زمانی که ویروس کرونا در ووهان چین دیده شد، شاید آخرین چیزی که ممکن بود به ذهن شهروندان ایرانی برسد، نقش خرافات مذهبی در اشاعهی آن بود. مردم بیشتر از پروازهای ماهان به چین و حضور تاجران و توریستهای چینی در ایران عصبانی و نگران بودند حتی روزی که اولین بیمار در قم مشاهده شد، تمامی بحثها و نظرات پیرامون رفتار سیاسی حاکمیت بود. کمتر کسی باور میکرد حدوداً یک هفته بعد، شیعیان افراطی نظام ولایت فقیه برای مبارزه با این ویروس خطرناک، برخلاف تمام کشورهای درگیر، قرنطینه و خانهنشینی را رها کنند و به اجتماعات و اماکن مذهبی پناهنده شوند. افراطیون مذهبی حتی پا را فراتر نهادند و علاوه بر برگزاری مراسم نماز جماعت و راهانداختن دستههای سینهزنی و… به رفتار عجیبتری روی آوردند: «لیسیدن ضریح»!
در زیر ویدئوهایی از ضریحلیسی را میبینید که در شبکههای اجتماعی منتشر شده اند:
[tabby title=”ویدئوی اول”]
[tabby title=”ویدئوی دوم”]
[tabby title=”ویدئوی سوم”]
[tabbyending]
اولین ویدئویی که منتشر شد چنین بهنظر رسید جوان کمعقلی قصد جلب توجه و احتمالا شهرت در فضای مجازی دارد اما در کمتر از چند ساعت نفرات دیگری نیز دیده شدند که در و دیوار و ضریح حرم حضرت معصومه و امام رضا را «میبوسیدند» و «میلیسیدند». چنین کاری که بیشتر به رفتاری اروتیک میماند، پیش از این هرگز در هیچ مراسم آیینی و مذهبیای دیده نشده، لااقل نگارنده تا کنون با چنین صحنهای در زندگیاش مواجه نشده است. بهنظر میرسد کمپینی در شبکههای اجتماعی با عنوان «لیسیدن ضریح» در حال شکلگیری است.
چنین رفتارهای عجیب و در شرایط کنونی کشور خطرناک، ثمرهی سالها ترویج خرافاتی است که روحانیون وابسته به حاکمیت مبلغاش بودهاند. حالا همین خرافات دارد دامنگیر حاکمان جمهوری اسلامی میشود. ناآگاهانی که کورکورانه تابع دستورات آیات عظام و ولی فقیه بودند، امروز به ناقلان بیماری به مراجع تقلید خود شدهاند. از آنجایی که اکثر مسئولان جمهوری اسلامی مرتب به «قم» رفتوآمد دارند و با علما و روحانیون این شهر ملاقاتهای بعضا هفتگی میکنند، همگی در معرض ابتلا به کرونا قرار گرفتهاند. تعدادی از ایشان و خانوادههاشان به این ویروس جدید مبتلا شده و حتی درگذشتهاند.
نگاهی به نظرات و فتاوای متضادی که در این مدت از طرف روحانیون و حکومت منتشر شده، ما را با این واقعیت مواجه میکند که حاکمان برای جلوگیری از شیوع بیشتر ویروس کرونا دچار اختلاف نظر و مشکلات عدیدهای شدهاند. بیش از چهل سال است نظام جمهوری اسلامی تکیه بر زیارت و توسل به قبور ائمه و امامزادگان دارد. رهبران و مسئولان جمهوری اسلامی سالها کوشیدهاند بگویند حرم امامان و امامزادگان منبع فیض و درمان بیماریهای روحی و جسمی است، حال چگونه میتوانند به مریدان و مقلدانشان بگویند این اماکن «دارالشفاء» نیستند و اتفاقا میتوانند عامل شیوع بیشتر ویروس شوند.
در این سالها حاکمیت ایران متکلم وحده بوده و اجازهی بیان نظر به مخالفان مذهب و حتی دگراندیشان متدینی که به اسلام مومناند، را نداده است. یکنفس و با ارادهای پولادین از اهمیت زیارت قبور بزرگان دینی گفته و برای اثبات سخناناش به کتب مشکوکی مانند بحار الانوار و اصول کافی و… تکیه زده است. کتابهایی که اکثر مطالبشان با رویدادهای تاریخی و استدلالهای منطقی و عقلانی منافات دارد. در همین بحار الانوار احادیثی دربارهی اهمیت شهر قم وجود دارد، مثلا در یکی از آنها از قول امام هشتم شیعیان چنین آمده است: «هنگامی که فتنهها همهى شهرها را فرا گیرد، به قم و اطراف آن پناه ببرید که بلا از قم دفع شده است.»[1] ویروس کرونا، نه مرز میشناسد نه ایدئولوژی و برخلاف احادیث کتب شیعه، اتفاقا از قم، مهمترین شهر پرورشدهندهی روحانیون ایران، حرکتش را آغاز کرده است.
بیم خنثیشدن سالها تبلیغ عقاید افراطی مذهبی باعث شده با نوعی سردرگمی و اختلاف نظر شدید بین مسئولان و روحانیون شیعه مواجه باشیم. از طرفی دولت اصرار دارد مردم از سفر و شرکت در هر نوع مکان، چه مذهبی و چه غیرمذهبی، پرتردد پرهیز کنند (که توصیهای عقلانی است) اما طرف دیگر مراجع دینی و روحانیونی هستند که با صدور بیانیه یا ارسال ویدیو به شبکههای مجازی مقلدان خود را به زیارت قبور دعوت میکنند و اصرار دارند کسی با زیارت مثلا قبر امام هشتم که «دار الشفاء» است، بیمار نمیشود. همین افراطیون هستند که مانع تعطیلی اماکن مذهبی شدهاند. علیرغم وضعیت بحرانی کشور، هنوز درهای امامزادهها و حرم امام رضا به روی زائران گشوده است و زائران آزادانه به زیارت میروند سپس در شهرها میگردند و باعث انتقال بیماری به دیگر شهروندان میشوند.
چرا حاکمان جمهوری اسلامی نمیتوانند یا نمیخواهند جلوی این رفتارهای خطرناک را بگیرند؟ چرا کسانی که با چنین رفتارهایی اصرار بر بحرانیتر کردن اوضاع دارند را دستگیر نمیکنند؟ چرا هیچ تلاشی برای قرنطینهکردن قم نشد یا اگر هم شد موفقآمیز نبود؟ پاسخ روشن است: «مبلغان و کاسبان خرافات مذهبی حاضر نیستند منافع اقتصادی و سیاسی خود را به خطر بیاندازند».
کسانی که امروز کمپین «لیسیدن و بوسیدن ضریح» راه انداختهاند یا علیرغم هشدار کارشناسان هنوز اصرار به برگزاری نماز جماعت و مراسم سینهزنی در حرمها و خیابانها دارند، همانهایی هستند که در مواقعی مانند آبان ۹۸ با اشارهی روحانیون حاکم بر ایران، به خیابانها میآیند و با «شور حسینی» شهروندان را میزنند و میکشند و سرکوب میکنند. روحانیون حاکم بر ایران از وجود چنین افرادی همیشه سود بردهاند. جوانی که امروز خود را به در و دیوار حرم حضرت معصومه میمالد و از خود تصویر میگیرد، پیرو جوانان گشت ثارالله دههی شصت است. حتی پوشش و گویششان نیز تغییر چندانی نکرده است.
این جوانان ناآگاه افراطی از دینی که به آن معتقد هستند چیزی نمیدانند، مقلدند و از مرجعشان تقلید میکنند. روحانیون به آنها گفتهاند واجب دینی است مرجع تقلید داشته باشید و هرچه او گفت باید اطاعت و اجرا کنید حتی اگر خلاف دین باشد هم اشکال ندارد زیرا گناهش بر گردن مرجعتان خواهد بود. با این روش علیرغم شعارهایی که میدهند، هر نوع انگیزهی مطالعه و مداقه و تحقیق را در مریدانشان از بین میبرند. مراجع تقلید به مقلدانشان آموختهاند راه نجات یکی است و آن هم شیعهی اثنی عشری بودن است و بس! باید مرید امامان معصوم و امام زمان و نایب بر حقاش، آقای خامنهای، باشید وگرنه به جهنم خواهید رفت. آنچه مقلدان مراجع آموختهاند این است: «بهجز چند ده میلیون شیعه، بقیهی مردمان جهان گمراه و جهنمیاند.» بدیهی است کسی که ملجا و پناهی جز قبور امامان و امامزادگان ندارد، با تعصب و خشم هر کاری میکند تا ثابت کند حرم امامش، بهشتاش، فاقد هرگونه بلا و بیماری است.
بر کسی پوشیده نیست جمهوری اسلامی ایران برای اثبات حقانیت شیعهی مد نظر ولایت فقیه و گسترش آن در سراسر سرزمینهای اسلامی بسیار کوشیده است، کاری که بهنوعی دیگر مریدان ابن تیمیه[2] و محمد بن عبد الوهاب[3] در حکومت وهابی عربستان سعودی به آن مشغولاند. حکومت ایران که مدعی اجرای صحیح سنت نبوی و شیوهی حکومت علی بن ابیطالب است در کشوری که تعداد کثیری از مردم نیازمند و گرفتارند، مبالغ کلانی صرف تبلیغات مذهبی و ساختن بقاع متبرکه میکند. روحانیت افراطی شیعه چنین هزینههایی را واجب میداند و بهعنوان یک امر ضروری دینی به آن مینگرد. جمهوری اسلامیای که برای رسیدن به خواستهی خود با تمام توان از همهی رسانههایش زیارت قبور و تحت حمایت اهل بیت قرارگرفتن را تبلیغ و با برگزاری مراسم عزاداری و سینهزنی مردم متدین را تهییج کرده است، حال چگونه میتواند بگوید بهخاطر عدم شیوع کرونا در منزلهاتان بمانید و به زیارت نروید؟ حاکمیت ایران حاضر است عدهای کثیری به این بیماری مبتلا شوند اما خدشهای به عقاید مریداناش وارد نشود، چرا که به آنها نیاز دارد.
اما بخش شگفتانگیز این اطاعت کورکورانهی مقلدان اینجاست که نمیدانند آنچه روحانیت شیعه به آن اصرار دارد معمولا بر خلاف نظرات صریح قرآن است. بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست شعار پیامبر اسلام از همان روزهای ابتدای بعثت مبارزه با شرک بود. دیده شده بعضی از مردم گمان میکنند مشرکان مکه بتها را میپرستیدند و به خدا اعتقادی نداشتند اما چنین تصوری اشتباه است، آنها به خدا ایمان داشتند ولی بتها را شریک او در مدیریت و ادارهی امور جهان میدانستند. مشرکان برای بتهای خود نذورات میدادند و قربانی میکردند، با طلا و چیزهای دیگر آنها را میآراستند و محل قرارگرفتنشان را مقدس و ویژه میدانستند. از بتها میخواستند نزد خداوند آنها را شفاعت کنند تا مشکلاتشان حل شود یا فلان بیمار شفا پیدا کند. آیا امروزه شیعیان افراطی آموزشدیدهی جمهوری اسلامی و روحانیت شیعه همین رفتار را با حرم و مدفن امامان و امامزادگان نمیکنند؟ این در حالی است که قرآن زیارت قبور و گفتوگو با مردگان را نادرست میداند. مثلا در سورهی تکاثر چنین میخوانیم: «افزونطلبي شما را به خود مشغول داشته است، تا آنجا که به زیارت قبرها رفتيد»[4].
هرچند توهین به مقدسات دیگران کاری نادرست و ناپسند است (مانند رفتار ناشایستی که حکومت عربستان سعودی با قبور ائمهی شیعه در بقیع کرد) اما این دلیلی برای قداست قبر و صحیحبودن زیارت و توسلجستن به آن نمیشود. اساساً درخواستکردن از اموات کاری اشتباه و غیرعقلانی است حتی قرآن نیز چنین کاری را صحیح نمیداند: «اگر آنها (مردگان) را بخوانيد صداي شما را نميشنوند و اگر هم بشنوند به شما پاسخ نميگويند و روز قيامت شرک شما را منکر ميشوند، و هيچ کس مانند (خداوند آگاه و) خبير تو را با خبر نميسازد.»[5] با این حال در منابع شیعه (مانند وسائل الشیعه، اصول کافی، بحار الأنوار و…) احادیث بسیاری دیده میشود که زیارت قبور بزرگان دین و خصوصاً ائمه را مستحب مؤکد و گاهی برتر از انجام بعضی واجبات دینی و همینطور موجب بخشایش یکبارهی گناهان میداند، مانند این حدیث که از قول امام ششم شیعیان نقل میکنند: «به خدا سوگند اگر شما را از فضیلت زیارت او (امام حسین) باخبر میکردم، حج را رها میکردید…[6]».
جمهوری اسلامی همیشه کسانی که تناقضهای رفتاری شیعهی افراطی با دستورات قرآن را مطرح کردهاند به وهابیگری متهم نموده و زندانی و گاهی به مرگ محکوم کرده است. این رفتار خشن روحانیون با منتقدان بهخاطر منافع اقتصادی و سیاسی قابل توجهی که در ترویج خرافه و امام و امامزادهپرستی دارند، قابل درک است اما اعتراضهای آبان ۹۸، دی ۹۶، خرداد ۸۸ و… رشد نگرانکنندهی فقر و بیکاری، بالارفتن آمار طلاق بهخاطر مشکلات اقتصادی و صدها گرفتاری دیگر، زنگ هشداری برای مسئولان حکومت ایران است تا لااقل برای حفظ قدرتشان هم شده، بهجای برخوردهای امنیتی با منتقدین، کمی از مواضع ایدئولوژیک خود عقب بنشینند، تبلیغ عقاید خرافی و اجرای نمایشهای عجیب مذهبی را تعطیل کنند و بهجایش به مسئولیت اصلیشان که ادارهی کشور ایران است، بپردازند.
یادداشتها:
[1]. بحارالأنوار ج ۵۷
[2]. از علمای اهل سنت در قرن هشتم ه. ق که مبانی اندیشهی سلفیگری را بنیان گذاشت.
[3]. از علمای اهل سنت در قرن دوازده و سیزده ه. ق، وی با توجه به اندیشههای ابن تیمیه دیدگاه جدیدی را در مذهب حنبلی مطرح کرد که بعدها نزد مسلمانان به وهابیت مشهور شد.
[4]. التکاثر/۱، ۲
[5]. فاطر/ ۱۴
[6]. وسائل الشیعه، ج ۱۴
پدیده ضریح لیسی تنها پدیده ای نیست که بربی خطر این هیولای آلوده و ترقیب کردن بسیاری بیسواد و ارتجاع زنده گان مذهبی را که خودشان را الوده و دیگران هم الوده وبه کشتن دهند …پدیده دیگری هم دردوران جنگ هشتاله خمینی ساز ظهمور کرد که دادن کلیدهای بهشت به بیسوادان و ذوب شدگان دراتجاع وتوهم اسلام خمینی بود که هزارها جوانان را با دادن کلید های بهشت وقول دادن به آنها بهشت نشین میشوند باعث شد بسیاری دیوانه واربرروی مین ها دویدند و کشته شدند که البته درمیان انها هیچ اخوندی وطلبه ای هم وجود نداشت..حکومت فاشیستی اسلامی ازهمان دوران ظهورش پدیده های این چنینی برپاکرد و باعث ترقیب بسیاری شد ..خانوارهای بسیجی و سپاهی که جمعیت چندین میلیونی تشکیل میدهند و همچون سگ های استخوان خوار استخوان شان را ازدربارعلی خامنه ای دریافت کرده ومی کنند هرآنچه حکومت اخوندی ازآنها طلب کند بدون شک اجرا کرده ومی کنند و خواهند کرد ..حالا لیس زدن ضریح توسط پاسدار و یا بسیجی بوده است که شاید چند استخوان بیشتری دریافت کند..
حقیقتتگو / 03 March 2020
آقای “حقیقتگو” هر کس داستان کلیدهای بهشت را برای شما تعریف کرده, یا نمیدانسته اصل جریان چه بوده یا در حین تعریف داستان داشته چرت میزده.
کلیدهای بهشت را در حین جنگ با عراق فقط به نوجوانانی میدادند که میخواستند از آنان به مثابه مین پاک کن استفاده کنند.
اکثر این کودکان و نوجوانان از مناطق روستایی بودند و بسیار مستعد برای گول خوردن از آخوندها.
در مسیر بردن اینها به جبهه در اتوبوس هایشان یک ضرب نوحه های آهنگران و امثالهم را برایشان پخش میکردند و از لحاظ روحی آماده برای “شهادت “.
قبل از ارسال به خود جبهه هم به این کودکان و نوجوانان بیگناه نوشابه هایی که در آنها مقدار خفیفی حشیش و مواد مخدر بود می داند, که همان مقدار کم و خفیف نیز کافی بود تا این اطفال از لحاظ روحی آماده برای “شهادت” را از لحاظ جسمی نیز از اینرو و آنرو کند.
که نتیجه ای تمامی این تدارکات امواج وسیع نوجوانانی بود (که واقعا استفاده از خود این واژگان “نوجوانان” نیز نادرست است و وبیشتر از کودک بودند تا هر چیز دیگر) که عملا بر اثر شستشوی مغزی, در جنگی ارتجاعی جان خود را باختند.
تف بر اصل و نسب هر چه آخوند و آخوند زاده.
آمین, رب العالمین.
پ.ن. داستانهایی نیز در مورد تجاوز به برخی از این کودکان و نوجوانان توسط آخوندها در پشت جبهه حکایت شده بود, که آن خود مطلب مفصل دیگری است.
همایون / 04 March 2020