از مجموعه وبینارهای مهرداد وهابی، استاد اقتصاد در دانشگاه سوربن شمالی
درباره اقتصاد سیاسی غارت
موضوعهای جلسه دوم (جمعه ۱۵ فروردین / ۳ آوریل ۲۰۲۰)
- مختصات چهارگانه اقتصاد سیاسی به مثابه حوزه تولید و تخریب ثروت
- اقتصاد سیاسی غارت: سرمایه داری سیاسی پیش و پس از سرمایه داری صنعتی
◄ ویدئوی وبینار:
این وبینار در ادامه وبیناری است که هفته پیشتر برگزار شد. و باز در جمعه هفته آینده ادامه خواهد یافت.
پس از گفتار امکان پرسش و پاسخ فراهم است. ویدئوی هر وبینار پس از انجام در سایت زمانه گذاشته خواهد شد.
در زیر مطلب مربوط به این وبینار هم میتوانید پرسشهایتان را به صورت کامنت وارد کنید.
توضیح بیشتر درباره وبینار و ویدئوی جلسه اول در اینجا
درباره سخنانی که در نشست 11 فرورین گفته شد.
1ـ آقای دکتر فرمودند « در دهههای اول سده بیست و یکم که قیمت نفت به اوج خود رسیده بود، ایرانیان متعلق به طبقه متوسط از وضعیت خوبی برخوردار بودند.»!…« اشتغال از زمان شروع تحریمها در مه ۲۰۱۸ افزایش داشته است»!
ولی ما که از وضعیت خوب و افزایش اشتغال اثری ندیدیم، اگر شوخی نمیکنید، برپایه کدام اطلاعات و از چه منبعی چنین ادعاهایی میکنید؟!
2 ـ گفتند « در بودجه سال ۹۹ افزایش ۱۵ درصدی حقوق کارکنان و کارمندان دولت پیشبینی شده بود و این در حالی است که به احتمال زیاد قیمتها حدود ۳۰ درصد افزایش پیدا خواهند کرد»!
ولی 1۵ درصدِ چه مبلغی؟ مبلغ پایه کدام و چقدر است؟ دوم، تا کنون که افزایش قیمت ها برخلاف ادعای حکومت بیش از اینها بوده.
3 ـ گفتند « وامهایی تا سقف ۲۰ میلیون ریال (کمابیش برابر با قدرت خرید ۱۲۰۰ دلار)» ! ولی آیا 20 میلیون ریال برابر1200 دلار است؟! آقای دکتر! شوخی میکنید ؟!
4 ـ گفتند « قرار است بخشی از کسری بودجه سال ۹۹ با افزایش ۱۵۰ درصدی فروش اوراق قرضه دولتی نسبت به سال ۹۸ جبران شود.» ! در جای دیگر گفتند «میزان نقدینگی در جامعه کم نیست اما شاید مردم ترجیح بدهند با پول خود قمار کنند تا آن را به دولت قرض بدهند.»
ولی مردم که پول خرید ندارند، وابستگان به حکومت هم پولشان را اینجاها هدر نمیدهند ! باز هم بانک ها هستند که ابزار کارند! نتیجه همان میشود که تا کنون شد. نقدینگی بالا است ولی در دست وابستگان به حکومت.
۵ ـ (نمیدانم ایشان گفتند «ارزهای خارجی» یا در ترجمه چنین نوشتند! مگر ارز داخلی هم داریم؟!)
فرمودند « اعتماد عمومی به عملکرد دولت به شدت کاهش پیدا کرده است»، سپس « میزان اعتماد عمومی به حکومت در طول سالها و اندک اندک رو به کاهش بود» !
شما دولت را بجای حکومت گرفتید ! ولی قدرت در جای دیگری تمرکز یافته. این دولت با دولت دیگر کشورها فرق دارد. دوم، مردم پس در این چهار دهه که با جنایت و خیانت حاکمان گذشت، به حکومت اعتمادی نداشتند، مگر اقلیت کوچک ولی مسلح حزب الهی که بسیاری از آنها در جنگ قدرت کنار زده برخی هم مخالف شدند. هربار که فرصتی دست دهد مردم بی اعتمادیشان را بروشنی اعلام میکنند. شما خیال میکنید مردم تازه بی اعتماد شدند!
یک اشکال بزرگ سخنان شما همین است که نه معنی «مردم» در ایران را درست میدانید و نه میدانید دولت چه معنایی دارد و نه حکومت را میشناسید! آنچه بعنوان اطلاعات بیان میکنید هم با واقعیت ها فاصله بسیار دارند، نتیجه گیریها هم نادرستند.
7ـ نوشتید « آیا در دوره پس از بحران تغییری در نگاه بخش سیاسی به بدنه تخصصی کشور ایجاد خواهد شد؟ یا همچنان محافظهکاران تصمیمگیرندگان اصلی کشور باقی خواهند ماند؟»، آنگاه فرمودید « حرفهایها را به میدان بیاورید» ! و « . . . خواهان ایرانی هستند که به تخصصها و مهارتهای آنها ارج بگذارد و تماس خود را با دنیای بیرون حفظ کند. » از این گونه سخنان در جاهای دیگر هم گفتید که تکرار نمیکنم.
با این سخنان ثابت کرده اید که ایران و رهبر حکومت اسلامی و سپاه و دیگر مراکز قدرت را نمی شناسید. گویا خبر ندارید که حفظ حکومت اوجب واجبات است، از حفظ اسلام هم واجب تر! ایران را که در آغاز دهه 60 گفتند نمی خواهیم (البته انواع سرمایه ها و ثروتش را بله). بدون توجه به این واقعیتها سخن میگویید. هر اندازه هم متخصصان و حرفه ایها بکار گرفته شوند، برای اوجب واجبات است ، نه برای ملت.
9ـ گفتید «جمهوری اسلامی موفق شده است از آنچه مخالفان رژیم پیشبینی میکردند، یعنی سقوط رژیم در اثر مشکلات اقتصادی و سیاسی، جان به در ببرد.».
تازگی ندارد، چهار دهه است که موفق است، با سرکوب و کشتار و زندانی و شکنجه کردن و با پایمال کردن حقوق مردم از جمله حق اطلاعات و انتقاد! گویا حدود دوسال پیش سخنان خامنه ای را در جمع سران سرکوبگران نشنیدید.
10 ـ . . .
به بقیه سخنانتان نمی پردازم. ولی در پایان این را عرض کنم که این حکومت نیاز به دشمن و بحران دارد، و میخواهد مردم گرسنه و تهیدست باشند، تا خود بماند. شما بکلی با اوضاع ایران بیگانه اید. نمیدانید در باره کدام کشور و چگونه حکومت و حاکمانی سخن میگویید.
بابکان / 03 April 2020
با سلام و خسته نباشید، سخنرانی های دکتر وهابی بسیار آموزنده و جالب است و البته جای انتقادی هرچند کوچک را دارد، آنجا که مطرح میکند: “شناخت ارائه شده و آنچه در باره ی اقتصاد مطرح شده و میشود، علم به مفهوم : science نیست بلکه دانایی و شناخت به مفهوم: Knowledge است. ولی علم به مفهوم پاکت کاملی از شناخت در یک حوضه فی المثل اقتصاد با همه ی پیچیدگی هایش نیست. به داده های شناخت علمی در هر حوضه ای از شناخت بویژه اقتصاد، همیشه داده های جدیدی افزوده میشود.
برای مثال انباشت اولیه در ایران و تشکیل بازار واحد داخلی، نقش دولت همان رنگ و بوی نوع کلاسیک انگلستان را نداشته است. ولی نگاهی علمی به چگونگی تسلط شیوه ی تولید سرمایه داری در ایران و ویژگی هایی که چنین تسلطی و اساسا عصری که این شیوه ی تولید در ایران تسلط یافته است و همچنین تفاوت آن با انگلیس، آلمان، ژاپن، آمریکا و یا کانادا و غیرو..بدون توجه به داده های شناختی ارائه شده توسط مارکس، غیر ممکن است.
اگرچه دکتر وهابی به بحث مارکس در رابطه با انباشت اولیه و مسئله غارت ثروت دهقانان توسط بورژوازی انگلیس که مارکس بورژوازی را حتی با دزداناساطیری مقایسه میکند، اشاره دارد. ولی این بحث که مارکس به غارتهای عصر ما برای مثال دولت غارتگر فعلی ایران- که البته غارت تنها یک جنبه از کاراکتر دستگاه دولت ج. ا. ایران بمثابه ی بزرگترین سرمایه دار صنعتی- تجاری- مالی، نظامی و غارتگر…، و یا غارت ثروت مردم لیبی توسط دولتهای فرانسه، امریکا، کانادا و… ،غارت ثروت و منابع مردم افغانستان و یا عراق و همچنین غارت ثروت مردم یهودی تبار در آلمان فاشیستی و یا نقش حاکمیت استالینیستی که به نام سوسیالیسم بوسیله ی حزب و دولت شکل دیگری از انباشت اولیه سرمایه داری را اینبار در قرن نوزدهم به میلیونها دهقان و همچنین کارگر و اعضای حزب بلشویک و کمونیستها و مهاجرین سایر کشورها اعمال کرده بود و توسط شارل بتلهایم بطور جامع مطرح شده است، انتظاری غیر علمی از مباحث علمی و ابزار و شیوه و اسلوب علمی مارکس است.
پرسش دیگری در این رابطه میتوان مطرح کرد که شاید مستقیما، موضوع بحث این جلسه نیست، مربوط به آینده و وظایف آتی جنبش اجتمایی- سیاسی ایران است. موضوعی که در مباحث مربوط به “نقد اقتصاد سرمایه داری در جوامعی چون ایران” در نوشته های روشنفکران مترقی و جریانات چپ ما مطرح نشده و به سادگی از آن چشم پوشی می شود، این است که آیا رابطه ی اقتصادی آلمان با ایران همان رابطه ای است که اقتصاد آلمان با آمریکا، فرانسه و یا چین دارد؟
این کافی نیست که گفته شود: “در ایران شیوه ی تولید سرمایه داری مسلط است”.
چگونگی رابطه ی اقتصادی- نظامی- امنیتی و… در کشوری چون ایران بعد از یک انقلاب از نظر سیاسی پیروزمند، با کشور های امپریالیستی روشن نیست. جامعه ای چون ایران که اقتصادش در بیش از یک قرن در همه ی حوضه ها ی تولیدی، صنعتی، تجاری، مالی، نظامی – از گوشت تا گندم، از موتور ماشین آلات اتومبیل، لوازم الکترونیکی، داروها، اسلحه، ….-..در وابستگی تبعیت آمیز قرار دارد، کارکرد اقتصاد ایران بویژه در ارتباط با گروهبندی های مختلف سرمایه ی مالی در فردای انقلاب چگونه خواهد بود؟ وابستگی تبعیت آمیز، واقعیتی است که بسیاری از جنبه ها، ویژگی های آن و تاریخ شکلگیری اجتناب ناپذیر آن روشن نشده است.
با احترام حامد
حامد / 07 April 2020