آدامس موسوم به «سقز» در زبان فارسی، یا همان «بنه»، «بنیشت» و «ویژه ن» در گویش‌های مختلف مردم کردستان، از جمله محصولاتی است که در جنگل‌های درخت «ون» مناطق سروآباد، مریوان، پاوه، هورامان و بخش‌هایی از کامیاران، ابتدا به صورت ماده‌ای خام، توسط افراد بومی این مناطق برداشت می‌شود. بسیاری از مردم این مناطق هر سال، در فصل تابستان، با آماده شدن دوباره درخت ون برای تیشه زدن به تنه آن و گرفتن صمغ ون از آن، به جنگل‌های ون در کوه‌های زاگرس می‌روند و در زمان محدودی که برای این کار در اختیار دارند، مشغول به کار می‌شوند.

برداشت سقز

ون یا بنه از جمله درخت‌هایی است که در ایران تنها در قسمت‌هایی از رشته‌کوه‌های زاگرس، می‌روید. این درخت حاوی شیره‌ای است که مصارف متعددی در پزشکی سنتی، صنعت داروسازی، ساخت آدامس طبیعی و ترمیم زخم دارد. برداشت این عصاره اما کار آسانی نیست. در اوایل تابستان و با شروع روزهای گرم سال، مردم روستاهای اطراف این جنگل‌ها، باید کار را شروع کنند. جنگل‌های ون در این مناطق به صورت «مالکیت عرفی» میان آن‌ها تقسیم شده است. در برخی روستاها، هر ساله بخشی از جمعیت و بر اساس تقسیمات خونی قدیمی‌شان، به صورت گروهی، کار را به پیش می‌برند و درآمد حاصل از آن را هم به صورت برابر میان خود، تقسیم می‌کنند. اما در برخی مناطق دیگر، جنگل ون به صورت خانوادگی میان اهالی تقسیم شده است و هر خانواده محدوده مشخص و درخت‌های خود را برای این کار در اختیار دارد. در این شکل از تقسیمات هم، مردان هر خانواده به صورت جداگانه به کار بر روی درخت‌های خود، مشغول می‌شوند.

در روند تولید این محصول، ابتدا باید در محدوده جنگل‌های ون، خاک مناسب برای درست کردن گِل یافت. گلی که ترک نخورد و چسبندگی مناسب را برای ساخت ظرف گلی کوچکی برای گنجایش شیره ون داشته باشد. خاک را باید الک کنند تا سنگ‌ریزه‌های آن گرفته شود. این خاک با آبی که به سختی به جنگل برده می‌شود، باید به گل تبدیل شود. گل، پس از امتحان شدن و ترک نخوردن آن، آماده به کار بردن می‌شود.

مرحله بعدی، شروع کار با تیشه است. تیشه‌ها تیز می‌شوند تا به راحتی در تنه درخت فرو بروند و در آن زخم ایجاد کنند. عصاره ون، از جای همین زخم، بیرون می‌آید. پس از زخمی کردن هر چند درخت، بلافاصله باید با گِلی که از قبل برای این کار آماده شده، به فاصله سه انگشت زیر جاهای زخمی درخت، ظرف گلی کوچکی را بر تنه درخت چسباند که اصطلاحاً آن را «کوچه‌له» می‌نامند. ساخت «کوچه‌له» به نحوی که شیره درخت را در خود حفظ کند و از آن بیرون نریزد، مهارت خاصی را می‌طلبد. پس از گذشت چند ساعت، گِل، بر درخت خشک می‌شود. بعد از این، درخت ون و «کوچه‌له»‌های چسبانده شده به آن، به مدت ۱۰ الی ۱۲ روز رها می‌شوند تا درخت، شیره خود را بیرون دهد. بعد از این مدت، دوباره همان جای زخمی شده قبلی یا همان «له‌له» دوباره زخمی می‌شود تا درخت «ون» مقدار بیشتری شیره دهد. بعد از گذشت ۱۲ روز دیگر، کارگران «سقز» باید به جمع‌آوری آن بپردازند. آن‌ها در این مرحله باید «کوچه‌له»ها را از درخت ون کنده، و محتوای آن را در ظرفهایشان بریزند. این محتوا هم به دلیل آغشته بودن به ناخالصی‌های موجود در آن، باید از یک صافی عبور کند و در ظرفهایی مناسب ریخته شود. این محصول در این مرحله هنوز «خام» است. اما در همین مرحله، تولیدکنندگان، آن را به تاجران می‌فروشند و آن‌ها نیز بخشی از آن را به کارخانه «ون» سنندج می‌فروشند و بخشی دیگر هم به کرمانشاه می‌رود و از آن‌جا به خارج از کشور صادر می‌شود.

شیره خارج شده از درخت

کار پر مشقت در کوه و جنگل و سپس کارخانه

کار تهیه سقز برای کارگران روستایی در این حیطه، خالی از خطر و دردسر نیست. یک خطر «طبیعی» و یک دردسر انسانی و اجتماعی. خطر بزرگ طبیعی، همان بارش باران در فصل تابستان است. در صورت بارش باران و یا رگبارهای تابستانی در این مناطق، ظرف‌های حاوی عصاره ون بر تنه درخت، خیس می‌شود، و چون از جنس گل است، بر زمین می‌افتد و محتوای آن می‌ریزد. به همین دلیل کارگران بومی، در این فصل، از ابرها بیزارند و ظهور هر لکه ابری بر آسمان، خوفی در دلشان پدید می‌آورد. باران در این فصل، برای آن‌ها خطر بزرگی است که محصولشان را تهدید می‌کند و هیچ توانی برای مقابله با آن ندارند. اما دردسر دیگری که وجود دارد، مربوط به تهدیدها و اقدامات اداره «منابع طبیعی» است. سازمانی که خود تقریبأ در راستای حفظ این جنگل‌ها، هیچ اقدام خاصی انجام نمی‌دهد اما در برخی از سالها، مردم روستاهای اطراف را از این کار، منع می‌کند. در سالهایی هم که اجازه چنین کاری داده می‌شود، مبلغی از کارگران تحت عنوان «حق بهره‌برداری و حقوق دولتی»، گرفته می‌شود.

روستاهایی که در تقسیمات رسمی، جزو شهرستان سروآباد محسوب می‌شوند، بیشترین جنگل ون و بیشترین آمار تولید این محصول را دارند. بر اساس تعرفه سال ۹۸، در ۱۳ روستای تابعه این شهرستان که دارای جنگل «ون» هستند، ۲۲ میلیون و ۶۴ هزار تومان از کارگران این مناطق بابت حق استفاده از این جنگل‌ها گرفته شده است. مبلغی که دقیقأ مشخص نیست بابت ارائه کدام خدمات به این جنگل‌ها، از کارگران گرفته می‌شود.

در کارخانه «ون» سنندج

کارخانه «ون» سنندج، از جمله مراکزی است که ماده خام این محصول، با واسطه‌گری تاجران این حوزه، به آن می‌رسد و در آن‌جا به آدامس‌های تبدیل می‌شود که با همین نام، تولید و به فروش می‌رسند. هر بسته آدامس ۱۰۰تایی این محصول، ۳۷ هزار تومان به فروش می‌رسد. به طور تقریبی، از هر کیلو سقز خام، می‌توان بیش از ۲۰ بسته صدتایی تولید کرد. اما ماده خام این محصول، طبق آخرین قیمت‌ها، هر کیلو ۱۴۷ هزار تومان از کارگران، خریداری می‌شود. در گزارش بازدیدی که از جانب مدیران حوزه پژوهشی «کمیته کارآفرینی» دانشگاه کردستان از این کارخانه انجام شد، کارخانه ون را از جمله «واحدهای تولیدی موفقی» توصیف کردند که لازم است همکاری بیشتری با دانشگاه داشته باشد.

کار تولید این محصول با توجه به گرمای بسیار در فصل تابستان و شرایط سخت زندگی در کوه‌های زاگرس، و همچنین زمان محدود موجود برای تولید و برداشت آن، کاری بسیار طاقت‌فرسا است. کارگران برای اتمام هر چه زودتر کار در دو ماه اول تابستان، هر روز از ساعت ۵ صبح تا ۷ عصر و با ساعت کارهای بسیار طولانی، سخت، کار می‌کنند. استمرار کار بر روی درختان ون و تیشه زدن‌های هر ساله به آن‌ها، بخش‌های بزرگی از جنگل‌های ون را با خطر خشک شدن مواجه کرده است. اما کارگران روستایی این مناطق، از ترس این‌که مبادا مجبور شوند برای کارگر شدن به شهرهای صنعتی بزرگ مهاجرت کنند، این شغل فصلی و سختی‌های آن را به جان خریده‌اند. اگر شانس بیاورند و باران نبارد، درآمد به نسبت خوبی نصیبشان می‌شود که با کار مزدی نمی‌توانند به دست بیاورند. در این کار، بالادستی ندارند و مجبور نیستند از کسی اطاعت کنند. هرچند محصول کارشان در نهایت، بسیار بیشتر از مبلغی که از آن‌ها خریداری می‌شود می‌ارزد، اما به هرترتیب کار در «وطن» و در کوه‌های نام‌آشنا و حس و حال آن‌ها، برای این کارگران، بسیار پر ارزش‌تر از کارهای مزدی دیگر و بیکاری است.

در جنگل‌های ون استان‌های کردستان و کرمانشاه، هر ساله چندین تُن سقز برداشت می‌شود. مقدار محدودی از این محصول توسط خود کارگران، با آب می‌جوشد و به آدامس کُردی تبدیل می‌شود که به همین شکل و بدون هیچ گونه مواد قندی افزودنی، توسط دست‌فروشان به فروش می‌رسد. مابقی محصول هم عمدتأ با واسطه‌گری تاجران محلی که معمولأ انحصار خرید و فروش این محصول را در اختیار خود نگه داشته‌اند. اگر کس دیگری بخواهد در خرید و فروش این محصول اقدام کند، با موانع متعددی از جانب آن‌ها مواجه خواهد شد. تولید سقز، به شکلی جمعی و مستلزم همکاری گروه‌های چندنفری با هم است. اما ورود این محصول به بازار فروش و منتقل شدن آن به بخش تولید کارخانه‌ای، به صورت یک حق انحصاری در دستان چندین تاجر بومی درآمده که از همین طریق، ثروت‌های هنگفتی به جیب زده‌اند.


از همین نویسنده