جهنم کوچک: خانههای ۵۰ تا ۷۰ متری، با یک یا دو اتاق کوچک، تنگ، اغلب با پنجرههای نامناسب جهت جذب نور ساخته میشوند. این خانهها در بهترین حالت برای زندگی دو یا سه نفر کفایت میکنند. اما هر چه میگذرد، خانوادههای پرجمعیت هرساله بخشی از متراژ خانههای خود را از دست داده و به این خانهها نقل مکان میکنند. هر چه به خانههای گلوگشاد و خالی از سکنه در مناطق شمالی تهران افزوده میشود، خانههای کوچک در مناطق پر جمعیت کمیابتر از گذشته میشوند.
اعضای این خانواده سالهاست که در فضایی ۲۲ متری زندگی میکنند. فضایی که از یک اتاق ۱۲ متری، یک آشپزخانه و یک حمام و دستشویی تشکیل شده، نیمی از پارکینگ زیرزمینی یک ساختمان چهار طبقه در شرق تهران است. نه گاز دارد، و نه هیچ روزنه نوری. پیش از دوران قرنطینه، جز به وقت خواب کمتر پیش میآمد که هر چهار نفر اعضا خانواده، یعنی پدر و مادر و دو فرزند خردسالشان همزمان در خانه حاضر باشند؛ اما حالا، با کم شدن ساعت کار جواد -که ۱۹ سال است تحصیلدار قراردادی بانک تجارت است-، تعطیلی مدارس، و همچنین نگرانی از بیماری همهگیر، تقریبا در بیشتر ساعتهای شبانهروز هر چهار نفر در خانه هستند؛ در فضایی تنگ و خفه، بدون نور، بی هیچ فاصلهای و در تماس مداوم با یکدیگر.
سیاستهای منع آمد و شد، تعطیلی و یا رکود کسبوکارهای «غیرضروری» در ماههای اخیر، جمعیت زیادی را در خانهها حبس کرده است. میلیونها نفر ماههاست که جز برای انجام کارهای ضروری از خانههایشان خارج نمیشوند. بدیهیست که زندگی در دوران قرنطینه، برای گروههای اجتماعی مختلف تجربه متفاوتی را رقم زده است. عوامل پیشینی مانند سن، شرایط اقتصادی و وضعیت جسمانی و ذهنی افراد باعث میشود که آنها در دوران قرنطینه کیفیتهای کاملا متفاوتی را تجربه کنند. از مهمترین آنها معماری و ابعاد فضای زیست افراد است. چند متر است؟ طبقه چندم است؟ نور دارد؟ فشار آب چطور است؟ چند نفر در این خانه زندگی میکنند؟
این عوامل که ناشی از وضعیت اقتصادی افراد و خانوادههاست، بر سلامت بدن و ذهن آنها -بهطور خاص در دوران قرنطینه- تاثیر قابل توجهی دارد. بحران همهگیر در جریان است و زمان برای گروههای اجتماعیای که در خانههای بدساخت و کوچک زندگی میکنند کُند، و همراه با رنج، خشم و کسالت میگذرد.
قرنطینه یا حبس در خانههای کوچک
اگر فضاهای مشترک مثل حمام، دستشویی و آشپزخانهرا کسر کنیم، در این خانه هر نفر بهطور میانگین حدود ۵ متر فضای زندگی دارد؛ ۵ متری که در آن مینشیند، راه میرود، میخوابد، وقت تلف میکند و غذا میخورد. خانهای در طبقه سوم یک ساختمان چهار واحدی و ۲۰ سال ساخت.
زینب و محسن هر دو در یک «شرکت نظافت منازل و شرکتها» کار میکنند. حدود ۷ سال است که در تهران، در منطقه رباطکریم ساکن هستند. پس از اسفند ۹۸، اعضا این خانواده شش نفری بیش از سه ماه ناخواسته در قرنطینه خانگی قرار گرفتند. پیش از این، این زوج بیشتر ساعات روز را در محل کار میگذراندند و فرزندانشان هم نیمی از روز را در مدرسه. حالا یک تلویزیون ۲۵ اینچی تمام چیزی است که در طول روز تماشایش میکنند.
زینب در خصوص فعالیتهای روزانهشان میگوید: «واقعا خیلی بد میگذره. همش منتظریم که زمان بگذره. بچهها که همش پای تلویزیوناند، و دارن با هم دعوا میکنن، منم دیگه حوصله سروکله زدن باهاشون ندارم و هی باید بگم نکن، نکن. همش منتظرم خبر بیاد که واکسن کرونا اومده که بتونیم از این بدبختی خلاص بشیم، واقعا نمیدونم چیکار باید بکنیم.»
وضعیت این خانه استثنایی نیست. در سال ۹۸، خانههای ۵۰ تا ۷۰ متری حدود یک سوم معاملات مسکن در شهر تهران را تشکیل دادهاند. به این ترتیب، معاملات خانههای کوچک، رده نخست تقاضای مسکن را به خود اختصاص داد. این روند در سه ماه ابتدایی سال جدید نیز تشدید شد. در سال ۹۸، خانههای ۴۰ تا ۵۰ متری ۱۱.۶ درصد، و خانههای ۷۰ تا ۸۰ متری ۱۱.۴ درصد معاملات بازار مسکن را تشکیل دادهاند. بهطور کلی ۵۷ درصد معاملات مسکن در شهر تهران مربوط به خانههای زیر ۸۰ متر بوده است. در حالی که به گزارش ایسنا، در سال ۹۸ حدود ۷۰ درصد فایلهای دفاتر معاملات بنگاههای معاملات مسکن را خانههای بالای ۸۰ متر تشکیل دادهاند. همه این اعداد نشان میدهد که چگونه خانههای بزرگ، به تدریج از چرخه معاملات حذف شده و جای خود را به خانههای کوچکتر دادهاند.
گزارشهای ۳ ماهه نخست سال ۹۹ این روند را تایید میکنند. در یک سال گذشته معاملات بازار مسکن همچنان به سوی خانههای کوچکتر حرکت کرده است، در حالی که میانگین ساخت و ساز خانهها در شهر تهران ۱۳۰ متر است، هرچند که بازار مسکن نشان داده است که توانایی جذب خانههای بزرگتر را ندارد. با اینحال ماشین خانهساز پایتخت همچنان هم خانههایی با متراژ بالا میسازد.
بدیهی است که دلیل اصلی تمایل سازندگان به ساخت خانههای بزرگ سود اقتصادی آنهاست. با اینحال سازندگان خرد، در مناطق پر جمعیت مانند مناطق چهار و پنج بهطور خانههای کوچک میسازند. این دو منطقه به تنهایی نزدیک به دو میلیون نفر از جمعیت حدود ۷ میلیونی تهران را در خود جای داده است. خانههایی که حتی گاهی زیر ۴۵ متر متراژ دارند. استفاده از مصالح درجه دو و سه، حذف آسانسور، پارکینگ و سازههای ایمنی، در نهایت مکعبهایی بد ساخت و بیکیفت را در کوچههای تنگ بالا میآورد. مناطق پرجمعیت در پایتخت و سایر شهرهای بزرگ حاوی هزاران هزار خانه کوچک و بد ساخت است که فاقد کیفیتهای اولیه و ضروری برای یک زندگی معمولی است.
زندگی در مکعبهایی بینور
خانههای ۵۰ تا ۷۰ متری، با یک یا دو اتاق کوچک، تنگ، اغلب با پنجرههای نامناسب جهت جذب نور ساخته میشوند. این خانهها در بهترین حالت برای زندگی دو یا سه نفر کفایت میکنند. اما هر چه میگذرد، خانوادههای پرجمعیت هرساله بخشی از متراژ خانههای خود را از دست داده و به این خانهها نقل مکان میکنند. هر چه به خانههای گلوگشاد و خالی از سکنه در مناطق شمالی تهران افزوده میشود، خانههای کوچک در مناطق پر جمعیت کمیابتر از گذشته میشوند.
«هیچ وقت اینقدر توی خونه نبودیم و حالا بعضی روزا واقعا از زندگی بیزار میشم. اما چیکار کنم، سالن بیشتر روزا تعطیله و بعضی روزها هم که تکوتوک مشتری هست نمیصرفه که از کرج برم تا تهران. بعد هم همسرم همش فکر میکنه که کرونا میارم توی خونه. خودش هم بیکاره و همش توی خونهاس. همینطوری هم به خاطر بچهها از هم جدا نشده بودیم، و حالا هر روز دعوا و بگو مگو داریم» این جملهها را شهلا ۳۸ ساله میگوید.
در ماههای اخیر دیوار خانههای تنگ و بسته، حکم میلههای زندان را پیدا کرده است. هرچه میگذرد عصبها حساستر میشوند و کوچکترین حرف یا رفتاری روانها را تحریک میکند. نگرانی و اضطراب تشدید شده و کوچکترین برخوردی میتواند جرقهای در انبار باروت باشد.
شهلا و خانواده ۵ نفریاش دو سال است که از خیابان هفتچنار به شهرکی در شرق کرج کوچ کردهاند. در اطراف شهرکی که در آن ساکن شدهاند، تا چشم کار میکند خاکروبه و بناهای نیمساخته دیده میشود. هیچچشماندازی از پشتبام این ساختمان بلند نیست که چشم را آزار ندهد. خود خانه هم نورگیر مناسبی ندارد. او میگوید نه خود خانه قابل تحمل است، و نه فضای اطرافش. میگوید هیچ وقت به زندگی در این منطقه عادت نکرده، اما حالا که زمان زیادی در خانه است، هر روز فضا برایش غیرقابلتحملتر از پیش میشود.
در دوسال اخیر، به دلیل افزایش نرخ اجارهبها، جمعیت زیادی از تهران و مناطق دیگر شهرستان البرز یه شهرکهای تازهساخت حومه تهران و کرج کوچ کردهاند. با اینحال این شهرکها هنوز هم از حداقل امکانات برای سرویس دادن به این جمعیتها برخوردار نیست. نه مجموعه ورزشی، نه فروشگاههای موارد غذایی و نه حتی کیوسکهای نیروهای انتظامی برای تامین امنیت عبور و مرور ساکنین. جادهها ترمیم نمیشوند. خاکروبهها سرجایشان میمانند و همهچیز در همان حالتی که بوده رها میشود.
خانههای ۲۵ تا ۴۰ متری معضلی که به راهحل بدل شده است
رونق معاملات خانههای کوچک در بازار مسکن یکی از نشانههای بحران مسکن پایتخت و شهرهای بزرگ است. این بحران اما حالا به راهحل بدل شده است.
پیشنهاد ساخت خانههای ۲۵ تا چهل متری در سال ۹۸ از سوی شهرداری تهران بهطور جدی مطرح شد. عبدالرضا گلپایگانی معاونت شهرداری تهران در آذر ماه سال گذشته گفت: «ما ایده ساخت آپارتمانهای کوچک اندازه را دادیم که به نظر میرسد ایجاد این خانهها در همه کلانشهرها یک ضرورت و نه یک انتخاب است.»
فکر ساخت خانههای کوچک در حالی مطرح میشد که تنها در شهر تهران حدود ۵۰۰ هزار خانه خالی وجود دارد که بخش عمده این خانهها در مناطق شمالی شهر قرار گرفتهاند. واحدهای مسکونی با متراژ بالا، عموما نوساز، که صاحبان آنها از آن به عنوان سرمایههای راکد استفاده میکنند. از اصلیترین دلیل عدم اجاره و فروش این خانهها، عدم تقاضای کافی، و دیگری تلاش عامدانه سرمایهدارها برای جلوگیری از افت قیمت مسکن است؛ سرمایهگذارهای بازار مسکن میدانند که با ورود این خانهها رشد قیمت مسکن متوقف خواهد شد. با این حساب، در شرایطی که بخش عمده مستاجران در حال کوچکسازی خانههایشان هستند، شهرداری و و دولت این موضوع را به عنوان راهحل در نظر میگیرند.
افزایش تنشها و نگرانیها
خانههای کوچک و بدساخت بیش از آنچه تصور میشود به زندگی افراد آسیب میرسانند. آنها خشونت و تنفر میآفرینند. باعث افسردگی میشوند. میتوانند بیشمار زندگی را نابود کنند.
جواد میگوید هر روز زندگیشان به مشاجره و دعوا میگذرد. در این روزها، حتی پس از مشاجره نیز، باز هم حوصلهای و میلی برای تغییر فضای سردِ خانه نیست. آنها چه بخواهند چه نه، بدون هیچ وقفهای چشم در چشم یکدیگر دارند. این خانواده، مانند میلیونها نفر دیگر در قفسهای خفه و تنگ مکررا شکنجه میشوند. رابطه میان معماری و وضعیت جسمانی و ذهنی رابطهای بدیهیست. زندگی در فضاهای بسته از سویی با ملال، کسالت و از سوی دیگر با خشونت نسبت مستقیم دارد. خانههای کوچک، با جمعیت زیاد، فاقد نور، بدون امکانات اولیه، خصوصا وقتی با مشکلات اقتصادی روزافزون ساکنانش همراه شود کشنده است. واقعیت این است که این فاکتورها اغلب با یکدیگر همراه هستند و همدیگر را تشدید میکنند. گروههای اجتماعیای که استطاعت کافی برای اجاره یا خرید خانهای با ابعاد مناسب در نسبت با جمعیتشان ندارند، عموما از مشکلات اقتصادی زیادی رنج میبرند که میتواند در این دوران نیز تشدید شود. روشن نیست دستآخر چه بر سر جمعیتها خواهد آمد؟ یا اینکه چنانچه در آینده پاندمی کرونا به پایان رسد، چه از ذهن و بدنِ این جمعیتها باقی میماند؟