رئیس جدید سازمان زندانها در مراسم معارفه خود ضمن تجلیل از مقام «زندانبانی» و مقایسه این مقام با پرستاری و معلمی، از مشکلات پرسنلی، کمبود نیروی انسانی و اعتبارات سازمان زندانها سخن گفت. در این مراسم هیچ ذکری از کمبود امکانات بهداشتی در زندانها و عدم دسترسی زندانیان به حقوق اولیهشان به میان نیامد.
به گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا)، مراسم تودیع و معارفه رییس سازمان زندانها شنبه ۲۴ خرداد/۱۳ ژوئن با حضور محسن اژهای و غلامحسین اسماعیلی برگزار شد.
در این مراسم، محمد مهدی حاج محمدی، رئیس جدید سازمان زندانها دو محور اصلی اقدامات سازمان زندانها را «اصلاح و تربیت» بر پایه اقدامات فرهنگی و حرفهآموزی و کسب و کار دانست.
او در عین حال گفته است که رویکرد اصلاحی به معنای «چشمپوشی از امنیت و اقتدار» نیست.
حاج محمدی زندانبانی را «یک علم پیشرفته با ظرایف پیچیده» توصیف کرده و زندانبان را با «یک پرستار مهربان، معلم دلسوز، نگهبانی توانا و هوشیار و مددکار مشفق» مقایسه کرده است.
او در مراسم معارفه خود تمجید از مقام زندانبانی را به آنجا رساند که گفت: «من خودم را زندانبان میدانم و به این موضوع افتخار میکنم.»
رئیس جدید سازمان زندانها یکی از مشکلات زندانها را کمبود منابع انسانی و مشکلات پرسنل دانسته کرده و گفته است که قصد دارد با استفاده از حداکثر ظرفیت سازمان برای رفع این مشکل بکوشد.
این در حالی است که یکی از اساسیترین مشکلات زندانها در ایران کمبود امکانات بهداشتی و عدم رسیدگی به سلامت زندانیان است که بیماریهای مختلفی برای آنها در پی داشته است.
محمد مهدی حاج محمدی، معاون قضایی پیشین دادگستری استان تهران بوده و از جمله سوابق خدمات او این است که شماره تلفنی در اختیار شهروندان تهران قرار داد تا «کشف حجاب» همسایگان خود را اطلاع دهند.
روایت مادر نرگس محمدی از ملاقات با دخترش:
تبعیدم به زنجان برای زجرکشیدن بیشتر بود
نرگس امروز صداي گرفته اي داشت و با حزني كه كمتر از او سراغ داشتم گفت اول خرداد صبح زود براي ورزش به حياط رفتم چند نفر بوديم در سكوت صبحگاهي صداي شيون وفرياد و ضجه شنيديم ايستادم و به صداها گوىش كردم صداي كودكاني بود كه پدرشان را صدا مي زدند فرياد زناني بود كه در فضاي زندان مي پيچيد اعدام مردي بود كه پس از چهار سال انتظار به دار آويخته شد از اجرا تا تحويل جنازه صداي شيون و فرياد لحظه اي در زندان قطع نميشد.
نرگس ميگفت دو روز پيش هم يكي از زنان همبنديش را پس از شش سال انتظار اعدام كردند اعدامي ها ٢٤ساعت قبل از اعدام به سلول انفرادي قرنطينه منتقل ميشوند و اين مدت زمان ،وقايع اتفاقي هم براي اعدامي و هم براي همبندان شكنجه رواني هولناكي است نرگس ميگفت يك هفته پيش از ماه رمضان هم دو نفر از مردان به دار آويخته شدند و چند ماه پيشتر از ،در سال ٩٨ اعدام شد .
دخترم ميگويد سال ٩١در اين بند بيش از ١٥نفر محكوم به اعدام داشتيم ولي متاسفانه هنوز هم علي رغم اعدام از جرايم قاچاق مواد مخدر برداشته شده اما بار هم در اين بند با جرايم قتل و زنا،زنان حكم اعدام داريم .نرگس ميگفت من از اين آمار هولناك اعدام در شهرستان كوچكي مثل زنجان در تعجب و وحشتم .
جامعه ما پيكر پر درد و رنجوري كه زندان هاي عادي ،زخمهاي سرباز كرده اي هستند كه عمق پيكر پر درد و بي رمق را نشان ميدهد .
نرگس ميگفت در سال ٩١بازجوي وزارت اطلاعات در سلول ٢٠٩گفت تو را كه ادعاي دفاع از حقوق زنان داري ميفرستمت به زندان عادي زنان ،تا بداني از چه زناني دفاع ميكني ،الان هم با اينكه ١٠سال از١٦سال حبسم صرفا بدليل فعاليت هاي من عليه اعدام است اما راضي نشدند مرا به زنداني فرستادن تا نظاره گر لحظه به لحظه اجراي احكامي باشم كه بدليل مختلفت با آن ،متحمل حبس هاي سنگين و محروميت هاي سختي شده ام .
نرگس ميگفت سالها تحمل حبس ومحروميت آسان نيست اما تاوان هم زيستي با زنان زير چوبه داري كه دميدن صبح و روشنايي ،مايه نفرت او و باز شدن زود هنگام درهاي قفل شده دليل مرگ وفرياد هراسناك ناخودآگاه اوست،دردناك و دردناك تر از همه تصوير تلخ و گزنده شهريست كه قربانيش نه يك بار بلكه دهها بار قرباني شده ،تا بعد از ديگري نوبت خود كه قطعا فرا خواهد رسيد در سكوت و تماشاست
صفحه فيس بوك تقي رحماني
#زنان_زنداني
#كنشگران_حقوق_مدني
@Digari_ir
روایت مادر نرگس محمدی از ملاقات با دخترش: / 14 June 2020
او گفت:« من خودم را زندانبان میدانم و به این موضوع افتخار میکنم. بزودی با میلیاردها از ایران فرار خواهم کرد به برادران حزب الله شعبه اروپا و آمریکا خواهم پیوست! تا کور شود ملتی که بر اینهمه بیشرفی و شناعت ما چشم بسته است.
اینک این شعر من است
ای مردم ناتوان
مرا و مارا ببینید چه توانائیم
کارگر معلم را تنها بگذار ما برنده ایم و تیغمان برنده تر
معلم تو نیز چنین کن و کامیوندار را میداندارش کن و تو. پنهان شو. بگذار من و ما سرش را بکوبیم بکشیمش
و تو بازاری دیدی وقتی که به خیابان آمدی چپی ها تنهایت گذاشتند تو نیز بگذار کارگران سربریده شوند
و شماها نگاه کنید مالباخته گان به میدان آمده اند، پشت دیوار غایم شوید تا ولایت امیر مومنان با راه حل نهائیش گردنها بزند، سرها را با گرز پیامبر و ذوالفقار علی ببرد، دست راست و پای چپ و زرجر کش کنی سوره مائده را بیاد آورید!
و ندیدید چگونه راه حل نهائی با محاسبه راهزن کبیر انقلاب سال ۶۷ چگونه عمل کرد تا جائی که این رهبر جنایت کار نمره صد روی بیست را به آن رهبر جنایت کار داد!
و شما زنان دیدید چگونه خانواده دختر کرمانی رفسنجانی از اهالی نوغ را که برای مانع شدن رفتنش به بهشت الله
ازاله بکارتش کردند در همین زندان اوین و سپس تیر بارانش کردند و تجاوز گرانش اینک وکیل و شهردار و ريیس مجلس حکومت اسلامی شما مردم همیشه در نمازند و شما ساکت و صامت ماندید.
همتان میخواهید به اروپا بروید فکر می کنید که اروپا برای اروپا شدن هزینه نپرداخته!
و سردار زارع رئیس پلیس عزتمند اسلام ناب را به یاد می آورید که نماز جماع با دخترکان نوجوان عریان ما مردم می خواند
و شما مردم بیمارگونه صبور دیدید چگونه فرزندان نوجوان ایران زمین در حرم ولایت توسط بسیاری و از جمله قاری سیزده ساله بیت رهبری که اینک خودش قطب لواط شده در کارگاه و به قول حافظ کارخانه رهبری مورد تجاوز قرار گرفتند و همه حتا رهبری را هم همتان تبرئه کردید!
آری ما مردم ایرانزمین که من هم جزوتان هستم ما وارثان ناسزاوار تاریخ و تمدن و فرهنگ این ملک اگر خردک شرری درمان هست به پا خیزیم.
همه تقصیرها را به گردن آمریکا و اروپا و انگلیس نیندازید…
یعنی شماه یعنی ما مردم تا این اندازه توسری خور و خاموش و منفعلیم! تا این اندازه …
که حکومت اسلامی و آمریکا و فرانسه و انگلیس …همه کاره اند و من تو و شما هیچکاره!
ایکاش به اندازه یک جو غیرت ناموس، غیرت میهن داشتیم و با یک خیزش همگانی این جرثومه بیشرفی را در تاریخ تاریکمان دفن می کردیم.
هر کسی هر کسی را تنها گذاشت تا آخوند تخریبش کند، تا مداح سرش را ببرد، تا بسیج ازاله بکارتش کند، تا آیت الله فتوای قتلش را بدهد، تا آخوند خونش را حلال اعلام کند و تا سپاه زجر کشش کند، تا قاضی قضاوت کند تا لباس شخصی شلاقش بزند و تا پدر رومینا سر دختر سیزده ساله اش را ببرد تا آخوند بیاشامد و ارضاء شود
تا جوانمردی و سلحشوری و شجاعت و آرش مرامی و رستمانه زیستن و میهن دوستی و میهن پرستی…همه بر باد رود…
و حیف از ایران و تاریخ و تمدنش و فرهنگش و فردوسی و مولوی و حافظ و خیامش که ما مشتی سربه زیر و توسری خور آنرا ساکن شده ایم
ای ایران به لرزه درآ، ما مردم را بیدار کن!
دهقان از یزد / 14 June 2020
افتخار كردن يا شرم داشتن از زندانباني حقيقتي است كه همه ما قبول داريم واين مربوط به اين اصل مهم است چه كسي در بند زندانبان است؟
طاهر / 17 June 2020