گذشته این خبرها پشت هم منتشر شد :
دادگاهی در ارو پا بانک ملت را مشمول تحریم ندانست.
دادگاهی در اروپا بانک صادرات را از تحریم خارج کرد .
دیوید ملیبند وزیر سابق خارجه انگلیس اعلام کرد که ایران مقادیری از اورانیوم 20 در صد غنی شده را تبدیل به میله های سوخت کرده است .
احمدی نژاد در قاهره مورد استقبال مرسی رئیس جمهور قرار گرفت .
احمدی نژاد در مصر اعلام کرد که ایران حاضر به همکاری خدماتی و اقتصادی به مصر است و حاضر است وام بدون بهره در اختیار این کشور قرار دهد .
جو بایدن معاون رئیس جمهور امریکا به رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرد که حاضر به مذاکره با ایران است.
نحست وزیر اسرائیل گفت ایران 140 کیلو اورانیوم 20 در صد غنی شده در اختیار دارد و با اینکه قسمتی از انرا از گردونه خارج کرده است ولی میتواند تا تابستان امسال به مقدار 240 کیلو اورانیوم 20 درصد غنی شده که برای تولید یک بمب اتمی مورد نیاز است برسد و این خط قرمز اسرائیل است .
و سر انجام نتیجه نظر سنجی گالوپ اعلام شد که رسانه های فارسی زبان خارج از ایران انرا بچالش کشیدند.
در باره موسسه گالوپ باید گفته شود که از دهه 50 میلادی یعنی رقابت ریاست جمهوری ایزنهاور و ادلای استیونسن حاصل نظر سنجی این موسسه در روزنامه های کیهان و اطلاعات سبب اشنائی مردم ایران با موسسه گالوپ شد وتا بحال دیده نشده است که نظر سنجی این موسسه در پیش بینی اینده خلاف واقع شود.
نمونه های امار گیری برای موسسات نظر سنجی از قشر های محتلف اجتماعی با موقعیت شغلی و سطح تحصیلات و ثروت محل اقامت قبلا شناسائی شده ومعمولا سعی میشود که این نمونه ها منطبق به تمام اقشار مورد نظر باشد.
سوالات واحد نیست وبرای هر موضوع تما م جوانب مورد پرسش قرار میگیرد و حداقل هر نتیجه اعلام شده از میانگین صد پرسش جانبی از ان موضوع استخراج میگردد.
صاحب این کامنت که بطور تصادفی مورد پرسش یک مرکز نظر سنجی دولتی فرانسه قرار گرفت مدت سه ساعت به سولات کامپیوتری پاسخ گفت وحال انکه موضوع تحقیق وضع امنیتی ساکنین یک محله در پاریس بود.
بنابرین 1000 نفر انتخاب شده نظر سنجی گالوپ با انچه نویسنده مجترم تصویر کرده اند تفاوت کلی دارد .
مساله ایکه بدان توجه نشده است اینکه این نظر سنجی به تقاضای چه نهادی انجام شده و حد اقل هزینه 20 ملیون دلاری انرا چه کسی پرداخت کرده است.
با عنایت به سلسله خبری که بدان اشاره شد میتوانیم نتیجه بگیریم که غرب از زبان امار میگوید تحریمها بر افتصاد و دولت و ملت ایران اثر گذاشته است وتوافقاتی که بدنبال خواهد امد از جمله با اژانس اتمی و سپس با 5+1 نتیجه همین سیاستهاست . بنابرین نظریات اسرائیل نیز تامین شده است و سفر اقای اوباما به اسرائیل در 20 مارس با پیروزی بر تند رویهای جمهوری اسلامی همراه است و مسائل فیمابین باید بطریقی دیگر حل شود.
اگر به خارج شدن از تحریم بانک صادرات و ملت توجه کنیم (محل دادگاه را اعلام نکردند ولی حق باز نگری در ارا را نگاه داشتند) مشخص میشود که از این ببعد مبلغ فروش نفت در هر کشور در بانکهای ایرانی متمرکز میشود و لی نقل وانتقال ان زیر کلید خواهد بود یعنی از پولشوئی که بازتاب ان در روزهای اخیر در رسانه های ایرانی بچشم میخورد جلو گیری خواهد شد.
میدانیم اولین سفر مرسی پس از رئیس جمهور شدن به عربستان سعودی بود که نتوانست از کمکهای این کشور استفاده کند امریکا هم فقط به کمک نظامی اکتفا خواهد کرد بنابرین جمهوری اسلامی ناگزیر بمصرف رانتهای نفتی در این کشور خواهد بو د که در سخنان احمدی نژاد باز تاب یافت. درگذشته دور هم ایران یک ملیارد و هفتصد ملیون دلار هزینه پاکسازی و باز گشائی کانال سوئز را در اختیار انور سادات رئیس جمهور مصر گذاشت.
یادمان باشد که مصر اجازه سفر غزه به وزیر خارجه ایران نداد و عباس هم در ملاقات با احمدی نژاد ازاو خواست که بجای شعار نابودی اسرائیل وحدت کشور فلسطینی را تبلیغ کند.بنابرین بصورت کج دار و مریز نظریات اسرائیل هم رعایت شده است وحال انکه با تشکیل کشورفلسطین موضع نخست وزیر این کشوربچالش کشیده میشود که غرب هم ازان رضایت دارد.
در پایان جق اینستکه اپوزیسیون خارج علم را زیر سوال نبرد و توجه داشته باشد که اگر تحقیقات اتمی نداشته باشیم از نانو تکنولوژِی هم دور میشویم و به کوانتوم هم نمیرسیم چنانکه در میکرو پروسورها کاری نکردیم وباید سالیان دراز حسارتهای مادی و معنوی انرا بپردازیم .
قیمت یک کیلوات برق اتمی بک دهم بک کیلووات برق فسیلی یک پنجاهم برق تولید شده از باد و یک هفتادم قیمت تمام شده انرژی خورشیدی است گو اینکه باید همه انها را داشته باشیم ضمنااتم تنها در تولید برق و بمب اتم کاربرد ندارد واگر بتوانیم فقط انزیم بد زدائی از تخم محصولات زراعی را با ان انجام دهیم از واردات محصولات باغی وزراعی بی نیاز میشویم و در پزشکی و دارو هم از وضع کنونی خارج میشویم.
کاربر مهمان / 13 February 2013
آقای بنیصدر متخصص نظر سنجی هستند. چرا از ایشان نظر نمیخواهید که میروید از گلوپ میپرسید؟ ایشان در خرداد ۱۳۶۰ نظرسنجی کردند که خودشان ۷۵% محبوبیت دارند و خمینی ۴۹%. بر مبنای همین نظر سنجی برنامه ریزی شد که در خرداد ۱۳۶۰ خمینی باید برود که البته خمینی چند سال بعد رفت.
کاربر مهمان / 13 February 2013
واقعا نظر سنجی مسخره ای بوده
کاربر مهمان / 18 February 2013