تازهآباد سقز تازه است، اما آباد نیست. گزارشی درباره شکلگیری این محله حاشیهای، مردم آن و مشکلات آن.
شهر سقز کردستان، سابقهای ۱۵۰۰ ساله دارد اما بافت کنونی آن محصول رشد شهرنشینی در سالهای پس از جنگ است. این شهر به لحاظ نظم ظاهری، به نسبت شهرهای مریوان و بانه در همسایگیاش، وضعیت بهتری دارد و عناصر شهری موجود در آن، از نظم به نسبت متناسبتری برخوردارند. هسته اولیه شهر، محصول طرح جامع شهری است که در سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ توسط مهندسان، طراحان و برنامهریزان شهری تدوین و اجرا شد.
از لحاظ اجتماعی، وضعیت در سقز بسی وخیمتر از مابقی شهرهای کردستان است. سقز، بیشترین تعداد بیکار در شهرهای کردستان را دارد. همچنین در سالهای گذشته بالاترین میزان ثبت طلاق در کشور به نسبت جمعیت، در همین شهر ثبت شده است. به طور میانگین، مطابق آمارهای ثبت احوال، هر روز ۱,۸ طلاق در این شهر به ثبت میرسد. نمیتوان با اطمینان، نسبتی میان فراوانی بیکاری و فراوانی طلاق برقرار کرد، اما با هم بی ارتباط نیستند.
از لحاظ پیکربندی، پیدایش بافت جدید سقز، نتیجه پیدایش سه نوع محله شهری در این شهر است:
۱. محلاتی که نتیجه ادغام روستاهای پیرامون با شهر هستند. مانند محله قوخ.
۲. محلات طراحیشده و مهندسیشده که ساخت آنها از قبل منوط به اجازه شهرداری بوده است. همچون شهرک دانشگاه.
۳. محلات حاشیهای خودرو که قبلأ زمین کشاورزی بودند و بدون هیچ برنامهای تنها بر پایه نیاز مجموعهای از افراد و خانوادههای آنها به دسترسی به فضای شغل و مصرف جمعی بر پا شدند. محلاتی از جمله نشمیلان و تازه آباد جزو چنین محلاتی هستند. اما داستان تازهآباد خودویژه است.
روند شکلگیری تازهآباد
در سالهای ۷۰ تا ۸۵ که شهرداری سقز مشغول تدوین و اجرای طرح تفصیلی شهری بود، در گوشه شرقی شهر، در حد فاصل محله بهارستان و روستاهای کهریزه و دوزهغهره، محلهای در حال رویش بود که در نقشههای سازمانهای خدماتی شهری جایی نداشت. شکلگیری هسته اولیه محله، به اوایل دهه هفتاد برمیگردد. زمینهای تازهآباد ابتدا محل چرای حیواناتی بود که در بهارستان و روستاهای اطراف، نگهداری میشدند. در سال ۷۳، چندین طویله در محله بهارستان که محل نگهداری احشام بود، توسط بهداشت محیط شهر سقز پلمپ و نگهداری حیوانات، قدغن اعلام میشود. پس از این، زمینهای تازهآباد اولین مکانی است که توجه عدهای از روستاییان و شهرنشینان را برای برپایی دامداری، در نزدیکی “شهر” جلب میکند. این افراد اغلب، فاقد مهارتی خاص بودند، و نتوانستند در اقتصاد شهری جذب شوند. این روند موجب شد تا سال ۱۳۷۸، ۵ گاوداری و ۱۰ طویله، در تازهآباد احداث گردد. در ادامه، علاوه بر صاحبان دامها، عدهای هم در قالب سرایدار و کارگر در گاوداریهای احداث شده مشغول به کار شدند و محله را گسترش دادند. تا سال ۱۳۸۰، بیشتر از ۴۰ خانوار در این محله ساکن شده بودند. ارزان بودن زمین، عدم نظارت نهادهای نظارتی شهری بر ساخت و ساز و زندگی و شرایط مساعد دامداری، باعث شد که جمعیت این محله روز به روز بیشتر شود.
نزاع با دستگاه تخریب دولتی
گسترش هرچه بیشتر محله تازهآباد، سرانجام دستگاه کنترل را به واکنش واداشت. عوامل شهرداری سقز در سال ۸۳، به محله حمله و ۸ منزل مسکونی را تخریب کردند. این اقدام نقطه شروع برخوردها بود. از آن پس بارها نمایندگان دستگاه اداری با اهالی محله بر سر مسائل مختلف درگیر شدهاند. اما تخریب هم دیگر کارساز نبود و ساخت و سازهای شبانه همچنان ادامه یافت.
تا سال ۸۵ حدود ۲۱۵ خانه مسکونی در تازهآباد ساخته شد که ۱۱۷ واحد آن دارای سکنه دائمی و ۹۸ واحد آن در فصول پائیز و زمستان مورد استفاده قرار میگرفتند. در سرشماری سال ۱۳۹۵، جمعیت تازهآباد ۳۵۰۰ نفر اعلام شد که ۶ برابر رشد جمعیت در طی ۱۰ سال قبل از آن را نشان میداد.
مردم تازهآباد کمکم و با زندگی در طول زمان در کنار هم، به هویت محلهای دست یافتند، هویتی برپایه نیازهای مشترک.
اعتراضات و پیگیری مطالبات شروع شد. مردم تازهآباد دریافتند که دسترسی آنها به خدمات شهری، به یک ضرورت تبدیل شده و باید آن را پیگیری کنند. ابتدا توجهی به درخواستها نمیشد. پس از اینکه اعتراضات جدی شد، در سال ۹۲ هیئتی تصمیمگیرنده متشکل از نمایندههای سازمانهای شهرداری، منابع طبیعی، جهاد کشاورزی، نیروی انتظامی و فرمانداری، متفقلالقول بر آن شدند تا محله را یک بار برای همیشه تخریب کنند و از شر آن خلاص شوند. تصمیم اجرا شد و بولدزورها تخریب را آغاز کردند. تازهآبادیها هم با سنگ به دفاع از خود و کاشانهشان برخاستند. در این نبرد، سنگ تنها سلاح آنان بود. دولتیها به هدفشان نرسیدند و به ناچار بازگشتند.
از این پس این محله جذابیتی خاص برای جمعآوری کنندگان رأی در انتخابات مجلس و شورای شهر یافت. بیانهای پوپولیستی نامزدهای انتخاباتی در این محله و وعدههای دروغین و دور از انتظار آنها، گاه عدهای از اهالی محله را به امید بهبود اوضاعشان پای صندوقهای رأی برد. بعدها همگی از این عمل سرخورده شدند.
سرانجام در سال ۹۴، تصمیمگیرندهها به ناچار تازهآباد را به منطقه شهری سقز الصاق کردند. اکنون تازهآباد بخشی از شهر سقز است. با وجود این که اهالی آن هنوز هم به دامداری مشغولاند. آنها شغل دیگری نمییباند و حاضر نیستند موقعیت کنونیشان را هم از دست بدهند. آنها به تعبیر پائولو فریره، «وازدگان زندگی» هستند.
ویژگیهای مردمنگارانه محله
مردم تازهآباد سقز، بنا به نوع اشتغال و فعالیتشان، الگوها و سبک زندگی “غیرشهری” خاص خود را دارند. از جمله این الگوهایی که در زندگی آنها وجود دارد، الگوی “غیرشهری” فرزندآوری است. زاد و ولد در میان اهالی این محله همچنان زیاد است و هنوز هم کودکان به عنوان نیروی کار جدید در خانوادهها محسوب میشوند.
از لحاظ مهارت و اشتغال مردم ساکن در این محله عمدتأ در سه قالب شغلی مشغول هستند: عدهای کارگر فصلیاند، عدهای که قدیمیترند دامدارند و گروهی هم کارگر خدماتیاند.
به لحاظ سوادآموزی، مطابق مطالعهای که در سال ۸۵ درباره این محله صورت گرفته، ۵۷ درصد مردم تازهآباد با سواد بودهاند. از این تعداد ۷۳ درصد دارای تحصیلات ابتدایی، ۲۲ درصد مقطع راهنمایی، ۴,۵ درصد دیپلم و تنها ۰,۵۶ درصد (یعنی ۲ نفر)، تحصیلات دانشگاهی داشتهاند.
همدستی بخش به اصطلاح “خصوصی” در وضعیت
بخشهایی از تازهآباد، هنوز به آب و برق شهری دسترسی ندارند. استدلال ادارات آب و برق این است که این مناطق هنوز در نقشه تحت پوشش آنها جای ندارند. همچنین گاه استدلال میکنند که فعالیت آنها به اصطلاح “شرکتی” است و در جایی هزینه میکنند که دوباره به هزینه کردن نیازی نداشته باشد. معابر محله از نظر آنها برای ارائه خدمات مناسب و آماده نیست.
مردم تازهآباد اکنون نمیدانند با چه کسی باید چانه بزنند. فعالیتهای خدماتی اساسی همچون سیستم برق اکنون به بخش خصوصی واگذار شده. بخش خصوصی بنا به ماهیتش در هر فعالیتی به دنبال محاسبه سود و زیان میگردد. به این ترتیب از رویارویی مستقیم مردمی با سازمانهای مسئول، به صورت سیستماتیک، جلوگیری شده است. در این میان بخش خصوصی قرار داده شده که به عبارتی هم دولت است و هم نیست، هم مسئول است و هم نیست.
همچنین در جریان فروش زمینهای بایر محله، مشخص شد که افرادی در قالب دلال، به مراکز تصمیمگیری دسترسی داشتهاند و بعضی از آنان با برخی از نمایندگان شورای شهر سقز روابطی داشتهاند. بسیاری از این افراد در قالب بنگاهدار با آگاهی به این موضوع که محله، به زودی به منطقه شهری وصل میشود، زمینهای بسیاری را با قیمت پایین خریداری کردند و همین زمینها در فاصله کوتاهی با چندین برابر سود دوباره به حاشیهنشینان فروخته شد. به این ترتیب، در جریان خشکاندن ریشههای زندگی در این محله، سازمانهای دولتی تنها نبودهاند و همیشه همدستان خاص خود را در دل بخش “خصوصی” داشتهاند.