کاظم کردوانی، جامعه‌شناس:

پرسش‌های «زمانه» هوشمندانه تنظیم شده‌اند اما، در همین فاصله‌ی چند روزه‌ای که از دریافت آنها تا نوشتن همین چند خط می‌گذرد گویی چند سالی گذشته است به‌گونه‌ای‌که هرچه نوشته بودم به آب سپرده‌ام!

کاظم کردوانی: ایرانِ پس از «موقعیتِ کرونایی» دیگر ایرانِ پیش از آن نخواهد بود. وضعیتی که کشور ما در حال گذراندن است تأثیرهای شگرفی بر شکلِ آینده‌ی ایران خواهد گذاشت.

فاجعه‌ای ‌که امروز در میهن‌مان هر روز بیش از روز دیگر رخ می‌نماید و بُعدهای فزاینده‌ی آن تصویری هولناک در برابر چشمانِ حیرت‌زده‌ی ما می‌گشایند، آدمی را از هرگونه ارزیابی دقیقِ علمی بازمی‌دارند.

خاصه آنکه از سرزمینی سخن می‌گوییم که نه «دولتی» دارد و نه «صاحبی»:

− سرزمینی که  «رئیس‌جمهور» آن اِمشیِ دشمن‌کشی به‌ دست می‌گیرد و در روز سه شنبه، ۶ اسفند (پس از چند هفته پنهان‌کاری و فریبِ مردم) در نخستین جلسه‌ی ستاد مبارزه با کرونا «از کاهش مراجعه مبتلایان به بیماری کرونا به بیمارستان‌ها و افزایش درمان آنها» خبر می‌دهد و می‌گوید که از شنبه‌ی پس از آن «همه چیز به روال عادی برخواهد گشت» اما، یک روز نمی‌گذرد که وزیر بهداشت او از وارد شدن به «پیکِ» وضعیت بحرانی سخن می‌گوید؛ و همو پس ازآنکه دو هفته‌ای گُم بود و با دَگَنَکِ دیگران «ظهور کرد» روز ۲۶ اسفند بار دیگر اعلام می‌کند که از «مرحله‌ی پیکِ بیماری عبور کرده‌ایم» و «ما چیزی به نام قرنطینه نداریم. اصلاً اینکه شایع شده در تهران یا بعضی شهرها برخی فروشگاه‌ها و برخی مشاغل قرنطینه هستند، ‌اصلا چنین چیزی وجود ندارد. نه امروز قرنطینه است، نه ایام نوروز، نه بعد و قبلش و همه در کسب و کار و فعالیت خود آزادند»! و این در حالی است که دکتر زالی، رئیس ستاد فرماندهی عملیات مدیریت بیماری کرونا در تهران (که با حکم خود او به این سمت منصوب شده است)، در نشستی با تعدادی از هنرمندان گفت «کرونا “وحشی‌تر” شده و آمار مبتلایان به بیماری کرونا در تهران رو به افزایش است.» زالی همچنین هشدار داد «اگر فاز سه (تعطیلی اداره‌ها و ماندن مردم در خانه‌ها) اجرا نشود هر فردی که کرونا دارد می‌تواند دو تا ۲۰ نفر را مبتلا کند و اگر فرد مبتلا برای خرید به مغازه برود، دو نفر و اگر در داخل مترو حضور پیدا کند، می‌تواند ۲۰ نفر را آلوده کند.»؛

− سرزمینی که برخلاف همه‌ی دستورها به‌پشتوانه‌ی دست‌های نامرئیِ قدرتی نامرئی‌تر یک شرکت هواپیمایی به‌تنهایی بار انتقال وسیع ویروس را به‌عهده دارد؛

− سرزمینی که خط قرمز نه جان آدمی که «مصلحت نظام» تعریف می‌شود، «مصلحت»ی که مصلحت مردم در آن جایی ندارد؛

− سرزمینی که به‌رغم همه‌ی هشدارها و واقعیت‌های پیشِ‌رو بزرگ‌ترین مرکزهای پراکندن ویروس، مکان‌های زیارتی، از ترس ازدست‌رفتن خاصیت «شفابخشی» آنان در ذهن مؤمنان و کمرنگ شدن دایره‌ی فریبِ کاسبانِ دین همچنان گشوده می‌مانند؛

− سرزمینی که در بازه‌ی زمانی کمتر از دو هفته سه «نهاد» موازی برای مبارزه با ویروس تشکیل می‌شود! یکی به ریاست «رئیس جمهور» (اما، با فرماندهی کل وزیر بهداشت!) دیگری برای «پشتیبانی» از آن و سومی به ستاد کل نیروهای مسلح سپرده می‌شود با هماهنگی کامل با دولت!؛

−  سرزمینی که مردم آن عملاً با دو دشمن روبه‌رو هستند، یکی شیطانی نامرئی در جلد ویروسی خطرناک و دیگری ده‌ها شیطان ریز و درشت مسلط شده بر جان و مال مردم که برای آنان «مزد گورکن» از «جان آدمی» افزون‌تر است.[1]

امروز، پاسخ گفتن حتی در حدِ حدس و گمان، به پرسش‌های زمانه، اینکه:

سال آینده با چه وضعیتی روبه‌رو خواهیم شد؟

 آیا حکومت وارد مرحله‌ی گذار به دوره‌ی پس از آیت‌الله خامنه‌ای می‌شود؟

 آیا مجلس یازدهم دوره‌ای از شکل‌گیری ویژه برای تنظیم ساختار حکومت است، آیا سرداران حکومت را به دست خواهند گرفت؟

 رابطه‌ی حکومت با آمریکا به چه شکلی تنظیم خواهد شد، واکنش مردم چه خواهد بود و …؟

دستِ‌کم برای این قلم بسیار دشوار است.

به نظر من همه‌ی اینها در گرو وضعیتی است که کشور ما پس از ازسرگذراندن این موقعیتِ سخت «ویروسی» به خود خواهد دید.

− نخست، وضعیتِ جانِ مردم است و نوع چاره‌هایی است که حکومت برای حفظ جان مردم تدارک دیده یا خواهد دید.

همه به جان و دل آرزومندیم که قربانیان جانی این وضعیت هرچه کمتر باشند اما، هنوز نمی‌دانیم در صورت جهش‌های پیش‌بینی ناپذیر این ویروس (و بی‌مبالاتی‌هایی و ناکارآمدهایی‌های ساختاری حکومتی) چه بلایی بر سر مردم ما خواهد آمد. باید بیمناک فاجعه‌ای انسانی در ایران بود.

− دوم، ایران در یکی از شکننده‌ترین وضعیت اقتصادی خود پس از انقلاب قرار دارد که عنصر دیگری را هم باید بر این وضعیت اضافه کرد: بخش عمده‌ای از اقتصاد کشور در قالب نهادها و هلدینگ‌ها و بنگاه‌های تجاری و صنعتی و … عظیم در اختیار نهادهای بسیار قدرتمند رهبر حکومت و سپاه پاسداران قرار دارند که دغدغه‌ای جز افزودن بر آنها ندارند.

− سوم، مجموعه‌ی عظیم بنگاه‌ها و مؤسسه‌های کوچک و متوسطِ نزدیک به کوچک از این «وضعیتِ ویروسی» بیشترین صدمه‌ها را خواهند خورد.

− چهارم، کلیه کسانی که گذران زندگی‌شان به کارِ روزانه وابسته است (از کارگران روزمزد تا رانندگان تاکسی و دیگر صاحبان نقل‌وانتقال مثل موتورسواران تا دستفروشان و …) می‌توانند به مرزِ «بی‌هیچی» برسند.

− پنجم، دست‌ِ‌کم ۲۰ میلیون نفر از هم‌وطنان ما به شکلِ درهم‌تنیده‌ای در حاشیه‌های شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند (و این روزها کمتر کسی به حال‌وروز آنان می‌پردازد) که هم از نظر بنیه‌ی مالی و هم از نظر آگاهی‌های پزشکی در وضعیت بسیار اسفناکی به‌سرمی‌برند و آینده‌ای تاریک در انتظار آنان نشسته است.

− ششم، شکاف‌ها و گسست‌های بزرگ اجتماعی امروز بی‌شک عمیق‌تر خواهند شد و فاصله‌ی دولت و ملت شکل‌های جدیدی به خود خواهد گرفت.

در نتیجه، در چنین دورنمایی همراه با وخیم‌تر شدن اوضاع کشور هر دسته و جناحی برای حفظ خود و راندن رقیبان از مرکزهای قدرت‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی «راه‌حل»ها و نسخه‌هایی ارایه خواهد کرد و همه‌ی آنها در چنبره‌ی معادله‌های پیش‌بینی ناشدنی وضعیت کشور در شکل‌های گوناگون و بی‌شک متضاد و تناقض‌آمیز گرفتار خواهند شد. و از همه مهم‌تر گردش‌های − امروز ناروشنِ − حرکت‌های مردم است و چرخش‌های حتمی که در باورهای آنان پدید خواهد آمد.

اما، اگر درباره‌ی هیچ موضوعی نتوانیم با درجه‌ای از اطمینان سخن بگوییم درخصوصِ یک موضوع می‌توان با استواری در نظر گفت: ایرانِ پس از «موقعیتِ کرونایی» دیگر ایرانِ پیش از آن نخواهد بود. وضعیتی که کشور ما در حال گذراندن است تأثیرهای شگرفی بر شکلِ آینده‌ی ایران خواهد گذاشت.


پانویس:

[1] تعبیری وام‌گرفته از این شعر شاملو: هراس من ـ باری ـ‌ همه از مردن در سرزمینی‌ست / که مزد گورکن / از بهای آزادی آدمی / افزون باشد‎


نظرات بیشتر در مورد چشم‌انداز تحولات آینده

مردمان بی‌کنش و حاکمیت زمینه‌چین در سال ۹۹

جویا آروین – پس از پایان بحران کرونا تا چند صباحی نمی‌توان از مردم انتظار کنشگری‌هایی در حد جنبشِ آبان‌ماه را داشت. در مقابل، حاکمیت در ایران ممکن است چنین وضعی را چون فرصتی مغتنم بشمارد برای تصمیم‌گیری‌های بنیادی با خیال راحت و بی‌واهمه از مخالفت گسترده از سوی مردم.

کرونا، کشمکش جناح‌ها و معضل بقای رژیم اسلامی

محمود قزوینی − هدف این نوشته بررسی تأثیرات سیاسی کرونا بر رژیم اسلامی و جنگ جناح‌های آن است.

حکومت درگیر همتافته‌ای از بحران‌های کلان است

بهزاد کریمی − تدبیر ولی فقیه، مقابله با بحران از طریق تغیراتی در عرصه قدرت به قصد انسجام و یکدستی بیشتر است. جنبش مردم، مایه نگرانی اصلی نظام است.

ثبات رهبری رژیم؛ مشکل عمده: مهار نارضایتی‌ها

علی افشاری − خامنه‌ای در موقعیتی محوری قرار دارد به مانند سابق. ممکن است برنامه‌هایی برای جانشینی مد نظر باشد. اما هیچ قرینه قابل اتکایی وجود ندارد که عمر خامنه‌ای تا حد مجلس دوازدهم ادامه نیابد.

رژیم و بحران جانشینی

سیامک پویان − هر کس که جایگزین علی خامنه‌ای شود دیگر نخواهد توانست جایگاه مستحکم او را در ساختار نظام به دست بیاورد. جامعه ایران هم دیگر آن جامعه‌ای نیست که برای مرگ این یکی توی سر خودش بزند و عزاداری کند.

انتخابات مجلس یازدهم یک کودتای خزنده سیاسی بود

جلیل روشندل − دوران گذار به مرحله بعد از خامنه‌ای، یکی از بزرگ‌ترین دل مشغولی‌های شخص رهبر جمهوری اسلامی، حلقه قدرت و اطرافیان او است و انتخابات مجلس را باید در این بستر فهمید.

در برابر رژیم هیچ‌ افق روشنی قرار ندارد

ایرج مصداقی − جامعه پس از پشت سرگذاشتن بحران کرونا غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود. کرونا ناکارآمدی و بی‌کفایتی نظام اسلامی و ایدئولوژی آن را عریانتر از پیش کرده است. رابطه بین جامعه و نظام حاکم پس از پایان این بحران، وارد مدار جدیدی خواهد شد.

پیش بینی در این باره که خیزش بعدی کی روی خواهد داد ممکن نیست

سهراب مبشری − اگر انتقال قدرت در ایران در نبود یا ضعف هر گونه نیروی مخالف صورت گیرد ، این موقعیت ممکن است فرق داشته باشد با حالتی که جمهوری اسلامی در شرایطی مانند خیزش مردمی علیه خود رهبر جدید برگزیند.

دوره برزخی

ایرج فرزاد − مردم در این دوره برزخی، مطالبات و خواست‌هایشان را که همواره سرکوب شده و با زندان و اعدام و محرومیت مواجه بوده، شفافتر و علنی تر بیان خواهند کرد و دستاوردهای سالیان مبارزه خود را تحکیم و برگشت ناپذیر خواهند کرد.

در رویارویی با بحران: مسیر تجدید سازمان حاکمیت و نیروهای اجتماعی دخیل

ماردین کوثری − اکنون در آستانه سال ۹۹، اغلب مسائلی که در سال ۵۷ حل‌نشده باقی ماندند، دوباره ظهور یافته‌اند؛ باز هم می‌بینیم که تاریخ تضادها را دفن نمی‌کند، بلکه آن‌ها را با خود حمل می‌کند.

جمهوری اسلامی سپاه پاسداران

اصغر ایزدی − دستگاه قدرت با قیام آبان ۹۸ و نحوه مقابله با آن با تمام قدرت سرکوب، برآن شد که تغییرات لازم را در ساختارسیاسی انداموار نظام سرعت بخشد. بر چنین بستری است که نقشه تنظیم مجلس یازدهم شکل گرفت و به اجرا درآمد.