يک مقام شهرداری تهران گفته است سالانه ۴۵ هزار ايرانی بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، محمدهادی حيدرزاده، رئيس ستاد محيط زيست و توسعه پايدار شهرداری تهران در همايش سالانه انجمن سرطان ايران گفت: “سالانه يک ميليون و ۶۵۰ هزار تن آلاينده وارد هوای تهران میشود.”
وی افزود: “با وجود زيانبخش بودن آلايندههای محيطی، متأسفانه هنوز نتوانستيم در مردم و مسئولان نسبت به اين موضوع حساسيت ايجاد کنيم.”
به گفته حيدرزاده “۷۰ درصد سرطانها بهنوعی با محيط زيست و مسايل انسانی مرتبط است.”
اين مقام شهرداری تهران گفت: “ميزان آزبست در هوای تهران ۱۰ برابر استاندارد جهانی است.”
برخی از مسئولان در ايران مرگومير ناشی از آلودگی هوا را رد میکنند
آزبست نام تجاری چندين ماده معدنی است که به شکل وسيع در تهيه لنت ترمز اتومبيل و برخی مصالح ساختمانی بهکار میروند و يکی از آلايندههای هوا است.
کارشناسان میگويند پراکنده شدن ذرات آزبست در هوا سبب ايجاد اختلالات تنفسی و ابتلای افراد به بيماریهای وخيم ريوی میشود.
تهران يکی از آلودهترين شهرهای ايران است که گاهی به دليل افزايش آلودگی تعطيل میشود، از جمله اينکه ادارات دولتی، دانشگاهها و مدارس شهر تهران به دليل افزايش آلودگی هوا روزهای ۱۴ و ۱۵ آذر امسال تعطيل شدند.
چند هفته پيش فريد ايمانزاده، دبيرعلمی هشتمين کنگره اورژانسها و بيماریهای شايع کودکان در يک نشست خبری از روند رو به افزايش شيوع بيماریهای تنفسی و گوارشی در بين کودکان ايران خبر داد.
به گفته وی “در پی گسترش آلرژنها و آلودگی هوا شاهد سير صعودی ابتلا به بيماریهای تنفسی و گوارشی در بين کودکان هستيم.”
برخی از مسئولان در ايران مرگومير ناشی از آلودگی هوا را رد میکنند.
هادی هاشمی، مشاور معاون شهردار تهران آذرماه سال گذشته گفت: “هر روز افزون بر ۱۵۰ زن و مرد در تهران فوت میکنند که حدود ۲۰ درصد از مجموع مرگوميرهای مردم اين کلانشهر ناشی از اثرات مستقيم و غيرمستقيم آلودگی هواست.”
سازمان جهانی بهداشت دو درصد از مجموع مرگوميرهای ناشی از عوارض قلبی در شهرهای آلوده را مستقيم و غيرمستقيم مربوط به آلايندههای هوا میداند.
تا همین چند سال پیش، وقتی سخن از مهمترین علت مریضی و معلولیت در کشور به میان میامد انگشت اشاره ی متخصصان بهداشت عمومی مستقیما به سوی سوانح و حوادث ترافیک نشانه می رفت و این دیدگاه تخصصی و کارشناسی بوضوح با مشاهدات و تجربیات مردم هم جور بود، شاید در ایران خانواده ای نباشد که از چنین سوانحی مصیبت و درد نکشیده باشد. به همین دلیل در برنامه های کشوری مستقیما به بهبود این وضعیت تاکید شد تا بلکه خسارات این مصیبت در جامعه کاهش یابد، اما آنچه در عمل رخ داد نه کاهش آن بلکه افزایش سهم سایر بیماری ها بود که بر سوانح و حوادث سایه افکند تا در پناه آن صنایع ناسالم بتوانند به سودآوری کشنده ی خود ادامه دهند.
امروز توسعه ی ناسالم صنعت خودرو سازی و صنایع وابسته به آن ( مثل پتروشیمی) در حال نمایش دیگر پیامدهای سهمگین خود بر سلامت شهروندان ایرانی، بویژه ساکنین شهر های بزرگ هستند. بیماری های قلبی-عروقی از قبیل سکته های قلبی و مغزی، ریوی، سرطانها و روانی که ارتباط مستقیم و نیز غیر مستقیم شدیدی با انواع آلایندگی های ناشی از توسعه ی ترابری ناسالم دارند، اکنون به مصیبت سوانح و حوادث ترافیک اضافه شده اند و تیغ کشتار خود را بر گردن مردم ایران گذاشته اند. برآوردهای حاضر نشان می دهد کشتار روزمره ای که این بلایای خودساخته از ایرانیان می کند حتی از آمار مرگ روزانه دوران جنگ بیشتر است.
اما مهمترین نکته در این بین چشم فرو بستن مسئولان و نیز مردم بر این خودکشی و دگرکشی عامدانه و منفعت طلبانه است. نویسنده ی این سطور قادر به درک این نکته نیست که اصولا چه شرایطی باید باعث شود در یک کشور اعلام وضعیت اضطراری شود که شامل وضعیت فعلی سلامت ایرانیان نمی شود. وضعیت اجتماعی حاضر اساسی ترین نقش در این سکوت را دارد، بطوریکه افراد نالایق یا کمتر لایق پست های مسئولیت در بخش سلامت را در دست گرفته اند و برای حفظ این مسندها حاضرند در برابر هر اقدام و عمل نادرستی سکوت کنند. طرفه آنکه اینان نه کارمندان عادی و وابسته به اندک حقوق سر برج، بلکه عمدتا پزشکان بالینی متخصص هستند که می توانند در شغل اصلی خود هم ثمر بخش و هم شجاعتر و نیز از درآمد مکفی بر خوردار باشند. این امر جرم مدیران بخش سلامت را در سرپوش گذاشتن بر خطرات سلامت و بار فزاینده ی مرگ و میرهای قابل پیشگیری صدچندان می کند.اعتقاد دارم مسئولیت اصلی این سهل انگاری ملی بر عهده ی این افراد است:
1- ملتی که زندگی شاد و سالم خود و فرزندان کشور را به جد طلب نمی کنند
2- کارشناسانی که شاهد سقوط بهمن بیماریهای کشنده هستند ولی فریاد بر نمی آورند
3- مدیران بخش سلامت که گرمای صندلی های ارزان خود را با وجدان و جان خود، بستگان و مردمشان معامله کرده اند
4- مدعی العموم که عموماً از سوراخ سوزن عبور می کند ولی قادر نیست از دروازه ی بزرگ دادخواهی حقوق مردم برای “نمردن” و “سالم زیستن” رد شود و
5- صنایع خودرو سازی و صنایع وابسته به آن که زهر سود بدیمن خود را در کام مردم خود فرو می چکند
یک جنبش عمومی برای اطلاع رسانی در این مورد و حرکت به سوی بازبینی جهت گیری های کشور به شکلی که سلامت را به اولویت های اصلی جامعه مبدل سازد دعوت نیاز است چرا که ماهیت مشکلات جاری سلامت به شکلی است که پیامدهای آن بصورت تصاعدی ظهور می کنند، پس هر روز زودتر به این مهم رسیدگی شود از بلایای بسیار بیشتری که در راهند جلوگیری می شود.
خبره / 24 December 2012
بازم برای دولت کلی نفع داره 45000 نفر ایران نشین محترم ضربدر 45000تومان یارانه برابرمیشه با 2025000000میلیون تومن در سال …بمونه که این 45000نفر پیش چند تا دکتر رفتن و کلی پول ویزیت و دارو دادن و کلی هم سرفه کردن و کلی در کوچه ها و خیابون ها کیلو کیلو اخ تف انداختن !!….ای دولت ناقلای اسلامی 17 رکعت نمازی از اینکه ایران نشین ها رو نفسشون قطع می کنی حتما” خیلی کیف می کنی … بازم بیشتر بنزین قلابیت رو بفروش ….هم پول بنزین رو می گیری ازشون و هم می میزن پول یارانه شون رو قطع میکنی…
haghighatgo / 24 December 2012