«جهان زندگان» هم همچون آثار دیگر محمد محمدعلی در یک محیط کارمندی اتفاق می‌افتد. نویسنده تلاش کرده با طرح یک اختلاف دیرپای خانوادگی نشان دهد که چگونه با لاپوشانی و کتمان برخی حقایق دور باطل خشونت شکل می‌گیرد و به جامعه هم سرایت می‌کند.

کتاب برگزیده زمانه: «جهان زندگان» نوشته محمد محمدعلی

راوی «جهان زندگان» نوشته محمد محمدعلی پس از آنکه از روی یک کین‌خواهی خانوادگی به قتل می‌رسد و البته قاتلش را هم به قتل می‌رساند، در آمد وشد بین جهان زندگان و جهان مردگان گره داستان را می‌گشاید و بدین ترتیب داستان پس از مرگ راوی در یک فضای متافیزیکی که با طنزی سیاه و ریزبافت هم درآمیخته روایت می‌گردد. اصولاً مرگ یکی از موضوعات محوری در مجموعه آثار محمد محمدعلی به‌شمار می‌آید.

جهان زندگان، رمان، محمد محمدعلی

مسعود کدخدایی، منتقد مقیم سوئد در نقد «جهان زندگان» می‌نویسد: «محمدعلی رماننویس است، و هنگامی که رمانی از او را بهدست می‌گیری، می‌توانی مطمئن باشی که یک رمان خواهی خواند. اینکه داستانش با سلیقهات جور دربیاید یانه، یا آن را ضعیف تشخیص بدهی یا قوی، بحث دیگری است. این کتاب او هم یک رمان است با معیارهایی که یک کتاب را رمان می‌کند.» (منبع)

داستان در سال‌های دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ اتفاق می‌افتد. ملیحه، خواهر روایتگر داستان پس از اخراج از دانشگاه سفره عقد می‌چیند و روایتگر داستان هم نویسنده‌ای‌ست آزادیخواه که در یک شرکت به عنوان طراح کار می‌کند. پس از قتل او روی سنگ قبرش از نوشتن کلمه «آزادیخواه» خودداری می‌کنند و می‌نویسند: «نویسنده ناکام». او البته ناکام هم هست و آثارش توفیق چندانی به‌دست نیاورده، با این‌حال تلاش می‌کند به خودش و عقایدش وفادار بماند.

عبدالقادر بلوچ در نقدی بر این کتاب می‌نویسد: «در رمان جهان زندگان، زندگان عصری را می‌‏گذرانند که نمی‌‏شود بدون دادن تقاص سنگین سخن‌ها را بر زبان آورد.» (منبع)

درگیری دو خانواده در حد درگیری دو نسل از انسان‌ها فراز می‌آید و خشونت به همه جا تسری پیدا می‌کند. بلوچ می‌نویسد: «نسل قبل توقع دارد که نسل جدید سنگ سیاه را از روی سینه‏اش بردارد، اما نسل جدید دلخوش طراحی‏‌ها و نقشه‏های خویش است برای بهبود آینده. در این کتاب نویسنده از شیخ و شاه، به یک میزان نالان است و وقتی باد بوی خاک‏آلود را می‌‏برد و شور انقلاب می‌‏خوابد و راوی در و پنجره را می‌‏بندد و در امنیت خلوت روبه‏روی آینه می‌‏ایستد، می‌‏بینیم که هیچ چیز تغییر نکرده است و نامی از نویسنده و دوستانش در جایی نیست. همین نبودن نام راوی و دوستانش هست که باعث می‌‏شود نا‌امیدیِ ایجاد رابطه، بین دو نسل را، پر کند: “گفتم دیدار مرده از مرده چه لطفی دارد؟ همه ما مرده‏ایم. هیچ کجا نامی از ما نیست جز روی سنگ قبر‌ها.”» (منبع)

نسخه‌های چاپ اولِ «جهان زندگان» به عنوان نخستین رمان محمد محمدعلی در تبعید به فروش رفت و اکنون نویسنده به فکر چاپ دوم این کتاب است.

ادبیات غرب: «اتحادیه ابلهان» نوشته جان کندی تول به ترجمه پیمان خاکسار

ایگنیتس جی رایلی شاید شناخته‌شده‌ترین و عجیب و غریب‌ترین ضد قهرمان ادبیات معاصر جهان باشد. جی ریلی روایتگر رمان «اتحادیه ابلهان» نوشته جان کندی تول است. او که یک بچه‌ننه بسیار چاق و از ریخت‌افتاده است در نیواورلئان زندگی می‌کند و تناقضات زندگی روزانه مردم در یک جامعه مدرن را به رخ آن‌ها می‌کشد. به‌تازگی «اتحادیه ابلهان» نوشته جان کندی تول به ترجمه پیمان خاکسار منتشر شده است.

در مرکز رویدادهای «اتحادیه ابلهان» ایگنیتس جی رایلی قرار دارد: یک مرد بچه‌ننه و از ریخت‌افتاده با یک گرایش جنسی تعریف‌نشده که پیش مادرش زندگی می‌کند و ادعا می‌کند که قصد دارد شاهکاری در نقد فرهنگی از کار درآورد. یک مرد سبیلو که از نظر روانی بسیار نامتعادل و در‌‌ همان حال نکته‌بین، باهوش اما بددهن است و با جامعه سر ستیز دارد. او برای مثال اعتقاد دارد که همه کسانی را که در تلویزیون ظاهر می‌شوند باید در اتاق گاز به قتل رساند، یا در جایی دیگر ادعا می‌کند که بشریت از نظر اخلاقی و اجتماعی لبه پرتگاهی قرار گرفته است. رایلی اما خودش به هیچ‌وجه منزه نیست، بلکه همه آن پرتگاه‌های اخلاقی در شخصیت او تجلی پیدا کرده است.

اتحادیه ابلهان، جان کندی تول، به ترجمه پیمان خاکسار

ایگنیتس جی رایلی همان‌قدر به «بتمن» علاقه دارد که به «تسلای فلسفه» اثر مانلیوس سورنیوس بوئتیوس، فیلسوف رومی که به جرم تبانی بر ضد روم اعدامش کردند. او اعتقاد دارد که تنها راه بشریت فروپاشی تمدن است و به این دلیل که چنین زوالی به سادگی امکان‌پذیر نیست، خودش را به انحطاط می‌سپرد و مضمحل می‌شود. داستان، روایتی از این اضمحلال و فروپاشی شخصیتی‌ست که در زبان و در اندیشه پیچیده روایتگرش اتفاق می‌افتد. هم‌ازین‌روی ترجمه این داستان کاری‌ست بس دشوار.
ایگنیتس جی رایلی مجبور است برای گذران زندگی به کارهای پست مانند هات‌داگ‌فروشی یا کار در یک کارخانه شلواردوزی تن بدهد و در هر حال هرگز طنز گزنده‌اش را از دست نمی‌دهد. او که از یک سویه شخصیتی پارانویاک هم برخوردار است، آینه‌ای مقابل هم‌شهری‌هایش می‌گیرد و حماقت آن‌ها را برملا می‌کنند. طبعاً چنین شخصیتی نمی‌تواند چندان محبوب باشد. با این‌وجود او تنها نمی‌ماند و سرانجام موفق می‌شود هم‌پیمانی بیابد: سیاهپوستی به نام بورما جونس که به عنوان دربان در یک کلاب شبانه کار می‌کند.

«اتحادیه ابلهان» و سرگذشت ایگنیتس جی رایلی از بسیاری جهات به زندگی جان کندی تول شباهت دارد. نویسنده این رمان هم مثل ضد قهرمان داستانش گرایش جنسی تعریف نشده‌ای داشت. او هم در نزد مادرش زندگی می‌کرد و به «تسلای فلسفه» اثر بونتیوس بسیار علاقمند بود. تول هم مثل جی رایلی در محله فرانسوی نیوئورلان زندگی می‌کرد.

تول مدت‌ها برای نشر رمانش تلاش کرد، اما ناشران همواره دست رد به سینه او زدند تا اینکه از نومیدی خودش را کشت. پس از مرگ او بود که به خاطر تلاش‌های مادرش سرانجام این رمان منتشر شد و به‌زودی اقبال گسترده‌ای یافت و جایزه پولیتزر را هم از آنی خود کرد.

از جان کندی تول رمان دیگری منتشر شده است. این اثر «انجیل نئون» نام دارد.

نقد فرهنگ: «تمرین مدارا»، بیست مقاله در بازخوانی فرهنگ نوشته زنده‌یاد محمد مختاری

«تمرین مدارا» مجموعه‌ای از مقالات محمد مختاری در نقد فرهنگ معاصر ایران نخستین بار در سال ۱۳۷۷ توسط انتشارات ویستار منتشر شده است. این کتاب اکنون توسط باشگاه ادبیات به شکل پی دی اف در اختیار خوانندگان علاقمند به آثار محمد مختاری قرار گرفته است.

محمد مختاری که در پاییز سال ۱۳۷۷ (سال انتشار تمرین مدارا) توسط مأموران وزارت اطلاعات ربوده شد و به قتل رسید، از شاعران شناخته‌شده و از اعضای کانون نویسندگان ایران بود.

«تمرین مدارا»، بیست مقاله در بازخوانی فرهنگ نوشته زنده‌یاد محمد مختاری

محمد مختاری در مقدمه «تمرین مدارا» مقالات این کتاب را به دو گروه تقسیم می‌کند و می‌نویسد:

«دو گروه مقاله‌ای که در این مجموعه گرد آمده است، نوشته سال‌های ۷۰ – ۷۵ است. گروه اول وجوه گوناگونی از بازخوانی فرهنگ است. «طرح‌نظر» تحلیلی درباره‌ی مسائل نهادی و مشکلات ساختی و ریشه‌ای در فرهنگ دیروز، و بررسی موقعیت فرهنگی امروز، به ویژه در چنبر سیاست‌هاست.
این بخش با ضمیمه‌ای تکمیل شده است که گزینه‌ای مختصر از ضرب‌المثل‌ها درباره‌ی رفتارها و پندارها و گفتارهای نهادی‌شده در تاریخ اجتماعی ماست. مقاله‌ای نیز از واسلاو هاول درباره فرهنگ بر این بخش افزوده‌ام تا نمونه‌ای باشد مقایسه‌ای، از مشکل فرهنگ و نحوه‌ی برخورد نویسندگان با آن در جامعه‌ای دیگر.

گروه دوم از برخوردهایی موضعی و موردی در حوزه‌ی نقد فرهنگی مایه می‌گیرد؛ و به تجسم برخی از مشکلات نهادی، و موانع سنتی و سیاسی موجود بر سر راه فعالیت‌های فرهنگی تسری می‌یابد. جنبه‌هایی عملی از تقابل سنت و نو را به ویژه در وضعیت روشنفکران و نویسندگان و مسائل مبتلا به آنها را ارائه می‌دهد.»

محمد مختاری در ادامه به این موضوع اشاره می‌کند که بیشتر مقالات «تمرین مدارا» پیش از آن در نشریات آدینه، تکاپو، فرهنگ توسعه و گردون منتشر شده است.

مقاله «شبان رمگی و حاکمیت ملی» که در این مجموعه نیز آمده، از مقالات بسیار قابل تأمل در نقد فرهنگ ایران به‌شمار می‌آید.

«تمرین مدارا»، نوشته محمد مختاری را می‌توانید از نشانی زیر دریافت کنید:

دانلود «تمرین مدارا»، نوشته محمد مختاری، چاپ آن‌لاین: باشگاه ادبیات
 

شعر معاصر ایران: «مردن به زبان مادری»، روجا چمنکار

در این میان نامزدهای نهایی چهارمین دوره جایزه شعر زنان ایران، «خورشید» در دو بخش کتاب‌های منتشر شده و کتاب‌های منتشر نشده اعلام شدند. مجموعه «مردن به زبان مادری» مجموعه‌ای از اشعار روجا چمنکار نیز در میان نامزدهای جایزه شعر «خورشید» به چشم می‌خورد.

مجتبا صولت‌پور در نقدی بر این کتاب می‌نویسد: «زبان کتاب ساده و خوش‌خوان است. آن‌قدر ساده که گاهی ممکن است همین سادگی باعث شود خواننده بعضی شگرد‌های زبانی را از دست بدهد. در واقع نباید گول سادگی زبان شعر‌ها را خورد. روجا چمنکار با اینکه شاعری تکنیک‌گرا نیست، اما به‌جا و به‌خوبی از تکنیک و شگرد در شعر‌هایش سود جسته است.»

مردن به زبان مادری، روجا چمنکار

این منتقد ادبی سپس شعر «قاب بسته»، یکی از اشعار مجموعه «مردن به زبان مادری» را به عنوان یکی از اشعار نمونه این کتاب نقل می‌کند:

با بوی سیر و سبزی و پیاز
و مخلفات اتفاق در آشپزخانه
چشم که می‌بندم
از انکار اولین کلمات می‌آیی
از انکار آب و آتش و درختان بلوط
و میوه‌های سوخته در پیراهنم
کمی آرد همه‌چیز را به‌هم می‌چسباند
در یک قاب بسته اتفاق می‌افتد
در بخار آب
فلفل و ادویه بر لب‌هام
تمر هندی
صدای خلخال‌ها
نوک تیز چاقو بر بدن لیز ماهی
و غل‌غل دو سایه بر کابینت‌های بی‌دوام.»

صولت‌پور می‌نویسد روجا چمنکار در این شعر تصویرگر دنیایی کامل و شاعرانه است. (منبع)
 

منتقد دیگری بر این باور است که اشعار چمنکار از ویژگی‌های مرثیه برخوردار است و می‌نویسد: « [اشعار او] اغلب ریتم دارد یا سعی می‌کند که [ریتم] داشته باشد و از طرفی نگاهش به جهان با گرته‌ای از سیاه بینی همراه است. چرا که قرار است به سوگ بنشیند چیزی غایب را؛ چیزی را که نیست؛ چیزی را که به زور از او گرفته‌اند.»

و در ادامه به اهمیت تغزل در شعر این شاعر اشاره می‌کند و می‌نویسد: « شعر چمنکار همیشه از تغزل مایه می‌گیرد. تغزلی زنانه اما کلاسیک در سازوکار و مدرن تجلیات. چرا کلاسیک؟ چون همیشه این من بزرگ عاشق است که دارد حرف می‌زند. چون لحن همیشه اول شخص مفرد است، و این‌ها به آن دیگری مفقود در فرهنگ ایرانی اجازه‌ی خودنمایی و حضور نمی‌دهد.» (منبع)

روجا چمنکار در گفت‌و‌گویی به دگرگونی زبانش در مجموعه «مردن به زبان مادری» اشاره می‌کند و می‌گوید: « در [مردن به زبان مادری] بیشتر به زبان توجه کرده‌ام و این به این معنا نیست که از تعریف‌ها و نظرات قبلی‌ام نسبت به شعر فاصله گرفته‌ام نه، هنوز هم به شهودی بودن شعر، به اتفاقی که در لحظه‌ی نوشتن می‌افتد، به پیچیده‌نکردن ساده‌ترین و پیش‌پا‌افتاده‌ترین چیز‌ها از طریق زبان معتقدم. تنها بیشتر به قابلیت‌های زبان فکر می‌کنم و مطالعاتم را در این زمینه و در مقایسه با زبان‌های دیگر متمرکز کرده‌ام و سعی می‌کنم بعد از نوشتن با وسواس بیشتری به نوشته‌ام برگردم.»

یک «شنبه» با کتاب در زمانه: 

 روز و شب یوسف و سیاهه آرزوهای من

از سومین پلیس تا خاطرات سلمان رشدی

عقرب، این تونسی‌ها و ترس جان

ملکان عذاب، حکایت حال و یک کلمه هم نگفت

ویدئو: «لولی» شعر، روجا چمنکار