هفته گذشته نامهای به امضای بیش از ۴۰۰ نفر از طلبههای حوزههای علمیه خبرساز شد؛ آنها درخواست محدود کردن دسترسی کاربران ایرانی به اینستگرام را داشتند. در این نامه امضاءکنندگان از رئیس قوه قضائیه میخواستند که با «عوامل ولنگاری فضای مجازی کشور برخورد قاطع قضایی» صورت گیرد. آنها دست روی یکی از شبکههای مجازی فیلترنشده – یعنی اینستگرام – گذاشتند.
در حالیکه ایران نیز همچون سایر نقاط جهان اسیر همهگیری کروناست و در روزهای کرونایی مصرف اینترنت ایرانیان بیش از دو برابر افزایش یافته است، هدف از نوشتن این نامه در چنین مقطعی چه میتواند باشد؟ آیا این تلاشی است برای پیش بردن رویای دیرپای محافظهکاران ایران برای «برپایی شبکه ملی اطلاعات» و یا عادت دیرینه جمهوری اسلامی در مسدود کردن ابزارهای ارتباطی با دنیای خارج؟
اگر این فشار محافظهکاران مذهبی برای فیلتر اینستگرام است، تکلیف این همه کاربری که از این شبکه برای کاربردهای مختلف – از جمله کسب درآمد – استفاده میکنند چه خواهد شد؟ آیا کاربران اینستگرام هم میتوانند مقابل فشار قشر مذهبی محافظهکار در ایران به قدرت فشار بیاورند تا همچنان بتوانند آزادانه از این فضا استفاده کنند؟
۴۰۰ نفر در برابر ۲۴ میلیون نفر؟
۴۰۰ حوزوی ضمن درخواست محاکمه محمدجواد آذری جهرمی (وزیر ارتباطات ایران) و ابوالحسن فیروزآبادی (دبیر شورای عالی فضای مجازی)، خواستار فیلتر اینستاگرام شدند. این طلاب که در ۶۵ شهر ایران ساکن هستند در نامه خود به ابراهیم رئیسی – ریاست قوه قضائیه – به این موارد به عنوان تخلفهای مدیران فضای مجازی ایران اشاره کردهاند:
«عدم راهاندازی شبکه ملی اطلاعات به عنوان ضروریترین زیرساخت ارتباطی کشور؛ حمایت زیرساختی عجیب از شبکههای مجازی خارجی همچون تلگرام و اینستاگرام؛ و حاکم کردن افراد بیسواد بر ذهن و دل جوانان مسلمان در فضای اینستاگرام».
اینستاگرام در میان کاربران ایرانی اینترنت محبوب است. خبر آنلاین چندی پیش در گزارشی نوشت که وب سایت استاتیستا تعداد کاربران ایرانی اینستاگرام را حدود ۲۴ میلیون نفر اعلام کرده است.
مهدی یحیینژاد، محقق و فعال گسترش دسترسی به اینترنت در رابطه با پیشینه تهدید برای فیلتر اینستگرام به «زمانه» گفت:
«چندین بار تلاشهایی برای فیلترشدن اینستاگرام شده است. از بازی سیاسی پشت این موج اطلاعی ندارم.»
۴۰۰ طلبه در نامهشان به رئیسی به او توصیه کردهاند که حکومت به جای آزادی اینستگرام، از شبکه ملی اطلاعات حمایت کند.
شبکه ملی اطلاعات در ایران بین کاربران با نام اینترنت ملی مشهور شده و این نام با موضوع محدود کردن آزادی دسترسی ایرانیان به اینترنت جهانی پیوند خورده است.
موضوع شبکه ملی، ابتدا در دولت محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۴ پیشنهاد شد. بعد از ۱۴ سال و میلیاردها تومان هزینه، بالاخره از آن رونمایی شد – نسخهای که البته خود ناظران طرح هم به آن انتقاد دارند.
در سالهای اخیر مقامهای وزارت ارتباطات و فناورى اطلاعات بارها وعده دادند که نمیخواهند با توسعه شبکه ملی، دسترسی کاربران ایرانی را به اینترنت جهانی قطع کنند. و البته دسترسی را با وجود این وعدهها قطع کردند. چه زمانی؟ در آبان ۱۳۹۸ و پس از تظاهراتهای گسترده مردمی در ایران.
یحیینژاد درباره کارکرد شبکه ملی اطلاعات برای جمهوری اسلامی میگوید:
«شبکه ملی اطلاعات عملا تا حد زیادی پیادهسازی شدهاست. این شبکه برای این است که خسارتهای مالی و اداری قطع اینترنت از اینترنت جهانی کمتر شود. به این طریق دست حکومت در قطع اینترنت جهانی بازتر خواهد شد و با کوچکترین اعتراضی اینترنت جهانی را قطع خواهند کرد – همانطور که در اعتراضات آبان ماه شاهد آن بودیم.»
امیر رشیدی، محقق امنیت و دسترسی به اینترنت نامه طلاب را اولین تلاش برای فیلترینگ از این دست نمیداند. رشیدی به زمانه گفت:
«هر جایی که در آن مسایل مخالف نظام یا دین و مذهب عنوان شود، بالقوه هدف فیلترینگ میتواند باشد و اینستاگرام هم از این قاعده مستثنی نیست.»
رسانههای اجتماعی برای جمهوری اسلامی همیشه شمشیری دولبه بوده، درحالیکه بسیاری از مقامات ارشد و رهبران نظام خود از این سکو برای رساندن پیام خود، بازیهای تبلیغاتی و پروپاگاندای سیاسی استفاده کردهاند، امکانات این پلتفرمها برای بسیج مردم و تدارک دیدن جنبش و تظاهرات، کابوس همیشگی این نظام سیاسی و مسئولان آن بوده است.
سابقه بهار عربی و جنبشهای اجتماعی در بهار عربی در مصر و تونس که از رسانههای اجتماعی شروع شد و تجربه جنبش سبز و دیگر اعتراضات مردم پس از آن، جمهوری اسلامی را بر آن داشت تا کنترل و تحدید رسانههای اجتماعی را همگام با روزنامهها و مجلات در ایران پیش ببرد.
تجارت اینستاگرامی: منبع درآمد خانوادهها
هر چند رسانههای اجتماعی برای حکومت ایران تا به امروز پلتفرمی سیاسی و اجتماعی بوده اما با ظهور و مقبولیت تلگرام و اینستاگرام در میان ایرانیان، بعد دیگری نیز به آن افزوده شده: استفاده از شبکهها به عنوان جایی برای کسب درآمد.
هرکس یک نگاه به حضور کاربران ایرانی و فارسیزبان در اینستگرام کرده باشد متوجه جنبه تجاری فعالیت بساری از کاربران میشود. تبلیغ کالاها و سرویسها بخش آشکار درآمدزایی از طریق اینستگرام است. اما کسب و کار محدود به تبلیغ نمیشود، برای برخی از کسب و کارها – به ویژه کسب و کارهای خانگی زنان – اینستگرام ویترین مغازه مجازیشان است و از همانجا کالاها عرضه میشوند. مثلا زنانی هستند روتختیهای چهلتکه میفروشند – بیشتر کار دست خودشان. مشتریها و کسبه اینستگرامی از طریق بخش نظر و پیام خصوصی اطلاعات لازم برای تبادل پول و گرفتن کالا را برنامهریزی میکنند.
یک دلیل حضور این همه کسبه مجازی در پلتفرم اینستگرام، قابلیتهایی است که شبکه برای کاربری که به دنبال تجارت مجازی است دارد. اینستاگرام به خاطر قابلیتهای تصویریاش در ایران پرطرفدار است – مهدی یحیینژاد میگوید:
«سال گذشته در آماری دیده بودم که ۳۰ درصد ایرانیها عضو اینستاگرام هستند که مطمئننا امسال خیلی بیشتر شده است.»
به گفته یحیینژاد تقریبا همه اقشار جامعه به ویژه طبقه متوسط از این رسانه استفاده میکند:
«بر اساس مشاهدات اولیه به نظر نمیآید مختص طبقه خاصی باشد. استقبال از مدلهای [فشن] تا قاریان قرآن نشان میدهد که مخاطب کافی برای انواع محتوا وجود دارد و اینستاگرام بین اقشار مختلف جامعه مخاطب دارد.»
اما همین دسترسی تا حدی طبقاتی است. اینستگرامگردی برای طبقاتی از جامعه که دسترسی به اینترنت با سرعت مطلوب ندارند دشوار است:
«تنها بخشی از جامعه که در مورد اینستاگرام مشکل دارد بخشی است که هنوز اینترنت پرسرعت به دلایل مالی یا مکان زندگی ندارد. بخش عمدهای از محتوای اینستاگرامی محتوای ویدیویی است و بدون داشتن اینترنت سریع امکان استفاده از این بخش کم است» – یحیینژاد توضیح میدهد.
در حال حاضر در ایران اینترنت پرسرعت کالایی است که کاربران فقیر و حاشیهای به آن دسترسی ندارند. بسیاری از کاربران به سرویسهای اینترنت پر سرعت به دلایل گرانی یا عدم وجود زیرساختهای لازم دسترسی ندارند. حسین فلاح جوشقانی – معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات – یک سال پیش در فروردین ۱۳۹۸، تعداد کاربران ایرانی که دسترسی به اینترنت پر سرعت دارند را ۱۱ تا ۱۲ میلیون اعلام کرده بود. رقم دسترسی به اینترنت پر سرعت ثابت خانگی یا تجاری از این میزان هم کمتر است. سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی ایران در آماری تعداد کاربران اینترنت پرسرعت ثابت راتا پایان شهریور ۱۳۹۸، ۴ میلیون و ۶۹ هزار و ۲۲۷ نفر اعلام کرد. اینها کاربرانی هستند که اینترنت ثابت دارند و با فناوریهایی مانند ADSL و یا فیبر نوری به شبکه متصل میشوند.
دسترسی به اینترنت ثابت پرسرعت میتواند تخمینی برای وضعیت اقتصاد طبقه متصل به اینترنت باشد.
سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی ایران در همان آماری که تا پایان شهریور ۱۳۹۸ محاسبه شده است، تعداد مشترکان اینترنت باندپهن ایران را نزدیک به ۶۸ میلیون نفر اعلام کرد. آمارهای همین نهاد نشان میدهد که نزدیک به ۹۴ درصد کاربران برای اتصال به اینترنت از فناوری 3G و 4G موبایل استفاده میکنند. نزدیک به شش درصد از کاربران طریق فناوری ADSL و کمتر از یک درصد نیز از طریق فناوری FTTX به اینترنت متصل میشوند.
اینستگرام شبکهای است که برای استفاده با موبایل طراحی شده است. از این رو ایدهآل کاربرانی است که تنها وسیله اتصال آنها به اینترنت یک گوشی هوشمند است. برخی از آنها با همان یک گوشی هوشمند پول میسازند.
کاربران ایرانی در تجارت اینستاگرامی انواع و اقسام خلاقیتها را به خرج میدهند. از تبریک تولد در ازای پول توسط خانمی به نام آنا بانو گرفته تا فروش پرنده و کارهای دستی. تبلیغ خدمات خود و دیگران از ابزارهای مهم ایجاد درآمد در این شبکه تصویری است. برخی با رفتن به رستورانهای شهر، نقد غذا و فضای رستوران پول میسازند. برخی مدل آرایشگر میشوند و با تبلیغ مجازی برای این تجارتها غیر مجازی پول میسازند. برای همه این کارها داشتن یک گوشی هوشمند کافی است.
برای طبقه متوسط فقیر و بیسرمایه که امکان تهیه محلی برای کسب و کار و پرداخت هزینه گزاف تبلیغ نیست چه جایی بهتر از اینستاگرام فیلترنشده با میلیونها بییننده که در آن میشود با یک گوشی کسب و کار راه انداخت؟
تجارت اینترنتی در ایران هرچند با ورود تلگرام وارد بعد دیگری شد، اما جذابیتهای تصویری و امکانات عرضه و نمایش اینستاگرام آن را تبدیل به محل جدی کسبوکار بسیاری کرده: زنانی که در خانه کالاهای خانگی میسازند و میفروشند، مزونهای لباس، خیاطها، مشاوران املاک، هنرمندان نوپا و دستفروشهای که بساط اینترنتی پخش کردهاند و کالاهای نو و یا دست دوم میفروشند. آمار و ارقامی از شکاف جنیستی در میان این کسب و کارها نیست اما با یک نگاه سطحی میشود دید که زنان در میان این اقتصادهای کوچک مجازی، حضور دارند.
این فضای کسب و کار در اینستگرام به این دلیل ایجاد شده که فیلتر نیست. اگر این شبکه فیلتر میشد، تمام این اقتصادهای خرد باید بساطشان را جمع میکردند و به جای دیگری مهاجرت میکردند.
فیلتر نبودن اینستگرام رونق این کسب و کارهاست. امیر رشیدی به یک نظرسنجی اخیر ایسپا یا مرکز نظرسنجی ایسنا (خبرگزاری دانشجویان ایران) اشاره کرد:
«اخیرا ایسپا بر مبنای یک نظر سنجی اعلام کرد که کدام اپلیکیشنها مخاطب بیشتری در ایران دارند. اینستاگرام پس از واتزاپ درجایگاه دوم قرار داشت. دلیل عمده آن این است که فیلتر نیست و چون با تصویر سر و کار دارد فضای جذابتری را برای مردم فراهم میکند»
امیر رشیدی میگوید که پیش از این خیلیها از تلگرام پول در میآوردند و اکنون همان افراد ا آمدهاند روی اینستاگرام و میخواهند از آنجا درآمد داشته باشند. به گفته رشیدی، در مورد این که اقبال چه طبقهای به اینستاگرام بیشتر است تحقیقی صورت نگرفته اما تصور او بر این است که اینستاگرام پلتفرمی است بین تلگرام و توییتر:
«توییتر بیشتر مورد توجه طبقه متوسط شهری است، اما تلگرام از دورافتادهترین روستاها کاربر دارد تا طبقه متوسط شهری واینستاگرام چیزی است بین این دو.»
اثرات اقتصادی اینستاگرام و تبعات فیلتر کردن آن حتی صاحبنظران داخل ایران را هم نگران کرده است. آفتاب یزد در شماره ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ در یادداشتی در صفحه سیاسی خود در مورد نامه طلاب به رئیس قوه قضاییه نوشت:
«بدیهی است که در روزهایی که خیلیها در خانه بودند و هستند اینترنت به مدد بشر آمد تا بسیاری از امور را تسهیل کند. اینترنت و شبکههای اجتماعی این فرصت را پدید آورد تا مردم از دوست و آشنا خبر بگیرند، تا محصلین از راه دور درسشان را بخوانند، تا برخی شاغلین از راه دور وظایفشان را انجام دهند، تا سفارشهای خرید از ضروریترین اقلام خوراکی گرفته تا اقلام پوشاک بدستشان برسد، خلاصه اینکه بیش از هر دورهای در این دو ماه نیاز به اینترنت را در زندگی لمس کردیم این بار نه برای تفریح یا وقت گذراندن بلکه برای زندگی کردن!»
پرسش این است که اگر آن روز فرابرسد که حکومت بخواهد اینستگرام را فیلتر کند چه گروه هایی بیشترین آسیب را خواهند دید؟ امیر رشیدی معتقد است که گروههای مختلفی با مسدود شدن اینستاگرام آسیب میبینند اما دو گروه بیشتر آسیب خواهند دید:
«یکی آنها که تبلیغ میکنند و اقلامی نظیر مواد غذایی رستوران تا زیورآلات را تبلیغ میکنند و گروه دوم بخشی از هنرمندان سینما و موسیقیدانها هستند که از این طریق با جامعه ارتباط برقرار میکنند.»
این که آیا جمهوری اسلامی تصمیم به فیلتر اینستاگرام میگیرد و یا کی این کار را خواهد کرد روشن نیست.
مهدی یحیی نژاد میگوید که از نظر فنی برای حکومت فیلتر اینستاگرام راحت است:
«اینستاگرام برای جاهایی مثل ایران ساخته نشده که امکاناتی همچون دور زدن فیلترینگ داشته باشد. به نظر میآید عدم مسدود نکردن اینستاگرام یک تصمیم سیاسی است. محتوای اینستاگرام تا حد زیادی تفریحی و غیر سیاسی است. این چیزی است که حکومت از آن استقبال میکند و ترجیح میدهد که مردم در جایی سرگرم باشند که خطرش برایشان کمتر است. در فضاهایی همچون توییتر فعالان برانداز دست بالا را دارند و حکومت از راهی شدن مردم به چنین فضاهایی نگران است.»
مطالبه برای حق دسترسی و سیزیف به سبک جمهوری اسلای
داستان سیزیف هر چند اسطورهای یونانی است اما شباهت غریبی به داستان فیلترینگ ایرانی دارد.
پادشاهی در داستانهای اساطیر یونان که محکوم است سنگی بزرگ را بر دوش تا بالای کوهی حمل کند، سنگ اما به پایین میغلتد و فردا روز دیگری است برای حمل این سنگ تا نوک کوه.
اینترنت حدود سه دهه پیش، به طور محدود و ابتدا برای استفاده دانشگاهی وارد ایران شد، در نیمههای دهه ۱۳۷۰ شمسی بود که اینترنت برای استفاده عمومی عرضه شد. آن سالها تعداد کاربران اینترنت در سراسر ایران حدود ۲۰۰۰ نفر بود. فیلترینگ اینترنت اما با تاخیر و از سال ۱۳۸۰ همزمان با «ابلاغیهٔ سیاستهای کلی شبکههای اطلاعرسانی رایانهای» توسط رهبر جمهوری اسلامی شروع شد.
همزمان با استفاده عمومی اینترنت درایران نخستین گروه از رسانههای اجتماعی که همزمان با دنیای خارج کاربران ایرانی از آن استفاده میکردند مسنجرهای یاهو وام اس ان بود، یکی پس از دیگری اورکات و فیسبوک و اسکایپ وارد زندگی ایرانیان شدند و به موازات آن یکی پس از دیگری فیلتر. اینستاگرام آخرین قله فتح فیلتر نخواهد بود چرا که هر روز رسانهای جدید خواهد آمد و فیلترکنندگان ایرانی هم سیزیف وار این سنگ را باز باید بر دوش کشند.
امروزکه کاربران ایرانی از دورافتادهترین روستاها تا شهرهای بزرگ به شبکه جهانی اینترنت -ولو با استفاده از فیلترشکن و ویپیان- دسترسی دارند، نبرد بیست ساله حکومت و کاربران ایرانی جدالی بیپایان مینماید. به نظر میرسد جبهه امروز این نبرد صحنه رنگین اینستاگرام باشد، اما آیا این آخرین سنگر نبرد فیلترینگ است؟
آنچه مسلم است اینستاگرام آخرین سنگر نیست. آنچه بیشتر مسلم است این است که بر خلاف آنچه ۴۰۰ طلبه و حوزوی در نامهشان میگویند اینستگرام برنامه دشمن برای «حاکم کردن افراد بیسواد بر ذهن و دل جوانان مسلمان» نیست. بلکه ابزاری است که اقتصاد زندگی خیلی از ایرانیان در آن شکوفا شده است. پس شاید وقت آن رسیده که این ایرانیان صدای خود را در برابر صدای اقلیت مذهبی محافظهکار بلند کنند و برای حق دسترسیشان به فضای کسب و کار مجازیشان تلاش کنند. تهدیدها علیه شبکه اینستگرام، تهدید اقتصاد خانوادگی بسیاری از شهروندان است که از این شبکه استفاده میکنند. مطالبه حق دسترسی آزاد به شبکههای مجازی برای انجام تجارتهای قانونی شاید مطالبه بسیاری از شهروندان باشد – مطالبهای غیر سیاسی که سبد زندگی شهروندانی که در این فضاها کسب و کار دارند به آن وابسته است.