تغییر سیاست در ایران به واسطه انقلاب بهانهای است برای بازاندیشی نه تنها در باب انقلاب که در باب تاریخ ایران. این بهانه اخیراً منجر به برگزاری کارگروهی در مورد منابع تاریخی ایران در مرکز تحقیقات İLEM در استانبول شده است، جایی که فرصتی برای گرد هم آمدن تاریخ نگاران ترک در باب ایران است. این یادداشت گزارش کوتاهی است در باره این جلسه فوق و وضعیت فعلی ایرانشناسی در ترکیه.
کانونهای ایرانشناسی در ترکیه
به نظر میرسد که در ترکیه پیش از سال ۲۰۱۱ توجه چندانی به ایران به عنوان یک موضوع مطالعه وجود نداشته است. وقوع جنگ در سوریه نقطه عطفی است برای رشد آگاهی عمومی در این کشور نه تنها در مورد ایران بلکه در مورد همسایگان خود. اگرچه پیش از این افرادی نظیر احمد آتش، عبدالقادر قورپینارلی و یا در روزگا ما ایلبر اورتایلی، لزوم توجه جدی به ایران به عنوان محوری برای فهم جامعه ترکیه و عثمانی سخن گفتهاند، اما این سخنان به بررسیهای جدیای در این کشور در باب ایران بدل نشده است. پس از ۲۰۱۱ در ترکیه شاهد توجه نهادی به مطالعات ایران هستیم. در این راستا علاوه بر مراکز ایرانشناسی، در بخشهای مختلف دانشگاهی، کارگروهها و مجلات جدیای در باب ایران به وجود آمده است.
مهمترین مرکز ایرانشناسی ترکیه، “ایرام” (İRAM) نام دارد که مقر مرکزی آن در آنکارا است و بیشتر بر مسائل سیاسی و اقتصادی ایران معاصر تمرکز دارد. این کانون علاوه بر نشر گزارشهایی درباره موضوعات مختلف ایران اخیراً به چاپ کتاب نیز در رابطه با ایران اقدام کرده است. حاکی اویغور مدیر این مرکز علاوه بر ترجمههایی از آثار مختلف فارسی به ترکی، مقالات متعددی نیز درباره ایران نوشته و در پنلهای سخنرانی حضوری فعال دارد.
در آنکارا مرکز دیگری به نام «انجمن ایرانولوژی» وجود دارد که در سال ۲۰۰۶ تاسیس شده اما فعالیت جدی آن از سال ۲۰۱۲ به این سو است. تمرکز این مرکز بیشتر بر مسائل فرهنگی است و ارتباط نزدیکی نیز با دانشگاههای ایران دارد. این مرکز نشریهای با عنوان «ایرانیات» منتشر میکند. مدیر این مرکز کان دیلک است. او کتابهایی نیز به زبان ترکی در باره مولانی و تاریخ تصوف در ایران به چاپ رسانده است.
در کنار این انجمنها، در برخی از دانشگاههای ترکیه مراکز مطالعات خاورمیانه به وجود آمدهاند که توجه جدیای به ایران دارند. از جمله مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه ساکاریا، مجلهای با عنوان مطالعات ایران منتشر میکند.
کارگروه منابع تاریخ ایران
مراکزی که به مطالعات اسلامی در ترکیه میپردازند نیز به جریانهای فکری و تاریخ ایران علاقهمند هستند. از جمله این مراکز اسلامی İLEM نام دارد که در راستای فلسفه و تاریخ اسلامی فعالیتهای جدیای انجام داده و برخی از متون اصلی اسلامی که به زبان فارسی نوشته شدهاند را با ترجمههایی جدید روانه بازار کرده است.
در تاریخ ۸ فوریه ۲۰۲۰ کارگروهی در این مرکز با حضور ایرانشناسان ترک تشکیل جلسه داد. هدف این کارگروه بررسی و بازخوانی برخی منابع مهم فارسی و عربی در باره تاریخ ایران بود. در این جلسه استادان، به نقد و بررسی منابع موجود در تاریخ ایران از دوره ساسانیان تا دوره پهلوی پرداختند.
جلسه با سخنرانی اولیه عثمان قاضی اوزگودنلی درباره منابع مهم تاریخ ایران در دوره قرون میانه برگزار شد. او شرح داد که چگونه تاریخنویسی به زبان فارسی آغاز شد و مدام آثار بیشتری در این زبان پدید آمد. عثمان قاضی، در مرور خود بر منابع تاریخی فارسی، دوره ایلخانی را دوره شکفتن تاریخ نگاری ایران دانست. از نظر وی اولین نوشته مهم این دوره کتاب تاریخ جهانگشای جوینی است. همچنین کتاب «جامع التواریخ» اولین کتاب در دوره اسلامی است که نگاهی به هند و چین داشته است و این نشان از بهبود وضعیت روشنفکری در این دوره دارد. همچنین در دوره ایلخانی تاریخ نگاری به نظم نیز رواج یافته است. وی گفت که «تاریخ وصاف» در این دوره بلحاظ زبانی بسیار پر اهمیت است، چرا که به نوعی توانسته جلوههای زبان فارسی را در قالب متن تاریخی به نثر در آورد.
تورهان قاجار، دومین سخنران جلسه، در مورد منابع تاریخی دوره ساسانی سخن گفت. او این منابع را به نوشتههای موجود در ایران و نوشتههای رومیان درباره ایران تقسیم کرد. تورهان قاجار جالب توجهترین نوشته رومی را کتاب امیانوس مارسلینوس دانست چرا که خود وی به عنوان سرباز شاهد بخشی از پیشرویهای طرفین بوده است. تورهان در ایران علاوه بر کتیبهها، کارنامه اردشیر بابکان را اثر قابل توجه این دوره خواند. وی همچنین عنوان کرد که نباید در دوره معاصر نگاشتههای آرتور کریستنسن، ریچارد فرای و پروانه پورشریعتی را نادیده انگاشت. تورهان افزود که منابع این دوره را باید در پرتو مجادله ایران و روم دید که مجادله مدام میان دو کشور در منابع آن اثر گذاشته است.
ارطغرل اُکتن به مرور تنها یک منبع دوره غزنوی اکتفا کرد. منبع مورد بحث وی «تاریخ یمینی» نوشته عبدالجبار عُتبی بود. این کتاب که به زبان عربی نوشته شده تاثیر بسیاری بر تاریخ نگاری عربی بخصوص در بُعد زبانی داشته است. اثر عتبی درباره قحطی نیشابور است که در برادر برادر را میکشت؛ این وضعیت اما با مداخله شاه و بازکردن انبارها بهبود یافت. این قحطی در حالی روی داد که ثروت حاصل از غنیمت در این دوره بسیار بود؛ اما اثر بر ما آشکار میکند که سیستم توزیع پولی صحیحی در این دوره وجود نداشت. وی همچنین افزود که این اثر در دربار عثمانی نیز بسیار خوانده شده است.
جهان پیاده اوغلو، در مورد منابع دوره سلجوقی سخن گفت. او دوره سلجوقی را مجموعهای از ممالکی دانست که همچون کشورداری آن دوره منابع آن نیز از هم جدا هستند. به عنوان مثال او معتقد بود که در آثار دوره سلجوقی ایران، اشارهای به سلجوقیان آناتولی یا عراق وجود ندارد. همچنین آثار سلجوقیان هند نیز چندان اطلاعاتی در باره مابقی ممالک سلجوقیان نمیدهند، اگر چه او «تاریخ الفی» را در این راستا استثنایی مهم دانست. او همچنین افزود که کتب طبقات در این دوره کمتر مورد بررسی قرار گرفتهاند و باید با مرور آنها به تاریخ نگاری جدیدی در باره این دوره دست یازید. جهان پیاده اوغلو همچنین عنوان کرد که منابع نوشته شده در دوره عثمانی درباره سلجوقیان فاقد اعتبار هستند.
مریم گوربوز، درباره آثار دوره خوارزمشاهیان سخن گفت. او دیوانسالاران خوارزمشاهی را تربیت یافتگان دستگاه اندیشهای دوره سلجوقی خواند. گوربوز بیشتر بر آثار خوارزمشاهیای که در ترکیه فعلی وجود دارد متمرکز شد و از آن جمله به آثار رشید الدین وطواط و کتاب «ابکار الفکار» وی پرداخت که هنوز به صورت نسخهای خطی باقی مانده است.
آیدین استاد، مدرس دانشگاه میمارسینان، در گزارشی که از آثار دوره ساسانی ارائه داد، بیشتر بر شجره نامههایی اشاره کرد که نشان میدهند خاندان سامانی خاندانی ترک تبار است. او سامانیان را بودیستهایی دانست که بعداً مذهب حنفی را پذیرا شدهاند. استاد، اشاره کرد که ایرانیان تمایل دارند که دولت سامانی را دولتی “فارسی” به شمار آورند اما این گونه نیست. آیدین استاد همچنین اشاره کرد که سامانیان همواره طرفدار اعراب بوده و زبان عربی را تقویت کردهاند.
محمد داغلار، در باب منابع دوره آق قویونلو و قره قویونلو عنوان کرد که در این دوره این دولتها کمتر به مقوله تاریخ نگاری پرداختند. از این باب منابع محدودی در توضیح وضعیت این دوره وجود دارد. او از کتابهای «تاریخ دیاربکریه»، «تاریخ عالم آرای امینی»، «عرض نامه» دوانی، «تاریخ قزلباشیه»، «جواهرالاخبار» و «احسن التواریخ» به عنوان منابع مهم دوره نام برد.
شفاع الدین دنیز، که ترجمههای بسیاری در باب دوره صفویه دارد به برخی از منابع مهم این دوره اشاره کرد. او منشیها را در تاریخ دوره صفویه برای نگارش تاریخ کنشگرانی مهم دانسته و اشاره کرد که عموم تاریخ نگاران دوره صفوی فارس زبان هستند. شفاع الدین دنیز از جمله آثار این دوره به «فتوحات شاهی» نوشته امین هروی، «حبیب السیر» نوشته غیاث الدین خواندمیر و «احسن التواریخ» حسن رومی اشاره کرد. دنیز در ادامه، در باب منابع تاریخی دوره زندیه نیز سخن گفت. او زندیه را مخصوصاً برای شهر شیراز مهم دانسته و لقب احیاگر شیراز را برای وی برازنده دانست. «مجمل التواریخ»، «تاریخ گیتی گشا»، «مجمع التواریخ»، «رستم التواریخ» و «روزنامه میرزا محمد کلانتر» را از جمله منابع مهم فهم دوره زندیه دانست.
یلماز کارادنیز در باب منابع تاریخی دوره قاجار سخن به میان آورد و آن را به تاریخنگاریهای درباری، خاطرات و سفرنامههای خارجی تقسیم بندی کرد. او در میان منابع درباری اشاره کرد که توجه چندانی به تاریخنگاریهای شاهزادههای قاجار نشده است و از آن جمله به کتاب «جام جم» نوشته فرهادمیرزا، «تاریخ سرگذشت مسعودی» نوشته مسعود میرزا و «تاریخ نو» نوشته جهانگیرمیرزا اشاره کرد. از جمله سفرنامههای این دوره وی به اثر گاسپار دروویل، لُرد کرزن و الکسی سولینکوف اشاره داشت.
سرهان آفاجان به عنوان آخرین سخنران این جلسه درباب منابع تاریخنگاری دوره پهلوی سخن گفت. آفاجان اشاره کرد که در این دوره ما با رسانهها سروکار داریم و از این رو ماهیت تارخ نگاری این دوره متفاوت است. همچنین دوره پهلوی، مقطعی است که اکثر منابع آن دیجیتالیزه شده است و در این راستا کتابخانهها و مراکز بسیاری در داخل و خارج ایران وجود دارند. سرهان آفاجان در این دوره منبع کمتر مورد توجه قرار داده شده را عریضهها و استشهادنامههای همراه عریضهها دانست.
در پایان جلسه، سخنرانان به برآورد جلسه پرداختند و آن را آغاز خوبی برای بازخوانی تاریخ ایران دانسته و منابع عنوان شده را راهگشای جوانان تازه وارد به این حوزه خواندند. همچنین در پایان جلسه عطا محامدتبریز، به برآورد جلسه موجود پرداخت و عنوان کرد که در این نشست به منابع ادبی به عنوان بخش مهمی از تاریخ ایران اشاره نشد. به گفته او مسائل قومی و دینی مانع جدیای در راه مواجه با تاریخ ایران برای تاریخ نگاران ترکیه است. محامد، با اشاره به اینکه تاریخ نگاری در ایران امروز در یک بن بست نظری قرار گرفته است، عنوان کرد که پیشرفتهای موجود در تاریخ نگاری ترکیه میتواند افقی برای تاریخ نگاری موجود در ایران بگشاید.
به نظر میرسه شرکت کنندگان سعی داشتند اندیشه پانترک خود را بر جلسه تحمیل کنند مخصوصا در مورد فارس زبان نبودن سامانیان
m / 19 February 2020
چه خوب است که این ایران شناسان اهل ترکیه موضع خود را در مورد کردشناسی در ترکیه هم مشخص می کردند. کردشناسی امروز به عنوان رشته ای مستقل مطرح شده است و در ایران نیز این مطالعات ذیل ایران شناسی صورت می گیرد. حال باید پرسید که چگونه ترکیه ای که یک قرن تمام فرهنگ و هویت کردها را انکار کرده و همه جا این باور را گسترانیده که چیزی به نام کرد در ترکیه وجود ندارد و هرچه هست «ترک کوهی» است، می خواهد مطالعات کردشناسی یا ایرانشناسی را تعریف کند؟!؟!؟ تاکنون نیز تکلیفشان را با این مسئله مشخص نکرده اند.
کارو / 19 February 2020
ایرام مرکز تهیه چاپ و تکثیر اندیشه های پانترکیستی جهت مصرف مشتریانشان در داخل کشور ایران هست دشمنی که اعضای این مرکز با ایران و ایرانی دارند تنها فقط در مورد دشمنی همین ها با ارمنی ها مشاهده شده
این مرکز یک مرکز ایران شناسی نیست مرکزی هست که ترکیه ساخته برای مبارزه با فرهنگ و تاریخ ایران خصوصا فارسی زبانان
ایرام” (İRAM / 19 February 2020
کار دانشمندان ترکی قابل ستایش است حقیقتا ایران بیشتر دانشمندان افغان ایرانی میداند
Majidi / 19 February 2020