حکومت حسنی مبارک در مصر، قیام علیه آن، و تمام تراژدی‌هایی که در پی آن روی‌ داد، نشانه‌ای خواهد ماند برای یادآوری آنچه می‌توانست محقق شود، آنچه پیش آمد، و آ‌نچه آینده می‌تواند آبستنِ آن باشد.

حسنی مبارک، رئيس جمهوری سابق مصر

پرده پایانی

۲۶ فوریه، تقریباً مصادف با نهمین سالگرد اخراج مبارک از کشور در جریان قیام مردمی، پیکر این دیکتاتور دیرپای مصر، در شهر قاهره  به‌خاک سپرده شد. پیکر مردی که به‌مدت بیش از ۳۰ سال سیاست مصر را تحت استیلای خود قرار داده بود،  با افتخار و احترام نظامی  و باحضور دیکتاتور فعلی مصر، تشییع و دفن شد. دولت مصر نیز سه روز عزای عمومی اعلام کرد.

مرگ مبارک صحنه دوقطبیِ سیاست در مصر را باردیگر به‌خوبی نشان داد: بسیاری خوش‌باورانه  از حکومت او  به‌عنوان دوران ثبات یاد می‌کنند، درحالی‌که گروه  بزرگ دیگری، قربانیان سرکوب، فساد، سوءمدیریت، و نقشه‌ او مبنی بر انتقال ریاست‌جمهوری به فرزندش جمال را به خاطر می‌آورند.

حکومت او، قیام علیه آن، و تمام تراژدی‌هایی که در پی آن روی‌ داد، نشانه‌ای خواهد ماند برای یادآوری آنچه می‌توانست محقق شود، آنچه پیش آمد، و آ‌نچه آینده می‌تواند آبستنِ آن باشد.

پرده اول

ششم ژوئن ۲۰۱۰،  یک روز تابستانی در شهر اسکندریه، خالد سعید در کافی‌نتی واقع در منطقه متوسط‌‌نشینِ سیدی جابر نشسته بود. دو تن از اعضای نیروهای امنیتی وارد کافی‌نت می‌شوند و این جوان بیست‌وچند ساله را دستگیر کنند. او از داخل کافی‌نت بیرون می‌کشند و به راه‌پله یکی از ساختمان‌های مجاور می‌آورند و آ‌نجا تا حد مرگ او را کتک می‌زنند. مشخصاً سر او را به میله‌های آهنی، پله‌های بتونی و زمین راه پله می‌کوبند.

این حمله نیروهای امنیتی اما کاملاً بی‌دلیل است و کتک‌ زدن‌ها پس از مرگ خالد ادامه می‌یابد؛ ضربات وارد شده به او باعث می‌شود جمجمه‌اش بشکند و فکش از جا در برود. پلیس مدعی می‌شود که او به علت خفگی مرده است، در واقع به دلیل بلعیدن یک پاکت حشیش  برای اینکه  لو نرود و دستگیر نشود. خانواده او اما تصویری از صورت درب و داغان شده او منتشر می‌کنند و تصویر در شبکه‌های مجازی پخش می‌شود. ظرف چشم برهم زدنی، در واکنش به این حادثه، صفحه‌ جدیدی در فیسبوک ساخته می‌شود به‌نام «ما همه سعید خالد هستیم» و صدها هزار نفر آن را دنبال می‌کنند. هفت ماه بعد، این صفحه وسیله‌ای می‌شود برای انتشار فراخوان به اعتراضی که موجب سرنگونی مبارک می‌شود. خالد آخرین قربانی سبعیت نیروهای پلیس بود، سبعیت و خشونتی که در چند سال آخر، دیگر از کنترل خارج شده بود.

پرده دوم 

۲۰ فوریه ۲۰۰۲، مصادف با آغاز فصل تعطیلات در مصر.

 قطاری مملو از جمعیت، حامل بیش از ۳۰۰۰ مسافر از شهر قاهره به‌سمت اقصر در حرکت است. مسافران قطار درحال بازگشت به خانه برای گذراندن تعطیلات هستند. شمار عمده‌ای مسافران را افرادی تشکیل می‌دهند که پیش‌تر از روستاها به شهر مهاجرت کرده‌، و در واقع از فقیرترین و به‌حاشیه‌رانده‌‌شده‌ترین اقشار جامعه‌ اند.

یک اجاقِ آشپزیِ گازی در یکی از واگن‌ها آتش می‌گیرد و تمام واگن را شعله‌ور می‌کند. قطار چهار مایل دیگر می‌پیماید و راننده متوجه فاجعه نمی‌شود. شعله‌های آتش سرتاسر قطار پخش می‌شوند و ۳۶۰ مسافر، اغلب زنده‌ زنده، در آتش جان می‌سپارند. تصاویر گرافیکی این اجساد سوخته  در رسانه‌ها ظاهر می‌شوند. این رویداد  فجیع‌ترین حادثه مربوط به قطار در تاریخ مصر است. خیلی از مردم این حادثه را دردنشانِ فسادی می‌دانند که در لایه‌های زیرین نظام ریشه دوانده است. جامعه مطلقاً مبارک را مقصر می‌داند.

پرده سوم

۴ فوریه ۲۰۰۶، یک کشتی در حال نقل و انتقال۱۴۰۰ مسافر از دریای سرخ است؛ از مبداء عربستان سعودی به مقصد مصر.

عمده مسافران کارگرانی مصری در حال بازگشت به خانه برای دیدن خانوادهایشان هستند. کشتی پر است از زن و بچه‌.

در میانه سفر کشتی دچار آتش‌سوزی می‌شود؛ سیستم قدیمی و ازکارافتاده مهار آتش، قادر به اطفای حریق نیست. و عملیات نجات آن‌قدر با تأخیر صورت می‌پذیرد که ۱۰۰۰ مسافر در دریا غرق می‌شوند.

چه صحنه‌های تراژیکی: گم‌شدن افراد در دریا. شرایط بد کشتی و تأخیر در انجام عملیات نجات علل اصلی این فاجعه هستند. صاحب شرکت کشتی‌رانی، تاجری ثروتمند به‌نام محمود اسماعیل، که روایط نزدیکی با سرشناسان عرصه سیاست مصر دارد، از کشور می‌گریزد. باور عموم بر آن بود که او به خاطر ارتباطات سیاسی‌اش، موفق به فرار از کشور شده. مسئول این فاجعه مبارک است و حلقه نزدیکان او، چراکه اسماعیل رابطه تنگاتنگی با آن‌ها داشت. بعدها مبارک در یک گفتگوی «خودمانی»  استودیویی، در مورد این فاجعه شوخی می‌کند و به طرف گفت‌وگویش در مورد سوار نشدنِ بر «کشتی‌‌هایی که غرق می‌شوند» هشدار می‌دهد. این شوخی تا سال‌ها در اذهان عمومی باقی ماند.

پرده چهارم

جلسه آغازین پارلمان ۲۰۱۰، یعنی آخرین جلسه دوران حکومت مبارک. انتخابات پارلمانی آکنده از تقلب و دغلکاری بود – بیش از آن‌چه معمول بود و انتظار آن می‌رفت—تا جایی که بزرگ‌ترین گروه اپوزیسیون یعنی اخوان المسلمین به مجلس راه نیافت.

اپوزیسیون در جواب اقدام به ایجاد یک پارلمان موازی کرد. مبارک در پاسخ به این اقدام، به‌تمسخر  گفت: «بگذارید خوش باشند».

در کم‌تر از دو ماه، میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها ریختند، و حکمرانی ۳۰ ساله او پایانی پیش‌بینی‌نشدنی یافت. این پاسخ طعنه‌امیز مبارک مردم را خیلی را عصبانی کرد.

پرده آغازین

۲۸ ژانویه ۲۰۱۱، روزی که بعدها به «جمعه خشم» شهرت یافت.

کشور در آستانه اتفاق بزرگی است، چراکه ‌پیش‌بینی‌ می‌شود شمار زیادی از مردم به فراخوان اعتراضات سرتاسری پاسخ‌ مثبت دهند.

روز ۲۵ ژانویه، شمار زیادی در تظاهرات اعتراضی علیه رفتار وحشیانه پلیس پلیس شرکت کنند. تعدادی بسیار کثیرتر از آن‌چه انتظار می‌رفت؛ و این رویداد خبر از اشتیاق جامعه برای مشارکت در کنش‌ سیاسی علیه رژیم در مقیاس گسترده می‌داد.

توده‌های مردم به خیابان‌ها ریختند، و تعداد آن‌ها  فراتر از توان مقابله نیروهای امنیتی بود. معترضان به‌سوی نمادهای قدرت و خشونت حکومت نظیر ایستگاه‌های پلیس هجوم بردند. نود و نه کلانتری در سرتاسر کشور به‌آتش کشیده شد، و نیروهای امنیتی جانِ نزدیک به ۹۰۰ تن از معترضان را گرفتند. و این نقطه آغازین قتل‌عام‌هایی بود که در ادامه رخ داد.

روز ۱۱ فوریه، مبارک استعفا می‌دهد. مبارک متهم می‌شود به کشتار معترضان و البته بعدتر از این اتهام تبرئه می‌شود.

نهایتاً او در یک بیمارستان از دنیا می‌رود، در روز ۲۵ فوریه سال ۲۰۲۰، و در سن ۹۱ سالگی.

واکنش حکومت و دستگاه نظامی به قیام مردمی وحشیانه است. نیروهای امنیتی در سال‌های پس از قیام برای سرکوب مخالفان در چند نوبت دست به کشتار می‌زنند.. اولین کشتار قابل‌توجه در میدان ماسپرو رخ داد، وقتی  خودروهای زره‌پوش نظامی معترضان قبطی غیرمسلح را زیر گرفتند و ۲۴ تن را کشتند. اوج این کشتارها اما در میدان رابعه و نهضت به‌وقوع پیوست، و حداقل ۸۱۷ معترض کشته شدند.

رژیم مبارک نقاب ریاکارانه غیرنظامی خود را به دور افکنده بود، و به نسخه سبعانه‌تری از خود تغییر شکل داده بود.

در صحنه‌ای یادآور خاطره مبارک، دیکتاتور نظامی جدید مصر، سپهبد عبدالفتاح السیسی، حین یک سخنرانی تلویزیونی گفت: «به حرف هیچ‌کس جز من گوش ندهید. در کمال جدیت می‌گویم؛ به حرف هیچ‌کس جز من گوش ندهید.»

در روز ۲۸ ژانویه سال ۲۰۱۱، مهر دهه‌ها سکوت شکسته شد و از آن پس، هدف اصلی حکومت خاموش کردن صدای مخالفان بوده است. مبارک شاید مرده باشد، اما مردم مصر هم‌چنان در سایه او زندگی می‌کنند.

منبع: اوپن دموکراسی


بیشتر بخوانید: