جورج فلوید سیاهپوست آمریکایی که بهدست پلیس کشته شد، در حضور هزاران نفر به خاک سپرده شد. در این مراسم سخنرانها علیه نژادپرستی حرف زدند. جو بایدن در یک پیام ویدئویی خواهان پایان دادن به نژادپرستی شد.
مراسم تشییع جنازه جورج فلوید چهارشنبه ۲۱ خرداد / ۱۰ ژوئن در گورستانی در شهر پیرلند تگزاس برگزار شد. تابوت او از هیوستون به آنجا آورده شد. فلوید در کنار مادرش که در سال ۲۰۱۸ درگذشته بود خاک شد.
بسیاری از مردم در خیابانها صف کشیدند و بههنگام عبور تابوتِ فلوید از خیابان با مشتهای گره کرده او را بدرقه کردند.
جورج فلوید ۵ خرداد / ۲۵ مه در مینیاپولیس بازداشت شد. چهار مأمور پلیس در بازداشت او مشارکت داشتند. یکی از مأموران زانوی خود را چندین دقیقه روی گردن او گذاشت و آنقدر فشار داد که حال فلوید زیر پاهای او بد شد و در هنگام انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد. او در زیر زانوی مأمور پلیس میگفت: «نمیتوانم نفس بکشم». شهروندان این خشونت را در گوشیهای همراه خود ضبط کردند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتند. شاهدان عینی در محل از پلیس خواسته بودند که به فلوید اجازه بدهد نفس بکشد.
از زمان قتل فلوید بهدست پلیس، تظاهرات اعتراضی در شهرهای آمریکا و دیگر کشورها برگزار شد.
پیش از مراسم خاکسپاری جورج فلوید، مراسم دیگری با ۵۰۰ میهمان در کلیسایی در هیوستون برگزار شده بود. در این مراسم اعضای خانواده و نزدیکان جورج فلوید، و گروهی از هنرمندان و ورزشکاران نامدار آمریکایی شرکت داشتند. پیکر بیجان فلوید روز قبل از آن (دوشنبه) ساعتها در یک کلیسا قرار داشت و مردم با او دیدار میکردند.
جو بایدن، نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از سوی حزب دموکرات و معاون رئیس جمهوری پیشین آمریکا در مراسم هیوستون در یک پیام ویدئویی گفت: «هیچ کودکی نباید از مادر خود سئوالهایی که چندین نسل از کودکان سیاهپوست میپرسیدند، بپرسد: چرا پدر رفته است؟»
او با اشاره به جیانا دختر ۶ ساله فلوید از آمریکاییها خواست به چشمهای او نگاه کنند و از خود بپرسند چرا بیعدالتی نژادی همچنان وجود دارد.
بایدن خواستار پایان دادن به نژادپرستی شد و گفت: «میتوان زخمهای این ملت را درمان کرد.»
جو بایدن روز گذشته (سهشنبه) نیز به دیدار خانواده فلوید رفت و به آنها تسلیت گفت.
آلفرد شارپتون، کشیش مراسم خاکسپاری جورج فلوید، در این مراسم به تاریخچه کشته شدن سیاهپوستان در ایالات متحده اشاره کرد و از مسئولان و سیاستمداران بهدلیل عذرخواهی دیرهنگام در این مورد انتقاد کرد.
شارپتون از خانوادههای قربانیان خشونت پلیس و نژادپرستی خواست در کنار هم بایستند. او گفت: «ما میتوانیم عدالت را در این کشور بهدست آوریم.»
شارپتون و اعضای خانواده فلوید همه با لباسی سفید، رنگی نمادین از تولدی دوباره، شرکت کرده بودند.
تورگود مارشال، وکیل، فعال حقوق مدنی و نخستین سیاهپوست عضو دادگاه عالی آمریکا در این مراسم گفت: «آمریکا میتواند بهتر باشد، آمریکا راه دیگری جز این ندارد.»
ال گرین، نماینده کنگره آمریکا در سخنانی «تنها جرم» جورج فلوید را سیاهپوست بودن او دانست. شیلا جکسون لی، نماینده سیاهپوست تگزاس از حزب دموکرات در مجلس نمایندگان آمریکا نیز گفت فلوید با مرگ خود آمریکا را به «قیام» واداشت.
بیل لاوسون، از فعالان قدیمی جنبش مدنی آمریکا از سالهای دهه ۱۹۵۰ سخن گفت؛ زمانی که اِمِت لوییس تیل، پسر ۱۴ ساله سیاهپوست در میسیسیپی کشته شد و رُزا پارکس، فعال نامدار جنبش حقوق مدنی آمریکا، «مادر جنبش آزادی»، در دسامبر ۱۹۵۵ در شهر مونتگمری آلاباما از دادن صندلیاش در اتوبوس به یک مرد سفیدپوست خودداری کرد و بازداشت و جریمه شد.
مرگ فلوید موجب شد تا هیوستون به «مرکز» جنبش مدنی جدید تبدیل شود. جیمز دیکسون کشیش گفت: «مارتین لوترکینگ و رُزا پارکس یک بار مبارزات طولانی خود را در پایتخت جنوب آلباما آغاز کردند، اکنون ما مونتگمری جدید هستیم.»
در این مراسم اعضای خانواده جورج فلوید نیز درباره او سخنانی ایراد کردند.
در روز تشییع پیکر جورج فلوید هزاران نفر تابوت او را با زانو زدن، گره کردن مشتها و فریادهای «جورج! جورج! » بدرقه کردند. آنها از صبح در خیابانها منتظر ماندند، خودروهای خود را پارک کردند، پرچمها را برافراشتند، یخچالهای خود را با نوشیدنی پر کردند و درختهای بلوار کالن، که به سمت قبرستان میرفت را با روبانهای بنفش آراستند.
چانته رُز که بههمراه مادر و خواهر خود در مراسم خاکسپاری حضور داشت گفت: «۴۰۰ سال بردهداری! دیگر باید چیزی تغییر کند.»
آلفرد شارپتون هنگام خاکسپاری خطاب به جورج فلوید میگوید: «ما تو را در کنار مادرت خاک میکنیم. آسوده باش، به مبارزه ادامه خواهیم داد.»
بیشتر بخوانید:
مرکز اصلی این جنبش جدید احقاق حقوقهای مدنی در آمریکا شاید خود شهر مینیاپولیس باشد.
شورای شهر در آنجا چند روزپیش اعلام کرد که نیروی پلیس شهر را از بین خواهند برد .(Dismantle the Police Dept).
چنین حرکتی در تاریخ آمریکا (یا هر کشور دیگری)بی سابقه بوده و مسلما پی آمدهای مثبت و موثری به همراه خواهد داشت.
دیروز شورای شهر همچنین قرارداد شهر با اتحادیهء پلیس ها را نیز فسخ کرد. اتحادیهء پلیس ها معمولا یکی از دلایل اصلی محکوم نشدن پلیس های مقصرِ, نژاد پرستِ, تبهکار می باشد.
حرکت ها و بدعت های شورای شهر مینیاپولیس در برخی از دیگر شهر های آمریکا, یا مستقیما یا به شکل های دگر در حال انجام شدن هستند.
پس از دو هفته از کشته شدن جورج فلوید به دست پلیس ها, یک جنبش مدنی تمام عیار در آمریکا در حال شکل گرفتن است.
گامی دیگر در مسیر انقلاب ناتمام آمریکا.
در مورد انقلاب ناتمام آمریکا رجوع شود به مقالهء ذیل:
America’s Unfinished Revolution
By: Josephine Lee
June 9, 2020
New Politics
newpol[dot]org/americas-unfinished-revolution/
هوشنگ / 11 June 2020
#سرخط : بسیجی = سلطنتطلب
زینب طالبی خطاب به مخالفان جمهوری اسلامی: «هر کس مثل ما فکر نمیکند، جمع کند و از ایران برود»!
سعید قاسمینژاد خطاب به معترضان آمریکائی: «تابعیت آمریکا را کنار بگذارید و به کشورهای توسعه نیافته بروید».
⚪️ پانوشت: با این توضیح که اولی ساکن ایران و دومی پناهندهی ایرانی ساکن آمریکاست.
@sarkhatism
بسیجی = سلطنتطلب / 11 June 2020
امروز نازیها در شهرِ کوچکِ ” رُم ” واقع در ایالت ویرجینیا با پرچمها و نمادهایِ رسمی نازیستها راهپیمائی کردند.
دقت کنید پلیسِ آمریکا که بهعنوان محافظ نازیها وارد عمل شده است و همزمان آنتیفاشیستها را تروریست مینامد.
توجه کنید که اپوزیسیونِ راستِ ایران با ادعای آزادی بیان و حقوق بشر، خواستار سرکوب چپها و آنتیفایِ آمریکاست تا این زامبیهایِ فاشیست بتوانند آزادانه علیه نوع بشر نفرتپراکنی کنند.
@sarkhatism
امروز نازیها در شهرِ کوچکِ " رُم " واقع در ایالت ویرجینیا / 11 June 2020
#سرخط : از شب گذشته کاپیتول هیل سیاتل، منطقهی سیاسی و تاریخی ایالات متحدهی آمریکا به مقر اعتراضات ضد فاشیسم توسط معترضان درآمده است.
معترضان تصمیم به خودگردانی منطقه را دارند. کاپیتول هیل برگرفته از تپهی مرکزی شهر سیاتل است که مقر نمایندگان بر بلندترین تپهی شهر واقع شده بود.
⚪️ معترضان روی پلاکاردهای خود نوشتند: شما در حالِ ورود به کاپیتول هیلِ آزاد هستید.
@Sarkhatism
"شما در حالِ ورود به کاپیتول هیلِ آزاد هستید." / 11 June 2020
#سرخط : انتظار دارید که از چی راضی باشم؟
“من ۶۰ سال پیش به دنیا آمدم، قرار نیست ۶۰ سال دیگر زندگی کنم. قبلاً به من گفتهاید: ‘زمان میبره’.
زمان پدرم رو برد، زمان مادرم رو برد، زمان عمو و زمان خواهران و برادرانم رو برد.
برای این پیشرفت تدریجیتون چه قدر دیگه زمان میخواید؟”
⚪️ جیمز بالدوین، رماننویس و فعال سیاسی چپگرا (۱۹۸۷-۱۹۲۴)
@Sarkhatism
"انتظار دارید که از چی راضی باشم؟ " / 11 June 2020
به «منطقهٔ خودمختار کپیتول هیل» خوش آمدید!
تصاویری از محلهٔ کپیتول هیل در سیاتل آمریکا که در حال حاضر به دست مردم این محله افتاده است.
عکسها از صفحهٔ اینستاگرامی @future_crystals
از ایران تا آمریکا #آلترناتیو_ما_شوراست
به «منطقهٔ خودمختار کپیتول هیل» خوش آمدید! / 11 June 2020
ترامپ امروز تهدید کرد که اگر محلهء “کپیتول هیلِ” شهر سیاتل از کنشگران تخلیه نشود ارتش را به آنجا خواهد فرستاد و بر اعتراض کنندگان “مسلط” (Dominate) خواهد شد.
اما طبق قانون اساسی آمریکا و قوانین مدنی رئیس جمهور آمریکا به هیچ وجه حق چنین مداخلات نظامی در شهرهای آمریکا را ندارد و چنین اقداماتی غیر قانونی و ضد قانون اساسی آمریکا است.
شهردار سیاتل نیز در پاسخ به تویتر ترامپ گفت که بهتر است که او به پناهگاه زیر زمینی اش برگردد.
فرماندار ایالت واشنگتن هم با پاسخی دیپلماتیک تر از شهردار سیاتل به ترامپ گفت که بهتر است انقدر شکر نخورد.
شهر سیاتل از تاریخی پر سابقه از اعتراضات برخوردار است و این اولین اقدام رادیکال در این شهر نیست.
در سال ۱۹۱۹ کل شهر به مدت پنج روز درگیر یک اعتصاب عمومی بود که توسط ۶۵,۰۰۰ هزار کارگر برای افزایش دستمزد سازماندهی شده بود و با موفقیت خاتمه یافت.
در ۳۰ نوامبر سال ۱۹۹۹ کنشگران آنارشیست, محیط زیستی, اتحادیه های کارگری,…با سازماندهی زنجیره ای از اقدام های مستقیم و اعتراضات و تظاهرات خیابانی اجلاس “سازمان تجارت جهانی” WTO را مختل کردند. درگیرهای دو روزه در سیاتل با نام “نبرد سیاتل” The Battle of Seattle معروف شد و در حقیقت به انواع مختلف متصدی و پیش آیندهء جنبش “اشغال وال استریت” در ۲۰۰۸ بود.
محلهء کپیتول هیل که اکنون به یک منطقهء خود مختار و کمون آنارشیستی تبدیل شده است مساحتی حدود چهار, پنج خیابان را در بر می گیرد, که سنتا مکان تجمع کنشگران و هنرمندان آوانگارد سیاتلی است.
بسیاری از رسانه ها حال و هوای کپیتول هیل را چون “نیمی-کمون و نیمی-فستیوال خیابانی” توصیف کرده اند.
هوشنگ / 12 June 2020
مقالهء ذیل “ده روزی که شاید جهان را تغییر داده باشد: یک چشم انداز انترناسیونالیستی” در هفت بخش کوتاه تحولات دو هفته اخیر را بررسی کرده و تحلیل عمیقی است در باره پرسشواره های طبقه و نژاد در تاریخ و جامعهء آمریکا.
Ten Days that May Have Changed the World: An Internationalist Perspective
By: Richard Greeman
June 10, 2020
New Politics
newpol [dot]org/ten-days-that-may-have-changed-the-world-an-internationalist-perspective/
هوشنگ / 12 June 2020
لطفاً کلیپ ها را خوب ببینید، چطور یک اعتراض مدنیدر مقابل این جنایت را به شورش و آشوب تبدیل کردند. تخریب و غارت اموال و ضرب و شتم مردم، بعد ترامپ و جمهوری خواهان را سرزنش می کنند. در حالی که فرماندار و شهردار مینیاپولیس دموکراتند.تازه اقدامات پلیس محلی ربطی به رئیس جمهور و جمهوری خواهان ندارد. دلیلش هم اینه که شورای شهر تصمیم گرفته نیروی پلیس شهر را منحل کنند.مثلاً اگر دزد به یک خونه دستبرد بزنه، به چه کسی زنگ بزنند؟ می ببینید برای یک دستمال قیصریه را به آتش کشیدند…
در امریکا فقط ارتشتحت فرمان رئیس جمهو راست که حالا اعزام بشه برای کنترل وضعیت. پلیس ایالتی زیر نظر فرماندار و شهردار و البته دقت کردید چه فیلم برداری حرفه ای از یک جنایت انجام شده؟ طرف نمیتونه نفس بکشه ولی صداش قشنگ ضبط شده ؟!
حالا خوب مشخصه که چه میکنه این گلوبالیسم در قالب دموکرات و چپول های بی وطن و آنتیفای مردم فریب و شعارهای پوپولیستی مذهبی های راست و اصلاح طلب؟! دیروز 22 خرداد هم نماینده کرمان در مجلس ایران پیشنهاد نامگذاری یک خیابان در تهران را به نام این پورن استار داده و 4 روز پیش هم در مشهد برای این شهید! شمع روشن کردند. سلبریتی های نان به نرخ روز خور هم در همه جای دنیا مشغول عکس و کلیپ و خودنمایی. البته نه همه، مثلاً جالبه آقایتررنس ویلیامز که یک هنرپیشه سیاه پوست آمریکائیه دیروز وقتی دیده دو تا سفید پوست خم شده اند و کفش های چند نفر سیاه پوست را می بوسند، از فرط تعجب گفته چرا عذر خواهی می کنید، نه شما بردار بودید و نه من الان برده هستم.
رضا / 12 June 2020
جناب “رضا”
بهترین پاسخ شما را یکی از هموطنان محترم, آقای نجومی, فراهم آورده است.
با اجازهء شما و خوانندگان گرامی نگاهی کنیم بدین پاسخ فرهیخته به سلطنت باختگان.
———————————–
ترامپ دوستان وطنی!
چه پنهان که مواضع بعضی از هموطنان هوادار رئیس جمهور امریکا، دانالد ترامپ، چیزی کمتر از تهوع آور نیست، بویژه مواضع آنانکه در فضای مجازی دکانی برای خود گشوده و بخود اجازه میدهند که در باره هرچیزی هم اظهار نظر کنند.
این هموطنان، همگان از منتقدان نظام اسلامی، همچون هواداران ترامپ در داخل امریکا، چشم خود را بر روی رفتار و گفتار ترامپ بر خواسته از تمایلات و گرایشهای خودکامگی با رنگ و بوی نژادپرستی و ملی- مذهبی می بندند، رفتار و گفتاری که در قانونگریزی و سلطه افکنی بر قوه مقننه و قوه قضائیه و بی اعتبار ساختن نهادی های موظف به نگاه داشتن توازن بین سه قوه و استقلال انها، بازتاب می یابد.
ترامپ، بارها نشان داده است که بر نظارت قوه مقننه بر رفتار و گفتار خود وقعی نمی نهد و از بروز تمایلات اقتدارگرایانه از هیچ دریغ ندارد که بعضا، تحلیلگران آنرا بازتاب خود شیفتگی شدید ترامپ ارزیابی میکنند.
این ترامپ دوستان وطنی، حتی به توجیه فراخوان ترامپ مبنی بر اعزام نیروهای ارتشی برای سرکوب تظاهر کنندگان، بر میخیزند که حرکتی ست لازم در دفاع از حفظ نظام دمکراسی و بر علیه آنارشیست ها و چپهای رادیکال و سازمان تروریستی “انتیفا،” سازمانی که وجود خارجی ندارد، سخنانی که بسیاری از سران بازنشسته نیروهای ارتش امریکا به واکنش وا داشت از جمله ژنرال ماتیس، اولین وزیر دفاع ترامپ، اعلام کرد که هرگز چنین رئیس جمهور تفرقه افکنی بعمر خود ندیده است.
هواداران وطنی که لحظه ای در بوق کردن سکولاریسم از هیچ دریغ ندارند، در مورد ظهور ترامپ در مقابل کلیسا و نمایش بایبل بر سر دست- البته پس از بکارگیری خشونت در سرکوب تظاهر کنندگانی که بر سر راه او قرار داشتند- دوست دارند که سکوت برگزینند، گویی که اصلا مسئله ای نیست اگر ساختار قدرت در حفظ نظام دمکراسی از دین مدد طلبد و خشونت و تقدس را در هم آمیخته و همچون هر دیکتاتور دیگری به فریفتن عوام بپردازد.
توحیه رفتار و گفتار اقتدار طلبانه از آنجهت انزجار برانگیز است که نه تنها به پایداری دمکراسی نمی انجامد بلکه راه را برای عادی سازی بروز تملایلات خودگامگی آمیخته با گرایش های نژاد پرستانه و ملی و مذهبی در یک نظام دمکراتیک هموار میسازد.
دانالد ترامپ بعنوان یک رئیس جمهور “نامتعارف،” بیش از سه سال است که انظار جهانی را بخود جلب کرده است. از همان آغاز، وی نشان داد چندان علاقه ای ندازد که راه و روش جورج واشینگتن و توماس جفرسن و دیگر بنیان گزاران نظام دموکراسی را، نخستین در جهان، برگزیند و نامی نیکو از خود بجای بگذارد.
حال انکه دانسته یا نا دانسته راه و روش چهره های سیاسی ای را برگزید که داری نامی چندان نیکو در تاریخ سیاسی امریکا نیستند، شخصیت هایی همچون جورج والاس، فرماندار ایالات آلاباما، نژاد پرست معروفی که در راه یافتن به کاخ سفید ناکام ماند و بعدا از تمایلات نژاد پرستانه عذر خواهی نمود و ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری که بدلیل سوء استفاده از قدرت، مجبور باستعفا گردید.
دیر زمانی نیز بنظر میرسید که دانالد ترامپ هم بسرنوشت نیکسون دچار خواهد گردید که چنین نیز شد، دو سال به اتهام سوء استفاده از قدرت تحت بازرسی قرار داشت و سپس به اتهام جرمی مشابه در کنگره محاکمه گردید. اما، بجای انکه ترامپ را مجبور به استعفا نمایند، او را هر چه بیشتر در قانونگریزی بی پروا و حسورتر ساخت.
البته که برای هموطنان ترامپ دوست، چندان مهم نیست که الهام بخش ترامپ، نه بنیانگزاران نخستین نطام دمکراتیک در جهان بلکه رهبران خودکامه ای هستند همچون پوتین و شی جین پینگ و اردوغان و حتی رهبر جوان کره شمالی، جان اون. ترامپ آنها را بدان جهت که رها از هر قید و بند قانونی، میتوانند هر تصمیمی را بگیرند و هر برنامه ای را باجرا در آورند بدون آنکه پاسخگو باشند، مورد تحسین و ستایش قرار میدهد و سخت میکوشد مانند آنها وقعی به رعایت قانون ننهد.
در پیروی از دیکتاتورهای اقتدار طلب ترامپ جمهوری خواهان را متحد نموده دستگاه قضایی فدرال و سازمانهای اطلاعاتی را در اختیار گرفته و بگونه ای آشکار دست به قانونگریزی میزند، اگرچه پیوسته با مقاومت از سوی قوه مقننه و حزب مخالف و بخش بزرگی از مطبوعات روی در روی گردیده است.
گویا بر بروز تمایلات خودکامگی و قانونگریزی، باید چشم را بست، چون بر خلاف اوبامای “خیانتکار” ترامپ به امداد مردم ایران شتافته و شرایط را برای فروپاشی نظام فراهم اورد. حال آنکه ترامپ بارها نشان داده است که مشتاق یک دیدار، هرچند سطحی با سران جمهوری اسلامی بوده است. او خصومتی با استبداد دینی ندارد همین بس که نظام دست اندازی و آتش افروزی در منطقه را متوقف سازد، که ممکن است نظام را تضعیف کند، اما بقای آنرا بخطر نیاندازد.
همچنانکه پس از سه سال و نیم تحریمات، بویژه محروم شدن از درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت، اقتصاد نظام را به رکودی عمیق دچار ساخته است، جامعه فقیر و بحران زده را فقیرتر و بحران زده تر کرده است، شرایطی که برخلاف باور بسیاری نه تنها نظام استبدادی را به فروپاشی نکشاند بلکه سبب انسجام و استحکام آن گردیده است.
بعضا، خیزش و هجوم “لشگر گرسنگان” را در آینده ای نه چندان دور انتظار دارند. که در چنین صورتی بانتظار خود دیر زمانی باید ادامه دهند. چرا که تاریخ نشان داده است که گرسنگی نه تنها فعال کننده افعال انسانی نیست بلکه بازدارنده و منفعل کننده نیز میباشد.
انتظار فروپاشی نظامی که بنیادش بر قهر و خشونت نهاده شده است و از هر کشتار و قتل و عامی ابایی ندارد، نظامی که میتواند در کمتر از ۳ روز بیش از ۱۵۰۰ انسان را بخاک و خون بکشاند، نه از گسترش فقر و گرسنگی هراسی دارد و نه از خونریزی و تخریب و ویرانی. چرا که رژیم آخوندی خشونت و بیرحمی را تقدس بخشیده است چون در “جهاد” و “شهادت” بازتاب مییابد. براندازی رژیم آخوندی با ابزار تحریمات اقتصادی تنها میتواند از خام اندیشی برخیزد.
ترامپ دوستان وطنی، خصومت ترامپ با مطبوعات آزاد و “دشمن” نامیدن مطبوعات منتقد را نفی باور خود به آزادی مطبوعات نمی بینند و نسبت دادن هر نقد و انتقادی را به توطئه دمکراتها و دسیسه های دیپ استیت، پذیرفته اند. که ترامپ، بر عکس سیاستمداران حرفه ای و نخبه، “حقیفت” را بر زبان میراند، هر چند ساده لوحانه و بلاهت آمیز.
یکی از این دکانداران اینترنتی میگفت دمکراتها به سیاهان امریکا حقیقت را نمیگویند که این ابراهام لینکلن بوده است که سیاهان را از بردگی نجات داده است. این گوینده گویا آگاه نیست که آنچه خود بر زبان میراند، بازتابنده یک باور نژاد گرایانه است. چرا که این ادعا براین فرض قرار گرفته است که سیاهان امریکا از تاریخ و سرنوشت خود بی خبر و نا آگاهند. او میداند، اما، آنان که داغ بردگی را ۴۰۰ سال بر گرده تجربه کرده اند، نمیدانند.
چه چیزی سبب شود که کسانی که از یک جامعه استبداد زده برخاسته و تاب و توان استبداد مضاعف دین و قدرت را نداشته، تن به ترک وطن داده و برغم زندگی در جوامع دمکراتیک غربی، چشم خود را بسته نگاه میدارند بر مظاهر استبداد، از جمله عوامفریبی، قانونگریزی، روابط را جانشین ضوابط کردن، خواستار وقاداری و التزام مطلق به “رهبر،” کذب خواندن حقایق و اکاذیب را عین حقیقت خواندن، از همه مهمتر “دشمن” خواندن هرآنکس که سخنی انتقاد آمیزبزبان آرد، خصومت و ستیز با مطبوعات آزاد و خصوصیات بسیاری دیکر که در این مختصر نمی گنجد.
حال سوال این است با وجود چنین گرایشهایی، گرایش بسوی رفتار و گفتار اقتدارگرایانه در ایرانیانی که در جوامع دمکراتیک زندگی میکنند، آیا میتوان انتظار داشت زمانی را که ساختار استبداد در جامعه ایران فرو ریزد و بر ویرانه های آن ساختار یک حامعه آزاد و دمکراتیک را بپا داریم؟
فیروز نجومی
*
firoznodjomi.blogspot*
هوشنگ / 12 June 2020
مقالهء ذیل:
“یادادشت هایی پیرامون قیام ‘زندگانی سیاه مهم است’ در متنی تاریخی و زمینه ای جهانی”
از کوین اندرسون یک بررسی تطبیقی خیزش های چند هفته پیش در متن پاندامیک کرونا می باشد.
وی اشاره دارد به قیام های جوانان در آمریکا, چین و همچنین اعتراضات کارگران میشین سازی در ایتالیا.
به نظر وی بهار ۲۰۲۰ در آمریکا طلایه دار آغاز یک جنبش اعتراضی نوین از سوی نسلی جدید از جوانان در این جامعه است.
Notes on the Black Lives Matter Uprising in Historical and Global Context
By: Kevin B. Anderson
June 12, 2020
newpol[dot]org/notes-on-the-black-lives-matter-uprising-in-historical-and-global-context/
هوشنگ / 13 June 2020
انعکاس اعتراضات آمریکا در ایران, سوء استفادهء قابل پیش بینی مقامات از آن و برخورد به آن.
——————————–
#ارسالی
شنبه ۲۴ خرداد۹۹
توییت پروانهسلحشوری در انتقاد به بیتوجهی به مشکلات مردم ایران
“اگر عزاداریها برای جرج فلوید تمام شد، کمی هم به فکر آن جانباز و کارگر و دخترانی باشید که از سر فقر و نداری، خودکشی و خودسوزی میکنند.”
هوشنگ / 13 June 2020
مشاهداتی مختصر پیرامون اعتراضات دو هفتهء گذشته
– یک مشخصه و تفاوت بزرگی که در وقایع دو هفتهء گذشته به چشم می خورد, شرکت و حمایت گستردهء سفیدان (از تمامی گروه های سنی, اما خصوصا جوانان سفید) در تظاهرات و اعتراضات دو هفتهء اخیر است.
به قول یکی از کمدین های سیاه آمریکایی: سفیدها اکنون همانقدر که به حقوق حیوانات توجه دارند از حقوق مدنی سیاهان نیز حمایت می کنند!
یک کمدین دیگر حضور سناتورِ جمهوریخواه “میت رامنی” (که مشهور به “سفیدترین مرد سفید” در آمریکا است) در تظاهراتی در واشنگتن را نشانه ای از این حمایت گسترده ای توده ای از جنبش کنونی می دانست.
بر اساس نظر سنجی ها نیز اکثریت قریب به اتفاق جمهورخواهان (بر خلاف ترامپ) از جنبش های اعترضی کنونی پشتیبانی میکنند.
– حضور نوجوانانی که مشهور به “جن زی” (Gen Z) هستند, [مخفف “نسل زی” Generation Z] و نقش رهبری کنندهء این نوجوانان در رهبری برخی از تظاهرات و اعتراضات نیز یکی دیگر از مشخصات جنبش کنونی است. “نسل زی” نوجوانانی هستند که در اواخر دههء نود و حدود سال ۲۰۰۰ به دنیا آمده اند. حضور نوجوانان ۱۶, ۱۷ ساله در این تظاهرات و در برخی موارد نقش رهبری کنندهء آنها چیزی است که فقط در دههء شصت اتفاق افتاده بود.
معروف ترین و مهم ترین چنین شخصیتی در دههء شصت جوانی به نام “فرد هامپتون”, صدر “حزب پلنگهای سیاه” در شیکاگو بود, که در هفده سالگی رهبر شاخهء “انجمن ملی برای پیشرفت مردم رنگین” NAACP در شیکاگو بود. وی سپس به پلنگهای سیاه پیوست, اما در سن ۲۱ سالگی توسط پلیس شیکاگو و ف.ب.آی., در خانه اش و هنگام خواب, با مسلسل ترور شد. با وجود اینکه سنی از فرد هامپتون نگذشته بود وی سازمانده و نظریه پرداز فوق العاده ای بود که تا به حال نظیرش در آمریکا و جهان بی سابقه بوده. آیا نسل کنونی کنشگرانِ “جزن زی” فرد هامپتون دیگری به همراه خواهد داشت؟
پاسخ بدین پرسش به عهدهء تاریخ است.
– نقش رسانه های اجتماعی و خصوصا تلفن های همراه در انعکاس مبارزات.
رسانه های اجتماعی, خصوصا تلویزیون, در دههء شصت با پخش کردن اخبار مبارزات جنبش حقوق های مدنی در جنوب آمریکا, نقش ویژه ای در گسترش آگاهی و حمایت از مبارزات سیاهان در آمریکا داشت.
امروزه این نقش بیشتر بر عهدهء رسانه های اجتماعی جدیدتر (اینترنت,…) افتاده است, خصوصا تلفن های همراه.
به قول یکی از کنشگران, این تلفنها و رسانه های اجتماعی امروزه بازنمایی تصویرها و نگاره های جنبش را دموکراتیزه کرده اند و این بازنمایی عکسها دیگر فقط در انحصار رسانه های عظیم جریان اصلی نیستند.
کنشگر دیگری از این فرایند و انباشت عکسها, تصاویر و انگاره ها به عنوان نوعی “دفتر خاطرات روزانهء بصری” یاد کرده است.
هوشنگ / 13 June 2020
روز شنبه در لندن درگیرهایی میان نیروهای نژاد پرست افراطی و کنشگران ضد نژاد پرستی در گرفت.
علاوه بر لندن در شهر های لیورپول و نیوکاسل نیز تظاهراتی علیه نژاد پرستی انجام گرفته بود.
طبق گزارش پلیس, برخی از نژاد پرستان افراطی در لندن اسلحه همراه خود به تظاهرات برده بودند.
طی دو هفتهء گذشته بسیاری از مجسمه های برده داران در لندن و دیگر شهرهای منهدم شده است.
هوشنگ / 14 June 2020