نعیمه دوستدار – از زمانی که فردوسی سرود: “زنان را همین باشد این یک هنر/ نشینند و زایند گاوان نر”، بیش از هزار سال گذشته، اما زاییدن همچنان هنر زنان ایرانی تلقی میشود و حالا حتی مردان ایرانی هم به عنوان بخشی از فرآیند تولید مثل، همپای زنان، تشویق به باروری بیشتر میشوند.
فرزندآوری در یک نظام ایدئولوژیک، یک ارزش افزوده است: تفاخر به نسل، بازمانده باور پیشینیانی استکه داشتن فرزند بیشتر، برایشان قدرت مقابله با دشمن و توان اقتصادی را بالا میبرد.
از انفجار تا کنترل جمعیت
هنوز خون نسل جوان ایرانی به پای انقلاب اسلامی خشک نشده است که جنگ آغاز میشود. در دوران آرمانهای انقلابی، باز هم این نسل جوان و نوجوان است که پیش قدم میشود تا جبههها را پر کند. جنگ تمام شدنی نیست. رهبران ایران میخواهند با شعار “جنگ جنگ تا پیروزی”، تا کربلا و بغداد بروند.
فرزندآوری در یک نظام ایدئولوژیک، یک ارزش افزوده است: تفاخر به نسل، بازمانده باور پیشینیانی استکه داشتن فرزند بیشتر، برایشان قدرت مقابله با دشمن و توان اقتصادی را بالا میبرد.
محلهها، هر روز با حجله جوانان و نوجوانان چراغانی میشود. برای صدور آرمانهای انقلابی که با جنگی سرسخت گره خورده است، چه چاره جز سربازان جان بر کف آماده شهادت؟ رهبر جمهوری اسلامی، معتقد است که ایران باید ارتشی ۲۰ میلیونی داشته باشد؛ تشکلهای نظامی گوناگون و نسل تازه نفس و آماده. باید برای لشکر اسلام سرباز زایید. چنین است که نرخ رشد جمعیت در اواخر دوران جنگ، به حدود چهار درصد میرسد. جنگ تمام میشود اما افزایش جمعیت به نوعی انفجار تبدیل شده است؛ شهرهای آسیبدیده از جنگ، اقتصاد جنگزده، بیکاری و فقر.
جمعیت ایران هر ۱۷-۱۸ سال دو برابر میشد. مدرسههای فرسوده، هر سه تا چهار دانشآموز را بر یک نیمکت مینشاند و هر مدرسه در چند شیفت کار میکرد. اداره کردن مملکت آسان نبود. چنین شد که وزیر بهداشت وقت، چاره کار را کنترل جمعیت و تنظیم خانواده دید و طرحی برای تصیب مصوبهای در مجلس آماده کرد که سرانجام با عنوان قانون کنترل جمعیت و تنظیم خانواده، در مجلس ایران به تصویب رسید. علیرضا مرندی گفته بود: “اگر قرار بود همان وضعیت ادامه یابد مدارس باید از شش شیفت به ۱۲ شیفت افزایش مییافتند.”
مردم خسته از جنگ و صف و جنس کوپنی، از شعارهای “دو بچه کافی است” و “فرزند کمتر، زندگی بهتر” استقبال کردند و زمزمه کردند: “بچه که عمر و نفسه، یکی خوبه دوتا بسه.” وزارت بهداشت ایران در خانههای بهداشت شهری و روستایی، وسایل جلوگیری از بارداری را به رایگان، در اختیار زنان میگذاشت.
همزمان با فعالیتهایهاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت، برای توسعه اقتصادی، کاهش جمعیت به وضعیت اقتصادی خانوادهها کمک می کرد. سال ۱۹۹۹، سازمان ملل متحد، جایزه کنترل جمعیت را به علیرضا مرندی، وزیر بهداشت وقت ایران داد و در سال ۲۰۰۹، ایران را در صدر فهرست جهانی کشورهایی قرار داد که کمترین میزان نرخ باروری را دارند.
ایران ۱۵۰ میلیونی
سرشماری عمومی سال ۱۳۹۰ نشان میدهد که جمعیت ایران ۷۵ میلیون و ۱۴۹ هزار و ۶۶۹ نفر است. به گزارش مرکز آمار ایران، در دوره ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰، درصد متوسط رشد سالانه جمعیت ۱. ۲ درصد است، اما این روند در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، مقبول واقع نشد.
رهبر جمهوری اسلامی در تازهترین اظهار نظرش در این زمینه، سیاستهای کنترل جمعیت ایران را “خطا”ی دهه ۷۰ دانسته و گفته است: “یکی از خطاهایی که خود ما کردیم این بوده که تحدید نسل از اواسط دهه ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد. مسئولان کشور در این باره اشتباه کردند و خود بنده هم سهیم هستم.”
دوران جدید، دوران بازگشت به ارزشهای انقلابی و آخرالزمانی و ترویج شعارهای مقابله با دشمن، غرب و آمریکا بود. بحرانیتر شدن وضعیت ایران در جامعه جهانی و پیچیدگی وضعیت پرونده هستهای ایران که تحریمهای بینالمللی را سختتر میکرد، نیاز به لشکر اسلام را بیشتر کرد. محمود احمدینژاد به صراحت از این لشکرکشی ایدئولوژیک سخن گفت: “این غربیها خود دچار مشکل هستند و چون رشد جمعیتشان منفی است، از این امر نگران هستند و میترسند که جمعیت ما زیاد شود و ما بر آنها غلبه کنیم. به همین خاطر مشکل خودشان را به دیگر کشورها صادر میکنند.”
همان جا بود که او سخن از جمعیت ۱۲۰ میلیون نفری ایران به میان آورد؛ عددی که بعدها در کلام رهبر فعلی ایران هم تکرار شد و دورنمایی برای ایران آینده. وعده باز کردن حساب پسانداز برای کودکان تازه متولد شده و تکمیل موجودی آن هرچند به دلیل نداشتن پشتوانههای لازم عملی نشد، اما زمزمههای تعیین مشوقهای اقتصادی را آغاز کرد.
رهبر جمهوری اسلامی در تازهترین اظهار نظرش در این زمینه، سیاستهای کنترل جمعیت ایران را “خطا”ی دهه ۷۰ دانسته و گفته است: “یکی از خطاهایی که خود ما کردیم این بوده که تحدید نسل از اواسط دهه ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد. مسئولان کشور در این باره اشتباه کردند و خود بنده هم سهیم هستم.”
او مرداد ماه گذشته هم گفته بود: “رقم ۱۵۰ میلیون و ۲۰۰ میلیون را اول امام گفتند و درست هم هست، باید برسیم به آن رقمها.”
حالا دغدغههای جمعیتی مقامات ایران، در کنار مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفته است که میخواهد بهانه اصلی خانوادههای ایرانی برای بچهدار نشدن را از آنها بگیرد: مشوقهای مالی.
حمایت از زنان یا خانهنشینی آنها؟
بخشی از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، در ظاهر توجه بیشتری به زنان نشان داده است؛ یعنی مشوقهای مادران کارمند و دانشجو.
با این مشوقها، آیا استخدام کارمندان زن، برای هیچ کارفرمایی به صرفه است و در شرایطی که این نوع حمایتها صرفا نه با هدف تسهیل در شرایط کاری زنان که با انگیزه افزایش جمعیت و با انگیزه پنهان محدود کردن حضور اجتماعی زنان انجام میشود، باعث گسترش تبعیض و ایجاد مانع در اشتغال زنان در پستهای مهمتر نخواهد شد؟
بر این اساس، مدت مرخصی استعلاجی زایمان به ۹ ماه و مرخصی بدون حقوق به ۲۱ ماه و در جمع به مدت ۳۰ ماه به ازای هر فرزند و در مجموع ۱۰ سال به صورت شناور با حفظ شغل برای همه شاغلان بخش دولتی و غیر دولتی افزایش یافته و مرخصی استحقاقی دو هفتهای تولد فرزند به پدران داده شده است.
امکان حضور منعطف و کاهش ساعت کار موظف، ایجاد امتیازات خاص و تسهیلات لازم در طرح دورکاری و نیمهحضوری و سایر شیوههای اشتغال مناسب برای زنان باردار و مادران دارای فرزند زیر پنج سال، از موارد دیگری است که به عنوان مشوق زنان کارمند درنظر گرفته شدهاند. مادران شاغل که سه فرزند و بیشتر دارند، میتوانند با داشتن هر میزان سابقه کار، علاوه بر میزان سنوات خود به ازای هر فرزند با یک سال افزایش سنوات بازنشسته شوند.
این مصوبات، عامل تازهای برای نگرانی کنشگران حقوق زنان است؛ اینکه با این مشوقها، آیا استخدام کارمندان زن، برای هیچ کارفرمایی به صرفه است و در شرایطی که این نوع حمایتها صرفا نه با هدف تسهیل در شرایط کاری زنان که با انگیزه افزایش جمعیت و با انگیزه پنهان محدود کردن حضور اجتماعی زنان انجام میشود، باعث گسترش تبعیض و ایجاد مانع در اشتغال زنان در پستهای مهمتر نخواهد شد؟
مادران دانشجو هم از این مصوبه بیبهره نیستند: به ازای هر فرزند، چهار نیمسال سنوات میگیرند و سقف واحدهای درسی در هر نیمسال تا هشت واحد کم میشود. دانشجویان مادر دارای فرزند زیر سه سال میتوانند تا ۵۰ درصد واحدهای درسی نظری دوره تحصیلی خود را به صورت نیمه حضوری یا مجازی بگذرانند. اتفاقی که با کشدار کردن دوران تحصیل و محرومیت از حضور در کلاسها، در عمل زنان را از کسب موقعیتهای تحصیلی و شغلی محروم میکند و نقش آنها را به مادری تقلیل میدهد و از نقشآفرینی در عرصه کار و تولید باز میدارد. این در حالی است که زنان ايران بهصورت فزاينده، نقشهای سنتی خود را به عنوان مادر، همسر و زن خانه کنار میگذارند یا دست کم آن را در کنار دیگر نقشهای اجتماعی خود قرار میدهند.
هويت اجتماعی جديد زنان در ایران، فرديت خاصی به آنها بخشیده است که نظم مورد پسند حکومت را به هم میریزد؛ نظمی برآمده از قدرت که از ایدئولوژی برای تبیین خود بهره میگیرد.
توجه ویژه به دهکهای پایین
به نظر میرسد این مشوقها بیش از هر گروهی، دهکهای پایین جامعه ایران را هدف قرار دادهاند؛ همان گروهی که تصور میشد یارانه ماهانه دولتی، سهم زیادی در همراهی آنها با سیاستهای دولتی داشته باشد.
هويت اجتماعی جديد زنان در ایران، فرديت خاصی به آنها بخشیده است که نظم مورد پسند حکومت را به هم میریزد؛ نظمی برآمده از قدرت که از ایدئولوژی برای تبیین خود بهره میگیرد.
همانطور که در کوتاه مدت خانوادههای متعلق به دهکهای پایین جامعه از دریافت یارانه که بر اساس تعداد اعضای خانواده رقم قابل توجهی میشد احساس رضایت داشتند، اکنون این مشوقها قرار است به همان شکل آنها را تشویق به تولید نسل کند. اختصاص سبد تغذیه رایگان ماهانه به صورت بن کالا شامل پروتئین، لبنیات، برنج و حبوبات به میزان یک تا دو میلیون ریال به مادران باردار و دارای فرزند زیر دو سال، حداقل برای سه دهک درآمدی پایین و نیازمندان، یکی از این مشوقهاست.
آنها همچنین بسته بهداشتی ـ درمانی رایگانی شامل مکملهای غذایی، دارو، آزمایشهای دورهای و موردی و معاینههای ماهانه مادران باردار و دارای فرزند زیر دو سال را نیز دریافت میکنند. خانوادههای دارای چهار فرزند و بیشتر براساس نتایج آمایش جمعیتی و در دهکهای پایین درآمدی جامعه میتوانند حسب مورد از یکی از دو امتیاز زیر بهرهمند شوند: یا وام خرید مسکن دو برابر سقف وامهای اعطایی بانک مسکن با باز پرداخت ۳۰ ساله و حداقل سود بانکی دریافت کنند، یا یک قطعه زمین مسکونی به مساحت ۲۰۰ـ۱۵۰ مترمربع در شهرستان محل سکونت به شرط ساخت و حداقل ۱۵ سال سکونت در آن – به استثنای کلانشهرهای کشور- بگیرند.
اعمال سیاستهای اینچنینی برای اقشار کمدرآمد جامعه که فقر مالی، فقر فرهنگی را هم در آنها سبب شده است و حتی بدون اعمال این طرحها هم تعداد زیادی بچه دارند، در نهایت باعث توزیع فقر و اشاعه فرهنگ مورد نظر حکومت خواهد شد؛ یعنی افزایش نسلی از تائیدکنندگان سیاستهای فعلی که در نهایت به حمایت از بقای حکومت بینجامد.
تصمیم بزرگ
همزمان که ادارهها و نهادهای گوناگون در ایران بسیج شدهاند تا اجرای این طرح محقق شود، عدهای نیز از فرهنگسازی برای افرایش جمعیت، تبلیغ دینی برای این موضوع و ترویج شعار”هرآنکس که دندان دهد نان دهند” سخن میگویند؛ اما این طرحهای تشویقی برای خانوادههای عادی هم تسهیلاتی پیشبینی کردهاند؛ چیزهایی مثل اجرای کامل طرح آتیه فرزندان یا پرداخت وام قرضالحسنه “فرزند” به مبلغ یکصد میلیون ریال به خانوادهها برای فرزندان سوم تا پنجم با بازپرداخت ده ساله و بدون الزام به سپردهگذاری توسط بانکهای عامل، بر مبنای نرخ پایه سال ۱۳۹۱.
اکنون جامعه ایران در برابر انتخابی بزرگ قرار گرفته است؛ پذیرفتن مشوقهای فریبنده، به امید ایجاد نسلی تازه که خلاء احتمالی نیروی کار و بحران سالمندی جمعیت را حل کند یا احتمال آیندهای مبهم برای این نسل که زیرساختهای مناسب آموزشی، اقتصادی و اجتماعی آن هنوز فراهم نشده و ممکن است متولدان آخرین دهه این قرن را با بحرانی غیرقابل کنترل روبهرو کند.
علاوه بر این، قرار است دولت بر اساس سن مادر و تعداد فرزندان، به خانوادهها سکه طلا هدیه بدهد. همچنین، این مصوبه درمان ناباروریهای اولیه و ثانویه را نیز زیر پوشش كامل بیمهای برده است. این دغدغه بسیاری از خانوادههای نابارور بود که اکنون برای تحقق طرح افزایش نسل در ایران، سرانجام مورد توجه قرار گرفته است.
جامعهشناسانی مانند سعید پیوندی، معتقدند موقعيت ژئوپليتيکی ايران در منطقه باعث شده که مسئولان حکومتی که این کشور را مرکز جهان اسلام میدانند، بخواهند این کشور پر جمعيت باشد تا ايران شيعه، در برابر کشورهای سنی قدرت برتر به حساب بیاید. همچنین، نگرانی دیگر مسئولان، تحولات مهم جامعهشناسانه است که رفتارهای جمعيتی يکی از نشانههای آن است.
سعید پیوندی مینویسد: “واقعيت اين است جامعه ايران هر روز بيشتر از الگوی اجتماعی مطلوب مسئولين فاصله میگيرد و بسياری از ارزش های سنتی مربوط به خانواده، زنان و جوانان دستخوش دگرگونی جدی شدهاند.”
به اعتقاد این جامعهشناس، رفتارهای جمعيتی جديد بيش از هر چيز جايگاه خانواده در شکل سنتی آن را ضعيف کرده و بالا رفتن سن متوسط اولين ازدواج در عمل به معنای رواج روابط زن و مرد در خارج از چهارچوب سنتی است.
گویا مسئولان ایرانی میدانند که مطرح کردن این استدلالها که “سیاستهای كنترل جمعیت سبب تغییر شكل هرم جمعیتی كشور شده و اگر روند كاهش زاد و ولد در ایران به شكل كنونی ادامه پیدا كند تا 50 سال آینده ایران گرفتار كمبود جمعیت و در سالهای بعد، گرفتار پدیده انقراض نسل خواهد بود”، در شرایط کنونی اقتصادی و فرهنگی، استدلال چندان محکمی نیست و باور به افزایش نسل برای قدرتمند کردن امت اسلام و نسل شیعه هم در بخشهای وسیعی از اجتماع، کارکرد سابق خود را از دست داده است.
اکنون جامعه ایران در برابر انتخابی بزرگ قرار گرفته است؛ پذیرفتن مشوقهای فریبنده، به امید ایجاد نسلی تازه که خلاء احتمالی نیروی کار و بحران سالمندی جمعیت را حل کند یا احتمال آیندهای مبهم برای این نسل که زیرساختهای مناسب آموزشی، اقتصادی و اجتماعی آن هنوز فراهم نشده و ممکن است متولدان آخرین دهه این قرن را با بحرانی غیرقابل کنترل روبهرو کند.
بسیار متاسفم که شما برای مقاله ی خودتان هم که مقاله ی خوبی است، به سبک ج.ا. که همه چیز را به شکل ابزاری مورد سو استفاده قرار می دهد تا منافعش را تامین کند از شعر فردوسی سو استفاده کرده و آن را به شکل *** تغییر داده و در جهت اهداف خود به چاپ رسانده اید. برای مردمی که درصد کتاب خواندن آنها از چند دقیقه در سال تجاوز نمی کند، باور خواهند کرد که فردوسی بزرگ اینگونه احمقانه و مضحک شعر می گفته است. این شعر که اصل آن چنین است: زنان را بود بس همین یک هنر نشینند و زایند شیران نر در واقع اگر این شعر واقعن مال فردوسی باشد، باز هم نشان دهنده ی احترامی است که فردوسی برای زنان قایل است (همسر خودش در جمع آوری منابع برای شاهنامه و اگر نه در گفتن اشعار که آنهم مطمئن نیست، چرا که خیلی از همسران بزرگان به آنها در نوشتن شاهکارهایشان کمک کرده، اگر تمام آنها را بوجود نیاورده باشند، بسیار کمک کرده است). چرا که می گوید تمام هنرهای دیگر زنان مازادی بر این هنر زاییدن امثال رستم و سهراب و سیاوش است. این هنری که یکتا هنر است و مردان را به دستیابی آن را راهی نیست. این شعر به هیچ عنوان تحقیر زنان نیست که بزرگداشت آنان است که با وجودی که به این هنر کامل به طوری فطری آراسته اند، باز هم به زیور هنرهای دیگر آراسته اند. لطفن بزرگان ایران را پاس دارید، فردوسی که خود بزرگ بزرگان است.
حماسه ایرانی / 26 October 2012
فردوسی یک انسان شاعر بوده و متعلق به قرون گذشته… تعجب آور است که بعضی متن او را متن الهی فرض می کنند و بر فرض وجود اشکال در متن آنرا تحریف شده می نامند و در مقام تفسیر بر می آیند. درست مثل قران که می گویند فلان قسمتش بعدا وارد شده و ممکن نیست و سپس تفسیرش می کنند. شاهنامه وحی نیست فردوسی هم پیامبر نیست. وای به روزی که بعد از مسلمین از دست فردوسی پرستان انسانها به زندان بروند. تقدس سازی نکنید
کاربر مهمان / 27 October 2012
استاد خالقی:
درشاهنامه چنان ستایشی اززنانی همچون رودابه، تهمینه، گورد آفرید مطرح می شود که دردیگرآثارادبیات پارسی قابل مشاهده نیست. اگرهم درجایی ازشاهنامه زن ستیزی وجود دارد نمی توان به فردوسی نسبت داد. چرا که زنانی بزرگ در شاهنامه حضور دارند و چنینی فرضیه ای انصاف نیست.
اين يك شعر تقلبى است كه به هيچوجه در شاهنامه هاى اوليه وجود نداشته و چند صد سال بعد وارد بعضى از شاهنامه ها شده است
آنتی فمنیست / 26 October 2012
اصلا مطلب را نخوانده منتقد شده اید. به جای اصل موضوع شده اید فردوسی پرست؟ حالا چه فرقی می کند که فردوسی این شعر را گفته یا نگفته؟ تازه موردهای دیگر هم هست از شاعران ایرانی.
کاربر مهمان / 27 October 2012
نویسنده نوشته: فردوسی سروده….
سرودن چیزی به معنای اعتقاد به آن نیست، اما برایندی از اعتقادات آن دوران هست. یعنی حتا اگر فردوسی را دارای این عقیده ندانیم(که در ان هم شک هست) دست کم این زن ستیزی در افکار آن دوران وجود داشته. ستایش از زنان در اشعارش بوده، زن و اژدها هر دو در خاک به هم را سروده. این شیوه برخورد همان روشی است که حکومت ایران در پیش می گیرد: تلاش برای شیعه نشان دادن فردوسی یا دیگر شاعران. در بزرگی شاعران ایرانی شکی نیست، اما آنها مقدس نیستند. اگر تاریخ و ادبیات ما منزه از رن ستیزی بود که حالا میراث آن برای ما به جا نمیماند.
سهراب / 27 October 2012
ای بابا! کی نویسنده گفته این شعر یا فردوسی زن ستیز هست؟ مطلب رو کامل بخونید. اگه رویکرد جمهوری اسلامی پرورش سرباز برای اسلامه، خب این شعر شاهنامه هم همینو می گه: هنر زنان اینه که شیران یا گاوان نر بزایند برای مملکت شان. خب اصلا فرض زن ستیزی نیست. می گه حالا هم مردان و هم زنان بسیج شدن که سرباز برای اسلام بزایند. حمهوری اسلامی هم برای بزرگداشت زنان می گه این هنر زاییدن سهراب و سیاوش و … خاص زنانه. عزیزان موضوع چیز دیگه ایه.
سهراب / 27 October 2012
۱- در آغاز «گفتار اندر گذشتن سیاوخش بر آتش»:
همی خواست دیدن در راستی / ز كار زن آید همه كاستی
چن این داستان سر بسر بشنوی / به آید ترا گر به زن نگروی
(چ. خالقی، ج ۲، برگ ۲۳۴، ب ۴۷٦ـ ۴۷۵)
۲- رستم هنگامی كه از كشته شدن سیاوش، كه سوداوه عامل اصلی آن بود، باخبر میشود چنین میگوید:
كسی كو بود مهتر انجمن / كفن بهتر او را ز فرمان زن
سیاوش ز گفتار زن شد به باد / خجسته زنی كو ز مادر نزاد
(چ. خالقی، ج ۵، برگ ۳۸۲، ب ۴۹ـ ۴۸)
۳- كیكاوس به سفارش سوداوه از سیاوش میخواهد كه به شبستان او در میان زنان رود. سیاوش به پدر میگوید:
چه آموزم اندر شبستان شاه؟ / به دانش زنان كی نمایند راه
(چ. خالقی، ج ۲، برگ ۲۳، ب ۱٦۱)
۴- باز هم درباره ی سوداوه:
برین داستان زد یكی رهنمون / كه مهری فزون نیست از مهر خون
چو فرزند شایسته آمد پدید / زمهر زنان دل بباید برید6
چ. خالقی، ج 2، ص 239، ب 558ـ557)
۵- افراسیاب میگوید (رك. بخش الف، شماره ی ٦)
كرا از پس پرده دختر بود / اگر تاج دارد بد اختر بود
٦- انگشتری رستم به دست بیژن میافتد و او درمییابد كه به زودی از بند چاه رها میشود. پیش از آن كه این راز را نزد منیژه برملا كند، میگوید:
كه گر لب بدوزی ز بهر گزند / زنان را زبان هم نماند به بند
(چ. خالقی، ج ۳، برگ ۳۷٦، ب ۹۸۳)
۷- كتایون، دختر قیصر روم، عاشق گشتاسپ، پادشاه كیانی میشود و آن گاه كه قیصر از ماجرا آگاه میگردد:
چنین داد پاسخ كه دختر مباد / كه از پرده عیب آورد بر نژاد
اگر من سپارم بدو دخترم / به ننگ اندرون پست گردد سرم
هم او را و آن را كه او برگزید / به كاخ اندرون سر بباید برید
(چ. مسكو، ج ٦، برگ ۲۳، ب ۲۵۵ـ ۲۵۳)
۸- چنین گفت با مادر اسفندیار / كه نیكو زد این داستان هوشیار
كه پیش زنان راز هرگز مگوی / چو گویی سخن بازیابی به كوی
به كاری مكن نیز فرمان زن / كه هرگز نبینی زنی رای زن
(چ. خالقی، ج ۵، برگ های ۲۹۵ـ ۲۹۴،ب ۴۰ـ ۳۷)
۹- بهمن نزد پدرش اسفندیار از دلاوری های رستم میگوید و:
ز بهمن برآشفت اسفندیار / ورا بر سر انجمن كرد خوار
بدو گفت كز مردم سرفراز / نزیبد كه با زن نشیند به راز
(چ. خالقی، ج ۵، برگ ۳۳۰، ب ۴٦۵ـ ۴٦۴)
۱۰- روزبه، موبد بهرام گور درباره ی این پادشاه زنباره میگوید:
نبیند چنو كس به بالای و زور / به یك تیر بر هم بدوزد دو گور
تبه گردد از خفت و خیز زنان / به زودی شود سست چون پرنیان
كند دیده تاریك و رخساره زرد / به تن سست گردد به لب لاژورد
ز بوی زنان موی گردد سپید / سپیدی كند در جهان ناامید
جوان را شود گوژ بالای راست / ز كار زنان چند گونه بلاست
به یك ماه یك بار آمیختن / گر افزون بود خون بود ریختن
همین بار از بهر فرزند را / بباید جوان خردمند را
چو افزون كنی كاهش افزون كند / ز سستی تن مرد بیخون كند
(چ. مسكو، ج ۷، برگ ۳۴۹، ب ۷۷۷ـ ۷۷۰)
این ها را هم دکتر خالقی خودش تایید کرده که در متن هست.
سهراب / 27 October 2012
ما ایرانی ها عادت داریم که بچسبیم به فرعیات… سرمان را این جور گرم می کنند و کار خودشان را پیش می برند. حالا شده حکایت فردوسی. در مثل مناقشه نیست.
نگین شمسایی / 27 October 2012
فردوسی هم نژاد پرست بوده و هم زن ستیز، به عرب و ترک و مازندرانی هم هر چه خواسته گفته است.ناگفته نماند هر کسی در تاریخ آمده دستی در این کتاب برده. و بی خودی نیست که همه کشورهای همسایه از ما متنفرند. تا قدرتی پیدا میکنند دوست دارند بخشی از ایران را به اشغال در آورند.
کاربر مهمان / 28 October 2012
راسش ما نفهمیدیم که چرا فرزند آوری در یک نظام ایدئولوژیک مایه تفاخر است! اما هینقدر روشن است که مطلب شما از ایدئولوژیک ترین نوشته هایی بود که این روزها می شود خواند. استفاده ایدئولوژیک از داستان افزایش جمعیت برای اثبات بر حق بودن یا باطل بودن یک تفکر سیاسی. آخر مقاله شما همین را می خواست بگوید دیگر. غیر از این است؟ این یعنی پیام ایدئولوژیک.
میم / 28 October 2012
در فرهنگ فردوس همه مردان هم یک مشت وحشی اند فقط یک کار بلدند،شمشیر بردارند و بزنند تو سر و کله همدیگر.چشم در بیارند و سر ببرند.
المیرا
کاربر مهمان / 28 October 2012
***اكر مطلبي فمينيستي بنويسيد ان را هم مشخص كنيد مثلا رابطه زن و شاهنامه از ديدكاه فمنيسم و يا سياست هاي جمعيتي ايران از ديدكاه فمينيستي تا خواننده بداند كه با جه نوع متني سروكار داشته و نويسنده به شاهنامه با عينك فمينيسم يا كمونيسم و…نكاه كرده تا براي خواننده سؤتفاهم ايجاد نشود كه اين نوشته متني علمي و يا بيطرفانه درباب اين مسايل است. با تشكر
کاربر مهمان / 28 October 2012
تنها راه مقابل با این سیاست دولت ایران این هست که خانوادهها بیشتر از دو فرزند نداشته باشند و به وسوسهٔ سکه طلا و امتیازهای دیگر نیفتند. این را همه دیگه میدانند که داشتن فرزند بیشتر احتیاج به منابع مالی بیشتر داره و با این وضع اقتصادی کسی نمیتونه بیشتر از دو فرزند داشته باشه، اگر چه یک فرزند مناسب تر هست. جامعه ایران نباید اجازه بده که کسان دیگری براش فکر کنند
کاربر مهمان / 28 October 2012
تشکر از سهراب برای اطلاعات روشنگرش. دست شما درد نکند
کاربر مهمان / 28 October 2012
واقعا متاسفم بحث به این مهمی را رو با یک شعر جعلی از فرزانه توس به بیراهه کشیدید واقعا از شما اهل قلم بعیده خوبه یک کم مطالعه داشته باشید. واقعا متاسفم عظمت فردوسی رو با نژادپرستی و زن ستیزی درآمیختید…
کاربر مهمان / 28 October 2012
شونیست ها در یک تناقض بزرگ گیر افتاده اند. اگر بگویید شاهنامه جعلی است و توسط کسروی ها بر حسب نیاز ایدیولوژیک فاشیستی زمانه دستکاری شده به کتاب مقدسشان بر می خورد و شاهنامه را مساوی تاریخ میدانند. اگر محتوای ««زن سیزی »»و ««نژادپرستی»» و ««جنگ ستایی»» آن را نشانشان دهید از جعلی بودن آن سخن خواهند گفت.
هیچ زبان و نژادی بر دیگری برتری ندارد.
زن مساوی مرد است و داری احترام و حقوق مساوی.
مقدس از صلح و دوستی هیچ چیز وجود ندارد.
کاربر مهمان / 28 October 2012
فلسفۀ جمهوری اسلامی از فرزند بیشتر با علم به این که بهیچوجه نمیتونن تحصیلات اونا رو فراهم کنن اینه که بر تعداد مردم بیسواد اضافه بشه تا بتونه به طرفداران گمراه خود هرچه بیشتر افزون کنن و به منبع بزرگ انسانی تحت فرمانشون برای دست درازی به جان و مال مردم دیگه چه در داخل چه در خارج کشور دست پیدا کنن!
آذرخش
کاربر مهمان / 29 October 2012
اول مشکل بیکاری این 75 میلیون رو حل کنن تا از همین الآن نگران این نباشیم که اگه بچه دار شدیم باید اونو برای تحصیلات و کار به کدوم قاره بفرستیم. خجالت هم خوب چیزیه
کاربر مهمان / 02 November 2012
اول مشکل بیکاری این 75 میلیون رو حل کنن تا از همین الآن نگران این نباشیم که اگه بچه دار شدیم باید اونو برای تحصیلات و کار به کدوم قاره بفرستیم. خجالت هم خوب چیزیه
کاربر مهمان / 02 November 2012
دوباره اقای خامنه ای مخواهد زنان را در گوشه خانه هایشان زندانی کند و انها را به بچه داری مشغول کند باید بنگم کور خونده دیگه اون دوران تمام شد ما نمی خواهیم بچه هایمان مثل بچه های سومالی گرسنه بمونن
کاربر مهمان / 28 November 2012