بحث «پهلوانی» که به میان میآید، تصور غالب هر ایرانی از پهلوان، مردانی با اخمهای درهم فرو رفته، بالا تنه بزرگ، صدای بم و سبیلهای کلفت و غضبآلود است که مرام، مردانگی، مروت وفتوت نمود اخلاقی و مختص آنان است. همه اینها در جامعهای مانند ایران به نمادها و ابزاری برای برتری مردان نیز تبدیل شده است.
۱۷ شوال (امسال مصادف با ۲۰ خرداد) به مناسبت سالگرد مبارزه امام علی با عمر بن عبدود، روز «فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای» نامگذاری شده و هفتهای که این روز در آن قرار دارد، هفته «برزگداشت ترویج فرهنگ پهلوانی» است. آنچه فرهنگ پهلوانی نامیده میشود، فارغ از بحثهای جنسیتی و انحصار و تسلط مردان بر آن، به دلایل مختلفی رو به زوال است.
تنها یک روز قبل از روز «فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای»، گروه کوچکی از مردان که به ادعای رسانههای حکومتی «پیشکوستان» ورزش زورخانهای بودند، به همراه جمعی از طلاب در اعتراض به حضور زنان در این ورزش باستانی، در زورخانه عراقی تهران تجمع و نامهای اعتراضی منتشر کردند. نامهای که از سوی این گروه در رسانههای داخلی منتشر شد، نه تنها هیچ امضایی نداشت، بلکه به جای افراد پیشکسوت نام نهادهایی چون اعضای «جامعه طلاب قم» و «نمایندگان نیروهای مسلح» بر روی آن دیده میشد.
این نامه در حالی منتشر شد که پیشتر مجتبی جوهری، رئیس فدراسیون ورزش پهلوانی و زورخانهای از حضور زنان به عنوان ورزشکار ورزشهای باستانی در گود زورخانه حمایت کرده و گفته بود برای حضور زنان در این رشته ورزشی از نظر شرعی فتوای مراجع نیز گرفته شده است. در نهایت با این تحصن و نامه اعتراضی این گروه کوچک از مردان در مخالفت با ورود زنان ورزش زورخانهای، توجه افکار عمومی به این موضوع جلب شد و بار دیگر مساله حضور زنان در رشتههای ورزشی مختلف از جمله زورخانه را مطرح کرد.
در نامه اعتراضی این گروه در راستای مخالفت با حضور زنان در ورزش زورخانهای دو استدلال عمده مطرح شده است:
– استدلال اول این که ورزش باستانی، ورزشی مردانه است و از نظر تاریخی سابقه حضور زنان در این ورزش وجود ندارد.
– استدلال دوم و غالب بر این نامه مربوط به فرهنگ پهلوانی است. امضاکنندگان «پهلوانی» را امری منحصر به مردان پنداشتهاند.
نیکو بردبار، یکی از زنانی که سالهاست با عشق و علاقه ورزش زورخانهای را دنبال میکند، در گفتوگو با زمانه به بررسی استدلالهای موجود در این نامه اعتراضی و دلایل اهمیت ورود زنان به ورزش زورخانهای پرداخته است. او معتقد است نه تنها حضور زنان از در روزخانه سابقه تاریخی دارد، بلکه ورزشهای دیگری نیز سابقا تماما مردان داشتهاند که اکنون زنان نیز در آن حضور فعال دارند.
نیکو بردبار در پاسخ به استدلالهای موجود در نامه مردان مخالف ورود زنان به ورزش زورخانهای میگوید:
«از لحاظ تاریخی، در قدیم پسربچهها تا زمان بلوغ اجازه ورود به زورخانه را نداشتند و زورخانهها بالای زمین نبوده، زیرزمین بوده، آیا الان هم زیر زمین است و پسربچهها حق ورود ندارند؟ شاهنامه را اگر ملاک بگیریم، اگر به گردآفرید و گشسبنامه و غیره نگاه کنیم، اینها زنانی بودند که شمشیر و سپر به دست میگرفتند و اینها همه سند تاریخی هستند. چطور وقتی بیبی مریم از ایل بختیاری در مقابل ورود انگلیسیها دفاع میکند، کسی آنجا شاکی نمیشود که در تاریخ ما وجود نداشته است؟ مگر زینب پاشا نبود که در جریان واگذاری امتیاز تنباکو بازار را بست؟ از اینها که عبور بکنیم، به پوریای ولی و داستان پهلوان اکبر و نمونههای مشابه اگر نگاه بکنیم، در همه این موارد مادرهای آنها حضور داشتند و کشتی آنها را نگاه میکردند. اگر به جلوتر و تاریخ معاصر بیاییم، میتوانم بگویم اولین کسی که قبح حضور زنان در زورخانه را شکست، فرح پهلوی بود که به عنوان اولین زن تماشاگر در زورخانه شعبان جعفری حضور پیدا کرد و خودش هم اولین کسی بود که بازوبند پهلوانی را به دست شهید طوقانی بست. حتی عکسهایی از زنانی که قبلا رئیس فرهنگ بودهاند و با روسری در زورخانه برای تماشای ورزش آمدهاند، وجود دارد. اما در دوران بعد از انقلاب یک دوره سکوت ۲۰ ساله وجود داشت تا اینکه خانمی در کرمانشاه به فدراسیون درخواست میدهد و میگوید قصد دارد زورخانهای مخصوص زنان با هزینه شخصی خودش بسازد.»
به گفته نیکو بردبار، با درخواست این زن کرمانشاهی در نهایت مخالفت میشود و زورخانه مخصوص زنان هیچگاه ساخته نشد. اما بعدها زن دیگری به نام خانم دکتر گنجویی، ورزش زورخانهای را با دیگر ورزشها ترکیب میکند و اسم آن را «آمادگی جسمانی پارسه» میگذارد. اما این نیز همجنان مورد پسند و حمایت جامعه مردانه ورزشهای باستانی قرار نمیگیرند و با این بهانه که ورزشی ترکیبی است و به اصول ورزش زورخانهای لطمه وارد میکند، با آن به مخالفت بر میخیزند.
زورخانه در خانه
بحث اصلی بر سر حضور زنان در زورخانه، پس از فعالیت کمپینی به نام «زن و زورخانه» در فضای مجازی بالا گرفت و با جدیت به عنوان یک مطالبه پیگیری شد. این صفحه که به تازگی آغاز به کار کرده، توسط رایحه مکارمی مظفریان اداره میشود. رایحه مظفریان، ورزشکار است و دکترای جامعهشناسی دارد. او زمینهساز حضور زنان در گود زورخانه شد و کم کم این بحث درگرفت که اگر زنان وارد گود بشوند، زمینه شناسایی ورزشهای زورخانهای در جهان و ورود آن به بازیهای المپیک فراهم میآید. فدراسیون ورزشهای زورخانهای نیز از این برنامه حمایت کرده است.
یا نگاهی به صفحه کارزار «زن و زورخانه» میتوان زنان زیادی را دید که به ورزش زورخانه علاقهمند هستند و به صورت حرفهای این ورزش را دنبال میکنند. حتی تصاویر و فیلمهایی از زنان در حال میلزنی و ورزش زورخانهای در خانهها منتشر شده که نشان میدهد ممانعت از حضور آنها در گود زورخانه، نمیتواند مانع از ورزش زورخانهای آنها در خانهها شود.
ویدیویی از زنی در حال میلزنی در خانه
نیکو بردبار میگوید وقتی ورزش روزخانهای را شروع کرد، متوجه شد که به آن علاقه دارد و همانطور که حق رأی دارد، پاسپورت ایرانی دارد و اگر کسی از او بپرسد کجایی است میگوید ایرانی، به عنوان یک زن ایرانی نیز حق دارد که در ورزشهای باستانی این کشور هم مشارکت داشته باشد و جنسیت نمیتواند عامل بازدارنده باشد:
«باید در نظر داشت این ورزش در حال افول است، چون هیچ ورزشی مشابه آن وجود ندارد که بینالمللی نشده باشد. نمونههای مشابه را به عنوان مثال میتوان به چوگان، گریت، کشتی سوموی ژاپن، بوکس موتای تایلند و… که همه این ورزشها با همین وضعیت شروع شدند، یعنی ابتدا مردانه بودند. یا مثلا جودو که ورزشی کاملا آیینی و مختص مردها بوده، ولی به هر حال بعد از سالها در قرن ۲۱ زنها در آنها مشارکت پیدا کردند و همین عامل باعث شده که طبق اصول فدراسیونهای بینالمللی، این ورزشها بتوانند بینالمللی شوند. چرا که جزو مفاد بینالمللی شدن ورزشها حضور زنان است.»
از نیکو بردبار که از دنبال کنندگان کارزار «زن و زورخانه» است پرسیدم مطالبات شما چیست و این کارزار مشخصا چه اهدافی را دنبال میکند:
«مطالبه ما این است که مثل همه ورزشها در فضای مناسب و با پوشش مناسب حضور داشته باشیم. حتی فتوا هم وجود دارد که اگر پوشش مناسب نباشد، اما زنها خودشان بدون حضور مردان و نامحرم ورزش کنند مشکلی ندارد. این هم مانند همه ورزشهاست و هیچ فرقی نمیکند. بخشی از آن محافظت از میراث یک کشور است. در حالی که از آن عافل شویم ممکن است مانند خیلی چیزهای دیگر از بین برود یا کشورهای دیگر به نام خودشان به ثبت برسانند.»
ورزش روزخانهای سال ۲۰۱۰ به عنوان میراث جهانی با کد ۰۰۳۷۸ در سازمان میراث جهانی یونسکو ثبت شد. یکی دیگر از استدلالها برای ممانعت از حضور زنان در ورزش زورخانهای از این قرار است که چون این ورزش به همین صورت در یونسکو به ثبت رسیده، پس نیازی به حضور زنان نیست و باید به همان شکل مردانه هم باقی بماند. در حالی که پروتکلهای سازمان یونسکو بر برابری جنسی و جنسیتی و ضدیت با تبعیضهای جنسیتی استوار است، در نتیجه حضور زنان خدشهای به این موضوع وارد نمیکند. برای مثال در مورد ورزش چوگان، یک ماه بعد از اینکه به ثبت جهانی یونسکو رسید، تیم زنان آن شکل گرفت و این موضوع باعث حذف چوگان از میراث جهانی یونسکو نشد.
با وجود همه اینها نیکو بردبار معتقد است مساله این افراد حضور زنان نیست، بلکه دعواها و کشمکش دو جناح بر سر قدرت در فدراسیون ورزش زورخانهای است که زنان قربانیان اصلی آن هستند:
«رئیس قبلی فدراسیون به هر دلیلی کنار گذاشته شد و اکنون افراد مختلف را جمع میکند به بهانه اینکه ما زنها مایه ننگ فدراسیون جدید هستیم که بتواند برای سری بعدی انتخابات آدم خودش را سر کار بگذارد و موضوع کاملا جناحی است. وگرنه کدام پهلوانی حاضر میشود به اسم پهلوانی و پیشکسوتی به زنان مملکتش بگوید ننگ؟ و همین را هم در رسانهها منتشر کنند؟»
چه کسی زورخانه را به نام مردان زد؟
تعریف مفهوم پهلوانی چیست؟ آیا در دنیای امروز مفهوم پهلوانی صرفا با تعریف کلاسیک آن از زور بازو خلاصه میشود؟ مگر کم بودند و هستند زنانی که از زور بازو هم کم از مردان ندارند. فارغ ازهمه اینها، پرسش اصلی این است که چرا مردها پهلوانی را حق مسلم خودشان میدانند؟ این حق بر چه اساسی و بر چه مبنابی به صورت مادامالمعمر و بلامنازع در اختیار آنها قرار داده شده است؟ نیکو بردبار در پاسخ به این پرسش میگوید علتش این است که از اول در فضایی مردانه تربیت شدهاند و جز خودشان کس دیگری را ندیدهاند:
«برای مردها این مساله به همان اندازه که زمانی زنها میخواستند رانندگی کنند، عجیب است و میبینیم که الان زنها حتی راننده اتوبوس هستند. وقتی زنها میخواستند به مدرسه بروند چرا برایشان عجیب بود که زنها سواد داشته باشند؟ اینها باید ترتبیت بشوند وبتوانند حضور زنها را در کنار خودشان ببینند.»
اما مشکلات زنها در راستای تحقق حقوق طبیعی و اجتماعی آنها به همینجا ختم نمیشود، بلکه نیکو بردبار از نگاهها و برخوردهای به شدت جنسیتزده و آزاردهندهای گفت که اگر زنها را خارج از چهارچوب «زن لطیف و نازک» که باید در مشغول خانهداری باشد دیده شود، به چشم مریضی به او نگاه خواهد شد که باید به پزشک مراجعه کند:
«بارها به من گفتهاند شمایی که دوست داری این کارهای مردانه را انجام بدهی حتما باید پیش روانشناس بروی یا تغییر حنسیت بدهی یا فلان چیز مردانهات خیلی زیاد است.»
اگر به بحث اعتراض گروهی کوچکی از مردان به نام پیشکسوتها و طلاب و نامه اعتراضی آنها باز گردیم، این پرسش به میان میآید که آیا بروز چنین اعتراضها و نامههایی میتواند تأثیری منفی در حمایت فدارسیون ورزش زورخانهای از زنان داشته باشد؟ نیکو بردبار معتقد است به هیچ عنوان تأثیر منفی نخواهد داشت:
«زنها مدتهاست بدون سر و صا مشغول ورزش زورخانهای هستند و کسی از حضور ما خبری نداشت. اما این به نظرم خیلی خوب است و باعث شد این موضوع مطرح شود. شاید اگر اینطور نمیشد ما برای طی کردن این ره صد ساله که یک شبه طی شد، سالها وقت و انرژی صرف میکردیم که حقانیت خودمان را ثابت کنیم. اما فعلا این فضای عمومی کشوری یک مقداری دارد خودش را نشان میدهد.»
از نیکو بردبار پرسیدم: «آیا زور زنان – از جمله زنان ورزشکار باستانی مانند شما – در بیرون از گود زورخانه به مردانی که مخالف حضور شما در گود هستند خواهد رسید و میتوانید با آنها زورآزمایی کنید؟»
«باید به نظرم درک بشود که ما تقابل داریم، ما هم همسو و هم هدف هستیم با آنها. این آنها هستند که وارد این بازی جنگی شدهاند، ما از اول هم جنگی با کسی نداشتهایم. مثل این است که بگویید آیا زنهایی که میخواهند فوتبال بازی کنند، زورشان میرسد که بروند داخل چمن سبز فوتبال بازی کنند؟ زورآزمایی لازم ندارد، این موضوع میتواند خیلی راحت حل شود، راه حلهای زیادی هم وجود دارد. کاش به جای این که انرژی خود را صرف مخالفت کنند، صرف پیدا کردن راه حلها کنند. برای همه موارد راه حل وجود دارد، مشکل اینجاست دنبال راه حل نیستند.»
زنانی که همراه کارزار زن و زورخانه هستند، میکوشند ورزش زورخانهای را وارد بازیهای المپیک کنند. یکی از پیش شرطهای امکان ورود ورزش زورخانهای به بازیهای المپیک حضور زنان است و از جمله دلایلی که تاکنون ورزش زورخانهای موفق نشده به بازیهای المپیک راه پیدا کردن و سالها این موضوع عقب افتاده، همین عدم حضور زنان است.
در پایان گفتوگو از نیکو بردبار پرسیدم اگر روزی ورزش زورخانهای به المپیک راه پیدا کند و شما به همراه دیگر زنان ایرانی به عنوان ورزشکاران زورخانهای در آنجا حضور پیدا کنید، چه پیامی برای مردم و همین افرادی که مخالف حضور زنان هستند دارید:
«فکر میکنم اول خیلی گریه کنم، بعد با پرچم ایران دور گود بچرخم و خاکش را ببوسم، فرقی نمیکند برایم این پرچم با چه نشانی باشد، الله باشد یا شیر، مهم نام ایران است. هر کشوری میراثش را دوست دارد و این میراث باید به دست زنها سپرده میشد تا حفظ شود.»
در همین زمینه:
مدالهای قهرمانی ابزار بهرهبرداری ایدئولوژیک در ورزش زنان
Hoshang Tareh Gol, [01.06.20 16:33]
زن باش!
بیا ای دوست, اینجا, در وطن باش
شریک رنج و شادی های من باش
زنان اینجا, چو شیر شَرزه کوشند
اگر مردی, در اینجا باش و زن باش!
محمد رضا شفیعی کدکنی
۲۶ فروردین ۱۳۷۴
زن باش! / 13 June 2020
#ارسالی
در پی حضور چند تن از ورزشکاران بانوی ورزشهای زورخانهای در زورخانه ولیعصر (عج) شهر قدس، بلافاصله همه نظام تمام قد وارد شد و مرشد و زورخانهدار بلافاصله از کار برکنار کرد
یاد اوری
زینب پاشا شیرزن تبریزی در اواخر دوره ناصرالدين شاه بود که با حمله به انبار غله محتکران در روزگار قحطی, هر آنچه انبار شده بود را بین محرومان و گرسنگان تقسیم میکرد!
او خطاب به مردان چنین گفته بود: «اگر شما مردان جرات ندارید جزای ستم پیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر میترسید که دست دزدان و غارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر ما زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید، ما جای شما با ستمکاران میجنگیم.»
یاد اوری / 14 June 2020