پاسداران علاقه خاصی به تشکیل قرارگاه دارند، قرارگاه بعلاه دسته‌های بسیجی و هیئتی. همین شیوه الان دارد برای مقابله با کرونا به کار می‌رود.

اگر مردم زنده می‌مانند علی‌رغم بد کار کردنِ دولت است، نه به دلیلِ کار کردن آن. کارشناسان واقعی و دلسوزان و کادر زحمتکش است که مبارزه با کرونا را پیش می‌بردند، با وجود کمبود امکان‌ها و دخالت‌های آخوندها و نظامی‌ها.

اگر قم را قرنطینه کرده بودند و همان یک و ماه نیم پیش مقررات سخت‌گیرانه کنونی را برای پیشبرد فاصله‌گیری اجتماعی به کار بسته بودند، وضع این گونه وخیم نبود.

جلسه “ستاد ملی مبارزه با کرونا”

 مسعود نمکی وزیر بهداشت ایران می‌گوید: وزارت بهداشت در اواخر آذرماه سال گذشته بود که از شیوع ویروس کرونا آگاه شد. او یادآور می‌شود که این موضوع را همان زمان به اطلاع مسئولان بالادستی نظام رسانیده است. شاید گفته‌ی او پاسخی باشد به دروغ‌های مکرر و مداوم حسن روحانی که مدعی است اطلاع او از شیوع کرونا به سی‌ام بهمن ماه سال پیش بازمی‌گردد.

داستان “ستاد ملی مبارزه با کرونا”

 نخستین روزهای اسفندماه سال گذشته بود که حسن روحانی رئیس جمهور نظام طی حکمی مسعود نمکی را به ریاست “ستاد ملی مبارزه با کرونا” منصوب کرد. این ستادِ سیزده نفره را از اعضای هیأت وزیران راه انداخته‌اند. حتا رئیس سازمان حج و اوقاف کشور نیز در آن عضویت دارد. شاید هم رئیس این سازمان را برای آن به عضویت ستاد در آورده‌اند تا شاید او بتواند از این راه امامزاده‌ها و آستان‌های مقدس کشور را به تعطیلی بکشاند. همچنین از فرستادن کاروان‌های زیارتی به مکه و “عتبات” جلوگیری به عمل آورد. به هر حال، مدیرانِ آخوند و چند شغله‌ی دستگاه عریض و طویل حج و اوقاف ماه‌ها است که همچون قبل از بی‌کاری خود مگس می‌پراکنند.

 در ضمن، تشکیل ستاد مبارزه با کرونا از همان ابتدا خشم مدیر حوزه‌ی علمیه‌ی قم را برانگیخت. اعتراض او بیش‌تر به آنجا باز می‌گردد که چرا برای عضویتِ خودِ او در این ستاد ملی، جایگاهی در نظر نگرفته‌اند. چون در ایرانِ جمهوری اسلامی رسم را بر آن نهاده‌اند که کنار هر یک از مدیران بالادستی حکومت آخوندی را هم بنشانند. آنوقت تمامی این مدیران، تمکین بی‌چون و چرا از همین آخوندهای هزار شغله را امری واجب و لازم می‌شمارند. گفتنی است که دغدغه‌ی آخوندها بیش از همه به چند و چون کفن و دفن مردگان کرونا بازمی‌گردد. تا مبادا این مرده‌ها از موضوع تلقین و نماز میت بی‌بهره بمانند. در فضای همین تلقین و نماز میت است که روحانیان شیعه بهشت و آخرتِ پیروان خود را تضمین نموده‌اند. پدیده‌ای که به سهم خود در نهایت به رونق کسب و کار روحانیان می‌انجامد.

 از سویی دولت حمایت مالیِ کارسازی از ستاد ملی مبارزه با کرونا به عمل نمی‌آورد. چون به دلیل تحریم و خودتحریمی کفگیرهای مالی دولت به تهِ دیگ خورده‌اند. به منظور چاره‌اندیشی از چنین آسیبی به زودی “اوراق مشارکت کرونا” در بورس تهران عرضه خواهد شد.

 بیست و دوم اسفندماه سر و کله‌ی سرلشکر محمدحسین باقری در تلویزیون جمهوری اسلامی پیدا شد که خیلی شتاب‌زده تشکیل “قرارگاه بهداشتی و درمانی مقابله با کرونا” را اعلام نمود. او مدعی بود که همراه با تعطیلی عمومی فروشگاه‌ها، ظرف بیست و چهار ساعت آینده خیابان‌های تهران را خلوت خواهد کرد. به همین دلیل هم خیلی زود مردم به نانوایی‌ها و فروشگاه‌های شهر یورش بردند تا شاید ذخیره‌ی کافی برای قرنطینه شدن آن‌ها فراهم شود. ولی باد تندی که سرلشکر باقری راه انداخته بود فوری فروکش کرد و دیگر خبری از ماجراهای نظامی او شنیده نشد. چون او خواسته و ناخواسته پایش را به گلیم اقتدار حسن روحانی کشانده بود. درنتیجه فردای همان روز حسن روحانی در تلویزیون خودمانی حکومت ظاهر شد و به مردم یادآور گردید که فروشگاه‌های بزرگ و نانوایی‌ها هرگز تعطیل نخواهند شد.

انواع قرارگاه‌ها و اظهار فضل‌های رهبر و رئیس جمهوری

 روحانی همسو با رهبر نظام این فکر را دنبال می‌کند که واحدهای تولیدی، ادارات و بانک‌ها برای همیشه باید باز بمانند و به فعالیت عادی خود ادامه دهند، راهکاری که خواست و اراده‌ی ستاد ملی مبارزه با کرونا را به چالش می‌گیرد. رهبر و حسن روحانی علی‌رغم آنکه ستادهای جور واجوری را برای تبلیغ رسانه‌ای راه می‌اندازند، ولی ضمن گفتار و رفتار سیاسی خودشان نقش فرادست ستادهای اجرایی را به پیش می‌برند. در واقع آنان در نقشی از خبره و کارشناس، هر ستاد و قرارگاهی را به عملیاتی شدن رهنمودهای خود فرامی‌خوانند. پیداست هر دوی آن‌ها اصل را بر این نهاده‌اند که اعضای ستاد کرونا هرگز چیزی از ایمن‌سازی جامعه و بهداشت محیط زیست انسان‌ها نمی‌فهمند. در نتیجه به خود حق می‌دهند که به هدایت همیشگی اعضای ستاد بپردازند.

 اینک ستادها و قرارگاه‌ها همچنان در هر گوشه‌ای از کشور که بگویی گسترش می‌یابند. هرکسی مستقل از دیگران پرچمی برافراشته است تا اهداف تبلیغی و سیاسی خودش را به پیش ببرد. حتا حزب‌الله لبنان هم از این رویکرد تبلیغی و سیاسی بر کنار نمی‌ماند. چون آنان هم پرچم رنگ و رو باخته و زرد خودشان را بر دوش گرفتند و در خیابان‌های قم نمایش ضد عفونی کردن شهر را به اجرا گذاشتند. در تهران هم نیروهای امنیتی با تانکرهای آب‌پاش خود پا به میدان نهادند. ولی این بار هدف آن نبود که مردم معترض را از کف خیابان‌ها پس برانند. چون نمایشی را به اجرا می‌گذاشتند که گویا دارند خیابان‌ها را گندزدایی می‌کنند. به طبع نمایش‌هایی از این دست، همیشه با خود شوخی و استهزای مردم عادی را هم در پی داشته است. جدای از این، “بسیجیان یگان فاتحین” نیز اجرای نمایش‌هایی از این نوع را در خیابان‌های شمالی شهر تهران مغتنم شمردند.

تئوری توطئه

عده‌ای در خصوص شیوع ویروس کرونا پای توطئه را پیش کشیدند. تا آنجا که مدعی شدند امریکا علیه جمهوری اسلامی جنگ بیولوژیک راه انداخته است. این موضوع به دل رهبر نظام هم نشست. حتا بعدها آمدند همین موهومات را تئوریزه کردند و به عبارتی روشن‌تر دستمایه‌هایی به ظاهر علمی نیز برای آن تراشیدند. تبلیغ کردند که آمریکایی‌ها دارند این ویروس را روی ژن ایرانی‌ها آزمایش می‌کنند. اما هرگز نگفتند که آمریکایی‌ها از این همه تلاش خود می‌خواهند به چه هدفی برسند. از این‌جا بود که به ظاهر حفظ حریم ایرانی و ایرانیت از سوی شترمرغ‌های حاکمیت اصل قرار گرفت. همان‌هایی که نه تبار و تمدن ایرانی را، آنسان که در تاریخ‌نویسی مرسوم از آنها سخن می‌رود، قبول دارند و نه اینکه هویت مستقل ایرانی را. چنانکه در سنتی از “امام راحل” به این نتیجه‌ی فقهی و نامردمی دست یافته‌اند که رهبر کشور به حتم باید از جماعت “سید” انتخاب شود.

در همین راستا اخباری هم از شکل گرفتن “قرارگاه زیستی” رسانه‌ای شده است. قرارگاه زیستی را نیز مدیران پدافند غیر عامل کشور در ارتش جمهوری اسلامی راه انداخته‌اند تا به گمان خود هرچه زودتر به جنگ بیولوژیک با “دشمن فرضی” نظام بشتابند. ارتش هم سرآخر در پاسخ‌ به وهم‌گویی‌ها و وهم‌اندیشی‌های رهبر بی‌کار نماند. چنانکه خیلی زود بحث عملیاتی شدن مانوری را پیش کشید که اینک در فضای رسانه‌های تبلیغی حکومت، علیه مبارزه‌ی بیولوژیک دشمن پا می‌گیرد. اما کسی از ایشان از خود نمی‌پرسد: اگر امریکا ویروس کرونا را در ایران شیوع داده‌ است، دفع فوری و عاجل آن ضرورت می‌یابد نه اینکه برگزاری مانور و رزمایش. به هر حال، برگزاری مانور به سهم خود از واقعیتی حکایت دارد که نظامیان و امنیتی‌های درون حکومت ضمن همسویی با رهبر آن، ماهیت امریکایی پیدایی ویروس کرونا را به هیچ می‌شمارد.

نظامی‌گیری علیه ویروس

 در چنین فضایی از وهم و توهم است که ضمن مبارزه‌ی خیالی و توهم‌زا با ویروس کرونا، گونه‌هایی ویژه و منحصر به فرد از دن کیشوت‌های موهوم‌اندیش در ساختار جمهوری اسلامی بازتولید می‌شوند تا در رفتار بیمارگونه‌ی خود حقانیت گفته‌های رهبر را به ثبوت برسانند.

 ستادها و قرارگاه‌ها، سویه‌هایی از سازمان‌های موازی و نظامی جمهوری اسلامی را به نمایش می‌گذارند. ضمن آنکه با راهکارهای نظامی و امنیتی هرگز نمی‌توان به جنگ و مقابله با ویروس کرونا شتافت. تنها آموزه‌های علمی و راهکارهای بهداشتی و پیشگیرانه می‌تواند به چنین آسیب‌هایی فایق آید. ولی نظامیان جمهوری اسلامی علم و دانش امروزی را از زندگی شهروندان ایرانی کنار می‌زنند و مثل همیشه نمونه‌هایی تمام عیار از زور و قلدرمآبی ارتش و سپاه را به جای آن می‌نشانند. چون بنا به طبیعت لات‌منشانه‌ی خود همواره به این تجربه‌ی نابخردانه دست یافته‌اند که گویا به اتکای خشونت و تخریب عمومی می‌توان هر آرزویی را تحقق بخشید.


در همین زمینه