اخیرا، رئیس مرکز جذب وزارت علوم اعلام کرد بناست به تدریج تمام دانشگاه‌های تک جنسیتی در اختیار استادان زن قرار گیرد و همه افراد این دانشگاه‌ها را زنان تشکیل دهند. سیاستی در راستای اسلامی‌کردن دانشگاه‌ها که سابقه آن به یک دهه قبل بر می‌گردد. تک‌جنسی کردن استادان یک گام دیگر برای تشدید تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌هاست.

از سال ۱۳۹۰، هم‌زمان با صدور بیانیه پایانی دهمین اجلاس مجلس خبرگان رهبری جمهوری اسلامی ایران که در آن از مسئولان آموزش عالی ایران، خواسته شده بود «طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها» را اجرا کنند، کامران دانشجو وزیر علوم دولت دهم از «راه‌اندازی دانشگاه‌های دخترانه» در سراسر ایران خبر داد.

در آن زمان، وزیر علوم تحقیقات و فن‌آوری دولت محمود احمدی‌نژاد که از «راه‌اندازی دانشگاه‌های دخترانه» در هر استان خبر داد، تاکید کرده بود:

«این مصوبه درباره اسلامی شدن دانشگاه‌ها نیست بلکه در مورد حفظ حدود و آداب اسلامی در دانشگاه‌هاست و اسلامی شدن دانشگاه‌ها خیلی فرا‌تر از این موضوع است.»

در همین راستا، نزدیک به ۶٠٠ کد رشته در بیش از ۶٠ دانشگاه در دفترچه کنکور سال ١٣٩١ تفکیک جنسیتی قائل شدند و طرح بومی‌گزینی به معنی اولویت قائل شدن برای پسران برای انتخاب دانشگاه‌های بر‌تر نیز در بسیاری از دانشگاه‌ها اعمال شد. در این طرح دختران برای پذیرش در دانشگاه شهری که محل زندگی خودشان یا خانواده‌شان است اولویت داشتند. این موضوع حضور زنان را در دانشگاه‌های بر‌تر که معمولاً در پایتخت و شهرهای بزرگ قرار دارد محدود کرد و مانع جابه‌جایی آنان شد.

اسلامی کردن دانشگاه‌های ایران یکی از دغدغه‌های اصلی وزارت علوم ایران در دهه‌های گذشته بوده که هم در تغییرات بنیادین در درس‌های علوم انسانی، هم در برکناری استادان دانشگاه‌ها و هم در جداسازی دختران و پسران در محیط دانشگاهی خود را نشان داده است.

هم‌کنون در بخش دولتی دانشگاه الزهرا تهران، دانشکده فنی وحرفه‌ای دختران تهران(دکترشریعتی)، دانشکده ریاضی وکامپیوتر خوانسار، دانشگاه حضرت نرجس رفسنجان دخترانه‌اند. همچنین موسسه غیرانتفاعی آل طه تهران، موسسه غیرانتفاعی المهد -اصفهان، موسسه غیرانتفاعی حکیم طوس مشهد، موسسه غیرانتفاعی شکوه شرق زاهدان، موسسه غیرانتفاعی فاطمیه شیراز و موسسه غیرانتفاعی فیض الاسلام -خمینی شهر از موسسات آموزش عالی غیردولتی دخترانه هستند. 

برخی دانشگاه‌ها نیز صرفا پسرانه‌اند که از جمله آنها می‌توان به دو موسسه غیرانتفاعی صدرالمتالهین-تهران و دانشگاه غیرانتفاعی امیرالمومنین اهواز و ۱۳ دانشگاه و مرکز آموزشی دولتی اشاره کرد.
دانشگاه تربیت دبیرشهید رجایی تهران، دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری وابسته به قوه قضاییه، مجتمع آموزش عالی حایری میبد، دانشگاه صنعتی قم، دانشگاه صنعتی مالک اشتر وابسته به وزارت دفاع، دانشگاه صنعتی هویزه سوسنگرد، دانشکده فنی ومهندسی گلبهار(استان خراسان رضوی)، مجتمع آموزش عالی زرند، مرکز آموزش عالی شهرضا، مرکز آموزش عالی فیروزآباد، مرکز آموزش عالی کاشمر، مرکز آموزش عالی لامرد و مرکز آموزش عالی محلات در بخش دولتی تنها دانشجوی مرد می‌پذیرند.

تجربه یک دهه فعالیت دانشگاه‌های جدید تک‌جنسیتی و تجربه چند دهه‌ای دانشگاه الزهرا این پرسش را بر‌می‌انگیزد که دستاوردهای علمی این دانشگاه‌ها چه بوده و تاسیس چنین مراکزی چه اثرات اجتماعی بر فارغ‌التحصیلان آن داشته‌است.  

حذف یک جنسیت، حذف یک جهان‌بینی

کوروش در دانشگاه باهنر شیراز که یک دانشگاه پسرانه است، تحصیل کرده. او درباره مزایای تحصیل در یک دانشگاه تک‌جنسیتی می‌گوید:

«اگر بحث معایب و مزایای دانشگاه را کنار بگذاریم و بحث را محدود به تک‌جنسیتی بودن دانشگاه کنیم خیر، هیچگونه مزایایی در این مورد نداشته. مطلقاً صفر. یکی از بزرگ‌ترین معایب تک‌جنسیتی بودن محیط عدم پیشرفت زندگی در بعد اجتماعی است.»

در دانشگاه تک‌جنسیتی محل تحصیل کوروش، استاد زن هم حضور داشته. او درباره ممنوع شدن به‌کارگیری استادان جنس مخالف برای دانشجویان و مزایای اجتمالی آن می‌گوید:

«مطلقاً فایده‌ای نخواهد داشت چرا که نسبت به تجربه خودم می‌گویم که بار علمی و توانایی انتقال اطلاعات مطلقاً ربطی به جنسیت ندارد. این کار بیشتر باعث حذف بخشی از جامعه می‌شود و درست است که می‌شود با استادان مرد خوب را جایگزین کرد اما حذف استادان زن همانجور که آن بخش از جامعه را از آن محیط حذف می‌کنیم، باعث می‌شود دانشجوها از نحوه تفکر و عقاید تفکری این قشر منع بشوند.»

به اعتقاد کوروش، هدف از این جداسازی‌ها بیشتر اجرای خرافات دینی است که با وجود علم به بی خاصیت بودن و مضر بودن این کار بخش کوچکی از جامعه با این روند قدرت بیشتری را می‌توانند در دست بگیرند: حل مساله بیکاری مردان با حذف زنان کارمند را اصلاً در بحث قرار نمی‌دهم چرا که بیشتر از یک جمله چرند نیست.»

فرزاد که در مقطع کاردانی و کارشناسی در یک دانشگاه تک‌جنسیتی تحصیل کرده می‌گوید:‌ « تحصیل در دانشگاه تک جنسیتی مزیتی ندارد تنها باعث می‌شود شما هیچگاه احساس نکنید که در دانشگاه تحصیل می کنید و ادامه روند دوران مدرسه را تجربه می کنید. اما شنیده‌ها حاکی از امتیاز دادن جنسی استادان مرد به دانشجویان زن در دانشگاه‌های دیگر است. که به تعبیر «زن پرستی» شنیده‌ام. باقی، عقده دیدن زنان و داشتن روابط دوستانه با دختران در محیط دانشگاه است که به گور می بری.»

در دانشگاهی که فرزاد درس خوانده، استاد زن حضور نداشته است. او درباره اختصاص استادان زن به دانشجویان زن و استادان مرد، به دانشجویان مرد می‌گوید: «اگر مناسبات دانشجویان و اساتید محوریت جنسی پیدا کند و نابرابری ای احساس شود می‌توان گفت که نبودش بهتر از بودنش است هر چند شاید باز هم در کنار جنس مخالف بودن به وجود چنین نابرابری‌هایی بچربد و بیرزد.»

فرزاد هدف از تلاش برای تک‌جنسیتی کردن دانشگاه‌ها را چنین ارزیابی می‌کند: «به نظر می‌رسد در دانشگاه‌های تک‌جنسیتی برای آسان‌تر کردن اداره امور این رویکرد را انتخاب کرده‌اند. محدودیت امکانات در خوابگاه و امکان‌های کم برای تسلط و مدیریت دو جنس در یک مکان به آن دامن زده است.»

ریحانه در دانشگاه الزهرا تحصیل کرده است و روایت متفاوتی به تحصیل در این دانشگاه دخترانه دارد:
«راستش دلایلم شاید خیلی خیلی شخصی باشد. من قبل از اینکه بیایم دانشگاه الزهرا از این دانشگاه بدم می‌آمد و از شانس بد با چندنفر اختلاف از دانشگاه علامه در این دانشگاه قبول شدم و این موضوع که با رتبه ۲۰۰و خورده ای نه دانشگاه تهران می‌توانستم بروم نه بهشتی و نه علامه خیلی توی ذوقم زده بود.

اما بعدها که نگاه کردم دیدم از یکی دو جهت بد هم نشد و به قول مذهبی‌ها شاید اصلا قسمت بود! اول اینکه من در دوره دبیرستان یک اختلال روان‌تنی داشتم که باعث گریزم از جمع‌ها می‌شد و در زمان مدرسه هم شدیدا با آن درگیر بودم به طوری که روزی چندین بار اجازه می‌گرفتم که از کلاس خارج بشوم و صرفا بیرون قدم بزنم. این استرس داخل جمع بودن در مواجهه با جنس مخالف که اندک برخوردی با آن‌ها داشتم سخت تر می‌شد. نشستن سرکلاس برای من تقریبا کابوس بود و این تصور که سرکلاس با عده‌ای پسر جنس مخالف بنشینم که چرا تعارف کنیم، واقعا نظرشان برای آدم کم‌اعتماد به نفسی مثل من مهم بود، قطعا بغرنج بود و می‌توانست بحران جدیدی برای من ایجاد کند و بدون هیچ اغراقی روند تحصیل من را مختل کند. چون ترم یک این موضوع واقعا جدی بود. فکر می‌کنم برای من که ورود از محیطی سال‌ها تک جنسیتی به محیطی مختلط به دلیل فاکتوری مانند این به شدت حساس‌تر و شدیدتر شده بود، شاید الزهرا مثل یک فضای تعدیل شده‌تر بود و اجازه داد کمی در دانشگاه و سر کلاس راحت‌تر باشم و تحصیلم مختل نشود (این مشکل روان‌تنی واقعا شدید بود و زندگی من را در همه ابعاد به شدت تحت تاثیر قرار داده بود.) 

 سال های بعد کم کم در جمع‌های مربوط به فعالان دانشجویی و سرکار با مردها برخورد کردم و این موضوع کم کم برایم کم اهمیت‌تر شد.»

ریحانه می‌گوید که در دانشگاه الزهرا به دلیل دخترانه بودن آزادی پوشش بیشتر وجود داشته است:
«دومین مزیت این مساله که شاید دلیل بزرگی نباشد این بود که دانشگاه دخترانه الزهرا در کنترل پوشش دانشجوها به دلیل غالبا زنانه بودن جمع‌ها زمانی که من دانشجو بودم نسبت به دانشگاه‌های دیگر بسیار آسان می‌گرفت و در کل چهارسال به ندرت مقنعه (این پوشش نفرت‌انگیز و طاقت فرسا) سرم کردم، لاک می‌زدم، گاهی زیاد آرایش می‌کردم، گاهی به جای مانتو پیرهن مردانه میپوشیدم که کوتاه تر از مانتو بود، گاهی ساپورت پایم بود، شال وسط سرم بود، موها از پشت شال گاهی بیرون می‌زد، هر رنگی که دلم می‌خواست می‌پوشیدم، گوشواره درشت می‌انداختم و امثال این چیزها، در کل یکی دو دفعه حراست تذکراتی به من داد که هیچ وقت جدی نبود و همین راحتی پوشش در محیطی که اکثر اوقات آنجا بودم برایم خاطره خوبی بود.»

سومین دلیل او اما غیر شخصی و اجتماعی است: «فکر کنم اکثر دانشگاه‌های ایران مدیر گروه زن ندارند. و احتمالا تنها دانشگاهی است که ریاست آن را همیشه زنان داشتند. نه به معنای اینکه باید زنان را به زور و با هر کیفیتی در مناصب نشاند که تبعیض جنسیتی از بین برود. به نظرم خیلی از استادان و کارمندان زن دانشگاه‌های ایران توانایی‌اش را دارند که مقام و منصب بگیرند، چنین فضاهایی می‌تواند سنت پیشین را به هم بزند.  اگرچه ریاست فعلی دانشگاه الزهرا مهناز ملانظری، به گفته یکی از کارمندان باسابقه این مجموعه، با مداخله و سیاسی کاری مسئول نهاد رهبری انتخاب شد و افراد بسیار شایسته‌ای می‌توانستند جای او بیایند.»

ریحانه در پاسخ به این پرسش که چه معایبی در تحصیل در یک دانشگاه تک‌جنسیتی وجود دارد می‌گوید: « از آنجایی که در دانشگاه‌های مختلط نبودم نمی‌توانم مقایسه درستی بکنم، اما طبق چیزی که دیدم اشتیاق به فعالیت‌های دانشجویی در دانشگاه‌های تک جنسیتی تا حدودی کم‌تر است (فقط حاصل مشاهده است و نتیجه‌گیری قطعی خاصی نمی‌توانم بکنم.) برای مثال تعداد نشریات سیاسی، اجتماعی و صنفی و فرهنگی الزهرا نسبت به دانشگاه‌های سراسری دیگر تهران بسیار پایین‌تر است. البته فضای فعالیت در الزهرا یکی دو سالی است بهتر شده. 

دوم اینکه این دانشگاه اصولا خیلی جدی گرفته نمی‌شود و سطح کیفی بهتری می‌تواند داشته باشد (این جمله به نظرم با نظرم راجع به توانمندی زنان در مناصب مدیریتی تعارضی ندارد.)»

در دانشگاه الزهرا تعداد زیادی استاد مدعو و هیات علمی مرد وجود داشته هرچند آماری از تعداد و نسیبت این استادان در دست نیست.

ریحانه معتقد است که اگر تنها انتخاب استادان هم تک‌جنسیتی شود، صد در صد کیفیت علمی دانشگاه الزهرا را از چیزی که هست پایین‌تر می‌آورد.

ریحانه درباره اینکه آیا وجود دانشگاه‌های تک‌جنسیتی بنا بر یک ضرورت بوده یا نه، می‌گوید: «اگر به تاریخچه دانشگاه الزهرا نگاه کنیم، ایجاد مدرسه عالی دختران در ده ونک که بعد از انقلاب نامش تغییر کرد، ایجاد نوعی تبعیض مثبت برای راهیابی زنانی از خانواده‌های سنتی به دانشگاه است که نمی‌توانستند به دانشگاه بیایند (این موضوع کمابیش هنوز دلیل برخی برای انتخاب دانشگاه الزهراست و یکی از بستگانم به همین دلیل به الزهرا آمد.)

شایعه‌ای وجود دارد که اصلا مستوفی الممالک ملک را فقط وقف آموزش زنان کرده و نمی‌توان خلاف وقف نامه عمل کرد و این دانشگاه را مختلط کرد، اما یکی از اساتید حقوق ما به اسم دکتر خلیل شهنایی که از وکلای قدیمی دفتر حقوقی دانشگاه الزهرا بود و الان بازنشسته شده، یک بار گفت چنین چیزی در وقف نامه وجود ندارد (کما اینکه در برخی رشته‌ها در مقطع دکترا پسر هم می‌پذیرند. یادم است پارسال آقایی اهل مالزی در رشته مطالعات زنان مقطع دکترا در دانشگاه الزهرا درس می‌خواند.

اما دلیل دیگر جداسازی های جنسیتی بعد از انقلاب همانطور که می‌دانید، اذیت شدن (!) مسئولان مذهبی و حزب اللهی دانشگاه از مشاهده تصویر معاشرت زن و مرد در این دانشگاه هاست.»

تلاش برای فاصله انداختن بین زنان و مردان

پریسا هم که در دانشگاه الزهرا در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کرده معتقد است هیج نقطه مثبتی به صرف تک‌جنسیتی بودن دانشگاه ندیده است. او معتقد است که دانشگاه تک‌جنسیتی به دلیل عدم امکان ارزیابی توانمندی‌ها بر اساس جنسیت، عدم وجود فضایی شبیه جامعه واقعی برای داشتن ارتباط اجتماعی بین زن و مرد، جدا نگه داشتن یک بخش از جامعه به منظور جلوگیری از مشارکتش برای انجام پروژه‌ها و کارهای گروهی که می‌تواند با دخالت همزمان مرد و زن نتایج بهتری را رقم بزند، مزیت خاصی ندارد.

دانشگاه الزهرا. عکس از مهرداد اصفهانی

او با اشاره به اینکه در هنگام تحصیل او در دانشگاه الزهرا تعداد استادان زن و مرد برابر بوده معتقد است که استخدام استادان بر مبنای جنسیت‌شان اتفاق خوبی نخواهد بود: «از آنجا که در ایران مدارس تک جنسیتی است دانشگاه می‌تواند فرصت ارزشمندی برای یک جوان ۱۸ساله باشد که در یک فضا که تلفیقی از مرد و زن (چه دانشجو و چه استاد) هست تجربه‌های جدید و متفاوتی از مسایل وابسته به  جنس داشته باشد. به نظر من ورای تجربه ارزشمند این یک حق هم محسوب می‌شود چون می‌تواند درک جامع و شفافی برای فردی که در ابتدای راه ورود به جامعه شغلی و همچنین زندگی مستقل هست به وجود بیاورد.»

پریسا هدف اصلی در برپاکردن چنین موسسات آموزشی را برگرفته از تفکر مذهبی حاکمان جامعه می‌داند و می‌گوید برای جمهوری اسلامی چنین اقدامی برآمده از اشاعه مذهب و جا انداختن نگاه ویژه به زن در اسلام هست.

شاپرک شجری‌زاده، فعال حوزه مبارزه با حجاب اجباری هم در یک دانشگاه تفکیک جنسیتی شده تحصیل کرده است. او می‌گوید: « من هیج مزیتی در تفکیک جنسیتی ندیدم جز اینکه برعکس شرایط انضباطی سخت‌تر هم بود. حتی صحبت کوتاه در خیابان جلوی دانشکده هم می‌توانست مورد انضباطی داشته باشد. هیچ وقت حس دانشگاه رفتن را نداشتیم. آزادی محیط دانشگاهی عملا از ما گرفته شده بود؛ گویی در همان محیط بسته آموزش و پرورش بودیم. تفکیک جنسیتی حتی در انتخاب استادان هم بود، معمولا استادان بهتر و با تجربه‌تر چه زن یا چه مرد اول برای کلاس‌های آقایان در نظر گرفته می شدند و استادان کم تجربه‌تر برای دختران. با اینکه استاد مرد هم داشتیم برای من که در دبیرستانم هم استاد مرد داشتم، مثل دبیرستان بود.»

او می‌گوید:‌ «برای من خیلی سخت بود چون فکر می کردم دانشگاه جای اظهارنظر دانشجوست و حق اعتراض دارم ولی در دانشگاه آزاد عملا این حق را از روز اول ازتو می گیرند. اکثر بچه ها سعی کنند به دانشگاه‌های دیگر منتقل بشوند یا درس‌شان را بخوانند تا آن سال‌ها تمام شود.»

او درباره هدف از راه‌اندازی چنین دانشگاه‌هایی می‌گوید: «به نظرم هدف اجرای همان طرح جداسازی جنسی بود که سال‌ها برای مراکز آموزشی و ادارات مطرح بود. نامزدم آن زمان دانشگاه علامه درس می‌خواند و یادم است آنقدر که دوست داشتم بروم دانشکده آنها دلم نمی خواست دانشگاه خودم بروم. چون نه تنها کلاس ها مختلط بود و حتی در محیط دانشگاه و بیرون دانشگاه بچه‌ها با هم رفت و آمد و معاشرت داشتند، سخت‌گیری انضباطی برای پوشش خانم‌ها هم نبود. اولین باز با دیدن خانمی که به جای مقنعه روسری سرش می کرد خیلی تعجب کردم. ورود و خروج افراد هم به دانشکده چک نمی‌شد، در صورتی‌که در دانشگاه ما هم رفت و آمدها و کارت دانشجویی چک می‌شد، هم گاهی به ناخن و برق ناخن هم گیر می‌دادند.»

او معتقد است تنها دلیلی که تا آن زمان استادان را هم جدا نمی‌کردند کمبود استاد بود وگرنه بعید نبود استادان را هم بر حسب جنسیت تفکیک کنند.

فاصله بی‌رحمانه با دنیای بیرون

مهدیه گلرو، فعال سیاسی نیز تجربه تحصیل در دانشگاه الزهرا را دارد: «من در ۳۲ سالگی بعد از یک وقفه ۱۰ ساله به دانشگاه برگشتم و خب، اغلب دانشجویان خیلی جوان بودند. دختران محجبه بیشتر از بقیه بودند و تعداد چادری‌ها هم زیاد بود که این نشان می‌دهد که بیشتر از اقشار مذهبی میل به آمدن به این دانشگاه را داشتند و در غیر این صورت، کسانی که سایر دانشگاه‌ها را زده بودند و درنهایت اینجا قبول شده بودند و راضی نبودند.

تقریبا تمام کادر اداری را زنان تشکیل می‌دادند، اما مسئولین ارشد آقایان هستند مثلا کارشناس‌های آموزش زن هستند اما رئیس آموزش مرد است. البته رئیس دانشگاه زن است که تنها رئیس دانشگاه زن در ایران است و خود جای بحث دارد. بیشتر استادان به ویژه در درس های اصلی مردها هستند چون به طور کلی زنان کمتر امکان ورود به هیات علمی را دارند.»

او درباره فضای فرهنگی و سیاسی دانشگاه الزهرا می‌گوید: «فعالیت سیاسی در حداقل ممکن است (که به همین دلیل من مجبور شدم به آنجا بروم) و دانشگاه به جای برنامه‌های اجتماعی و آماده کردن یک جوان برای ورود به جامعه درواقع در حال تربیت یک مادر با الگوی زن ایرانی مسلمان است. از کلاس‌های آشپزی و دوخت و دوز تا روش‌های همسر داری همه در کارگاه‌های دانشگاه در حال برگزار شدن است. هیچ مردی اجازه ورود به دانشگاه را بدون هماهنگی ندارد.

من با دو نفر همکلاسی بودم که دوره لیسانس را هم در الزهرا خوانده بودند وبه دلیل داشتن معدل الف توانسته بودند بدون کنکور در همین دانشگاه ادامه تحصیل بدهند. به نظرم به طور بی‌رحمانه‌ای از دنیای واقعی فاصله داشتند و گاهی فکر می‌کردم اگر قرار باشد وارد بازار کار بشوند آسیب جدی خواهند دید. فکر کن از دبیرستان دخترانه وارد دانشگاه دخترانه شده ای و با وجود اینکه۲۵ سال داری اصلا هیچ رابطه اجتماعی تجربه نکرده‌ای. به شدت تصورات ضد زن داشتند و همان چیزی را که در فضای مسموم دانشگاه تبلیغ می‌شد می‌پذیرفتند.

به نظر من اصلا تجربه خوبی نیست، برای من که سنی ازم گذشته و تجربه زیستی داشتم بد نبود، ولی آن دخترهای جوان جهان را جدا از چیزی که هست می‌بینند.»

در شبکه‌های اجتماعی هم تعدادی از کاربران درباره دانشگاه‌های تک جنسیتی اظهارنظر کردند. از جمله کاربری که نوشته: «خوب است دانشگاه تک جنسیتی هم داشته باشیم. محاسن مختلفی را می‌توان برای دانشگاه تک جنسیتی برشمرد که مهمترین آنها نیاز و خواسته بخشی از خانواده‌های ایرانی است و همینطور برخی رشته‌های دانشگاهی هم چون نیاز بازارش تک جنسیتی است، پس دلیلی بر مختلط بودن کلاس‌های درس در آن دیده نمی شود. در کل با توجه به آداب و رسوم و فرهنگ و اعتقادات امت شیعه ایران چنین تصمیماتی اقتضای شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران است. اما به نظر من سوال اصلی این است که چرا بعد از ۴۱ سال از استقرار حکومت شیعی این اتفاق در حال وقوع است ؟ یعنی این همه سال گذشته تا در سال ۲۰۲۰ به این نتیجه برسند؟»

کاربر دیگری هم می‌گوید:‌ «سن دانشجویان قانونی است یعنی در سن ازدواج پس این بدین معنی است که قدرت شناختن بد و خوب را دارند، لذا هیچ دلیلی برای این کار وجود ندارد. خانمها باید در جامعه با جنس مخالف خود به شکل منطقی روبه رو شوند تا قادر به شناخت جنس مخالف و تصمیم گیری برای ازدواج آینده خود باشند، دیگر قرار نیست در این سن هم آنان را از جنس مخالف خود دور کرد تا هیچ شناختی نسبت به آن نداشته باشند و بدون حداقل آگاهی بخواهند ازدواج کنند. ضمن اینکه این کار مستلزم هزینه های دوبرابر است و اصلا مناسب نیست.

با تک جنسی شدن نهادهای اجتماعی تفکر جنسی را در اذهان پر شور و فعال خواهیم کرد وبه نیاز کاذب جنسی(جدای نیاز واقعی) دامن می‌زنیم و نگاه و رفتار جامعه را جنسی می‌کنیم.»