تصور کنید که نهاد مجلس، شورای شهر، شورای نگهبان، کابینه دولت و چندین نهاد و موسسه دولتی و نیمهدولتی دیگر در ایران به طور کل از روی زمین محو شوند. آیا فکر میکنید تغییری در جامعه ایجاد میشود؟ اگر گمان میکنید اوضاع هیچ فرقی نخواهد کرد حتماَ در کشوری با مناسبات کاری تماماً مزخرف و سرِ کاری زندگی میکنید.
دوران همهگیری کرونا و قرنطینه سراسری موجب شد که مردم با پرسشهایی اساسی روبهرو شوند. آنها این روزها مرتب از خودشان میپرسند که اگر هیچ کس کار نکند و همه در خانه بمانند چه پیش خواهد آمد؟ در جهانی بدون کار چگونه میتوان زندگی کرد؟ اگر همه همیشه تعطیل باشند چه بخوریم؟ چه بپوشیم؟ چطور زندگی کنیم؟ البته آنها احتمالاً پیش از این هم چنین سوالاتی را از خودشان میپرسیدند اما شرایط ویژه اخیر این قبیل پرسشها را برای آنها حیاتیتر و انضمامیتر کرده است. شاید عدهای از مردم، که معمولاً جزو طبقات بالا و برخوردار هستند، تا قبل از این گمان میکردند که این همه کالا و خدمات موجود در بازار از دهان پرندگان آسمان یا از جیبهای پدرانشان بیرون میآید. دوران کرونا نشان داد که ابداَ چنین چیزی نیست.
کار ضروری یا سرِ کاری؟ مساله این است
آنچه در این روزها بر همگان ثابت شد اهمیت کارهای پایهای، صنایع سنگین، تولیدات مواد و مایحتاجات ضروری و حتی کارهای به ظاهر کوچکی مانند حملونقل کالاهای روزمره بود. هر انسانی برای زنده ماندن نیاز به غذا و آب دارد. این بدون شک اصلیترین و بدیهیترین حق یک انسان است. در مرحله بعدی او باید یک سقف برای زندگی داشته داشته باشد (کرونا موجب شد معضل بیخانمانها که سالها فراموش و عادی شده بود دوباره مطرح شود). علاوه بر این وجود یک نظام درمانی هم جزو نیازهای ضروری زندگی است (شیوع کرونا در کشورهای مختلف منجر به بروز انتقادها به پولی و کالایی شدن درمان شد). نظام آموزشی کارآمد نیز یکی دیگر از ضروریات زندگی در جامعه مدرن است (یکی از دغدغههای اصلی این روزها چگونگی ادامه و بازگشایی مدارس و دانشگاهها است). در مراحل بعدی نیز میتوان از مواردی همچون نیاز به برق، گاز، اینترنت، حمل و نقل و غیره نام برد. طبیعی است که چنین نیازهای اساسیای خودبخود فراهم نمیشوند و برای برآورده کردن آنها عده زیادی از مردم باید کار کنند، حتی در دوران قرنطینه. نکته جالب توجه و البته تلخ ماجرا اما این است که اکثریت کارگران و کارمندان شاغل در چنین مشاغل بنیادینی جزو اقشار کمدرآمد و فرودست جامعه هستند. کارگرانی که در کارخانه مشغول تولید محصولات غذایی یا بهداشتی هستند، کارگرانی که در کارهای ساختمانی حضور دارند، آنها که در صنایع سنگین مشغول به کارند، پرستارانی که صبح و شب در بیمارستان هستند، معلمان و کارمندانی که به دیگران خدمات ارائه میدهند و همچنین کارگران خدمات حمل و نقل شهری و بین شهری.
البته به جز موارد بالا، کارها و مشاغل دیگری هم وجود دارند که به رغم اینکه جزو کارهای اساسی یک جامعه نیستند ولی باز هم در سطوحی دیگر به وجودشان نیاز است. نیازی را برطرف میکنند، مزیتی برای دیگران دارند و به نوبه خود موجب چرخیدن چرخ جامعه میشوند. اما در دوران اخیر دسته دیگری از کارها بوجود آمدهاند و رونق گرفتهاند که به رغم بی فایده و پوچ بودنشان جزو مشاغل پردرآمد محسوب میشوند. کارهایی که به ظاهر توسط نظام سرمایهداری به عنوان کارهای مهم جا زده میشوند اما در باطن بودن یا نبودنشان هیچ تفاوتی برای جامعه ندارد. دیوید گربر چنین کارهایی را “کارهای مزخرف” مینامد. متخصصان حقوقی شرکتی، مدیران و کارمندان منابع انسانی کارخانهها، لابیگران سیاسی، پژوهشگران روابط عمومی، آمارگیران شرکتهای بیمه، بازاریابهای شرکتهای بیمه، ماموران اماکن و مدیرعاملان شرکتهای سرمایهگذاری خصوصی را میتوان جزو چنین شاغلانی دستهبندی کرد. آنهایی که با جلسه رفتن و گزارش کاری نوشتن پول درمیآروند و… گربر مینویسد که «بعید میدانم بشریت در نبود چنین مشاغلی دچار خسران شود» و ادامه میدهد «حتی همچون بسیاری دیگر گمان میکنم دنیا در نبودشان جای بهتری خواهد بود». شاید هیچ اتفاق دیگری جز شیوع کرونا نمیتوانست در این مورد نظر گربر را به این خوبی و روشنی تایید کند. اگر کارگران تولیدات مواد غذایی در قرنطینه به سر ببرند و یا کارگران مترو اعتصاب کنند جامعه از هم میپاشد ولی اگر تمام مدیران منابع انسانی برای همیشه در خانه بمانند و یا دست به “اعتصاب سراسری” بزنند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. در بحرانیترین حالت فقط یکی دو سرمایهدار ضرر میکنند و وضعیت عده زیادی از کارگران بهتر خواهد شد. چه بهتر.
آنهایی که پول میگیرند تا کار نکنند
به گفته گربر بسیاری از کسانی که در این مشاغل مزخرف کار میکنند خودشان هم میدانند که کارشان سرِ کاری و مزخرف است، هیچ مزیتی برای دیگران ندارد و فقط برای جلب رضایت روسای بالاتر خود کار میکنند. آنها شاید بعضی مواقع در حین کار از خودشان بپرسند که این کارهای بچگانه و سرِ کاری چیست و به چه دردی میخورد. البته این سوال چندان اساسی نیست و آنها دوباره به کارشان ادامه خواهند داد، چرا که به لطف همین کارهای مزخرف میتوانند پول خوبی به جیب بزنند. به زعم گربر ما در دورانی زندگی میکنیم که در آن خلق آثار هنری، اگر در خدمت بازار نباشد، به عنوان کاری مزخرف و سرِ کاری قلمداد میشوند حال که کارکنان مشاغل مزخرف و سرِ کاری واقعی جزو اقشار متمول و مورد احترام جامعه هستند (جهان بدون نویسنده جای ترسناکی است اما دنیای بدون مدیران تبلیغاتی به هیچ وجه).
اگر کارگران تولیدات مواد غذایی در قرنطینه به سر ببرند و یا کارگران مترو اعتصاب کنند جامعه از هم میپاشد ولی اگر تمام مدیران منابع انسانی برای همیشه در خانه بمانند و یا دست به “اعتصاب سراسری” بزنند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. در بحرانیترین حالت فقط یکی دو سرمایهدار ضرر میکنند و وضعیت عده زیادی از کارگران بهتر خواهد شد. چه بهتر.
گربر مینویسد اگر کسی میخواست یک نظام کاری تماماَ باب میل سرمایهداران طراحی کند بعید است نظامی بهتر از نظام موجود ارائه دهد. نظامی که در آن عدهای زیادی بیوقفه کارهای اساسی میکنند و استثمار میشوند و عدهای دیگر پول میگیرند که کار نکنند و فقط فضاهای خالیای را برای حمایت از نظام سیاسی و اقتصادی حاکم پر کنند. همهگیری کرونا باز هم به ما نشان میدهد که سرکار رفتن یک کارگر تولیدات مواد غذایی و یا یک پرستار بیمارستان دولتی فقط یک تصمیم یا یک مساله شخصی نیست. کار او میتواند به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر زندگی دیگران تاثیر بگذارد. در عوض کار کردن یا نکردن یک مدیر شرکت تبلیغاتی یا یک وکیل حقوقی شرکتی فقط و فقط یک مساله شخصی است. او اگر چند ماه دیگر هم کار نکند هیچ اتفاقی در جامعه نخواهد افتاد و فقط نان خودش آجر میشود. کار مزخرف و سرِ کاری یعنی همین.
آنچه گربر درباره کارهای مزخرف میگوید مختص به مناسبات کاری کشورهای لیبرال سرمایهداری است. در ایران مساله به مراتب وخیمتر است و علاوه بر مشاغل مزخرف موردنظر گربر انواع مختلف دیگری از مشاغل مزخرف هم به وفور به چشم میخورد. علت وجودی چنین مشاغلی در ایران تنها نظام سرمایهداری نیست و نظام ولایی نیز به شیوههای مختلف چنین مشاغلی را تولید کرده است. همانطور که مشاغل مزخرف در نظام سرمایهداری، به رغم مزخرف بودنشان، میتوانند پایههای نظام قدرت را مستحکم کنند مشاغل مزخرف در ایران هم در کار استحکام پایههای ایدئولوژیک نظامند حتی اگر هیچ تاثیر ملموس و نتیجه مشخصی نداشته باشند.
بدون شک بسیاری از ایرانیان در این سالها تجربه برخورد با افرادی را داشتهاند که در نهادها، دفترها و شرکتهای مختلف کار میکنند و خودشان هم، همچون دیگران، نمیدانند دقیقا مشغول به انجام چه کاری هستند و کارشان چه تاثیری در جامعه دارد. نمونههای مشاغل مزخرف و سرِ کاری در ایران بیشمارند. اوضاع به حدی بغرنج است که اگر آدم ثروتمندی را ببینیم میتوانیم مطمئن باشیم که حتماَ شغل مزخرفی دارد. شاید هم همزمان چند شغل مزخرف داشته باشد. او میتواند جزو مدیرانی باشد که در یک وزارتخانه یا شرکت چند میلیاردی کارهای سرِ کاری را پیش میبرد. میتواند دو سه موقعیت یا منصب شعلی چربوچیل در چند موسسه عجیب و غریب فرهنگی و مذهبی داشته باشد. میتواند کارمند رده بالایی شهرداری باشد که ماهی چند ده میلیون تومان برای تحویل یک فایل اکسل سرِ کاری یا چند صفحه تحقیق مزخرف به مدیران بالایی خود میگیرد. میتواند جزو بنیانگذاران و روسای نهادی پیچیده و تودرتو باشد که جز یک نام ثبت شده وجودی خارجی ندارند. او حتی میتواند جزو وزرا، نمایندگان مجلس یا شوراهای دیگر حکومتی و مسئولان بلندبالای دولتی باشد. تصور کنید که نهاد مجلس، شورای شهر، شورای نگهبان، کابینه دولت و چندین نهاد و موسسه دولتی و نیمهدولتی دیگر در ایران به طور کل از روی زمین محو شوند. آیا فکر میکنید تغییری در جامعه ایجاد میشود؟ اگر گمان میکنید اوضاع هیچ فرقی نخواهد کرد حتماَ در کشوری با مناسبات کاری تماماً مزخرف و سرِ کاری زندگی میکنید.
بیشتر بخوانید:
نشست تخصصی کرونا ویروس در ایران برگزار شد.
▪️در این نشست علیاکبر ولایتی(رئیس بیمارستان مسیح دانشوری) بعنوان مرکز اصلی بستری بیماران مشکوک به کرونا با علیاکبر ولایتی(رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد) دیدار کردند و به بحث و گفتگو پیرامون همکاری این دانشگاه و بیمارستان مسیح دانشوری پرداختند
▪️در بخش دیگر، علیاکبر ولایتی(دبیر کل مجمع جهانی بیداری اسلامی) با علیاکبر ولایتی(رئیس مرکز آموزشی-پژوهشی ودرمانی سل و بیماریهای عفونی) و علیاکبر ولایتی(رئیس انجمن حمایت از بیماریهای عفونی) دیدار و طرفین بر لزوم تلاش پزشکان جهان اسلام برای مقابله با ویروس کرونا تاکید کردند…
▪️اما بخش پایانی،بازدید از بیمارستان مخصوص بیماران کرونا بود که در حاشیه افتتاحیه آن، علیاکبر ولایتی(رئیس شورای مرکزی انجمن اسلامی پزشکان)، علیاکبر ولایتی(رئیس هیأت مدیره انجمن متخصصین بیماریهای عفونی)، علیاکبر ولایتی(عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام) و همچنین علیاکبر ولایتی(رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک) و علیاکبر ولایتی(رئیس کنگره سالیانه بیماریهای عفونی) از این بیمارستان بازدید کردند.
ومنالله توفیق
ومنالله توفیق / 03 May 2020