اکبر گنجی – جنگ هشت روزه اسرائیل و حماس با ترور احمد الجعبری در ۱۴ نوامبر آغاز شد. اسرائیل طی سالهای گذشته برخی از رهبران حماس را- به شرح زیر- ترور کرده است:
− ژانویه ۱۹۹۶ ؛ غزه: یحیی عیاش، با یک تلفن موبایل مملو از مواد منفجره کشته شد
− ژوئیه ۲۰۰۲ ؛ غزه: صلاح شحاده، رهبر شاخه نظامی حماس، به همراه ۱۴ نفر دیگر بر اثر انفجار بمبی کشته شد که به خانهاش انداختند.
− مارس ۲۰۰۴ ؛ شیخ احمد یاسین، بنیانگذار و رهبر معنوی حماس به همراه ۱۱ نفر دیگر در یک حمله موشکی کشته شد.
− آوریل ۲۰۰۴ ؛ غزه: عبدالعزیز الرنتیسی، رهبر حماس در یک حمله موشکی کشته شد.
− ژانویه ۲۰۰۹ ؛ غزه: سعید صیام، فرمانده ارشد حماس در یک حمله هوایی کشته شد.
− ژانویه ۲۰۱۰ ؛ دوبی: ترور محمود المبحوح، فرمانده ارشد حماس در دوبی، توسط ماموران موساد با پاسپورتهای جعلی انگلستان. انگلیس یک دیپلمات اسرائیل را به همین دلیل اخراج کرد[1].
− نوامبر ۲۰۱۲؛غزه: احمد الجعبری، فرمانده شاخه نظامی جنبش حماس و دستکم ده نفر دیگر در حمله هوایی اسرائیل به غزه کشته شدند.
سیاست استراتژیک اسرائیل همیشه این بوده که رهبری مردمی که سرزمینشان اشغال شده، به دست رادیکالترین افراد باشد تا روشهای نظامی گرایانه- و به تعبیر جیمی کارتر “آپارتاید”- خود را توجیه کند. اسرائیل میان تشکیلات خودگردان و حماس و جهاد اسلامی، گروه دوم و سوم را میپسندد. لیبرمن- وزیر خارجه اسرائیل- در۱۱ آبان خواستار ترور محمود عباس شد . در ۲۴ همین ماه بی بی سی طرح مقدماتی وزارت خارجه اسرائیل برای سرنگون کردن محمود عباس را افشا کرد.
جنگ ۸ روزه با کشته شدن ۱۶۲ فلسطینی (شامل ۴۰ کودک، ۱۲ زن و ۱۵ سالمند)، ۶ اسرائیلی و زخمی شدن حدود ۱۳۰۰ فلسطینی پایان یافت. اسرائیل بیش از ۱۵۰۰ نقطه در غزه را با موشک ویران کرد. در حمله سال ۲۰۰۸ اسرائیل به غزه نیز بیش از ۱۴۰۰ فلسطینی کشته شدند. شورای حقوق بشر سازمان ملل پس از ارائه تحقیق ۱۰ هزار صفحهای گروه حقیقت یاب سازمان ملل در مهرماه ۱۳۸۸، اسرائیل را به ارتکاب “جنایات جنگی” در غزه محکوم کرد[2].
پرسش این است که با توجه به این سابقه، ناتانیاهو از موشک باران جدید غزه چه اهدافی را تعقیب میکرد؟
یکم- او با منحرف کردن فکر مردم از مسائل و مشکلات داخلی و جلب توجه آنها به خطر دشمنان خارجی که به دنبال نابودی کشور هستند، به دنبال تضمین پیروزی خود در انتخابات است. مردمی که جان خود را در خطر ببینند، مسائل دیگر را به حاشیه خواهند راند.
دوم- سیاست استراتژیک اسرائیل همیشه این بوده که رهبری مردمی که سرزمینشان اشغال شده، به دست رادیکالترین افراد باشد تا روشهای نظامی گرایانه- و به تعبیر جیمی کارتر “آپارتاید“- خود را توجیه کند. اسرائیل میان تشکیلات خودگردان و حماس و جهاد اسلامی، گروه دوم و سوم را میپسندد. لیبرمن- وزیر خارجه اسرائیل- در۱۱ آبان خواستار ترور محمود عباس شد[3]. در ۲۴ همین ماه بی بی سی طرح مقدماتی وزارت خارجه اسرائیل برای سرنگون کردن محمود عباس را افشا کرد[4].
تنها دلیل اسرائیل برای این هدف، ارائه طرح تبدیل فلسطین به “کشور غیر عضو” در سازمان ملل است. اسرائیل حماس را هم به وضعیتی میاندازد که نیروهای رادیکال تری در آن رشد کنند که مدعیاند حماس با اسرائیل سازش کرده و “هیچ چیز” به دست نیاورده است. الجعبری یکی از میانهروهای حماس بود. گرشون بسکین- فعال صلحطلب و رئیس مرکز پژوهشهای اسرائیلی-فلسطینی- دو روز پس از ترور الجعبری طی مقالهای در نیویورک تایمز در ۱۶ نوامبر نوشت:«من معتقدم که اسرائیل اشتباه استراتژیک عمیق و غیرمسئولانهای را با کشتن الجعبری انجام داده است. زمانی که با اسرائیل و حماس مذاکره میکردم، به صورت مستقیم متوجه شدم که الجعبری فقط به یک آتشبس طولانی مدت علاقهمند نبود، بلکه کسی بود که آتشبسهای قبلی با وساطت وزارت اطلاعات مصر را هم به مرحله اجرا در آورده بود. الجعبری وقتی از توقف حملات اسراییل به غزه مطمئن میشد، آتشبسها را عملی میکرد. صبح روزی که او به قتل رسید، پیشنویس یک آتشبس طولانی با اسرائیل را دریافت کرده بود. پیشنهادی که متضمن مکانیسمی بود که نیات طرفین را تأیید و التزام به آنها را تضمین میکرد. این پیشنویس در دیدار من و معاون وزیر خارجه حماس در هفته گذشته در مصر، مورد تایید ما هم قرار گرفت.» [5]
سوم- دمکراتیزه شدن کشورهای خاورمیانه با اهداف توسعه طلبانه اسرائیل ناسازگار است. برای این که با توهمات ایدئولوژیکی که از خود و منطقه برای جهان میسازد- یعنی توهم “ویلایی در قلب جنگل“- همخوانی ندارد. منطقه را جنگلی میکند تا زورگویی را موجه سازد. اسراییل نمیخواهد و نمیتواند با کشورهای دمکراتیزه شده منطقه روبرو شود، منطقه را “جهنمی” میکند تا طرحهای خود را پیش برد.
چهارم- اوباما در آغاز کار از حل عادلانه مسأله فلسطین سخن گفت. طی ۴ سال زمامداری او طرح چهار جانبه آمریکا،اروپا، روسیه و سازمان ملل – مبنی بر تشکیل دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت اسرائیل- کاملاً فراموش شد. گروهی از طرفداران اوباما مدعی بودند که او به دلیل نفوذ عمیق لابی اسرائیل مجبور به سکوت شده تا پس از انتخاب مجدد در دور دوم، این هدف را محقق سازد. اما نتانیاهو با حمله به غزه، اوباما را به دنبال خود کشاند. اوباما هر روز از اسرائیل حمایت کرد و در مقابل حماس را محکوم ساخت. به تعبیر دیگر، اوباما به دام نتانیاهو افتاد و کشورهای مسلمان منطقه وی را حامی تمام عیار اسرائیل مییابند.
مواضع اوباما صدای نیویورکر را هم در آورد. این هفته نامه آمریکایی نوشت: « پرسش کلیشهای همیشگی نیست که آیا اسرائیل حق وجود دارد بلکه سئوال حیاتیتر آن است که آیا اسرائیل به عنوان یک کشور اشغالگر و استعمارگر و در تحلیل نهایی مدافع آپارتاید وجود داشته باشد یا خیر.»[6]
تجاوز نظامی به ایران و بمباران مراکز هستهای این کشور یکی از اهداف مهم نتانیاهو است. او با نقاشی بمب اتمی و تعیین “خط قرمز” برای ایران در مجمع عمومی سازمان ملل، بهار و تابستان آینده را زمانی قلمداد کرد که ایران به “توانایی لازم” برای ساخت سلاح هستهای دست مییابد. او باید خیال خود را از واکنش متحدان منطقهای ایران راحت سازد. هاآرتص نوشته است که حمله به غزه باید “عملیات کوچک جنوبی ایران” به شمار رود که هدفش فلج کردن جبهه جنوبی ایران است، حمله به لبنان نیز باید “عملیات کوچک شمالی ایران” به شمار رود که هدفش از میان بردن جبهه شمالی ایران خواهد بود.
پنجم- تجاوز نظامی به ایران و بمباران مراکز هستهای این کشور یکی از اهداف مهم نتانیاهو است. او با نقاشی بمب اتمی و تعیین “خط قرمز” برای ایران در مجمع عمومی سازمان ملل، بهار و تابستان آینده را زمانی قلمداد کرد که ایران به “توانایی لازم” برای ساخت سلاح هستهای دست مییابد. او باید خیال خود را از واکنش متحدان منطقهای ایران راحت سازد.
ابتدا کارخانهای در سودان بمباران شد که به گفته اسرائیل برای حماس سلاح میساخت. در گام دوم به غزه حمله شد تا ذخایر موشکی حماس و جهاد اسلامی نابود شود. نتانیاهو در ماه مارس ۲۰۱۲ در کنست گفته بود:«دیر یا زود، پایگاه ترور ایران در غزه ریشهکن خواهد شد…غزه خط مقدم ایران است.» اسراییل در گام سوم ممکن است حزبالله لبنان را مورد تهاجم قرار دهد تا ذخایر موشکی آنان را هم نابود سازد. نابودی کشور سوریه- متحد ایران- نیز در حال انجام است. این موانع واکنش دهنده که بر طرف شوند، زمینه تجاوز نظامی اسرائیل با حدود ۱۰۰ فروند جت اف-۱۶ و ۲۵ فروند جت اف-۱۵ به ایران مهیا میشود. هاآرتص نوشته است که حمله به غزه باید “عملیات کوچک جنوبی ایران” به شمار رود که هدفش فلج کردن جبهه جنوبی ایران است، حمله به لبنان نیز باید “عملیات کوچک شمالی ایران” به شمار رود که هدفش از میان بردن جبهه شمالی ایران خواهد بود.
اسرائیل در طی سه دهه گذشته در تخریب روابط ایران و آمریکا نقش فعالی بازی کرد. اسرائیل به هیچ وجه نمیخواهد/نمیگذارد که میان ایران و آمریکا روابط دوستانه برقرار شود.
ششم- سامانه ضد موشکی “گنبد آهنین” با کمک ۲۰۵ میلیون دلاری آمریکا ساخته شده است[7]. هزینه راهاندازی هر سکوی عملیاتی گنبد آهنین ۵۰ میلیون دلار و قیمت هر موشک شلیک شده آن نیز ۶۰ هزار دلار است. این سامانه باید آزمایش میشد تا در
موشک بارانی واقعی، نقاط قوت و ضعف آن آشکار شود. تهاجم نظامی به غزه، آزمایشگاه عملی گنبد آهنین بود. اسرائیل قدرت دفاعی خود را به نمایش گذاشت و نشان داد که با سیستمهای ضد موشکی قادر به نابودی موشکهای پرتاب شده است. پس از پذیرش آتشبس کاخ سفید اعلام کرد که از کنگره کمک مالی بیشتری برای دفاع ضد هوایی اسرائیل- به ویژه گنبد آهنین- درخواست خواهد کرد.آمریکا سالانه بیش از ۳ میلیارد دلار کمک مستقیم بلاعوض به اسرائیل میکند، یعنی روزانه بیش از ۸ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار.
هفتم- حماس طی ماههای اخیر نوعی چرخش از محور مقاومت سوریه-ایران- حزب الله- حماس و نزدیکی به قطر و مصر و ترکیه را به نمایش گذاشت. خالد مشعل در اجلاس حزب توسعه و عدالت ترکیه در ۹ مهرماه گفت:«اردوغان نه تنها رهبر ترکیه بلکه یک رهبر جهان اسلام است»[8]. سفر امیر قطر به غزه در دوم آبان مهمترین نمود این تحول بود. سپس اعلام شد که قرار است نخست وزیر ترکیه و رئیس جمهور مصر هم به غزه سفر کنند. سوریه در ۱۵ آبان کلیه دفاتر حماس را مهر و موم- تعطیل- کرد[9]. به دنبال نشست چهار جانبه خالد مشعل، مرسی، اردوغان و امیر قطر در ۹۱ ۲۷ آبان در قاهره ، مشعل از قطر، مصر و ترکیه تشکر کرد، اما هیچ اشارهای به ایران، سوریه و حزب الله نکرد. مطابق گزارش رسانههای اصولگرای ایران، این امر انتقاد نصرالله رهبر حزب الله را به دنبال داشت[10]. با این حال، خالد مشعل پس از آغاز آتشبس گفت:«بهرغم اختلاف نظر بر سر وضعيت سوريه، ايران در طول درگيریها با اسرائيل، در مسلح کردن حماس نقش داشت.»[11]
سامانه ضد موشکی اسراییل باید آزمایش میشد تا در موشک بارانی واقعی، نقاط قوت و ضعف آن آشکار شود. تهاجم نظامی به غزه، آزمایشگاه عملی گنبد آهنین بود. اسرائیل قدرت دفاعی خود را به نمایش گذاشت و نشان داد که با سیستمهای ضد موشکی قادر به نابودی موشکهای پرتاب شده است. پس از پذیرش آتشبس کاخ سفید اعلام کرد که از کنگره کمک مالی بیشتری برای دفاع ضد هوایی اسرائیل- به ویژه گنبد آهنین- درخواست خواهد کرد. آمریکا سالانه بیش از ۳ میلیارد دلار کمک مستقیم بلاعوض به اسرائیل میکند، یعنی روزانه بیش از ۸ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار.
هشتم- آزمایش مصر به رهبری اخوانالمسلمین یکی دیگر از اهداف اسرائیل بود. مصر چه خواهد کرد؟ آیا در سمت حماس قرار خواهد گرفت؛ از پیمان کمپ دیوید خارج خواهد شد؛ گذرگاه رفح را در خدمت غزه قرار خواهد داد یا همچون گذشته به عنوان میانجی عمل خواهد کرد؟
نهم- پیامدهای ناخواستهی عمل: انسانها آگاهانه طرحهایی را به منطور رسیدن به اهدافی دنبال میکنند. اما هر عمل انسانی، پیامدهای ناخواستهای دارد که پس از انجام عمل خود را بروز خواهد داد. برخی از پیامدهای ناخواسته به قرار زیرند:
الف- نتانیاهو سالها کوشید تا با “ایرانهراسی” و “ایران ستیزی”- در کنار مسأله سوریه- مسأله فلسطین را به بایگانی تاریخ بسپارد و تا اندازهی زیادی هم در این خصوص موفق شد. اما یکی از عواقب ناخواسته تهاجم بیرحمانه و “خودشکن” او به غزه این بود که “مسأله فلسطین” را مجدداً به مسأله تبدیل کرد. این تجاوز به همه یادآوری کرد که گریزی از حل عادلانه مسأله فلسطین وجود ندارد.
ب- متحدان سنتی آمریکا در منطقه مجبور به اتخاذ مواضعی تند علیه اسرائیل شدند. در مجلس بحرین یکی از نمایندگان پرچم اسرائیل را به آتش کشید. تقبیح اسرائیل بالا گرفت. روزنامهی وال استریت به نقل از اردوغان- نخست وزیر ترکیه- نوشت:« کسانی که به تبعیض در حق مسلمانان در کشورهای خودشان توجه نمیکنند، همانهایی هستند که اینک چشمشان را به قتلعام وحشیانه کودکان
بیگناه در غزه بستهاند. بنابراین من میگویم که اسرائیل یک دولت تروریست است.»[12]
خبرنگار آسوشیتدپرس به شدت ویکتوریا نولاند- سخنگوی وزارت خارجه آمریکا- را تحت فشار گذاشت تا علیه اردوغان که اسرائیل را “کشور تروریست” خوانده بود، موضع گیری کند[13].
بسیاری از وزیران خارجه کشورهای عرب متحد آمریکا و نخست وزیر مصر به غزه سفر کردند. بدین ترتیب اگر قطع ارتباط دیپلماتیک غزه با کشورهای دیگر یکی از اهداف نتانیاهو بود، نتیجه معکوس به دست آورد. مرسی در مصر به شدت تحت فشار مردمی است که به اخوان و او رأی دادهاند. اسلامگرایان در کشورهای مختلف منطقه قدرتمند شده و فشار زیادی به رهبران سیاسی وارد میآورند.
پ- بسیاری از وزیران خارجه کشورهای عرب متحد آمریکا و نخست وزیر مصر به غزه سفر کردند. بدین ترتیب اگر قطع ارتباط دیپلماتیک غزه با کشورهای دیگر یکی از اهداف نتانیاهو بود، نتیجه معکوس به دست آورد. مرسی در مصر به شدت تحت فشار مردمی است که به اخوان و او رأی دادهاند. اسلامگرایان در کشورهای مختلف منطقه قدرتمند شده و فشار زیادی به رهبران سیاسی وارد میآورند.
ث- اسرائیل با اعمال خود به آمریکاستیزی در خاورمیانه دامن میزند. حمایت بی چون و چرای دولت آمریکا از اشغالگری، ستمگری و جنایات جنگی اسرائیل با منافع بلندمدت این کشور در منطقه تعارض دارد. دولت اسرائیل این توهم را نزد آمریکائیان ایجاد میکند که در هر صورت مردم این منطقه دشمن آمریکا بوده و خواهند بود. نه تنها آمریکا باید به سیاست یک بام و دو هوایی خود پایان دهد، بلکه مسلمانها هم باید نشان دهند که گروههای آمریکاستیز اقلیتی بیش نیستند.
ج- رادیکالیزه و جهنمی کردن منطقه توسط دولت اسرائیل، برای مردم این کشور پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد. اولاً آنان نیز باید همیشه با احساس عدم امنیت زندگی کنند. ثانیاً بیشترین حجم مالیاتشان باید صرف مسائل نظامی و امنیتی شود. اسراییل از نظر نسبت هزینههای نظامی به تولید ناخالص داخلی، در سال ۲۰۱۱ در رده دوم جهان- پس از عربستان سعودی- قرار دارد[14]. ثالثاً آنها باید به طور نوبهای درگیر جنگ شوند؛ جنگ هایی که لزوماً و به طور قطعی پیروزی نظامی همیشگی را به دنبال نخواهد داشت. شاید توازن قوا در منطقه تغییر کند.
پانویسها:
در 11/8/91 اسرائیل رسماً به ترور ابوجهاد معاون یارس عرفات توسط موساد اعتراف کرد. رجوع شود به [لینک]
مجمع عمومی سازمان ملل در ۵ نوامبر ۲۰۰۹ با ۱۱۴ رای موافق و ۱۸ رای مخالف از میان ۱۹۲ عضو حاضر در جلسه، قطعنامهٔ مربوط به پیگیری جنایات جنگی جنگ غزه را به تصویب رساند. رجوع شود به [لینک]
دولت آمریکا اعلام کرد که در شورای امنیت آن را وتو خواهد کرد. رجوع شود به [لینک] [لینک]
نتانیاهو در ۱۲ اکتبر 2009 در کنست گفت:«ما به ایهود باراک، زیپی لیونی و ایهود اولمرت که پسرانمان را به جنگ فرستادند اجازه نخواهیم داد که موفق شوند آنها را در دادگاههای بینالمللی محاکمه کنند”. رجوع شود به [لینک]
عکس:
غزه ویران
مناقشات اعراب و اسراییل پیچیده تر از جنگ های چند روزه ایی است که گهگاه اتفاق میفتد، وقتی سرزمینی را بزور بگیرند همین میشود که هست و از طرفی بقای اسرائیل تا کنون با همین جنگ و گریز های سیاسی_نظامی ادامه داشته و بعد از ۶۴ سال از استقلال این کشور، مبدأ و مرکز بیشتر اختلافات در خاورمیانه است. برخلاف باور خیلی ها، صهیونیزم امروز، از یهودیان ارتدکس یا افراطی تغذیه و حمایت نمیشود بلکه بخش بزرگی از فرقه های مسیحی در آمریکا، حامی این ایدئولوژی سیاسی_مذهبی هستند و بنیاد های مالی و تجاری، اتاق های فکری و کانون های قدرت در آمریکا، حامیان اصلی این محافل مذهبی و آکادمیک و تامین کنندهٔ بودجه فرهنگی_تبلیغاتی این نهادها هستند.حتا بخش بزرگی از هموطنان سابق ایرانی شاغل در حوزه های آکادمیک غربی و منتقد سیاست های آمریکا، مستقیم و غیر مستقیم از بورسیه های پژوهشی و کمکهای مالی این بنیاد های وال استریتی، فیش حقوقی خود را دریافت میکنند!؟منافع و حیثیت آمریکائیها آنقدر در رابطه با سیاست های خودسر اسراییل خدشه دار شده که تغییر نام به ایالات متحده اسراییل، شاید منطقی و واقع بینانه تر برای توجیه عملکردهای سیاسی آمریکائیان در این چند دهه اخیر باشد.برای ایسراییلیان بعنوان قوم برگزیده خدا، دیگران مهم نیستند که چه میگویند و چه فکر میکنند، دم را غنیمت است و باید از بهترین تنعمات زندگی به بهترین وجهی و با هر وسیله ایی بهره برد.کشورهای عربی چون اردن، قطر، امارات و عربستان سعودی که حساسیّت زیادی نسبت به اسراییل نشان نمیدهند و رابطه تجاری_سیاسی پنهان و نیمه پنهان با آن دارند، از اقتدار و امنیت بین المللی بیشتری برخوردار هستند، برعکس ج.ا. که با ماجراجویی، هتاکی و حمایت مالی گروه های افراطی، در تلاشی عبث برای بدست آوردن هوّیت سیاسی بعنوان یک اقلیت شیعی در میان اکثریت سنی مذهب جوامع اسلامی کوشا است و تاکنون با همهٔ های و هوی سیاسی و مخارجی که از جیب مردم ایران پرداخت شده و… برنده اصلی اسرائیل بوده و خواهد بود.
ایراندوست / 24 November 2012
***منهم مستنداتی دارم : در تاریخ 22 وهشت سال شش وهشت یک راکت افتاد توی خاک اسرائیل ومیکائیل اشتو کشته شد!(به نقل از روزنامه گاردین!) ودر تاریخ هشت وشش ودرساعت 25 و6 دقیقه وچند ثانیه یک موشک افتاد توی خانه اشتون میخائیل وهمگی به هوا رفتند (نقل از اشوسیدپرس!) و بعد …… همینطور موشک و راکت امد وجمهوری اسلامی تکذیب وتائید کرد! وگماشتگان ایشان در داخل وخارج گاهی میگفتند ما بودیم وبعد میگفتند ما نبودیم ! وخلاصه همین خر توخر شد که شما ملاحظه میکنید. فقط دراین وسط حمعی زن وبچه ها رفتند به اسمان که فدای نوک ریشت!***
کاربر مهمان نادر / 24 November 2012
باسلام . ایراندوست عریز شما دیگه چرا ؟؟! هر قوم وقبیله وملت بدنبال منافع ملی خود است چه فرق میکندکه تو عرب باشی یا عجم امریکائی یا افریقائی ؟!. احتمالا کومنیست باشی مثل چیینیها ویا همیشه مبارز مثل فیدل کاسترو که فقط افتخار میکند بزرگترین تولید کننده فاحشه وصادر کننده ان در دنیاست ! ایران دوست محترم لطفا نظرات خود را شسته ورفته بیان کن که اینجا گرچه رونقی ندارد ولی سفره اخلاص است .
کاربر مهمان نادر / 24 November 2012
جناب نادر، از این شسته و رفته تر ؟ فکر نمیکنم که پر ابهام نوشته باشم،اشاره ایی داشتهام به رابطه تنگاتنگ نهادهای قدرت با تشکیلات مذهبی، جریان های فکری و اشخاص منفرد از طریق حمایت مالی، برای پیشبرد اهداف مشخص سیاسی. کشف خاصی نبوده ولی هشداردهنده میتواند باشد.در واقع آمریکا در اسرائیل منافع مهمی ندارد، بلکه اسرائیل سربار و مدیون آمریکا است و بدون آمریکا، نمیتواند دوام بیاورد از اینرو فشارهای محافل قدرت مالی و اقتصادی ایسراییلیان که ۳ درصد جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند و تشکیلات مسیحی_صهیونی و لابی های سیاسی در آمریکا برای بقای اسرائیل سرنوشت ساز هستند و برای آمریکا دردسرساز. موفق باشید.
ایراندوست / 25 November 2012
در موزد این هم که بعضی ها دارند میگویند که اسراییل مخالف دموکراسی شدن خاورمیانه است و دلایل غیر منطقی و عجیبی هم که می آورند باید گفته که در فرهنگ کشورهای خاورمیانه که همه فرهنگ اسلامی دارند هنوز عقیده ای به دموکراسی وجود ندارد. لطفا فعلا شما روشنفکران دینی عزیز در ایران و بقیه کشورهای اسلامی دموکراسی برپا بکنید و بعد به ما نشان بدهید که اسراییل با این دموکراسی ها دوست خواهد شد یا نه!
البته لطفا این دموکراسی ها را که میخواهید درست بکنید یادتان باشد از طریق انقلاب فرهنگی و شکستن قلمها و بریدن زبانها و کمک به اعدام کنندگان و شکنجه گران انقلابی نکنید که مثل ایران زبان لال مردم از فرط داشتن دموکراسی دقمرگ شوند!
انقلاب مصر هم که دیدیم که اینقدر عین دموکراسی بود که قرار شده جناب مرسی که امیدبخش تمام امیدواران به دموکراسی در جهان اسلام است و حزب ایشان اخوان المسلمین مصر را قبضه کنند و مثل امام خمینی دموکراسی شیشه نوشابه ای در این کشور راه بیندازند!که حالا مردم دارند تظاهرات و اعتراض میکنند که معلوم نیست جناب مرسی کی کشتار را شروع کنند.
برای دموکراسی اول باید فرهنگ یک ملت طوری باشد که بتوانند حق و حقوق انسانی برای دیگران هم بخواهند نه اینکه اول مسلمانان ایرانی یهودیها و بقیه دینها را با هزار شکنجه روحی و غارت و دزدی از کشور آواره کنند که کشور فقط مال خودشان باشد و بعد بنشینند و برای خودشان از دموکراسی حرف بزنند. چطور مردمانی که در دین و فرهنگشان حتی یک دختر بچه هم حق و حقوق انسانی و شهروندی ندارد میتوانند از دموکراسی صحبت کنند. در مورد کودکانی حرف میزنیم که هیچ قدرتی برای دفاع از خود ندارند و نمیتوانتد از ازدواج اجباری به کسی که والدینشان آنها را بهش فروخته اند سرباز زند و قانون هیچ دفاعی ازو نمیکند و بعد از ازدواج هم اگر بخواهد از زندانش فرار کند نه راه دادگاه را کسی نشانش خواهد داد و نه حق طلاق با اوست.
چطور جامعه ای که فقط به خاطر عقاید دینی اش حاضر نیست حتی حقوق یک کودک را به رسمیت بشناشد و یا مثلا حقوق کسانی رامثل بهاییها که عقیده شان را خلاف دین اکثریت جامعه میدانند زیر پا میگذارند میتواند از دموکراسی حرف بزند. شاید چند قرن دیگر باید بگذرد تا حتی عقیده به دموکراسی بتواند در خاورمیانه و بقیه کشورهای اسلامی پا بگیرد. البته اگر روشنفکران دینی ! بگذارند که چنین شود.
کاربر مهمان / 25 November 2012
در مورد امکان بمباران نیروگاههای هسته ای ایران که نویسنده آن را هدف نتانیاهو میداند باید پرسید که اولا دلیل آن چیست و ثانیا اعتراض چیست؟ کسی باید به روشنفکران دینی و مرتجعین دینی بگوید که جواب های هوس است. اگر شما 33 سال نعره میکشید که میخواهید کشور دیگر را نابود کنید و ملیارها دلار ثروت بادآورده و عظیم نفتی کشورتان را خرج تروریسم و تشکیل ارتش حزب الله وحماس برعلیه این کشور میکنیدو خرج شستشوی مغزی مسلمانان کشورهای دیگر مخصوصا کودکان آنها که کشتار یهودیها را ثواب عظیمی با اجر دنیا و آخرت بدانند پس چرا تعجب میکنید وقتی دیگر انسانها هم ار عربده ههای جنگ طلبانه شما خسته میشوند و به وحشیگریهاو جنایات و تهدیدیهای شما حدقل بعد از 33 سال جوابی میدهند و یواش یواش به این نتیجه میرسند که نخیر شما شوخی نمیکنید و واقعا قصد دارید خون آنها و مردمشان را برای خدایتان الله بریزید و با بمب اتم پودرشان کنیدد و سرزمینشان را مثل بنیان گزاران دین شیطانی تان مورد تهاجم و اشغالگری قرار دهید؟آیا کسی امام خمینی را مجبور کرده بود که دستور نابودی اسراییل را بدهد؟ آیاکسی مسلمانان ایرانی را مجبور کرده بود که هر وقت دلشان خواست جهود کشی راه بیندازند؟ آیا این دستور شیطانی خمینی در همان راستای جهودکشی های مسلمانان بر علیه یهودیها و به خاطر الله نیست؟ آیا مسلمانانی که همدیگر را با چنین سبعیتی در سوریه و ایران و …میکشند در حمله به یهودیهایی که نجس و کثیفشان میدانند هزاران بار وحشیانه تر و شیطانی تر رفتار نخواهند کرد؟
اسراییل به اندازه کافی سبعیت مسلمانان ر و جنایتهای ایران و سوریه و … هم دیده است که به این نتیجه برسد که بهتر است به هر طریقی شده از مردمش دفاع کند. حالا هر چقدر میخواهید مظلوم بازی در بیاورید. امام خمینی جنایتکارتان هم قبل از اینکه روی واقعی خودش را نشان دهد مظلوم گرایی میکرد.
کاربر مهمان / 25 November 2012
آفرین. تحلیلی بود یک سو نگرانه. یک سوی داستان که اسلام و ایران و غزه باشد، چهرهای نورانی و حق به جانب و مبارز و آزادی خواه. روی دیگر کا اسرائیل باشد یک سره سیاه و تجاوزکار. به این می گویند تحلیل روشنفکر دینی. تحلیل بی طرفانه. تنها می پرسم آن آماری که از کودکان و زنان و سالمندان داده اید به نظر نکته سنج شما چقدر واقعی است؟ شما از همان ابتدا با ادبیاتی شناخته شده و کهنه به میدان جنگ رفته اید و حکم خود را صادر کرده اید. دیگر لازم نبود دلیل هم بیاورید. درست مثل فیلم هایی که غرب در باره آمریکا و سرخپوستان می سازد.
lمحمود کویر / 25 November 2012
اين حماس بود که با کشتن سه سرباز اسراييلي ، جرقه را زد.
اينهم بتحريک حکومت اسلامی بود که ميخواهد اسد را نجات دهد و خودش نيز به غنی سازی بيشتر ادامه دهد .
ارسال هواپيمای بي سرنشين روی اسراييل برای شناسايی مناطق مسکونی و پرتاب موشک به اين مناطق بود که با دخالت ترکيه و قطر و مصر توطيه جنگ طلبی اش شکست خورد و بلافاصله .لاريجانی را برای نجات اسد به سوريه و ترکيه فرستاد.
اينها برايشان جان مردم سوريه و فلسطين و ايران مهم نيست . مهم بقای خودشان است .
اجازه ندادن به صالحي برای سفر به غزه و ميانجيگري سريع مصر و ترکيه و قطر، و شادمانی فلسطينی ها پس از آتش بس از کشته نشدن افراد بيشتر، شکست و بي آبرويي بيشتربراي طرح ايجاد تنش توسط جمهوری اسلامي بار آورد.
حرکات حکومت تهران باعث فروش اسلحه غرب و ارايه بيش ازتقاضاي نفت شده .
بيخود نيست اصراري بر سقوط اين رژيم متعلق بقرون وسطي ندارند.
کاربر مهمان / 25 November 2012
خیلی جالب است که مارکسیست ها وقتی صحبت از دیکتاتوری و قدرت مطلقه بودن و حکومت فردی یا دیکتاتوری تک حزبی کشورهای مورد علاقه آنها ( کمونیست ها ، سوسیالیست ها ، راه رشد غیر سرمایه داری و حتا برخی نو دموکراسی هایی که سابقا مارکسیست بوده اند اما حالا یک نقش سوری دلقک مآب از دموکراسی دارند ) به میان می اید فورا زیر ابی رفته و به یکی دو نکته مثبت در آنها اشاره میکنند و تمامی موا رد اصلی منفی را ماست ما لی میکنند به بهانه مبارزه با امپریالیسم ، سرمایه داری و جدیدا لیبرالیسم . اما از آنطرف اگر یک کشور متمایل به غرب که درجات دموکراسی و آزادی و حتا پیشرفت ان بسیار بالاتر از انوا ع مارکسیستی یا روس محور باشد اگر یکی دو تا عمل منفی در ان ببینند ان را انقدر بزرگ میکنند تو گویی که ترکیه از کره شمالی هم بدتر است و مصر از بلاروس ، و کره جنوبی از ونزوئلا و سنگاپور ، و مالزی و اندونزی از کوبا و بولیوی چه جنجالی راه انداخته اند دنبال مرسی و مصر . اگر غربی ها بگویند که مرسی دنبال تحکیم قدرت خود است خوب قا بل قبول است چون استاندارد دموکراسی در غرب بسیار بالاتر از مصر است اما این چپ های ایرانی که حتا از صدام و قذافی و اسد و لوکاشنکو و پوتین و چاوز و کم جنگ ایل هم حمایت پنهان و آشکار میکنند (البته زیر سرپوش و لحاف مبارزه با امریکا و با بیان اینکه در زمان صدام وقذافی مثلا امنیت ! بود )!و یا در کوبا یک سیستم نیم بند بهداشت دولتی است که با کمک های میلیاردی چک اسلواکی و آلمان شرقی در زمان شوروی سابق ، و هم اکنون با کمک ٦ میلیارد دلاری حکومت فاسد چاوز به زور دست و پا میزند را بهانه میکنند و ٥٠ سال حکومت زور و فساد و فقر کاسترو و یک میلیون بیکار را ندیده میگیرند. **** آزادی روند اخبار و رسانه ها نبود که موجب ترقی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی شود و افشای فساد های ناشی از قدرت غیر پاسخگو نبود تا مانع تشکیل با ند های مافیایی درون دولت شوند و امروز که ان دیکتاتورها رفته اند مردم ناچارا یا اشتباها به دیکتاتوری جدید با شعار های جدید و عوامفریبانه رای میدهند ؟ چه طور وقتی عالیجناب پوتین هزار حقه بازی در می آورد و مخالفش را به زندان میاندازد و روزنامه نگا ران مخالف را سربه نیست میکند طوری نیست ؟ وقتی که قانون اساسی را دستکاری میکند و ٤ سال یک ملیجک خودش را آنجا جلوی ویترین میگذارد واز پشت او را هول میدهد و میرقصاند ( البته به کمک باند های مافیایی به وجود آمده از ک گ ب و نو کیسه های میلیاردر که قبلا از فاسدین دوران حکومت سوسیالیستی بوده و الان با پرچم دموکراسی تزاریستی ماکیاولیستی )، شیطان صفتانه به ریش دموکراسی غرب میخندد که یک مرد سیاه بی پدر و مادر را (نه یک با ر بلکه دوبار و علیرغم تمامی تبلیغات سرمایه داران و صاحبان بیمه ها و بانک ها وسهام و بورس و رسانه های ٤ گانه اصلی و فشار و تبلیغات شبانه روزی سفید ها و با وجود اوضا ع بد اقتصادی و اشتباهات فراوان و بد قولی های او) بر مسند ریاست جمهوری مینشاند ، ریشخند بزنند و درس دموکراسی بدهند؟! چه طور وقتی این دیکتاتور روسی افسر ک گ ب مردم گرجستان را میکشد یا اسد و صدام و قذافی ده ها هزار آدم را مثل شپش میکشند شما داد و هوار انسان دوستی نمیزنید اما اگر اسرائیل ١٠٠ نفر در غزه را بکشد شما شیون میکنید به اینجا که میرسی آنها دست بالاتر را میگیرند و میگویند ما به اینها کاری نداریم اما در مصر و لیبی و عراق دموکراسی نیامده اما اگر از اینها بپرسی که دلیل ان چیست فورا به کشتار ها و تکروی های حاکمین فعلی اشاره میکنند و مخالفت با آنها را به حساب مخالفت آزادی خواهان با اینها میگذارند و از ان به عنوان مقاومت مردمی در قبال فساد رهبران جدید یاد میکنند ! اما یکی نیست به اینها بگوید این مخالفین و مبارزین کسی نیستند جز عوامل دیکتاتوری های فاسد مجاور و وابستگان رژیم های سابق و فاسد های همکار و همگام دیکتاتوری های پیشین ! چرا ؟ چون طبق کدام اصول دموکراتیک این مقاومت ها آدم میکشند ، دفتر حزب حا کم را به آتش میکشند و خون راه می اندازند ؟از آتش بس ناراضی هستند ؟ علت مخالفت اینها با مرسی نه به لحاظ عدول او از سطح دموکراسی غربی بلکه به خاطر عدم تشویق او به جنگ و خونریزی و شرکت پر قدرت او در کشاندن حماس تروریست به پا ی میز مذاکره و صلح با اسرائیل است درست مثل شما که علیه مصدق و با زرگان و بنی صدر شورش های کور و جنگ مسلحانه و ترور و بالا رفتن از دیوار سفارت راه انداختید به بهانه خلق کرد و ترکمن و مبارزه با امپریالیسم اما چی گیرتان آمد یکی مثل خودتان کمی زرنگتر همه تن را قلع و قمع کرد و بیرون انداخت و هنوز به ان خوش خدمتی میکنید مبادا آنها از سر ضرورت به سمت غرب و امریکا بچرخند مصر انور سادات و مرسی نشان داده است که آنها منافع کشورشان را قربانی ماجراجویی های مشکوک و دیوانه وار عربی نمیکنند چون اینها عرب نیستند فقط به زبان عربی صحبت میکنند بر عکس ایران که منافع عربها و روس ها و آمریکای جنوبی ها را به منافع ملی ما ترجیح میدهد چون راهنمای عملش مانیفست حزب کمونیست روسیه است که جهان وطنی است اما غافل از اینکه حتا ان روس ها هم منافع کشور خودشان را به منافع دیگر کمونیست ها ترجیح دادند و میدهند به همین دلیل است که من اصرار دارم تکلیف مردم ایران با مارکسیست ها همزمان با مذهبی ها روشن شود وگرنه از پس حکومت مذهبی نه یک حکومت سکولار مدرن آزادیخواه و دموکرات بلکه یک حکومت خلقی دموکرات مثل تره کی و فیدل و در بهترین حالت دیکتاتوری مثل پوتین نسب ایران خواهد شد درست مثل مصر و لیبی و … که پس از دیکتاتورهای ساخت جنگ سرد حالا در چنگال اخوان المسلمین هستند که صد البته از پوتین و کاسترو بهترند اما دموکراسی واقعی نیستند چون در پس فروپاشی و خلا قدرت آنها که تشکیلات دارند ( در ایران مارکسیست ها) فورا قدرت را اشغال میکنند همان گونه که آخوندها و مسجد نشینان جای حزب رستاخیز را پر کردند
کاربر مهمان goriz az vagheiat / 26 November 2012
با سلام ایران دوست عزیز توضیح شما بسیار نا مفهوم بود! بالاخره یک ملت یا قبیله هر چند که که قلیل است حق زندگی دارد یا خیر؟!. مخصوصا که در محاصره یکمیلیارد مسلمان تشنه بخون اوست! اگر امریکا وتمام قدرت نظامی اورا به خدمت گرفته نشان از تدببر است واگر بیش از چندصد کلاهک اتمی دارد که میتواند حداقل در چند دقیقه نصف جهانرا از هستی ساقط کند نشان از قدرت نظامی اوست . من صهیونیست یا عامل بیگانه نیستم وبا هرکسی که اسمان به ریسمان میپیچد که بگوید ما تافته جدا از بافته هستیم مخالفم! حال چه یک میلیارد مسلمان باشد یاکه سه میلیون جهود! وما میتوانیم وباید بتوانیم باهم زندگی کنیم . این دوست محترم که تحت عنوان ( گریز از حقیقت!) که پدر مرا دراورد تا توانستم اسم ایشانرا بخوانم حرفی برای گفتن داشت ولی وا افسوس که مطلب ایشان ریر سایه اسم عجیب و غریب قرار گرفت.
کاربر مهمان نادر / 26 November 2012
ببینم این که اسرائیل این همه آدم را ترور کرده نمیشه بهش گفت تروریست؟
کاربر مهمان / 04 December 2012