نظام جمهوری اسلامی بعد از خروج دولت آمریکا از برجام دچار مشکلات فراوانی شده است. این به آن معنا نیست که نظام حاکم بر ایران پیش از آن دچار مشکلات جدی نبوده است اما سلسله رخدادها در ایران بعد از تصمیم دولت دونالد ترامپ درباره خروج از برجام، مشکلات قبلی را شدیدتر کرده و مشکلات جدیدی هم ایجاد کرده است.
دخالت رژیم در خارج از مرزها
اقتصاد ایران دچار صدمههای جدی شده است. کوچک شدن اقتصاد ایران به دلیل کاهش صادرات نفت و عدم دسترسی به ارز حاصل از فروش نفت کوچک شده و به گزارش صندوق بینالمللی پول قرار است سال آینده باز هم کوچکتر شود. حکومت ایران برای جلو بردن طرحهای خود در کشورهای عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن و آمریکای جنوبی نیازمند درآمدهای ارزی است که اکنون از آن برخوردار نیست. ادامه دخالتهای نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای منطقه فشار زیادی به ساختار صدمه دیده اقتصاد ایران وارد خواهد کرد. گزینه دیگر تعطیلی همه یا بخشهایی از این دخالتها است که برای حکومت ایران ممکن نیست یا بسیار مشکل است، زیرا وضعیت کشورهایی که جمهوری اسلامی در آنها دخالت نظامی و سیاسی میکند به طور مستقیم یا غیر مستقیم در پیوند با یکدیگر قرار دارند.
اگر نفوذ جمهوری اسلامی در عراق از بین برود راه زمینی دسترسی به سوریه قطع خواهد شد. این به معنای کاهش توانایی دخالت جمهوری اسلامی در سوریه است. دیگر مرزهای سوریه در کنترل دولتهای ترکیه، روسیه، اسرائیل و اردن است. دسترسی به سوریه از طریق مرزهای دریایی هم نظارت اتحادیه اروپا و شریک آمریکایی آنها است که ماجرای توقیف ابر نفتکش گریس۱ سندی بر تایید آن است. جمهوری اسلامی به ظاهر با ترکیه و روسیه در حال همکاری در سوریه است اما پوشیده نیست که این متحدان در موضوعات دیگر با یکدیگر اختلاف و تضاد منافع دارند. خاموش بودن همیشگی سامانههای پدافند هوایی روسیه در هنگام حملات هوایی اسرائیل به نیروهای سپاه پاسدارن در سوریه، سندی بر قابل اعتماد نبودن دولت روسیه در موضوع سوریه است. قطع دسترسی زمینی جمهوری اسلامی به سوریه، به معنای کاهش دسترسی به لبنان است. قطع یا کاهش دسترسی به لبنان به معنای کاهش حمایتهای تسلیحانی و لوجستیک از حزبالله لبنان و تضعیف اهرم فشار حکومت ایران علیه حکومت اسرائیل است.
دست کشیدن از دخالت نظامی و سیاسی در یمن به معنای کاهش فشار بر رقیب قدرتمند جمهوری اسلامی یعنی پادشاهی عربستان سعودی است و پایان رؤیاهای جمهوری اسلامی درباره منطقه بابالمندب است. قطع فعالیت در آمریکای مرکزی و جنوبی به معنای کاهش سطح حمایتها از گروههای طرفدار جمهوری اسلامی است که از پوششهای سیاسی و اقتصادی آمریکای مرکزی و جنوبی برای پیشبرد فعالیتهای خود استفاده میکنند. به نظر میرسد که جمهوری اسلامی دو انتخاب بیشتر ندارد؛ یا باید کارتهای بازی خود در مناطق مختلف جهان را نقد کند و سر میز مذاکره با آمریکا بنشیند و یا اینکه به امید گشایشی در آینده همچنان به دخالتهای خود در کشورهای منطقه ادامه دهد.
بحران ارزی و کاهش درآمدها
ادامه دخالت نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه فشار بیشتری به ساختار صدمه دیده اقتصاد ایران وارد میآورد. وضعیت اقتصاد ایران به شکلی است که حتی پیش از خروج دولت ترامپ از برجام موجب به راه افتادن جنبش سیاسی و اجتماعی تازهای در دی ماه ۱۳۹۶ شد. جنبشی که پس از مدتی با تغییراتی در نیروهای تشکیل دهنده خود در آبان ۱۳۹۸ دوباره سر بر آورد. ادامه دخالتهای نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه موجب خواهد شد زمینه ادامه یافتن اعتراضات اقتصادی و معیشتی در ایران که اکنون پیرامون خواسته سرنگونی نظام متمرکز شده است فراهم شود.
بحران ارزی و کاهش درآمدها یکی از چالشهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است. دولت فعلی ایران به پشتوانه مجلس و شورای نگهبان کوشیده است تا با افزایش درآمدهای مالیاتی خود کاهش صادرات نفت خام را جبران کند. علی خامنهای با دادن اختیاراتی به مجمع سران سه قوه به دولت برای تامین منابع مالی از راههای مختلف چراغ سبز نشان داده است. حمایت علی خامنهای از تصمیم دولت برای افزایش قیمت بنزین سندی بر این ادعا است. افزایش قیمت انرژی و افزایش مالیاتها راهکاری است که برای مدتی توانسته نظام را سر پا نگه دارد اما دامنه مالیاتها در حال افزایش است و طبقه متوسط ایران را هدف قرار داده است. طبقه متوسط ایران که هنوز در شوک شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراین توسط سپاه پاسداران است با اخباری نظیر سرطانزا بودن شیر و لبنیات، تصویب مالیاتی جدید بر مسافران عازم کشورهای خارجی، افزایش مالیات بر ارزش افزوده، افزایش مخفیانه قیمت آب و برق، کاهش سهمیه بنزین خودروها به دلیل اشتباهات عمدی یا سهوی سیستم کنترل سهمیه بنزین، آسیب شدید به صنعت گردشگری و اخبار مداومی از این دست زیر فشار قرار گرفته است.
پرسشها درباره پیوند میان طبقات
تحلیلگران سیاسی، بدنه اصلی جنبش سبز در ایران را طبقه متوسط معرفی میکنند و بدنه اصلی خیزش دی ماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ را فرودستان و حاشیه نشینان میپندارند. به هر دو این تصورات نقدهایی وارد است اما میتوان تایید کرد که روش و منش طبقاتی متفاوتی در اعتراضات سال ۱۳۸۸ نسبت به اعتراضات سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ وجود دارد. همین نکته باعث شده است که این سوال دارای اهمتی شود که آیا امکان پیوند طبقه متوسط شهری با فرودستان و حاشیهنشینان وجود دارد یا خیر؟ این تصور در حال قوت گرفتن است که پیوند طبقه متوسط، طبقه کارگر و حاشینهنشینان، به معنای پایان یافتن دوران جمهوری اسلامی است. این نظر از جهات بسیاری درست به نظر میرسد.
جمهوری اسلامی طی تاریخ خود جامعه ایران را از نهادهای سیاسی و اجتماعی خالی کرده است. احزاب سیاسی و نهادهای جامعه مدنی وجود ندارند که اگر یک اعتراض بزرگ در اثر پیوند طبقه متوسط، طبقه کارگر و حاشینهنشینان به وجود آمد قادر به میانجیگری بین ساختار قدرت و جامعه باشند. همین تفاوت است که باعث میشود بیش از یک سال اعتراض جلیقه زردها در فرانسه فقط ده کشته داشته باشد اما جمهوری اسلامی پس از چهار روز اعتراض در ایران ۱۵۰۰ کشته به جامعه تحویل دهد. بنابراین تنها سوالاتی که باقی میماند این است که آیا امکان پیوند یافتن طبقه متوسط، طبقه کارگر و حاشینهنشینان ایران وجود دارد؟ نشانههایی از آن در دسترس است؟ آیا این جوشخوردگی آغاز شده است و اگر آغاز شده در چه مرحلهای قرار دارد؟
سوال دیگری هم در تکمیل سوالات قبلی میتواند مطرح باشد. جمهوری اسلامی چه کارهایی میتواند بکند تا از پیوند طبقه متوسط، طبقه کارگر و حاشینهنشینان ایران جلوگیری کند؟ خواستههای معترضان ایرانی در سه دسته قابل تقسیمبندی است. خواستههای معیشتی، آزادیهای اجتماعی و خواستههای سیاسی میتوانند سرفصلهای مناسبی بری تقسیمبندی اعتراضات مختلف جامعه ایران از اعتراضات دوران اصلاحات تا اعتراضات آبان ۱۳۹۸ و امروز باشند. تلاش برای بهبود وضعیت و کاهش اعتراضات پیرامون هر یک از این سرفصلها دارای هزینههای سنگینی برای جمهوری اسلامی است.
میتوانند به رشوه دادن به معترضان آنان را ساکت کنند؟
ممکن است حکومتی برای کاهش اعتراضات معیشتی به معترضان رشوه بدهد. توزیع یارانه جدید یا افزایش مبلغ یارانههای قبلی یکی از این راهکارها است. کاهش مالیاتها، افزایش دستمزدها، کاهش هزینه قبضهای آب و برق، کنترل قیمت کرایه ماشین یا کرایه خانه و کاهش قیمت کالاهای اساسی از جمله شیوههای پرداخت رشوه به معترضان معیشتی است. جمهوری اسلامی نه تنها قادر به پرداخت این رشوه نیست که در همه این گزینههای ناچار شده برعکس عمل کند تا نقدینگی لازم برای سر پا نگه داشتن ساختار دولت را تامین کند. تاثیر چنین تصمیماتی مانند ریختن بنزین روی آتش اعتراضات معیشتی است. راهکار دیگر این است که از طریق رابطه مستقیم با آمریکا و رسیدن به یک توافق جدید بر سر مسائل هستهای و موشکی دوباره اقتصاد ایران به حرکت درآید و اعتراضات معیشتی فروکش کند. این راه حل مستلزم دست کشیدن جمهوری اسلامی از ایدئولوژی رسمی خود است. این ایدئولوژی اگر از هر جای خود ترک بردارد احتمال دارد که دومینویی از انواع مطالبات اجتماعی و سیاسی را به دنبال داشته باشد که در نهایت به تغییر تدریجی یا فروپاشی سریع نظام اسلامی منجر شود.
وضعیت در مورد خواستههای سیاسی معترضان ایرانی چندان بهتر نیست. خواستههای سیاسی در ایران سالهاست از سطح تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاحطلب به تغییر خود نظام تغییر یافته است. در کمترین حالت نیاز به حذف یا تغییرات وسیع در شورای نگهبان، قوه قضائیه، سپاه پاسدارن و رهبری نظام است. این امور به طور مستقیم به بقای خود نظام جمهوری اسلامی وابسته هستند. جمهوری اسلامی بدون شورای نگهبان دیگر جمهوری اسلامی نیست؛ همانطور که جمهوری اسلامی بدون سپاه پاسدارن دیگر آن نظام سابق نیست. نه رهبری بدون سپاه پاسدارن قادر به حفظ موجودیت خود است و نه سپاه پاسداران بدون وجود ولی فقیه چیزی بیشتر از یک نیروی نظامی است که دست دخالتش از امور سیاسی و اقتصادی قطع شده باشد.
آزادیهای اجتماعی به ظاهر از دو سرفصل دیگر برای جمهوری اسلامی هزینه کمتری دارند. اما مسائل مربوط به زنان، اقلیتهای مذهبی، اقلیتهای قومی و جوانان ایران همگی با ایدئولوژی جمهوری اسلامی در ارتباط است. اگر در مورد مذاکره با آمریکا بتوان این ضربه ایدئولوژیک را پشت حمایت مردم از مذاکرات پنهان کرد، در مورد مسئلهای مانند حجاب جایی برای پنهانکاری وجود ندارد. از سوی دیگر بخشی از مسئله در مورد آزادیهای اجتماعی به مسئله معیشت گره خورده است. قانون و ممنوعیتهای مذهبی یک جنبه از سرکوب آزادیهای اجتماعی در ایران است و ناتوانی در تامین هزینه استفاده از این آزادیها جنبه دیگری از آن است. اگر کمی عمیقتر به سرفصلها نگاه کنیم خواهیم دید که ایجاد تغییرات جزئی در ساختار سیاسی ایران از هزینههای لازم برای ایجاد تغییرات و بهبود وضعیت معیشتی و آزادیهای جتماعی در ایران برای حاکمیت خطرات کمتری دارد و بیشتر شدنی است.
سقوط؛ دست کم در تصور نزدیک و ملموس
جمهوری اسلامی اکنون به صورت حکومتی در حال سقوط تصور میشود. مهم نیست که این تصور چقدر به واقعیت نزدیک باشد زیرا خود این تصور دارای اثرات روانی زیادی در جامعه ایران است. نشانههای آن در دل جامعه ایران قابل مشاهده است. اقشار مختلف مردم با صراحت بیشتری نسبت به گذشته درباره مسائل سیاسی صحبت میکنند. به وضوح از کنار رفتن آخوندها و سقوط رژیم صحبت میکنند. مردم خیلی راحت و در حضور دیگران به سران نظام فحش میدهند. طرفداران نظام دیگر مانند سابق با مردم بحث نمیکنند. دیگری چیزی برای دفاع کردن باقی نمانده است. مقابله با مردم هنگامی که این نیروها با شاتگان و در سایه حمایت پلیس جلوی مردم میایستند متفاوت زا وضعیتی است که آنها به تنهایی در میان مردم باشند.
آن ترسی که جمهوری اسلامی از طریق آن سایه قدرت خود را روی جامعه ایران کشیده بود کمرنگ شده است. همان افرادی که از حمله موشکی ایران به پایگاههای آمریکایی حمایت میکردند نیم نگاهی به این مسئله دارند که آیا ترامپ کار را تمام خواهد کرد؟ هر مقدار بر ادامه سختگیری ترامپ علیه نظام جمهوری اسلامی افزوده شود پایههای نظام در ذهن مردم ایران بیشتر لرزان میشود. یکی از فشارسنجهای جامعه ایران برای اندازهگیری فشار همه جانبه آمریکا علیه جمهوری اسلامی قیمت دلار است. هرچه این عدد به یازده هزار و پانصد تومان نزدیکتر میشود احتمال چند سال بقای بیشتر جمهوری اسلامی در ذهن مردم افزایش مییابد. وقتی این عدد به سمت پانزده هزار و پانصد تومان میرود حتی افرادی که پسانداز ارزی ندارند کمی جابجا میشوند تا بهتر روی اوضاع تمرکز کنند. اکنون بانک مرکزی جمهوری اسلامی تلاش زیادی دارد تا نرخ ارز را در کانال یازده هزار تومان یا نزدیک به آن نگه دارد اما برای این کار به ذخایر ارزی برای تزریق مداوم به بازار نیاز است. کاهش فروش نفت خام و پرداخت بهای آن به صورت اجناس وارداتی به نظام اجازه نمیدهد این فشارسنج را برای مدتی زیادی کنترل کند. اینکه چرا مردم ایران به این دو عدد حساسیت دارند هنوز مورد تحقیق قرار نگرفته است. احتمال میرود که حساسیت روی قیمت پانزده هزار و پانصد تومان برای قیمت دلار ناشی از روزهای اوجگیری قییمت ارزهای خارجی در ایران در سال ۱۳۹۷ باشد. سقفی که وقتی قیمت دلار از آن گذشت باعث رواج یافتن شایعه افزایش قیمت دلار به ۲۵ یا ۴۰ هزار تومان شد. شایعهای که آنقدر قدرتمند بود که قیمت دلار را مدت کوتاهی به بیش از بیست هزار تومان افزایش داد.
رژیم، همچون یک دولت موقت
شکل و شمایل نظام جمهوری اسلامی این روزها شبیه به شکل و شمایل یک دولت موقت است. این شکل و شمایل باعث تقویت تصورات جامعه از ایران بدون جمهوری اسلامی میشود. طبیعی است که جمهوری اسلامی در تلاش باشد که خود را بازسازی کند و تصویری قدرتمند از خود نشان بدهند. حمله موشکی به پایگاههای آمریکایی در عراق میتوانست برای نظام مفید باشد اما از یک طرف اثرات روانی و اجتماعی آن در اثر شلیک به هواپیمای مسافربری از بین رفت و از سوی دیگر نمیشود هر روز یا هر ماه به پایگاههای آمریکایی موشک بالستیک شلیک کرد. یکی دیگر از راههای بازسازی نظام این است که بار دیگر اصلاحطلبان را جلو بفرستند تا به واسطه انتخابات از خدمات آنها برخوردار شوند. اصلاحطلبان امید بسیار زیادی به این حالت داشتند ولی رد صلاحیتهای گسترده کاندیداهای مجلس نشان داد که جمهوری اسلامی تصمیم گرفته است ساختار خود را در مقابل مشکلات داخلی و خارجی یکدست و هماهنگ کند و به اندک ناهمسوییهای نهادهایی نظیر ریاست جمهوری و مجلس با هسته اصلی قدرت پایان دهد.
موضوع کلیدی: مذاکره با آمریکا
تنها گزینهای که برای بازسازی وضعیت اقتصادی نظام جمهوری اسلامی و فروکش کردن اعتراضات معیشتی منجر شود، مذاکره با آمریکاست. مذاکرهای که هزینههای مربوط به خود را دارد. مذاکره مستقیم با شیطان بزرگ به معنای شکست پروژه ۴۱ ساله رهبران نظام برای معرفی دولت آمریکا به عنوان شیطان بزرگ است. این مذاکره موجب دوری گروههای شبهنظامی ضد آمریکایی و اسلامگرایان کشورهای عربی از جمهوری اسلامی خواهد داشت. از سوی دیگر گرچه طبقات مختلف اجتماعی از چنین توافقی میان ایران و آمریکا استقبال خواهند کرد اما دیری نخواهد گذشت که این سوال رواج یابد که اگر قرار بر مذاکره بود پس چرا سالها هزینه و سختی به مردم تحمیل شد؟ میلیاردها دلار خسارت از تحریمها برای چه بود و چه دستاوردی داشت؟ احتمال ریزش در بین طرفداران جمهوری اسلامی هم وجود دارد.
قابل تصور است که مهمترین مسئله برای جمهوری اسلامی درباره مذاکره با آمریکا، نتایج سیاسی و اجتماعی بر فضای داخلی و بر روی خود ساختار قدر در ایران است. اگر دولت آمریکا موفق شود جمهوری اسلامی را بر خلاف سخنرانیهای علی خامنهای سر میز مذاکره بنشاند این تصور در بین مردم ایران تقویت خواهد شد که برای بر سر عقل آوردن جمهوری اسلامی چارهای به جز فشار خارجی نیست. این تصور به اعتماد بیشتر افکار عمومی در ایران به دولتهای خارجی و رسانههای تحت نفوذ آنها منجر خواهد شد، احساسات ناسیونالیستی از جنس آنچه که بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی شاهد آن بودیم را کاهش خواهد داد، تلاش بر ارتباط گیری از درون جامعه ایران با جامعه جهانی را افزایش خواهد داد و باعث خواهد شد کشورهای غربی و رقبای منطقهای ایران بر سر شیوه برخورد با جمهوری اسلامی به یک توافق مشترک برسند. توافقی که میتواند هر زمان حکومت ایران به سمت تسلیحات هستهای، ماجراجویی نظامی، عملیات تروریستی، کشتار معرتضان و سرکوب حقوق بشر گام برداشت مورد استفاده مجدد قرار بگیرد. موضوع مهم دیگر این است که به هر نوع باوری در بین نیروهای جمهوری اسلامی مبنی بر امکان مقاومت در برابر فشارهای بینالمللی و دولت آمریکا پایان خواهد داد.
میتوان چنین جمعبندی کرد که جمهوری اسلامی فقط از راه مذاکره با آمریکا موفق خواهد شد چند سالی برای خود زمان بخرد.
راههای دیگر برای بازسازی نظام و زنده نگه داشتن طولانی مدت آن وجود دارد که اجرای آنها منجر به استحاله جمهوری اسلامی خواهد شد. نظامی که اصلاحپذیر نباشد در فرایند استحاله، اصلاح نمیشود؛ فرو میپاشد.
بر این باورم که هنوز حاکمیت امکان این را دارد که با جهان و توده ها آتشی کرده و بقای خود را در تضمین کند.
اصل برای مردم مشکل معیشتی و عدم امید به آینده است که با نزدیکی ج.ا با جهان و بهبود وضعیت مالی مردم این مشکل بهبود میابد.
کامیار / 24 January 2020
صفحه توییتری سایت خبری تحلیلی کلمه از رسانههای نزدیک به میرحسین موسوی با انتشار توییتی مطلبی را با عنوان: «وقت قیام مسلحانه رسیده؟» منتشر کرده است.
«وقت قیام مسلحانه رسیده؟» / 24 January 2020
” از سوی دیگر گرچه طبقات مختلف اجتماعی از چنین توافقی میان ایران و آمریکا استقبال خواهند کرد اما دیری نخواهد گذشت که این سوال رواج یابد که اگر قرار بر مذاکره بود پس چرا سالها هزینه و سختی به مردم تحمیل شد؟ میلیاردها دلار خسارت از تحریمها برای چه بود و چه دستاوردی داشت؟ احتمال ریزش در بین طرفداران جمهوری اسلامی هم وجود دارد.”
پیش فرض نویسندهء محترم, این مقالهء بسیار خوب و مفید, شاید این باشد که مدت این “اما دیری نخواهد گذشت که این سوال رواج یابد که اگر قرار بر مذاکره بود پس چرا سالها هزینه و سختی به مردم تحمیل شد؟” روزها و هفته ها و ماه ها شاید طول بکشد.
اما به احتمال بسیار قوی عکس العمل قهرآمیز توده های میلیونی خشم فرو خفته چیزی در حدود ساعتها و روزها خواهد بود.
این رژیم با سرکوب کردن هر نوع اقدام و احتمال برای اصلاحات, عملا هیچ راهی جز قیام و انقلاب برای مردم باز نگذاشته است.
عکس العمل مردم در مقابل اعتراف به اشتباه رژیم در بارهء شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی نمونه و مثال خوبی بود برای مردمی که حتا کوچکترین اذعان, اعتراف و کوتاه آمدن رژیم برایشان چراغ سبزی است برای به خیابان ریختن.
زمانی هم که مردم به خیابان می ریزند, یکی دو دقیقه و یکی دو ساعت اول شعارها و مطالبات صنفی و مسالمت آمیز آمد, اما در عرض چند دقیقه (و یا حد اکثر) چند ساعت شعارها و مطالبات سریعا سیاسی و قهر آمیز می شوند.
زمانی که صفحهء توییتری سبزهای “اصلاح طلب” می پرسد که آیا “وقت قیام مسلحانه رسیده؟” است یا نه.
تو خود حدیث مفصل خوان.
هوشنگ / 24 January 2020
جناب کامیار جوری راجع به ج.ا. می نویسید که انگار این یک رژیم عادی و معمولی است.
سپاه پاسداران انحصار کل اقتصاد, سیاست و حیطهء نظامی کشور را در دست دارد.
خود ج.ا. یک نظام مذهبی-فاشیستی تمامیت خواه Totalitarian است.
حالا اگر سپاه قرار شود که انحصار طلبی اش در اقتصاد, سیاست , امور نظامی و حیطهء فرهنگی کشور را کنار بگذارد.
و جمهوری اسلامی از تمامیت خواهی اش دست بکشد که دیگر ج.ا. باقی نخواهد ماند.
اصل برای مردم آزادی و یک زندگی شایستهء انسانی فرق از هر گونه استبداد است.
نقی / 24 January 2020
برخی از شعارهای اعتراضات اخیر مردم :
“جمهوری اسلامی نمیخوایم, نمیخوایم”
“شهید ندادیم که سازش بکنیم
رهبر قاتل را ستایش بکنیم”
“مرگ بر اصل ولایت فقیه”
“خامنه ای قاتله, حکومتش باطله ”
“نه رفراندوم, نه اصلاح
اعتصاب, انقلاب”
دخو / 24 January 2020
در مورد دخالت رژیم در خارج از مرزها باید گفت که ۱- اسراییل بعنوان چشم چراغ آمریکا ۲- عراق و افغانستان بعنوان سردرد آمریکا و ۳- شیخهای عرب بعنوان گاو شیرده آمریکا، نکات و نقاط حساس سیاسی هستند که جمهوری اسلامی میداند که با آنها میتواند آمریکا را مشغول کند تا تلاش و عملی اساسی برای اضمحلال رژیم مستقر در تهران صورت نگیرد ! از بدو انقلاب بهمن ۵۷، رژیم جمهوری اسلامی در پی از بین بردن طبقه متوسط شهری تازه تاسیس دوران پهلوی بود و در تلاش ساختن ابر مرد مسلمان معتقد به ولایت فقیه، به این خاطر با به کارگیری از تودههای روستایی و حاشیه نشین شهری در سپاه، کمیته و بسیج “سؤ”استفاده برای اهداف دراز مدت خود کرد و میکند ! بطور مثال سردارپاسدار سلیمانی به شغل شریف بنائی در زمان شاه مشغول بود که از شانس خوش جنگ عراق با ایران , به نان و نوایی رسید، خدا میداند که جوان ۲۱ ساله و فرمانده سپاه در جبهه ، با بیسوادی نظامی و تشکیلاتی، مسول مرگ و معلولیت چندین جوان ایرانی در جنگ بوده است! بعد از آن هم با بودجههای هنگفت و سری گردان قدس ، دلار و مهمات لجستیکی ایران را در منطقه وخاورمیانه حاتم بخشی میکرد. اما در این ۴۰ سال، بخشی از طبقه متوسط، مخالفین، هنرمندان و فرهنگیان ایران با مهاجرت به خارج از ایران کانالی برای ابراز مخالفت و صدائی برای مبارزه بخش غیر مذهبی ایران شدند که شامل طیفهای مختلف سلطنتی ها، ملیون و چپ ایران است ! راه اصلاحی گری و تغییر رفتاری در جمهوری اسلامی بسته است زیرا خصوصیات امروز رژیم در این ۴۰ سال ، ژنیتیکی و نهادینه در تار و پود این نظام سرکوبگر شده است. یکی از وظایف سرنگون طلبان دمکرات ایران اینست که این تضمین را به آن ۵ درصد طرفدار قلبی و آن ۴۰ درصد حقوق بگیر حاکمیت مذهبی بدهند که بعد از فروپاشی جمهوری اسلامی، جان و مال آنها بدون تعرض میباشد و خطاهای دوران انقلاب بهمن ۵۷ تکرار نخواهد شد !
ایراندوست / 24 January 2020
خامنه ای کابوس سرنگونی رژیم را درمقابل خود می بیند
[سخن روز برای ۲۸ دی ۱۳۹۸ – حزب کمونیست ایران]
“دو هفته پس از ماجرای کشته شدن قاسم سلیمانی و جنایت سرنگون ساختن هواپیمای اوکراینی توسط جمهوری اسلامی، علی خامنه ای برای نخستین بار در هشت سال گذشته در نماز جمعه ۲۷ دیماه ظاهر شد. این مراسم از چند روز قبل توسط رژیم سازماندهی شده بود و تعدادی از عوامل رژیم را برای نمایش و شعار دادن در حین سخنان او آماده کرده بودند. خامنه ای در خطبه غضب آلود و هیستریک خود که ناشی از ترس و نگرانی از سرنوشت رژیم بود، به توضیح وضعیت سیاسی و موقعیت داخلی و منطقه ای بسیار ضعیف جمهوری اسلامی به ویژه پس از این دو اتفاق مهم پرداخت.
حضور خامنه ای در نماز جمعه در شرایطی است که موقعیت جمهوری اسلامی در چند ماه اخیر با اوج گیری اعتراضات توده های مردم کارگر و زحمتکش ایران به شدت تضعیف شده است. این موقعیت در کشورهای دیگر از جمله عراق، لبنان و سوریه نیز که جمهوری اسلامی سالهاست برای تثبیت حاکمیت و باصطلاح اقتدار خود با صرف صدها میلیارد دلار در آنها جنایتها آفریده، به شدت تضعیف شده است. تا جائی که اینک توده های مردم این کشورها در اعتراضات روزانه خود خواهان بیرون کردن عوامل جمهوری اسلامی و کوتاه کردن دست این رژیم از امورات خود شده اند.
خامنه ای علیرغم تجاهل در مقابل این واقعیات،به خوبی آگاه است که توده های مردم ایران از اقشار گوناگون در اعتراضات آبان ماه و پس از آن به وضوح کل نظام و به ویژه شخص خامنه ای را مسئول اوضاع فلاکتبار اقتصادی و سرکوب و اختناق میدانند. اما خامنه ای در این سخنان خود اشارهای به معضلات و مشکلات توده های مردم نکرد. از فقر و بیکاری و گرسنگی دهها میلیون مردم ایران سخنی به میان نیاورد. از تأمین نیازها و احتیاجات صدها هزار خانواده زلزله زده و سیل زده که در محاصره قرار گرفتهاند سختی به میان نیاورد. برای بحران عمیق اقتصادی و در هم ریختگی آن راه چارهای جز تحمل گرسنگی و مقاومت و “حول و قوه الهی”راهی نشان نداد.
اما او از اینکه توده های مردم با اعتراضات وسیع خود نسبت به جنایت سرنگون ساختن هواپیما، نمایش قدرت رژیم در تشییع جنازه قاسم سلیمانی که برای فریب افکار عمومی تدارک دیده بود را خنثی کردند و عکس این قاتل تروریست را پاره کردند، غضبناک بود. او گفت :”آنها ایرانی نیستند و فریب خورده اند. آنها به تبع و هدایت تلویزیونهای انگلیس و آمریکا سعی کردند ماجرای سقوط هواپیما را طوری آرایش دهند تا ماجرای یوم اله حمله موشکی ایران به آمریکا و تشییع سردار سلیمانی فراموش شود.”
خامنه ای در بخش دیگری از سخنانش با حمله تلویحی به روحانی و جناح دولت به خاطر امید بستن به مذاکره، دولتهای انگلیس، فرانسه و آلمان را به خاطر فعال کردن مکانیز م حل اختلاف یا “مکانیزم ماشه” آنها را پادو و نوکر آمریکا نامید.
روحانی یک روز قبل از سخنان خامنه ای، با اشاره به انزوای بینالمللی جمهوری اسلامی و فشارهای دیپلماتیک و سیاسی در داخل و خارج ایران، به وضعیت وخیم و بن بست اقتصادی رژیم اعتراف نمود. او در عین حال تلاش داشت تا وضعیت بحرانی اقتصاد و انزوای بینالمللی رژیم را نتیجه خرابکاری و سنگ اندازی جناح رقیب در مذاکره با غرب و آمریکا معرفی نماید و شکست و ناکامی های رژیم را با آن توضیح دهد. روحانی در این مورد گفته بود: “همه چیز را نمیتوانم بگویم من به عنوان مسئول شورای عالی امنیت ملی روزانه مراقبت میکنم. زیرا بین جنگ و صلح تنها یک گلوله فاصله است.”
او با تعریف و تمجید از موفقیت دولتش در پایین آوردن تورم به سطح یک رقمی تا پارسال، وخامت مجدد اوضاع اقتصادی رژیم را به نوع رابطه جمهوری اسلامی با جهان مربوبط دانست او گفت: “اگر اقتصاد دانی بلد است، به ما هم بگوید که چگونه ممکن است روابط خارجی تخریب شده باشد، مردم احساس کنند هر روز شرایط سخت تر می شود، تحریمهای بینالمللی فشار بیارود و در فروش محصولات خصوصأ نفت مشکل داشته باشیم، ممکن است اقتصاد تکان نخورد؟”
روحانی که خود راه حلی برای پاسخ به مطالبات دهها میلیون مردم ایران ندارد، تنها راه چاره را رفتن پای میز مذاکره با آمریکا و رفع تحریمها میداند. اما واقعیت این است که تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه جمهوری اسلامی تنها یکی از مجموعه فاکتورهایی است که چنین اوضاعی را سبب شده است.
تداوم بحران ساختاری نظام سرمایه داری جهانی، سیستم و ساختار حاکمیت رژیم که در آن بیش از ۸۰در صد اقتصاد کشور در انحصار سپاه پاسداران و بیت رهبری و نهادهای وابسته به آنها است، هزینههای صدها میلیارد دلاری پروژه های جنگی و استراتژی دخالت گرانه در امور منطقه در کنار فساد و دزدی نهادینه شده در تمام تاروپود این نظام،آن عواملی هستند که اقتصاد جمهوری اسلامی را به درهم ریختگی و به آستانه افلاس و ورشکستگی کشانده است. روحانی این مهره امنیتی و جنایت کار نظام اسلامی نمیتواند شکست و ناکامی حاکمیت قرون وسظایی جمهوری اسلامی را نتیجه خرابکاری جناح مخالف به خورد مردم بدهد و از آن تبرئه خود و دولتش را از تحمیل این همه فقر و فلاکت و جنایت و کشتار و خفقان نتیجه بگیرد.
اما اختلاف جناحهای ضد مردم رژیم اسلامی ربطی به مبارزات مردم ندارد و سرانجام کارگران و توده های مردم با تداوم اعتراضات خود ریشه این نظام جهل و جنایت را خواهند کند. این آن کابوسی است که خامنه ای و دیگر رهبران و مسئولان رژیم در مقابل خود می بینند.
سخنان تهدید آمیز خامنه ای در نماز جمعه و خط و نشان کشیدنهای او را نیز تنها با تداوم و گسترش مبارزات سراسری در قالب اعتصابات کارگری و اعتراضات تودهای سازمانیافته و با برنامه میتوان پاسخ داد و این نظام جهل و خرافه اسلامی را به زباله دان تاریخ انداخت.”
خامنه ای و کابوس سرنگونی رژیمش / 25 January 2020
رییسی : مملکت برای جهانگردان و سرمایه گذاران و مردم امن است ؟!
خامنه ای دستور دادکه اقتصاد را درست کنید و با شوق در انتخابات شرکت کنید!
ظاهرا فکر میکنند مردم مرگ ۲ هزار نفردر اثر شلیک تیربار و موشک از ماه گذشته و پر کردن زندانها از دستگیر شدگان و فشار و تهدید بر خانواده کشته و یا اسیر شده ومحبوس کردن پدرپویا بختیاری را فراموش میکنند!
در مورد اقتصاد(که مال خره)مقاومت شان نیز سبب گم شدن دکل نفتی و دهها تن شمش طلا و نامریی شدن صدها میلیارد دلار نفتی شد!.
تمام صنایع و بانکها و تامین اجتماعی را نابود و بدهکار کردند وکشاورزی دیگر صرف نمیکند !
فریدون خاوند اقتصاددان :اقتصاد ایران با وجود اختلاسها و بدهکار کردن شرکتها و فقدان تشکیلات و سازمان و برنامه؛ و با فرض لغو تحریمها و کمک فکری تمام برندگان جایزه نوبل هم راه بجایی نخواهد برد!
Pouya / 25 January 2020
پروانه سلحشوری اعلام کرد که بارها طی نطق هایش در مجلس خواستار بازگشت نظامیان به پادگان ها شده و اعلام کرد که دلیل اشتباه صورت گرفته در شلیک دو موشک پدافند هوایی سپاه به هواپیمای اوکراینی، دخالت نظامیان در همه حوزه ها از جمله سیاست، اقتصاد و فرهنگ است که باعث می شود نتوانند وظیفه خود را در جایی که باید حضور جدی داشته باشند انجام دهند.
اگر «فشار خارجی» نبود شاید ابعاد فاجعه سرنگونی هواپیمای اوکراینی هیچ وقت افشا نمیشد!.
سلحشوری تحقق «سروسامان مملکت» را در صورتی دانست که هر کس سر جای خود قرار بگیرد و تاکید کرد که وضعیت فعلی در ایران به سامان نیست زیرا انسان هایی که سر کار هستند «لیاقت، مدیریت و توانمندی» کاری که انجام می دهند را ندارند.
او خواستار برگزاری «رفراندوم، همه پرسی و اصلاحات» در قانون اساسی و «اتخاذ تصمیمات درباره مسائل مهم کشور» شد که در آن رای و نظر مردم لحاظ شود.
سلحشوری با انتقاد از ظریف که گفته بود ما !? این سبک زندگی را انتخاب کردیم! در پاسخ او نوشت: «یک بار از مردم پرسیدید که واقعا خودشان این سبک زندگی را انتخاب کردند؟ قطعا مردم ما مرگ را انتخاب نکردند».
او با بیان اینکه برای دور بعد به مجلس نمی آید، اظهار کرد که به عنوان یک فعال اجتماعی باقی می ماند و با «چرخه مرگ»! مبارزه می کند.
نباید «عربها کاریکاتور بکشند، مملکتی را نشان بدهند که روی بشکه نفت قرار گرفته و بچه هایش سطل زباله را می گردند، شان ما این گونه حفظ می شود که رفاه داشته باشیم».
Neda / 25 January 2020
اگر جمهوری اسلامی ادامه یابد حتی با مذاکره و هر چیز دیگر،
اول و آخرش، این حکومت به کار همیشگی خود ادامه میدهد.
این برای همه جا افتاده است که جمهوری اسلامی یعنی محدودیت
حسرت، دزدی از مال مردم و ناامیدی از پیشرفت.
هر که به هر دلیل، مدافع منافع این حکومت است، مطمئنا آدمی
کم عقل است چون فقط یک ادم نفهم و کم عقل است که از این وضع خوشش
می آید.
من کاری با بقیه مباحث سیاسی ندارم و خیلی هم سیاست بلد نیستم ولی خیلی دوست
داشتم نظرم ا را بگویم.
هر که کمکی به این دولت کند، خائن ترین موجود ممکن است و در ظلم های آن به
مردم شریک است.
ایران را دوست دارم ولی بدون جمهوری اسلامی
نیما / 06 May 2020
مجموعهء تشدید تحریمها, سقوط قیمت نفت, معلق شدن اقتصاد و از همهء اینها مهمتر سقوط اقتصاد جهانی ج.ا. را موقعیتی قرار داده است که در ۴۱ سال گذشته هیچگاه وجود نداشته است.
سابق بر این هر گاه فشار ها زیاد میشد و دیگر امکان تحمل آن وجود نداشت, رژیم میتوانست با کارد مذاکرات دور تازه ای از فرصت خریدن برای خود بیافریند و مجالی دیگر برای تنفس داشته باشد.
اما اکنون حتی اگر با آمریکا هم بر سر میز مذاکره بنشیند, نه آمریکا, نه بازار نفت جهانی, نه اقتصاد دنیا و نه خدا هیچکدام نمیتوانند ج.ا. را از ورشکستگی قطعی اقتصادی نجات دهند.
ویروس کرونا و عواقب و پیامدهای اقتصادی و سیاسی ناشی از آن آتش زیر خاکستر را آتشین تر و تبدیل به مواد مذاب آتشفشانی کرده است.
تنها وسیلهء باقی مانده برای رژیم برپایی این شارموته بازی بازار بورس (برای انباشت هر چه بیشتر نقدینگی در دست دولت) است, که اینهم حداکثر چند هفته ای بیشتر دوام نخواهد داشت.
پس از آن هیچ بعید نیست شاهد آغاز و ابتدای فرو پاشی اقتصادی باشیم (هر چند که چنین فرایندی برای میلیونها میلیون در کشور خیلی وقت است که آغاز شده است).
سنتاً فرایند فرو پاشی اقتصادی یک فرایند فرو پاشی اجتماعی را نیز به دنبال خود خواهد داشت.
محمد قائد چند سال پیش پیشبینی کرده بود که ایران به سوی “پاکستانیزه شدن” پیش خواهد رفت. که چنین احتمالی را دست کم نباید گرفت .
آیا “این ابتدای ویرانی است”؟
فرزاد / 07 May 2020
وقتی شما به هيچ ارزش و مرز انسانی يا خدايی محدود نباشيد هميشه برنده ايد۰جمهوری اسلامی هر ده سال يک بار خودش را بازسازی کرده و حالا رويين تن شده است۰تنها حکومتی که عوام،خواص،مخالفانش،و حتی نيروهايی که با او مبارزه مسلحانه ميکنند، دانسته و ندانسته کمکش ميکنند۰پيش از اين که خود بدانيد جمهوری شياطين شما را استخدام کرده است،جمهوری اسلای قيمت هر کس را ميداند،تا زمان احمدی نژاد وجان ايرانيان و پس از آن وجدان جهانيان را خريداری کرده است،چرا که آبشخور اين شورش کور ،شاگرد های کف بازار تهران و اصفهان بودند۰
کورونا هم نعمت است۰ / 07 May 2020
حرف مفت نعمت است!
“رویین تنی” ج.ا از پول مفت نفت سرچشمه میگرفت, نه معجزه ای در کار بود و نه “درایت” و “دوراندیشی”, فقط بیلیون, بیلیون پول نفت مفت بی زبون.
حالام که با این اپدمیک کرونا قیمت نفت به زودی ارزانتر از یک فنجان قهوه خواهد شد.
“ممه” را لولوی کرونا برد!
شاید ج.ا. خود افرادی را که تبلیغ “رویین تنی” آنرا می کنند خریده باشد؛ شاید هم این قبیل هذیانات مالیخولیایی بدون جیره و پاداش باشد و چنین افرادی به ج.ا. مجانی سواری می دهند و خود خبر ندارند.
آیا قیام, خیزش و کشتار ملت در اطراف نیزارهای ماهشهر “آبشخورش شاگردان کف بازار تهران و اصفهان بودند.”
قیام و خیزش و کشتار مردم در مریوان و دیگر شهر های کردستان چه؟ کردستان هم حتما تحت تاثیر “بازار” قرار دارد و خودشان خبر ندارند!
پویا بختیاری و آن همه جوانان جان باخته چطور؟ حتما همه ای آنان هم شاگرد بازار بودند و خودشان نمی دانستند!
کجای شعار “جمهوری اسلامی نمیخواهیم, نمیخواهیم” کور و نامفهوم است.
کجای شعار “نه رفراندوم, نه اصلاح, انقلاب, اعتصاب” کور و نامفهوم است.
مطمئن باشید افرادی که این مطالبات و شعارها را نادیده می گیرند, خودشان کور و کرند.
تمام این تبلیغ “رویین تنی” نیز از دو حال خارج نیست؛ یا سایبر بسیج, یا مفتی سواری دادن به رژیم.
از قدیم ندیم هم گفتن: “حرف مفت که مالیات ندارد”.
حسنک / 10 May 2020
#سرخط : روز گذشته محمد خاتمی در پیام ویدیویی بهصورت کوتاه در مورد نارضایتی جامعه و امکان شورش و «خشونت» در آینده حرف زد. اما آن پیام آنطور که در نگاه اول به نظر میرسد کوتاه هم نیست. برای خواندن یک متن ( که متن یا پیام تصویری یا صوتی در این زمینه تفاوتی نمیکند) لازم است دو معیار را در نظر گرفت، اول اینکه نوع مواجهه متن با مسئله و شیوه طرح مسئله چیست و دوم اینکه متن دقیقا در کجا سکوت میکند و در چه جایی حرف نمیزند.
شاید بتوان گفت مهمترین بخش حرفهای روز گذشته محمد خاتمی آن بخشهایی است که متن در موردش سکوت کرده نه آنهایی که گفته شده.
در وهله اول این پیام به مسئله بحران مشروعیت جمهوری اسلامی میپردازد و با این جمله آغاز میشود: «سرمایه اجتماعی ما ضعیف شده! نخبگان جامعه ما، کارآفرینان جامعه ما، زنان ما، مردان ما نوعی نارضایتی دارند». در همین نقطه است که باید دید متن یا پیام در کجا سکوت کرده است؟ مشاهده اعتراضات دیماه و آبان ماه به وضوح نشان میدهد که معترضین اکثرا از جوانان بدونکار، تهیدستان شهری، طبقه کارگر، حاشیه نشینان و … بوده، از طرف دیگر بسیاری از اعتراضات و اعتصابات کارگری نیز در این مدت صورت گرفته اما در پیام محمد خاتمی حتی به نارضایتی کارفرمایان نیز اشاره شده است، اما کلمهای از نارضایتی کارگران، تهیدستان و حاشیه نشینان به چشم نمیخورد.
این دقیقا نقطهای است که متن ناگهان سکوت میکند، در حالی که صحبت از اعتراضات و نارضایتی ضرورتا بحث اعتراضات گروههای کم درآمد که از همهی اعتراضات پیشین پر رنگتر بوده را به میان میآورد این پیام در سکوتی بزرگ از این مسئله عبور میکند. این سکوت دقیقا موضع محمد خاتمی را به عنوان رهبر اصلاحات نشان میدهد، جایی که تصمیم میگیرد از مشکلات و نارضایتی های طبقه و معترضینی خاص چشمپوشی کند.
در ادامه پیام نسبت به ایجاد «سیکل خشونت» هشدار داده میشود! این سیکل خشونت نیز اینطور آغاز میشود که جامعه در آینده برای ابراز مخالفت و اعتراض خود از «خشونت» استفاده میکند. اگر این پیام مربوط به سال ۵۸ بود میشد گفت پیام خوبی است! اما بعد از ۴۰ سال سرکوب و شکنجه مداوم معترضین و مخالفین اشاره کردن به ایجاد «سیکل خشونت» در «آینده» به کلی مضحک است.
در ادامه با دقت به پیام محمد خاتمی متوجه میشویم که حتی این روند خشونت نیز نه از طرف حکومت بلکه از طرف معترضین شروع میشود زیرا از نظر او «جامعه میل به خشونت پیدا میکند… و طبعا حکومت هم ممکن است به خشونت متقابل متوصل شود»! گویی عدم برگزاری انتخابات آزاد، حجاب اجباری، ریاضتهای اقتصادی تحمیل شده بر طبقه کارگر و … خود مصداق خشونت نیست و اعتراضات و تخریبها نه جوابی بر حق علیه خشونت دولت بلکه خود علت آغاز خشونت از طرف دولت است! شاید معترضین ما خودشان انتخاب کردند که توسط گلوله جنگی مورد خشونت قرار بگیرند!
تا کنون متن در دو نقطهْ، ضعف خود (که عیان کردن معنی حقیقی خود بود) را آشکار کرد، در وهله نخست، اعتراضات کارگران و تهیدستان در جایی که میبایست از همه پر رنگ تر میشد به کلی از متن حذف شد و از طرفی این پیام عدم وجود سیکل خشونت را پیشفرض گرفت تا بتواند نسبت به ایجاد خشونت در آینده هشدار دهد و از طرف دیگر این نفی وجود خشونت در گذشته، امکان جدا کردن معترضین از بستر سیاسی و اجتماعی خود را به محمد خاتمی داد تا خشونت را همچون شری که از طرف «جامعه مدنی توسعه نیافته» به دولت تحمیل میشود نشان دهد.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط »
@Sarkhatism
امکان شورش و «خشونت» / 10 May 2020
بستن جاده کهنوج توسط کشاورزان معترض منوجان
▪️عصر شنبه ۲۰اردیبهشت ۹۹ کشاورزان منوجان جاده چاه حسن به کهنوج را مسدود کردند.
▪️کشاورزان در اعتراض به افت شدید قیمت محصولات کشاورزی خود اقدام به بستن جاده کردند.
@ordoyekar
بستن جاده کهنوج توسط کشاورزان معترض منوجان / 10 May 2020
اخبار اعتراضات کارگری
جمعی از کارگران شهرداری تهران روز شنبه ۲۰ اردیبهشت در اعتراض به شرایط نامناسب کاری خود و بیتوجهی مقامات نسبت به سلامت کارگران اقدام به برگزاری تجمع کردند.
کارگران از آغاز شیوع بیماری کرونا در شرایطی بدون کمترین حفاظ ایمنی و بهداشتی مشغول به کار بودهاند که در اسفندماه سال گذشته خبرها از قرنطینه شدن شهردار منطقه ۱۳ تهران و تعطیلی شورای شهر تهران به دلیل خطر ابتلا به این ویروس حکایت داشت. وضعیت کارگران شهرداری از آن زمان تاکنون نه تنها تغییری نکرده است، بلکه افزایش مبتلایان به این ویروس، آنها را بیش از پیش در منگنهی مرگ و ابتلا قرار داده است.
شماری از کارگران شهرداری کوت عبداالله روز شنبه ۲۰ اردیبهشت ماه برای چندمین روز متوالی در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات معوقه خود مقابل ساختمان استانداری خوزستان تجمع کردند.
این کارگران خواستار دریافت حقوق اسفند و فروردین و مطالبات سال ۹۸ خود، می باشند. به گفته معترضان، شهردار کوت عبدالله اعلام کرده به دلیل شیوع ویروس کرونا منابع درآمدی شهرداری همچون ارزش افزوده و عوارض ساخت و ساز کاهش یافته و این شهرداری با مشکل مالی مواجه است.
صبح روز شنبه ۲۰ اردیبهشت ماه جمعی از کارگران روغن نباتی جهان در اعتراض به ادامهی بلاتکلیفی خود در محوطه این کارخانه دست به تجمع زدند.
کارگران میگویند، حدود ۸۵ کارگر در این واحد تولیدی با سوابق بالای ۱۵ سال مشغول کارند که مطالبات مربوط به سال ۹۳ تا اسفند ۹۷ خود را دریافت نکردهاند. کارگران این کارخانه در بخش دیگری از مشکلات خود با اشاره به این که نگرانی آنها کمبود امکانات بهداشتی برای مقابله با کرونا است، در ادامه افزودند: پروتکلهای بهداشتی که واحدهای تولیدی موظف به انجام آن هستند در این کارگاه چندان رعایت نمیشود و کارگران ماسک و دستکش مورد نیاز را با هزینهی خود خریداری میکنند.
اتحاد بازنشستگان
@etehad_bazn
اخبار اعتراضات کارگری / 10 May 2020
باسلام من مریم سلطانی هستم تمایل دارم که دست نوشته ها و مقالات خود را برای شم ا ا ا ارسال نمایم لطفا اینجانب را راهنمایی فرمایید که به چه طریق میتوانم برای شما ارسال کنم
با سپاس از شما
−−−−−−−−
ویراستار: درسایت توضیح داده شده، در بخش درباره ما. خلاصه اینکه مقالات دریافتی اساسا در تریبون زمانه منتشر میشوند. لطفا به این سایت رجوع کنید.
Mariya / 12 May 2020
ای ایرانیان آزاده
سقوط دیکتاتور نزدیک است.
من هرسال این و میگم تا بالاخره یه سال سقوط کنه
بابام و دوستاش هم تا در قید حیات بودن میگفتن
اصلا مهم نیست که سقوط بکنه یا نه
مهم اینه که ما امیدمون رو از دست ندیم و هر سال این جمله رو تکرار کنیم
بالاخره بچه های ما اون روز رو خواهند دید
مرتضی / 13 June 2020
جمهوری اسلامی تا زمان زنده بودن خامنه ای خواهد ماند اما زوال عقل خامنه ای و آلزایمرش باعث ضعف خواهد شد به گونه ای که سیاسیون اطرافش برای آماده کردن جای خود برای رهبری به درگیری روی میآورند در این میان ها مردم نیز براثر گشنگی به خیابان ها میریزند و حداقل 100 هزار نفر توسط حکومت کشته میشوند تا زمانی خامنه ای توسط خودی ها کشته میشود و از قتلش به عنوان کهولت سن یاد میشود در ادامه که کشور در مرحله شروع جنگ داخلی است سپاه پشت پرده به ارتش پیام همکاری برای فتح رهبری میدهد و پایه های حکومت نظامی را میخواهد فراهم کند و ارتش اینگونه دو دسته میشود و جنگ های بزرگتر داخلی شروع میشود این روال چند سال ادامه پیدا میکند تا آمریکا وارد عمل شده و ته مانده قدرت را سرنگون میکند و رضا پهلوی به ایران باز میگردد و برای 30 سال همه چی خوب میشود ولی پس از آن دوباره چالش هایی شروع میشود.
ایران / 09 July 2020
حقیقتا هرکسی جو عقلی داشته باشه میفهمه این وضع برای همیشه نمیمانه ازآن الا
ن دزدیهاداره بیشترمیشه واین نشان دهنده اینه که خوداونها امیدی ندارن
مردم دیگه فریب اونها رونمیخورن درصد کمی توانتخابات بودن واینها دیگه رای نمیدن
وبعد خامنه ای رو که میبینم یاس وناامیدی توچهرش موج میزنه،،ودیگه کلمات امریکا غلطی نمیکند،ایران باعزت ،اقتدارنظام و…روبه کارنمیبره
مردم منتظرجرقه اند که بیایند خیابوون ،((فریاد مرگ بر دیکتاتور ومرگ برجمهوری اسلامی سردهند)
تقی / 21 July 2020
حقیقتا هرکسی جو عقلی داشته باشه میفهمه این وضع برای همیشه نمیمانه ازآن الا
ن دزدیهاداره بیشترمیشه واین نشان دهنده اینه که خوداونها امیدی ندارن
مردم دیگه فریب اونها رونمیخورن درصد کمی توانتخابات بودن واینها دیگه رای نمیدن
وبعد خامنه ای رو که میبینم یاس وناامیدی توچهرش موج میزنه،،ودیگه کلمات امریکا غلطی نمیکند،ایران باعزت ،اقتدارنظام و…روبه کارنمیبره
مردم منتظرجرقه اند که بیایند خیابوون
محمدتقی / 21 July 2020