«روستای ابوالفضل» در هیچ جای نقشه خوزستان نیست؛ همانطور که بسیاری از نقاط ایران در داشتن سهمشان از داراییهای کشور نادیده گرفته میشوند. سهم بسیاری از روستاییان حال حاضر کشور نه رفاه و نه زندگی حداقلی که درگیری هر روزه با نهادهای حکومتی بر سر حق داشتن تکه زمینی و سقفی بالای سر به عنوان خانه و جلوگیری از تخریب آن است.
یک نمونه: مرگ آسیه پناهی و چالشهای حق سرپناه در ایران
میگویند زمینهای روستای ابوالفضل را عدهای آمدهاند و اشغال کردهاند. ۳۰۰ خانوار. سالها از ساخت و ساز در این زمینها میگذرد اما به یکباره بنیاد مستضعفان یاد زمینهای بیابانیاش میافتد.
خبرگزاری مهر روز ۳۰ مرداد گزارش داد که بنیاد مستضعفان برای روستای ابوالفضل حکم تخریب گرفته است. بر اساس این گزارش این بنیاد ادعای مالکیت خانههای ساکنان این روستا را مطرح کرده است.
این که چرا زمینهای ملی باید دست یک بنیاد باشد، خود جای پرسش دارد اما پرسش مهمتر این است که چرا اکنون؟
جنگ نهاد مستضعفان با مردم مستضعف
روستای ابوالفضل میان شهرک زردشت و کیانشهر واقع شده است. تا همین چند سال پیش زمینهای کنار منطقه پدافند ارتش ذرهای ارزش نداشتند اما به یک باره در آنجا ساخت و ساز شد و ارزش زمین و خانهها سر به فلک کشید. همین شد که بنیاد نیز کمکم به فکر یکی از میلیاردها قطعه زمینهای دور افتادهاش افتاد.
آن گونه که خبرگزاری مهر اهواز از قول امام جماعت این روستا بیان میکند، قدمت ساخت و سازها در این روستا ۳۰ سال است و پرسش روستاییان این است که اگر این زمین نه انفال که از آن بنیاد بوده، چرا اکنون وارد عمل شده است؟
در واقع با گسترش شهر اهواز و رسیدن دروازههای این شهر به روستای ابوالفضل، اکنون این زمینها ارزش زیادی پیدا کردهاند (یا به زودی پیدا خواهند کرد). به همین دلیل است که بنیاد مستضعفان نمیتواند چند صد هزار میلیارد از اموال گستردهاش را تقدیم مستضعفانی کند که روزی با تصمیمات اشتباهی مانند سدسازی و تبدیل روستاها به گورستان، آواره حاشیه اهواز شدهاند.
در واقع آنچه بنیاد مستضعفان دست روی آن گذاشته و اعمال قدرت میکند، نه به باد رفتن زمینهای باد آوردهاش، بلکه ارزشدار شدن زمینهایی است که اکنون در دست عدهای مستضعف قرار گرفته است.
مهر همچنین به نقل از یکی از ساکنان روستا نوشته است که مردان روستا به دلیل مخالفت با تخریب خانههایشان، به حکم قضایی دستگیر شدهاند و شرط آزادیشان را وثیقههای چند صد میلیونی یا تعهد برای تخلیه خانهها تعیین کردهاند.
بنیاد مستضعفان، زمینخواری نگران از تصاحب زمینهایش
بنیاد مستضعفان زمینهای روستای ابوالفضل را از کجا آورده است؟
زمینهای روستای ابوالفضل پیش از انقلاب زمینهای کشاورزیای بودند که بعدتر بنیاد آنها را تصاحب کرد و به نام خود سند زد.
روستای ابوالفضل اما تنها یک نمونه از هزاران نمونه زمینی است که بنیاد مستصعفان به شکلی غیرشفاف تصاحب کرده است.
سال ۹۴ بود که نمونه دیگری از رسوایی بنیاد مستضعفان در ایران خبرساز شد: قاسم احمدی لاشکی، نماینده وقت نوشهر و چالوس در مجلس در گفتوگو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) از واگذاری زمینهای ویژه کناره آزادراه تهران-شمال به بنیاد مستضعفان برای تأمین مالی پروژه انتقاد کرد و آن را نمونهای از زمینخواری بیان دانست.
پروژه ناتمام آزادراه تهران-شمال سالها بود که به معضلی روی دست دولت تبدیل شده بود. همین شد که دولت به این نتیجه رسید با مسئول و مالک پروژه (بنیاد مستضعفان) به توافق برسد. در آن زمان میان دولت و بنیاد مستضعفان این توافق صورت گرفت که ۳۵ میلیون متر مربع از زمینهای ملی با مجوز دولت به بنیاد واگذار شود تا از قبل تغییر کاربری و درآمدزایی از آن، رغبت به اتمام بزرگراه پیدا کند.
نماینده وقت نوشهر و چالوس همچنین گفته بود بهترین زمینهای کلاردشت، مرزن آباد و نوشهر به بنیاد مستضعفان داده شده و هر بار که بنیاد قصد ساخت و ساز در این مناطق را دارد با مخالفتهای مردمی و بومیان روبرو شده است.
از بنیاد خیریه تا بنگاه اقتصادی
پرویز فتاح، رئیس «بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی» روز شنبه ۱۸ مرداد در میان انتقادات ریز و درشتش در یک برنامه زنده تلویزیونی، بر این امر مسلم تأکید کرد که بسیاری از اموال این بنیاد در دست سپاه و ارتش، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس، روسای جمهوری سابق و دیگر نهادها و مقامات حکومتی است که باید پس بدهند و پس نمیدهند!
گرچه در واکنش به این اظهارات، فتاح خیلی زود عقب نشست، از آنچه گفته بود عذرخواهی کرد و اطلاعات خود را (در مقام رئیس بنیاد) ناقص خواند، اما پرسش هر مستضعف فرودستی احتمالا این است که مجموع داراییهای این بنیاد چقدر است که این بخش بزرگش (با مجوز و به شکل قانونی!) در دست افراد و نهادهای حکومتی است و برگردانده نمیشود؟
بنیاد مستضعفان که زمانی به عنوان بزرگترین ملاک ایران مطرح بوده، پس از شرکت ملی نفت ایران، دومین مؤسسه اقتصادی بزرگ کشور محسوب میشود و در حال حاضر مالکیت نزدیک به ۲۰۰ هولدینگ، شرکت، مؤسسه و بانک را بر عهده دارد از جمله: بانک سینا، شرکت سیمان تهران، آزاد راه تهران-شمال، بنیاد علوی، شرکت نفت بهران و ….
این بنیاد در زمینههای مختلفی چون خدمات انتشارات، تولید انرژی الکتریکی، خدمات جهانگردی و فرهنگی، حملونقل، سرمایهگذاری، خدمات بیمه و بانکداری، پیمانکاری عمومی، تجارت و بازرگانی و … فعالیت میکند و درآمدش در سال مالی ۹۵ بیش از ۲۸ هزار میلیارد تومان و سود خالص آن بالغ بر ۳ هزار میلیارد تومان بوده است.
صورتحسابهای مالی منتشر شده بنیاد مستضعفان در سال ۹۶ نیز نشان میدهند میزان داراییهای این بنیاد بیش از ۵۶ هزار میلیارد تومان است.
بنیاد مستضعفان از منظر حقوقی، مؤسسهای غیرانتفاعی است که دولت حق دخالت در امور آن را ندارد.
سال گذشته بهزاد نبوی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با سایت الف گفته بود:
«۶۰ درصد از ثروت ملی ایران در اختیار چهار نهاد “ستاد اجرایی فرمان امام”، “قرارگاه خاتم”، “آستان قدس” و “بنیاد مستضعفان” است که هیچ یک ارتباطی با دولت و مجلس شورای اسلامی ندارند.»
با توجه به میزان و درصد داراییها و درآمدها، بخش بزرگی از اقتصاد کنونی ایران در دست همین چهار نهاد است که شفافیتی در مورد اموال، داراییها و درآمدهایشان وجود ندارد.
پس از نزدیک به نیم قرن از فعالیت بنیاد مستضعفان و تبدیل شدنش از نهادی حمایتی و خیریهای به بنگاهی اقتصادی، پرسش عموم جامعه این است که ادامه فعالیت این بنگاه اقتصادی با داراییهای میلیارد دلاری و حقوقهای نجومی بیشتر به سود چه قشر و طبقهای است؟
وقتی در سالهای آغازین پس از انقلاب ۵۷ بنیاد مستضعفان برای دستگیری از مستضعفان و پناه دادن به ایشان راهاندازی شد، شاید کمتر کسی فکر میکرد روزی (در کمتر از نیم قرن بعد) کار به جدال بنیاد مستضعفان با مستضعفین و دستگیر کردن آنان بکشد.
- در همین زمینه