«وحید روز یکشنبه طبق معمول هر روز به دفتر قالیشویی میرود و تا غروب در مغازه میماند. ساعت ۸ شب مادرش با او تماس میگیرد و میگوید پسرم زود برگرد خیابانها شلوغ است و من نگرانت هستم. بعد وحید مغازه را میبندد و همراه دوست و شریکش به راه میافتد تا به خانه برگردد. در جاده ملارد سر شهرک منظریه پایگاه بسیج است که از پشتبام آن به مردم شلیک میکنند. در راه عبور از خیابان از پشت دو گلوله جنگی شلیک میشود که به ریه وحید اصابت میکند.»
وحید دامور هنگام مرگ ۳۰ سال داشت. او وقتی از پشت سر مورد اصابت گلوله میگیرد، توسط شریکش که در آن لحظه همراهش بود و هر دو از سر کار به خانه باز میگشتند، به «درمانگاه پارس» واقع در فردیس که در همان نزدیکیست، منتقل میشود.
درمانگاه قادر به مداوای وحید نیست و از آنها خواسته میشود تا او را به بیمارستان منتقل کنند اما زمان زیادی طول میکشد تا آمبولانس از راه برسد و در این فاصله وحید که خونریزی داشته، خون زیادی را از دست میدهد؛ به گونهای که نفس کشیدن برایش دشوار میشود:
«شریک او با مادر وحید تماس میگیرد و میگوید وحید را به بیمارستان امام خمینی در محمدآباد بردهاند. وقتی خانواده او به بیمارستان میرسند به گفته کادر بیمارستان او را به اتاق عمل برده بودند. بعد از دو سه ساعت وقتی خانواده از حال وحید سوال میکنند به آنها میگویند وحید فوت کرده است و نتوانستیم کاری برای او انجام دهیم. در حالی که خواهر و برادرهای وحید از مردنش ناراحت بودند، حراست بیمارستان با آنها طور بدی رفتار میکند و حتی به برادرش حمله میکنند. آنها گفته بودند وحید را با آمبولانس از در پشت بیمارستان به سردخانه بهشت سکینه انتقال دادهاند.»
به گفته منبع آگاه زمانه، روز دوشنبه ۲۷ آبان پدر وحید و یکی از بردارهایش برای تحویل گرفتن جنازه به بهشت سکینه مراجعه میکنند اما به آنها گفته میشود که همه جنازهها را به تهران منتقل کردهاند. پدر وحید در بهشت سکینه با منوچهر بختیاری، پدر پویا بختیاری از دیگر جان باختگان اعتراضهای آبان ۹۸ آشنا میشود که او هم به دنبال تحویل گرفتن جنازه پسرش در آنجا بوده:
«غروب همان ۲۷ آبان پدر پویا بختیاری با پدر وحید تماس گرفت. آنها در بهشت سکینه آشنا شده بودند و به خانواده وحید گفته بود بیایید جنازه را تحویل بگیرید وگرنه خودشان میبرند و خاکسپاری میکنند. خلاصه آنها به بهشت سکینه رفتند و بعد از اینکه چند تعهدنامه از پدرش گرفتند، راضی شدند جنازه وحید را تحویل بدهند.»
صبح روز سهشنبه ۲۸ آبان هنگامی که خانواده وحید دامور برای تحویل گرفتن جنازه مجددا به بهشت سکینه مراجعه میکنند، به آنها گفته میشود که باید پیکر وحید را در همان بهشت سکینه به خاک بسپارند و اجازه نخواهند داد به جای دیگری منتقل شود.
خانواده در نهایت ناچار میشود فرزندش را در بهشت سکینه و بدون سر و صدا به خاک بسپارد.
در ازای تحویل جنازه از خانواده وحید داموری چند تعهد گرفته میشود. بر اساس این تعهدها آنها حق ندارند با رسانههای خارجی صحبت کنند یا چیزی در مورد مرگ فرزندشان برای آنها ارسال کنند. همچنین حق شکایت و «حق شلوغ کردن» ندارند.
مراسم چهلم وحید دامور همانند بسیاری دیگر از جان باختگان آبان ماه مصادف بود با پنجم دی ماه ۹۸ که پدر پوریا بختیاری از قبل برای شرکت گسترده مردم در چهلم فرزندش فراخوان داده بود.
پنجم دیماه هنگامی که خانواده وحید دامور قصد داشتند برای برگزاری مراسم چهلم فرزندشان به بهشت سکینه بروند، مأموران امنیتی از برگزاری مراسم جلوگیری کردند و برادر بزرگ وحید را بازداشت کردند. به گفته منبع آگاه زمانه، برادر وحید پنج روز در بازداشت اداره اطلاعات بوده و در طی این مدت مورد شکنجه قرار گرفته و بعد از آزادی، او را از کشور ممنوع الخروج کردهاند.
منبع آگاه زمانه از شکایت خانواده دامور برای پیگیری قتل فرزنداشان خبر داده اما این شکایت راه به جایی نبرده است.
در گواهی فوت وحید دامور، علت مرگ برخورد گلوله نوشته است اما با این حال شکایت خانواده به جایی نرسیده است.
به گفته این منبع آگاه، خانواده دامور خواهان اجرای عدالت در حق فرزندشان هستند و خواستار برگزاری دادگاهی برای معرفی قاتل و جزای او.
درباره وحید دامور
وحید دامور ازدواج نکرده بود. او فرزند سوم خانواده بود و همراه والدینش زندگی میکرد. به گفته منبع آگاه زمانه او انسانی بسیار مهربان بوده و مدام در حال کار و تلاش بوده است:
«وحید تنها فرزند مجرد خانواده بود و با رفتنش پدر و مادرش خیلی تنها شدند. برای خانواده آنها خیلی سخت است که وحید دیگر در میانشان نیست. او به طبیعت علاقه زیادی داشت و اگر فرصتی پیدا میکرد دوست داشت روز خود را در طبیعت سر کند. وحید حیوانات را دوست داشت و با آنها مهربان بود خصوصا سگها. خودش هم یک سگ داشت و حالا سگش به یادگار مانده است.»
وحید دامور، یکی از صدها قربانی سرکوب خشونتبار حکومت در جریان اعتراضات آبان ۹۸ است. روایت داستان زندگی و مرگ او و دیگر کشتهشدگان، فقط ثبت جنایت و سرکوب سیستماتیک در جمهوری اسلامی نیست، بلکه تلاشی برای پاسداشت خاطرهشان در راستای دادخواهیست.
هنوز ابعاد سرکوب و آمار دقیق شهروندان معترضی که در جریان اعتراضهای آبان ماه کشته و زندانی شدند مشخص نیست. بنا بر آخرین آمار منتشر شده از سوی سازمان عفو بینالملل، در جریان اعتراضهای سراسری ضدحکومتی پس از گرانی بنزین، دستکم ۳۰۴ تن کشته شدهاند.
همچنین به گزارش سازمان حقوق بشر ایران حدود ۱۰ هزار نفر نیز بازداشت شدهاند.
تعدادی از کشته شدگان و بازداشت شدگان اعتراضات آبان را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند. این در حالی است که در روزهای گذشته برخی مقامات جمهوری اسلامی آمار کشته شدگان را ۲۳۰ نفر اعلام کردند؛ اما این آمار غیرشفاف است و به بسیاری از پرسشها پاسخ نمیدهد و در عین حال کمتر از شماری است که سازمانهای حقوق بشری و برخی رسانهها منتشر کردهاند.
خبرگزاری «رویترز» در گزارشی به نقل از منابع ناشناس داخل ایران شمار کشتهشدگان را هزار و ۵۰۰ تن گزارش داده بود.
سکوت خانوادهها در چنین شرایطی میتواند به پنهان ماندن حقیقت و مصون ماندن عاملین این جنایت از عدالت کمک کند.
سرگذشت محمد داستانخواه ۱۵ ساله، از جانباختگان اعتراضهای آبان ۹۸- سرگذشت نوید بهبودی، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
- سرگذشت فرهاد مجدم، از جان باختگان اعتراضهای آبان ۹۸
- سرگذشت برهان منصورنیا، از جان باختگان اعتراضهای آبان ۹۸
- سرگذشت مینا شیخی، از جان باختگان اعتراضهای آبان ۹۸
- سرگذشت امیرحسین کبیری، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
- سرگذشت پوریا ناصریخواه، از جان باختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
- سرگذشت علیرضا اِنجوی، از کشتهشدگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
- سرگذشت ارشاد رحمانیان، از جان باختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
- سرگذشت فرامرز پورفرسادی، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
- منوچهر بختیاری: آمر قتل پسرم باید بیاید و اعتراف کند
- سرگذشت پدرام جعفری ۱۸ ساله، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
- سرگذشت آشور کالتا، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸