۱
نه آب مجانی شد،
نه برق.
رویاها خستهاند.
در خیابان تاریک
ستارهای
اندام استخوانیاش را میفروشد.
۲
جهان امروز…
خیره میشوم
در چشم انداز معنا،
کلمات دست و پاشان را گم میکنند
پشت درهای بسته
کسانی نقشهی قتل خیام و گالیله را
تدارک دیدهاند.
.
۳
عزاداری خیابانی، آزاد.
اعتراض خیابانی، ممنوع.
تشکیل جلسهی کمیسیون امنیت ملی
در. غیاب کرونا.
همخوابگی یک جفت ویروس نر و ماده
زیر میز ملاخور شدهای
در ستاد مبارزه با بیماریهای همه گیر
پشت میلههای قفس، پرندهی چاقو خورده
دگمههای پیراهناش را میبندد.
درختان غرقه در بوی نفتاند.
گزارشگر تلویزیون
جملهی خط خوردهای را بر زبان میآورد:
شعلهی کبریتی
همهی خیابانها را به آتش خواهد کشید.
قطع ناگهانی اخبار.
۴
تو را ترجمه کردم
و ذرات معلق حواسام
در نیمهی پر لیوان حل شد.
اکنون ذهنام را بنوش
تا دریابی چگونه قلبام
معادل قلبات شد.
من اینم لیلی!
کسی که فراموشت نمیکند
و شعرش
چون درخت گیلاسی
در تابستان زبانات
به میوه مینشیند.
۵
گاهی نگرانم باش
مانند من که از هزار راه
عشقم به تو را تمرین میکنم
یا مانند خدایی
که پیش از وقوع زلزله
فرشتهی محبوبش را میبوسد.
امشب اما شقایق دشت باش
میخواهم تندبادی باشم
که پیش از رسیدن به تو
راهش را کج میکند.
از همین شاعر: