۱۲ ژوئن/ ۲۳ خرداد، روز جهانی «مبارزه با کار کودکان» است. هر سال در آستانه این روز توجهها به صورت محدود و آن هم اغلب از جانب گروهی از فعالان حقوق کودک و رسانهها به بحث کودکان کار -برای چند روز- جلب میشود و با انتشار مطالبی به ما گوشزد میکنند در ایران چه تعداد کودک در چه شرایط سخت و غیرقانونی و از روی فقر و ناچاری، کار میکنند.
بر اساس تعریف سازمان جهانی کار، اصطلاح کار کودک اغلب به عنوان کارهایی تعریف می شود که کودکان را از کودکی، پتانسیل و عزتشان محروم میکند و برای رشد جسمی و روانی آنها مضر است. این تعریف به کارهایی اشاره دارد که از نظر روحی، جسمی، اجتماعی یا اخلاقی برای کودکان خطرناک و مضر است.
در سالهای گذشته به مدد برخی کمپینهای اجتماعی کم و بیش سطح آگاهی جامعه نسبت به وجود کودکان کار حساستر شده و تا حدودی بر نحوه رفتار و شیوه حمایت از آنها اثرگذار بوده است، اما آنچه از نظرها پنهان مانده و کمتر کسی به آن میپردازد، پدیدهای به نام «کودکان کار مدرن» است.
این روزها با فراگیر شدن تلفنهای هوشمند و به تبع آن شبکههای اجتماعی، پدیدههایی منفی چون استفاده از کودکان به عنوان سوپر قهرمان و سوپر استارهای کوچک برای منافع گوناگون بهطور اخص در ایران فراگیر شده است که والدین به درآمد یا معروفیت یک شبه آن چشم دوختهاند.
به این ترتیب کودکان کار دیگر لزوما ژندهپوش، نامرتب و بههمریخته نیستند و تصویر آنها با تصور ما از کودک کار که با دستهایی سیاه در خیابانها و چهارراهها و معابر میبینیم، یا کودکی گرسنه که امکان رفتن به مدرسه ندارند، متفاوت است.
امروزه کودکان کاری پیدا میشوند که لباسهای گرانقیمت میپوشند، در خانههای مجلل و در کنار والدینی به ظاهر مناسب زندگی میکنند و با مهارتی مثال زدنی رفتار سلبریتیهای دنیا را تقلید میکنند یا بامزگیها و تواناییهای خاص آنها سوژهایست برای جمعآوری لایک بیشتر در شبکههای اجتماعی.
تفاوت این دو گروه از کودکان کار کلاسیک و مدرن را اینگونه میتوان بیان کرد که کودکان کار کلاسیک، کودکی و معصومیت خود را صرف تأمین نگاه مادی خانوادههای خود یا فقر شدید میکنند، اما کودکان کار فضای مجازی (مدرن) علاوه بر تأمین مادی، به ارضای امیال روحی والدین خود هم میپردازند.
در واقع پدیدههای منفیِ فراگیر در شبکههای اجتماعی، شغلهای کاذبی را به وجود آوردهاند که برخی از کارگران آنها شامل «کودکان» هم میشوند. محل کار آنها اغلب چهاردیواری خانه و بهرهورانِ آنها والدین و مشاغلی هستند که در جهت کسب منافع مادی در تکاپو هستند.
در میان این شغلهای بیدردسر، گاها درآمدهای میلیونی بدون هیچ زحمتی به دست میآید، آن هم با بهرهکشی از کودکانی که حتی برخی از آنها هنوز دست و پا درنیاورده، به اسمهایی مانند «تودلی مامان» یک پیج اینستاگرامی دارند و از مکملهای غذایی تا بلبرینگ ماشین را تبلیغ میکنند.
در این نمونههای غیرمتعارفتر قبل از تولد کودک، والدین صفحهای اختصاصی در اینستاگرام برایش باز میکنند. ماجرا از انتشار عکس سیسمونیهای کودک و بارداری مادر و لحظهشماری برای حضور نوزاد شروع میشود، تا اولین تصویر از گریه اتاق زایمان، اولین لبخند در آغوش مادر، اولین دندان، اولین تلاش برای حرکت و بسیاری دیگر از اولینها و لحظه به لحظه روند رشد و تکامل کودک همراه با روند سلبیریتیسازی او در فضای مجازی به صورت موازی پیش میرود.
دردناک اینجاست که این دست از والدین هیچگونه حریم خصوصیای برای کودک خود قائل نیستند.
گردانندگان این صفحات که والدین باشند، اغلب مدعی هستند که محتوای صفحات اینستاگرامی آنها خانوادگی است و سبک زندگی خود را با دنبال کنندگان خود به اشتراک میگذارند. سبک زندگی آنها غالبا با رنگ و بوی اشرافی و مملو از خودنماییست که در نگاه ببینده فضایی مناسب برای رشد و پرورش سوپر کودک قهرمان را تصویر میکند. این تصاویر یک سرشان به تبلیغات و سر دیگرشان به سودجویی افراد پدوفیل میرسد.
اما این مسئله روی دیگری هم دارد که به آزار و شکنجه جسمی و روحی کودکان منجر میشود. برای مثال مادری مشهدی در ازای دریافت وجه از دنبالکنندههایش، کودکش را مقابل دوربین کتک میزد و فیلم آن را در صفحه اینستاگرامیاش منتشر میکرد.
خوشبختانه این صفحه با گزارش کاربران به اینستاگرام بسته شد اما سوال این است: والدینی که در ازای پول تبلیغات، کودکشان را به انواع و اقسام شکلها میآرایند و به کارهای مختلف مجاب میکنند یا والدینی که کودکشان را در ازای پول کتک میزنند، چه فرقی با هم دارند؟ غیر از این است که کودکان در هر دو حالت قربانی و کارگرانی برای درآمدزایی هستند؟ همان امری که با تعریف سازمان جهانی کار از کار کودک تماما مطابقت دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیشتر بخوانید: تصویب قانون حمایت از اطفال و نوجوانان: فقط میتوان امیدوار بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همچنان باید پرسید آیا فیلمبرداری از یک کودک در حین رقص کودکانه یا تقلایش برای تکرار دیالوگهای بزرگسالان به زبان کودکانهاش و به اشتراک گذاشتن آن با میلیونها کاربر و بالا بردن دنبال کنندگان صفحات اینستاگرامی به منظور اخذ تبلیغات یا شهرت، استفاده از کودکان برای کار و آسیب به شأن آنها نیست؟ منتشر کردن عکسهای برهنه یا نیمه برهنه کودکان، چه آسیبهایی ممکن است برای آنان به همراه داشته باشد؟ آیا وادار کردن کودک به انجام حرکات سنگین ورزشی که منجر به گریه او از فرط خستگی و فشار فیزیکی و روحی میشود، مصداق بارز کودکآزاری نیست؟
آسیب به شأن و جسم کودک و گرفتن دنیای کودکانه از کودکی که هنوز راه رفتن را نیاموخته و تشخیص انتخاب بد و خوب را ندارد، چگونه میتواند حرکتی در جهت منافع کودک باشد؟ کودکی که هنوز به سن قانونی نرسیده است و در تصمیمات عادی زندگی خود عاجز است، چگونه برای راه موفقیتش تصمیم گرفته میشود؟
نکته جالبتر اما پنهان شدن والدین پشت موفقیتهای ظاهری کودکانشان است. آنها ادعا میکنند این کارها را برای پیشرفت و موفقیت کودکشان انجام میدهند تا آینده بهتری را برای آنها بسازند. آیندهای که کودک خود در آن نقشی جز بازیگر اوامر والدین ندارد. در آینده هنگامی که کودک به هر دلیل نتواند استانداردهایی را برآورده کند که والدین در ذهن او ساختهاند یا توجهی را کسب نکند که در کودکی به سبب فعالیتهایش دریافت میکرد، احساس بیارزشی و انزوا خواهد کرد و ممکن است برای دستیابی به مقاصدش که در گذشته به راحتی تأمین میشد، دست به هر کاری بزند.
بخش آزاردهنده ماجرا کمک مخاطبان، خواسته یا ناخواسته، به این روند باطل است. تلویزیونها، رسانههای اینترنتی و سلبریتیها با دنبال کردن، دعوت از این کودکان یا تبلیغ آنها در صفحات خود، باعث رونق چنین بازار معیوبی شدهاند.
در بحثهایی که پیرامون موضوع بهرهکشی آنلاین از کودکان در فضای مجازی بالا گرفته، افراد ناآگاه در دفاع از این کودکان چنین استدلال میکنند:
«آنها خوراک، پوشاک، سرپناه و زندگی خوب و الگوهای رفتاری و آموزشی مناسب دارند.»
بسیاری از این کودکان تنها محل کارشان که خانه باشد، شیک و تمیز است، اما هیچ تفاوتی با کودکان کار در خیابانها ندارند و اتفاقا خانواده و والدین، کودک را با مجبور کردهاند به انجام کارهایی از قبیل ژست گرفتن، تکرار دیالوگ، تبلیغ کردن، انجام کارهای غیرمعمول، سخت و …. آنها مقصر هستند و کودکان را در معرض آسیب قرار میدهند، ولو اینکه کودک خیلی هم از فرآیند کار ناخشنود نباشد، چرا که قدرت درک و تشخیص آن را ندارند.
اگر آسیبهای پدیده هولناک «کودکان کار اینترنتی» بیشتر از کودکان کار کلاسیک نباشد، کمتر نیست.
نقش قانون در حمایت از کودکان کار مدرن
در ایران آمار دقیق و شفافی درباره تعداد کودکان کار وجود ندارد، اما آنها را معمولا بین نیم میلیون تا سه میلیون نفر تخمین میزنند و این در حالی است که کودکان کار مدرن جزو آمار کودکان کار محسوب نمیشوند.
در کشورهای توسعه یافته کودکان خط قرمز هستند و والدین اجازه ندارند برای مقاصد خود آنها را مجاب به کارهایی خلاف میلشان کنند.
قوانین حمایت از کودکان و نوجوانان در کشورهای توسعه یافته، عموما سختگیرانهاند و دست و بال والدین را برای سودجویی تا حدودی میبندند. در ایران اما بعد از گذشت ۱۰ سال بلاتکلیفی، بالاخره لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان توانست از سد شورای نگهبان عبور کند و به عنوان قانون تصویب شود. بر اساس ماده چهار این قانون تازه تصویب، هر گونه صدمه، اذیت و آزار و شکنجه جسمی و روحی کودکان، نادیده گرفتن عمدی سلامت و بهداشت روانی و جسمی و ممانعت از تحصیل آنان ممنوع ومرتکب به سه ماه و یک روز تا شش ماه حبس یا تا ۱۰ میلیون جزای نقدی محکوم میشود.
همچنین بر اساس این قانون، هر فرد زیر ۱۸ سال کودک و نوجوان به شمار میآید.
اگرچه تصویب این قانون را میتوان گاهی مثبت ارزیابی کرد، اما با توجه به بستریهای محدودی که در ایران وجود دارد، تصویب آن الزاما به معنی اجرای موفق و موثر نیست، بلکه فاصله زیادی با عملی شدن وجود دارد.
باید منتظر ماند و دید این قانون تا چه اندازه اجرایی خواهد شد و از کودکان در برابر خواستهای غیرمعمول والدین حمایت خواهد کرد. آنچه بیش از هر چیز نیازمند توجه است اما بحران روز افزون کودکان کار در ایران است که جنبهها و ابعاد گوناگونی به خود گرفته که گاه در قالب ظاهری زیبا و موجه، ما را از پس پرده رنج کودکان دور نگه میدارد.
_____________________________________________________________
در همین زمینه:
کودکان کار، آسیبپذیرترین قربانیان کرونا
با سلام . بسیار مقاله خوب و بجایی بود. سپاس
آکو کردستانی / 14 June 2020