برای عوامل حکومت بازی در نمایش انتخابات در مناطق کُردنشین ارج مضاعف دارد. پشت نمایشهایی که برای جلب مردم به انتخابات برپا میشود، چه نیرویی نهفته است؟
در بحبوحه اعتراضات و شکلگیری تجمعات اعتراضی فراوان اینروزها در کردستان، فضای تبلیغاتهای نامزدهای انتخاباتی مجلس نیز گرم است. دیوارها پر است از عکسها، شعارها و ژستهای دکترها و مهندسین از فیلترگذشتهای که میخواهند به مجلس راه یابند. مغازههای گرانقیمت مراکز شهرها به این منظور به اجاره درآمده و صدای بلند آهنگهای شاد کُردی طنینانداز است. تجمع اقوام و طرفدران کاندیدهای انتخاباتی و پذیرایی و سایر شعائر مرسوم به اینگونه محفلها برقرا است.
صلاحیت ۲۲۴ نامزد انتخاباتی در استان کردستان تأیید شده و در این میان، هزار و ۲۴۵ شعبه اخذ رأی در این استان پیش بینی شده است. این تعداد شعبه اخذ رای پیش بینی شده نسبت هزار و ۱۹۷ شعبه دوره قبلی (انتخابات مجلس دهم) حدود چهار درصد رشد داشته است که به منظور «تسهیل مشارکت بیشتر» از سوی مقامات اجرایی انتخابات، مهیا شده است. استان کردستان دارای پنج حوزه انتخابیه و ۶ نماینده در مجلس شورای اسلامی است، (حوزه انتخابیه سنندج شامل شهرستانهای سنندج، کامیاران و دیواندره ۲ نماینده، حوزه انتخابیه بیجار یک نماینده، حوزه انتخابیه قروه شامل شهرستانهای قروه و دهگلان یک نماینده، حوزه انتخابیه سقز شامل شهرستانهای سقز و بانه یک نماینده و حوزه انتخابیه مریوان شامل شهرستانهای مرویان و سروآباد یک نماینده) است.
نسخه کُردی اصلاحطلبی
پیشبینی چگونگی مواجهه مردم کُرد در ایران با انتخابات پیشروی مجلس، نیازمند مرور کوتاهی بر عمدهترین مسائلی است که در غیاب امکان گزینههای جدی، برخی از جریانات سیاسی کُرد سعی کردهاند از مجرای انتخابات و به شیوهای «درونحکومتی» برای حل آنها بکوشند. مردم کرد دهههاست که مطالبات خود را طرح کردهاند و برای دست یابی به آنها کوشیدهاند. پاسخی که گرفتهاند سرکوب شدید بوده است. مبارزه مسلحانه در کردستان با تثبیت پایههای جمهوری اسلامی و حمله به کردستان، پایان یافت اما مطالبات مردم کُرد و نیروهایی که جمهوی اسلامی نزد آنها مشروعیتی نداشت، همچنان پابرجا بودند. حتی اعدامهای دستهجمعی دهه ۶۰ و حذف فیزیکی چپ در کردستان هم نتوانست شعلههای آن را خاموش کند.
از آن پس و از دهه ۷۰ به بعد، نیروهایی در کردستان زیر عناوین مختلف سعی کردهاند با نزدیک شدن به جناح موسوم به «اصلاحات» و از مجرای ائتلافهای انتخاباتی، با علم کردن بخشی از مطالبات تراشیدهشدهی کردستان و بعضأ آغشته به مطالبات مذهبی سنی، «مطالبات کُرد» را نمایندگی کنند و از این طریق افرادی را هم به دور خود جمع کنند. از جمله شاخصترین این گروهها گروه «جماعت دعوت و اصلاح» بودهاند که یکی از جریانهای مذهبی فعال در کردستان به شمار میروند. این جمعیت جزو معدود گروههای مذهبی در کردستان هستند که علاوه بر فعالیتهای مرسوم تبلیغی و فرهنگی خاص خود، در چارچوب قواعد و قوانین جمهوری اسلامی به اقدامات سیاسی از جمله مشارکت در انتخابات و شرکت در ائتلافها و صفبندیهای سیاسی حاکمیتی میپردازند. اما خط مشی سیاسی و اجتماعی این گروه شفاف نیست و اغلب عملکردی پوپولیستی داشته است. ایدههای اساسی آنها را میتوان نوعی «سنتگرایی جدید» تعبیر کرد که بر پایه میانهروی مذهبی سنی کُردی بنا شده است.
اما علاوه بر چنین گروههایی که اکنون به شیوه آشکارا در عرصه سیاست رسمی کشور به فعالیت میپردازند، پایگاه اجتماعی سنت احزاب سیاسی کردستان، همچنان در رفتارهای سیاسی و انتخاباتی کردستان تأثیرگذار است. آنها بر خلاف رویهی «دعوت و اصلاح» و گروههای مشابه دیگر اینچنینی، اغلب، تحریم انتخابات را برای طرفداران خود در ایران تجویز کردهاند. اکنون، هرچند پایههای تعیینکننده این احزاب نسبت به گذشته به طور مستقیم، کمرنگ شده اما رویکرد و منطق تحلیل آنها از وضعیت سیاسی و اجتماعی موجود، همچنان در کردستان حاضر و تعیینکننده است.
سرخوردگی
۴۰ سال سرکوب جنبش طبقاتی ـ هویتی مردم کرد در ایران پس از انقلاب ۵۷ از سوی جمهوری اسلامی، بسیاری از افراد از طبقات مختلف اجتماعی در کردستان را به سمت مشارکت در انتخابات و امید بستن به تغییر رویه در تهران به نسبت مسائل اجتماعی و بعضأ قهرمانسازیها از برخی نمایندگان کُرد مجلس، کشانده است. اما نتیجه آخرین تجربه اینچنینی سیاسی در کردستان بسیار ناامیدکننده بوده است. کردستان به طور کلی در جریانات انتخابات ۸۸ و جنبش « سبز »، دخالتی نکرد اما در آخرین انتخابات ریاستجمهوری، به طور مشخص نرخ مشارکت در کردستان بیش از ۵۰ درصد اعلام شد و نزدیک به ۷۰ درصد رأیدهندگان نیز به حسن روحانی رأی داده بودند. اکثریت مردم کردستان با دل بستن به «اعتدال» و از ترس پیروز شدن جناح محافظهکار حاکمیت، به حسن روحانی رأی دادند. در واقع، اکثر رأیدهندگان را جوانان و طبقه متوسط شهری تشکیل میدادند که امید داشتند با انتخاب حسن روحانی، گشایشی در فضای سیاسی کشور روی دهد. نتیجه اما سرکوب بیشتر، افزایش بیسابقه شکاف طبقاتی موجود، سرکوب جنبش زنان، به محاق رفتن هر چه بیشتر محیط زیست، فشار بیشتر روی اتحادیههای کارگری و اخیرا سرکوب خونین اعتراضات معیشتی طبقه کارگر بود.
در طول دوران ریاستجمهوری حسن روحانی شهرهای سنندج، مریوان، سقز و بانه بارها عرصه اعتراضات و «شورشهای نان» بوده که همگی طبق روال دولتهای پیشین و حتی شدیدتر از آنها با سرکوب و خشونت پاسخ داده شدهاند. در همین دوران بوده که رفراندوم استقلال اقلیم کردستان عراق در سایه دخالتهای جمهوری اسلامی نیز با شکست مواجه شد و مقر حزب دموکرات کردستان در «کویه» از جانب دولت ایران بمباران شد. دو اعتصاب بزرگ معلمین سراسر کشور که در کردستان بسیار پررنگتر و پر دامنهتر بود، در همین دوران روی داد. همچنین اعتصابات کارگران شهرداریها در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق معوقه، در شهرهای مختلف کردستان هم در هیمن دوران به اوج خود رسیده است. مرگ شریف باجور، فعال زیستمحیطی محبوب شهر مریوان، موجی از تجمعات و شعارهای ضدحکومتی را دوباره به خیابانها آورد. اخیرأ مرگ دو کولبر جوان در ارتفاعات تته هورامان پس از اعتراضات بنزین، فورأ به عرصه تظاهرات ضدحکومتی و سپاه پاسدارن تبدیل شد. دوران ریاستجمهوری حسن روحانی و نتیجه مشارکت بخشهای گستردهای از مردم کردستان در انتخاب «اعتدال»، دورانی پر تلاطم بوده و اکنون دلزدگی سیاسی را بیش از هر زمان دیگر میتوان در کردستان مشاهده کرد.
فضای ملتهب
شدیدترین برخوردها میان حاکمیت و «مردم کردستان» و جنبشها و مطالباتشان به طور کلی در چند ماه اخیر روی داده است. یعنی چند ماه منتهی به انتخابات مجلس. از جمله حوادث بعد از آزادسازی نرخ بنزین و شلیک به هواپیمای مسافربری اکراینی از جانب سپاه قدس که حامل چندین مسافر سنندجی هم بود. مراسم تشییع جنازه قربانیان این جنایت نیز به تظاهراتی بر ضد عاملان آن و « هسته نظام » سیاسی تبدیل شد.
اکنون فضای کردستان ملتهب است. در این دوران علاوه بر شکلگیری و گسترش جنبش اعتراضی آزادیخواه و عدالتجو، نیروهای دستراستی هم به یارگیری پرداختهاند. آنها با تبلیغ اتکا به خارج و پیشبرد یک گفتار ناسیونالیستی افراطی عملا توجه را از جنبش مردمی عملا موجود منحرف میسازند. مکمل نیروهای فعال در چارچوب اپوزیسیون راستگرا در قطب مقابل، نیروهایی هستند که با رژیم سازش میکنند. جمعیت «کودار» وابسته به پ.ک.ک بحثهایی مبنی بر مذاکره و سازش با جمهوری اسلامی را به عنوان «تاکتیک سیاسی» در دستور کار خود قرار داد که با شکست مواجه شد.
مردم انسداد سیاسی را اکنون آشکارتر از پیش تجربه میکنند. باور عمومی ناممکن بودن حل مسائل و بحرانهای موجود در چارچوب نظام سیاسی حاکم است.
در انتخابات پیشرو در حال حاضر، هیچ گزینه و نامزد انتخاباتی که مورد توجه بخش بزرگی از جمعیت شهرها و روستاهای کردستان باشد وجود ندارد. همین امر به علاوه انباشت خشم و اندوه اغلب مردم کردستان از حوادث اخیر، احتمال مشارکت انتخاباتی در سطح نرخ مشارکت در انتخابات پیشین ریاستجمهوری را، منتفی کرده است.
اگرچه تکنیک معمول حاکمیت و نامزدهای انتخاباتی مجلس، در اینگونه موارد، ساختن فضای «طایفهای» از انتخابات و به راه انداختن ستادهای تبلیغاتی پر سر و صدا و تزریق شادی تصنعی به خیابانها است. اما این بار کاملأ مشخص است که سطح بحرانها و تضاد اجتماعی به طور کلی در کشور و به ویژه در کردستان به حدی رسیده است که رفو کردنهای معمول، دیگر توانایی حل و فصل آن را ندارد.
چشمانداز
نرخ مشارکت در انتخابات پیش رو (در صورت واقعی بودن آمارهای اعلام شده)، سطح مشروعیت نظام سیاسی در دوره کنونی در کردستان را مشخص خواهد کرد. مسائل و مطالباتی اساسی که در کردستان در طول دههها مبارزه برای آنها تا به امروز در جریان بوده است، همچنان به قوت خود باقی است و اتفاقأ مسائل دیگری هم به آن افزوده شده است. اغلب نیروها و جریانهای مختلفی که این مطالبات را رهبری میکنند، اکنون بیش از پیش از راه حلهای «پاستوریزه» انتخاباتی درماندهاند و ممکن است انتخابات را تحریم کنند.
دقیقأ مشخص نیست تا زمان انتخابات چه اتفاقات دیگری ممکن است روی دهد و در نتیجه، بر روند آن تأثیرگذار واقع شود. اما از آنچه که تاکنون گذشته، میتوان نتیجه گرفت که مشارکت انتخاباتی در کردستان، به پایینترین نرخ خود در دورههای اخیر خواهد رسید. هرچند جمعیت وابسته به نظام سیاسی و منتفع از رانتهای سیاسی همچون سایر استانها و شهرها در کردستان نیز وجود دارند که موظف میشوند سطحی از «آبروداری سیاسی» را در عرصه انتخابات برقرار سازند.
اطلاعیه کمیته مرکزی کومه له درباره لزوم رسوا کردن نمایش انتخاباتی رژیم در کردستان
مردم مبارز کردستان!
جمهوری اسلامی مطابق روال سالهای گذشته در تدراک برگزاری نمایش مسخره دیگری بنام “انتخابات”، در روز دوم اسفند ماه، آتی است. اما این بار این نمایش در شرایط ویژه ای بر روی صحنه می آید. طی چهار سالی که از نمایش انتخاباتی دوره قبلی مجلس شورای اسلامی می گذرد،جمهوری اسلامی طی این مدت دو خیزش گسترده سراسری در دیماه 96 و آبان 98 را به خود دیده است.
خیزشهائی که نه تنها مشروعیت رژیم، بلکه نفس حاکمیت آنرا نیز نفی کردند. این درحالی است که در تمام این مدت اعتصابات و اعتراضات محلی و یا گسترده و سراسری، حتی برای یک روز هم متوقف نشده اند.
امروز خشم از رژیم جمهوری اسلامی و شرایط فلاکت بار اقتصادی که بر مردم این کشور تحمیل کرده است، در سراسر ایران موج می زند. این خشم عمومی بدون شک شامل حال همه آن کسانی هم خواهد شد که در چنین شرایطی، به هر شکلی بازیگر این نمایش باشند و یا به ابزار رونق بخشیدن به آن تبدیل شوند.
سخن بر سر غیردمکراتیک بودن پروسه انتخابات، دخالت “شورای نگهبان” و “ولی فقیه”، رد صلاحیت کاندیدها، تقلب در رای گیری و مواردی از این قبیل در میان نیست، همه اینها از بدیهیات “انتخابات” در طول حاکمیت جمهوری اسلامی بوده اند. مضمون واقعی اعتراض مردمی که خواهان “نان و کار و آزادی”،هستند، بسیار از شرکت نکردن در یک انتخابات فرمایشی فراتر می رود.
این انتقاد جناح های حاکم از یکدیگر است و ربطی به ضایع شدن حقوق مردم ندارد. حقوق اجتماعی مردم از زمانی پایمال شد که رژیمی ضد کارگر، ضد زن، ضد جوان، ضد شادی، ضد آزادی و دشمن انسانیت، با توسل به کشتار، شکنجه و زندان، با زور و سرکوب، خود را بر مردم این کشور تحمیل کرد.
جمهوری اسلامی و کارگزارانش می دانند که مردم کردستان در این نمایش شرکت نخواهند کرد. اما آنها برای پر کردن خلاء حضور مردم در پای صندوق های رای، علاوه بر تلاش برای بسیج مزد بگیران محلی، مطابق معمول بر تن شماری از نظامیان و پاسداران مستقر در کردستان لباس شخصی خواهند پوشاند و آنها را به یکی دو حوزه رای گیری، بویژه حوزههای مستقر در مساجد جامع شهرها می برند؛ و با تهیه فیلم و گزارش و چند گفتگوی ساختگی با آنها، از “حضور پرشور”، مردم سخن خواهند گفت. هر چند سال یکبار این نمایش تکرار می شود و جعلی بودن آن برای مردم آشکار است.
در این میان بعضی از افراد در میان اصلاح طلبان ورشکسته سیاسی، از ضرورت امنیت در جامعه سخن می گویند و شرکت کردن در انتخابات را انتخاب بین امنیت و ناآمنی در جامعه عنوان می کنند. اولا،قبل از هر چیز باید گفت که نفس وجود جمهوری اسلامی به معنی سلب امنیت از اکثریت مردم این کشور در همه زمینه هاست.
سلب امنیت شغلی از کارگران ، سلب امنیت جانی از فعالین سیاسی و مدنی، سلب امنیت از زنان آزاده ای که تسلیم قوانین ارتجاعی رژیم نمی شوند، سلب امنیت از پیروان هر آئین و مذهبی که با اسلام تشیع، آنهم از نوع دوازده امامی آن، مغایر باشد، ناامن کردن محیط زیست انسانها، زیر خط فقر نگهداشتن بیش از 60 درصد از مردم این کشور، اینها همه مصداق روشن سلب آن امنیتی هستند که به اعتبار حفظ آن بایستی به چنین انتخاباتی رضایت داد تا گویا وضع بدتر از این نشود.
کسانیکه به چنین توجیهات بدون پایه ای متوسل می شوند، سطخ درک و آگاهی و تجربه مردم مبارز کردستان را دست کم گرفته اند.
کمیته مرکزی کومه له از همه مردم کردستان می خواهد که نه تنها در این نمایش انتخاباتی شرکت نکنند، بلکه فعالانه در کمپین رسوا کردن آن مشارکت نمایند.بگذار توده های مردم کردستان یکبار دیگر نمونه ای از اتحاد و یکپارچگی و استقامت، نمائی دیگر از جنبش انقلابی خود را به جهانیان نشان دهند.
بگذار توده های مردم کردستان با عدم شرکت در این نمایش انتخاباتی، به همه مردم جهان نشان دهند که جمهوری اسلامی رژیم ناروائی است که تنها با توسل به زور و سلب آزادی و حقوق اولیه مردم حاکمیت خود را بر این جامعه تحمیل کرده است.
کمیته مرکزی کومه له
(سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)
29 ام دیماه 1398
19 ژانویه 2020
لزوم رسوا کردن نمایش انتخاباتی رژیم در کردستان / 22 January 2020