احسان مهرابی – «منشی من چند برگ کاغذ از بیتالمال به دخترم داد، او را برکنار کردم.» عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت سیدمحمد خاتمی، وقتی این جمله رحیمی را از زبان بهرامعلی ذیحساب نهاد ریاست جمهوری شنید، گفت: «به آقای رحیمی بگو، من فردی را میشناسم که میگوید یک میلیارد تومان آرد دزدیدهام و راست، راست راه میرود.»
این سخن عبدالله رمضانزاده، کنایهای بود از آردهای یک میلیارد تومانی؛ یک میلیاردی که به گفته رمضانزاده با قیمت روز صدها میلیارد میشد؛ آردهایی متعلق به کمیساریای عالی پناهندگان که برای توزیع در بین مهاجران افغان از طریق مرزهای استان کردستان تحویل شده بود تا به خراسان برسد. وقتی استانداری خراسان آردها را از عبدالله رمضانزاده، استاندار جدید مطالبه کرد مشخص شد، آردها در زمانی که محمدرضا رحیمی استاندار این منطقه بوده فروخته شده است. عبدالله رمضانزاده در جلسات خصوصی به خبرنگاران گفت در این کار علی کردان نیز سهیم بوده و پول آن هم درانتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ هزینه شده است.
“کنایههای آردی” تا چند سال بین نزدیکان رحیمی و رمضانزاده مبادله میشد. واسطههای رمضانزاده هم البته همشهری رحیمی بودند و از اهالی «سریشآباد»؛ روستایی در قروه که کردهایش ترکی هم میدانستند.
همشهریهای «سریش آبادی»، دکترای اکسفوردی
رحیمی علاوه بر همشهریهای «سریش آبادی»اش، دکترای اکسفوردیاش را هم با خود به دیوان محاسبات برد، قاب گرفت و در اتاقش به نمایش گذاشت. سریش آبادیهای نزدیک به رمضانزاده که از دکتر شدن ناگهانی رحیمی تعجب کرده بودند به تکاپو افتادند. مدرک دانشگاه آزاد هم نبود که جای «دررو» داشته باشد. در نهایت نزدیکان رحیمی به زبان آمدند و به مرتضی حیدری، معاون سریش آبادی رمضانزاده پیشنهاد دادند در ازای ۲۰ میلیون تومان برایش مدرک دکترا بگیرند. معاون رمضانزاده اما باورش نشد و این پیشنهاد را دامی برای خود دانست.
انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ عبدالله رمضانزاده را به زندان برد، اما رحیمی را معاون اول احمدینژاد کرد تا سریشآبادیها درتاریخ ایران یک معاون اول هم داشته باشند. رحیمی البته میدانست، جایگاه معاون اولی در اصل متعلق به چه کسی بوده است، پس هیچ ابایی از تمکین به معاون اول اصلی نداشت. گاه محافظان و مراجعان دفتر مشایی تعجب میکردند وقتی رحیمی را با چندین کارتابل پشت در دفتر مشایی میدیدند؛ کارتابلهایی برای هماهنگی کارها با مشایی.
همین کافی بود تا رحیمی معاون پارلمانی احمدینژاد شود و حتی با رسوایی رشوه پنج میلیونی برای پس گرفتن استیضاح کردان برسرکار بماند. انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ عبدالله رمضانزاده را به زندان برد، اما رحیمی را معاون اول احمدینژاد کرد تا سریشآبادیها درتاریخ ایران یک معاون اول هم داشته باشند.
رحیمی البته میدانست، جایگاه معاون اولی در اصل متعلق به چه کسی بوده است، پس هیچ ابایی از تمکین به معاون اول اصلی نداشت. گاه محافظان و مراجعان دفتر مشایی تعجب میکردند وقتی رحیمی را با چندین کارتابل پشت در دفتر مشایی میدیدند؛ کارتابلهایی برای هماهنگی کارها با مشایی.
پیش از آن نزدیکان مشایی رحیمی را به واسطه دخترش میشناختند؛ دختری که پس از ازدواج دوم پدر به طرفداری از مادر برخاسته بود و همین دلیل کافی بود تا تنها خبرنگاری در سایت سازمان میراث فرهنگی نصیبش شود.
رفته رفته رحیمی باورش شد که جایگاههای از دست رفته مشایی سهم او میشود. پس وقتی ریاست جمهوری مشایی در نطفه خفه شده بود، برای ریاست جمهوری خودش به صرافت افتاد؛ وقت ملاقات با رهبری امیدوارترش کرد. رهبری به مشایی وقت نداده بود، اما او را پذیرفت. پس میشد امیدوار بود که حامیان رهبری پروندههای مالی را به روی او نخواهند آورد.
مخالفان سمج
کارها آنطور که باید پیش نرفت. رحیمی مخالفان سمجی یافت که پرونده بیمه ایران و کرسنت را هر از گاهی به رویش میآوردند. پس حالا که نمیتوانست رئیس جمهور شود باید به ماندن در دولت بعد قناعت میکرد، چرا که بعید نبود مخالفان دق و دلی احمدینژاد را بر سر او خالی کنند. از نگاه او غرب کشوریها با مرامتر بودند. پس طرح کاندیداتوری حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر آموزش و پرورش را با محمدرضا باهنر درمیان گذاشت، اما معاملهشان نشد؛ چرا که باهنر در رای داوری حاجی بابایی تردید داشت.
بلندپروازیهای رحیمی اینک فروکش کرده اما مخالفان منتظر پایان ریاست جمهوری احمدینژاد هستند تا به تعبیر رایج پنبهاش را بزنند. رئیس قوه قضائیه هم گفته است که در این مسئله کوتاه نمیآید، اما فعلاً که رحیمی در پرونده اختلاس بیمه هم جسته است. وقتی نام او را به عنوان متهم بردند شایع شد، احمدینژاد به رهبری پیام داده است: «این پولها در انتخاباتی هزینه شده که شما پشت آن ایستادید.»
بلندپروازیهای رحیمی اینک فروکش کرده اما مخالفان منتظر پایان ریاست جمهوری احمدینژاد هستند تا به تعبیر رایج پنبهاش را بزنند. رئیس قوه قضائیه هم گفته است که در این مسئله کوتاه نمیآید، اما فعلاً که رحیمی در پرونده اختلاس بیمه هم جسته است.
وقتی نام او را به عنوان متهم بردند شایع شد، احمدینژاد به رهبری پیام داده است: «این پولها در انتخاباتی هزینه شده که شما پشت آن ایستادید.» پرونده جواد لاریجانی هم گویا تا مدتها برای بستن دهان برادران لاریجانی کافی است. پس رحیمی همچنان امیدوار است که از این ماجرا نیز به سلامت عبور کند. اگر ملاک تجربههای گذشته باشد امیدواری او چندان هم بیربط نیست.
او از دادستانی شهر به نمایندگی مجلس رسید و توانست خود را در دل ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی جا کند تا در میانه نمایندگی استاندار شود. از تمامی پروندههای مالی فروش آرد و زمین خواری دانشگاه آزاد به راحتی عبور کرد و رئیس دیوانی شد که بنا بود مراقب تخلفات مالی دولتمردان باشد. درحالی که هیچگاه چهره سیاسی موثری نبود به جایگاه معاون اولی رسید و همه مخالفان خود را ناکام گذاشت. نه تنها اصلاحطلبان بلکه اصولگرایان منتقد نیز تاکنون در زمین زدن رحیمی ناکام ماندهاند.
رحیمی هیچگاه مشهور به سخنوری نبوده، اما بیشتر از همه نان سخنانش را خورده است. او مصداق کامل نفی این ضربالمثل قدیمیهاست که حرف را به چله کمان تشبیه میکنند که تیر در رفته را یارای بازگشتن نیست. حرفهای او هیچگاه برایش کنتور نینداخته و تیرهای رها شده را به راحتی به کمان بازگردانده است. رئیس دیوان محاسبات معاون دولتی شده که خود نامه تخلف هزارمیلیارد تومانیاش را امضا کرده بود تا به همه ثابت کند میتوان هم چندین هزار میلیارد تومان را فراموش کرد و هم حرفهای گفته شده را.
او هاشمی را «یوسف انقلاب» نامید و برایش شعر نوشت. حداد عادل را «شیر بیدار بیشه اسلام» خواند و احمدینژاد برایش پیامبر ثانی شد. اینک باید منتظر تمثیل بعدی رحیمی ماند؛ تمثیلی که میتواند آینده او را بین پاستور و سریشآباد جابه جا کند.
رحیمی بر خلاف آنچه نویسنده مدعی آن است دهگلانی است و نه «سه ریش آبادی. دوما مادرش
سنی است و احتمال رییس جمهور شدنش بعلت کُرد بودن ونصف سنی بودن، محال است. در ضمن
دو بار نماینده شهرستانهای سنندج و دیواندره بوده است.او توسط رفسنجان سردار سازندگی
کردستان نامیده شد. در ضمن مردم کردستان تنها استانی بودند که به رفسنجانی و خاتمی رای
کمتری از رقیبانشان دادند و این موجب خشم کارگزاران ودر زمان خاتمی اصلاح طلبان شد. بنابراین
رمضان زاده مامور انتقام آنها شد و سالها بعنوان استاندار مشغول چپاول وفارسیلیزاسون منطقه بود.
و نصفی از مردم روستاهای شهرستان بیجار( شیعه های متعصب و بی سواد) را به سنندج کوچاند
تا همه مشاغل اداری ودولتی را تصاحب شوند.
کاربر مهمان / 08 September 2012
لطفا دوست عزیزی که این مطلب رو نوشتی ،مرسی اولا از اطلاع رسانیت کاش بیشتر مینوشتی که دوستان هم بیشتر بدونن که آقای رحیمی که مادرش با هزار بدبختی کلفتیِ خانواده صمدی رو میکرد برای دادن نون شب بچهای یتیمش در قروه بیشتر بدونن که این مفسد روی زمین و بردار کثیفتر از خودش چیکارن
از مواد مخدری که بردار همین آقا وارد استانهای غربی میکرد بخصوص کردستان که تحت سیتریهی خودش بود
از قاچاق عتیقه (ساخت بلوار کردستان در سنندج برای کشف مومیایی ،ساخت مسجدِ بلا استفاده نوک یکی از قلههای سنندن (آبیدر)،… کار به سقز ندارم چون در اینجا نمیگنجه بحثش )
از فروش ماشینهای بازسازی که برای کردستان عراق اومده بود و این آقا با دوستان و روابطش با اونور مرز چه کارها که نکرد ؟(۸۰۰ دستگاه بلودزر و لدر کاتر پیلار آمریکای صفر کیلومتر )
تمام رابتهاش الان در سنندج خدایی میکنن واسیه تمام کارهای که کرده (فرزاد پورانی ،پیمان سنندجی،فرزین رحیمی، …. اسم نبرم بهتره چون خیلیا هستن و جا نیست واسه همه )
هر کاری هم کرده با تأیید بلاتریش بوده
از همون اول انقلاب که دراویش قروه رو سر بورید با دست خودش و با همکاری سید جعفر و ۳ تا دیگه از دوستان مسلهشون که اون قیامت به پا شد تو منطقه و به اسم شیعه گری و سرباز امام زمان و سپاه و دست خوشش هم از طرف محمد حسن اصغر نیا فرمانداری سنندج شد .
ننگ بر تمام روسای بالا سر همین آقای رحیمی که به وسیلهٔ زالو سفتی مثل رحیمی خودشون خورده میشن یه روز که رحیمیها و مشاییها و احمدی نژادها پرورش دست خودشونن
حالا انقدر این آقایان که حالا پا روی سر روسای قبلی خودشون میذارن که بالا برن (موسوی،کروبی ، رفسنجانی،خاتمی) بزرگ شدن ……..
آقا بزرگتره که از همه بزرگتری از لحاظه جایگاه (البته منظورم دورو بریاتِ که ازشون بزرگترشونی وگرنه به پشیزی هم حسابت نمیکنم چون خیلی نادانی ) همین که نمیتونی حرفی بزنی در مقابل کارای این آقایان بدون که اومدن سورق خودت که همین روزا نوبت خودته ، آهان آهان رو میبره ،به امید روزی که از اختلافهای خودتون جوی خون راه بیفته بینتون تو کشور تحت حکومت شما زالو صفتان ( آقای خامنهای با شما بودم این خط آخر رو )
رامین از آلمان
کاربر مهمان / 08 September 2012
كردستان كه بالاترين راي را به خاتمي داد. كم حافظگي چيز خوبي نيست. بعدش هم يكي از بهترين دوران كردستان استانداري رمضانزاده بود. حالا شما ميخواستي استاندار اعلام جدايي طلبي كنه . فكر كردين با كرد كرد كردنتان چه كاري براي كردستان كردي امثال شماها.
کاربر مهمان / 09 September 2012
رهبری به مشایی وقت نداده بود، اما او را پذیرفت.!!!
کاربر مهمان / 08 September 2012
سلام آقای سریش آبادی. من یک قروه ای هستم. کجای قروه اکثریت با نرکهاش. اندر باب سریش اباد. روستا شهریست که همه ترک . 99 درصد سپاهی . اطلاعاتی. بیشتر قتل های برادران گمنام امام زمان توسط سریش آبادی ها انچام میگیرد. اما رحیمی که دستش به خون مردم اونجا آلوده است. کافی است از قدیمی های قروه بپرسید رحیمی کی بوده و الان چی شده
کاربر مهمان / 09 September 2012
تنها چیزی که میدونم اینه که
هر چی میکشیم از یه عده ادم فاسد و زالو میکشیم
بودن یا نبودن هر حکومتی بستگی به اطرافیان کثیفی داره که واسه پول وقدرت هر کاری میکنن.هر کدوممون با یه نگاه به فامیل و اقوام از این ادما زیاد داریم.
کاربر مهمان / 09 September 2012
در استان کردستان در انتخابات دور اول « دو خرداد» مردم کردستان به ناطق نوری رای دادند و خاتمی از
کردستان رای نیاورد .این واقعیت تاریخ است.و نشان میدهد که کردها همیشه مستقل از بقیه کشور عمل
می کنند و گول دروغ وفریب و خنده حاکمیت را هیچ گاه نمی خورند وگویا این برای شیادان سیاسی دردناک
است و همیشه سوزش داشته است.
کاربر مهمان / 09 September 2012
آقای رحیمی در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی در شهر قروه نتوانست رای بیاورد.در این انتخابات آقای دکتر فارابی (دکتر دامپزشک)توانستن رای بیاورند.ولی دوستان آقای رحیمی به اسم سپاهی شب ساعت 2 شب او را از خانه بیرون برده وسپس هفته بعد جسد دکتر در اطراف قروه پیدا شد.پس از این قتل فجیع آقای رحیمی نماینده قروه شدند.اقای رحیمی متهم شماره 1 قتل دکتر فارابی در شهر قروه میباشد.وایشان مطمئن باشد این قتل از حافظه ای خطه هیچگاه پاک نمیشود .به امید روزی که انتقام این خونها گرفته شود.
کاربر مهمان / 09 September 2012
رحیمی آدم کثیفی که کردستان را به خاک سیاه نشوند . مواد مخدر که در نظر مردم کردستان در حد کفر بود ، در زمان استانداری این زالو مانند نقل و نبات قابل دسترس شد وبسیاری از جوانان این منطقه را بدبخت کرد منفورترین کسی که کردستان را نابود کرد.
کاربر مهمان / 09 September 2012
سلام
من كاري به خوب و بد بودن اقاي رحيمي ندارم. اما يه مسئله رو خدمتتون عرض كردم كه ايشون كرد و تورك هستند. يكي از والدينشون كرد و ديگري هم تورك هستند.
حرفم اينه:اينجا اين مطلبت نمي دونم با قصد بود يا با غرض( ….و از اهالی «سریشآباد»؛ روستایی در قروه که کردهایش ترکی هم میدانستند.) 2تا مطلب خدمتتون عرض كنم:
1- قروه يك شهر تورك نشين هستش كه اكثر مردمش توركي حرف مي زنند كوردي هم بعضي هاشون بلدند.اكثريت با تورك هاست.
2-سريش آباد هم كلا تورك نشين هستند كه كوردي اونجا نداره كه توركي هم حرف بزنند. اينو لطفا اصلاح بفرماييد.
با تشكر سريش ابادي
سريش آبادي / 09 September 2012
فراموش نشود که رمضان راده فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق و از دست پروردگان مهدوی کنی است. او به عنوان بورسیه دولت جمهوری اسلامی از همه فیلترهای امنیتی به راحتی گذشت و به بلژیک اعزام شد و با هزینه جمهوری اسلامی تحصیل کرد. او با تایید امنیتی نظام استاندار و سخنگوی دولت شد. آیا اوشریک همه مظالم این نظام نیست؟ رحیمی و یا رمضان زاده و امثال آنها وطن فروش، مردم فروش، و حتی ایمان فروش هستند هر چند که زیر نقابهای متفاوتی پنهان شوند.
کاربر مهمان / 09 September 2012
رحیمی هر چی هست و بوده ،سریش آبادی نیست.در زمان موسوی فرماندار سنندج شد و بعد سالها فرمانداری نماینده مجلس به مدت سه دوره بود . رفسنجانی او را استاندار کردستان کرد.لقب سردار سازندگی استان کردستان از رفسنجانی گرفت.همیشه پست های سیاسی داشته اما سپاهی و امنیتی نبوده است. علت پیشرفت محافظه کاریش و احتیاطش به خاطر مادر سنی اش است که هیچگاه جاه طلبی خود را نشان نمیدهد و خدمات بزرگی به موسوی و رفسنجانی و احمدی نژاد کرده و همیشه از سوی کادر های سپاهی مورد حسادت ونفرت قرار گرفته است. حتی در دوره استانداریش سرگرد امان اللهی سیلی بصورت او زد.و او را ***خواند. این بود معلومات بیطرفانه من بعنوان یک کرد کردستانی که نه از رحیمی و نه از رژیم خوشش می آید و نه از هوچیان دروغ باف که به هر نوع شیادی از جنس فریب کاری رژیم متوسل میشوند تا پوزحریف را به خاک بمالند. رژیم وهمه عواملش پررونده روشنی برای جهانیان دارند . لازم نیست به شیوهای خود رژیم متوسل شد تاا پیاز داغش را زیاد کنیم
کاربر مهمان / 09 September 2012
چرا جوش می زنید؟ رحیمی یه ایرانیه مثل همه ما! مثل همه اونا! از ایرانی چه انتظاری دارید؟ میخواید به فکر مردم باشه؟ به فکر آبادانی مملکت باشه؟ و یا زادگاهش؟ نه رحیمی و نه رمضانزاده به خلق خدمت نکردند. آنها مثل سایر عوامل نظام اسلامی به فکر جیب و منافع خودشان هستند. ایران توسط این نظام و عواملش به اسارت گرفته شده و در این بین کردستان بیشتر از هرجا قربانی شده.وضعیت مملکت رو ببینید بعد 30سال از ارتجاع اسلامی چی شده است.!!!
حکومت اسلامی مردم ایران را به مشتی آدم بدذات، دروغگو، ریاکار تبدیل نموده که هر روز بیشتر در منجلاب فرو میرند. حتی اگر حکومت عوض بشه برگرداندن مردم ایران از راهی که دارن میرن امری تقریبا محاله! دزد و دروغگو را چه جوری میشه اصلاح کرد؟ به دوروبر خودتون نگاه کنید و کسانی که کار به دست هستند و حتی خودتون آیا شرافت انسانی دارید؟صداقت دارید؟ نه من فکر می کنم 90 درصد از ما اگر در جایگاه رحیمی قرار بگیریم رحیمی می شویم و این از برکت نظام اسلامی است.
ن
کاربر مهمان / 10 September 2012
با کامنت گذار بالا که گفته:
«چرا جوش می زنید؟ رحیمی یه ایرانیه مثل همه ما! مثل همه اونا! از ایرانی چه انتظاری دارید؟ » موافقم. خوش گفتی! البته همین جمله را میشه در حق رمضان زاده هم گفت.در مورد شاه
و خمینی و رجوی وخاتمی هم همین طور. مشکل افراد به تنهایی نیستند مشکل فرهنگی و
عمیق است که کسی را جرات حرف زدن درموردش را ندارد چون فورا منفور همه میشود.
کاربر مهمان / 11 September 2012
چرا همه دارن در مورد بد ذاتي ايراني و دزد شدن و غير قابل اصلاح شدن حرف ميزنند؟
مگه مردم ايران دزد به دنيا ميان؟مگه مرد خلافكار به دنيا ميان؟فاسد به دنيا ميان؟رياكار به دنيا ميان؟
خير دوستان من،اين كشور هم مثل همه دنيا استعداد اين رو داره كه به يك كشور ايده ال با مردمي سالم تبديل بشه.فقط خواستن ميخواد و يك حكومت برخواسته از راي مردم.وقتي كه مردم حكومت رو برخواسته از خودشون بدونن مطمين باشيد رعايتش ميكنن.وقتي مردم بدونن كه عملي كه حكومت و دولت انجام ميده انعكاس خواسته جمعي اونها هست مطمين باشيد تك به تك براي اصلاحش قدم برميدارند
شما مردم الان رو معيار براي هر وضعيتي قرار نده.مطمِين باشيد خيلي زود مردم با حكومتي كه نظراتشون رو منعكس بكنه همراه و همصدا ميشه و اين فرهنگ بعد يه مدت اندك تو وجود تك تك مردم اثر ميزاره
الان شما ميبينيد كه هر قانوني كه وضع ميشه فقط و فقط براي امنيتي تر كردن مملكت و يا حفظ منافع حكومت هست.بايد هم همه برعكسش عمل بكنن تا يه جوري عقده هاشون رو سرش خالي بكنند و به قول معروف يه كاري كرده باشن
مطمين باشيد خيلي زود همه چي و همه كس تغيير ميكنه
يك كرد ايراني / 12 September 2012
این آدم به قول بزرگترهامون یک کینه ای به تمام معناس خیلی ها تو قروه معتقد هستن که داریوش سرهنگی رو مجمدرضا رحیمی اعدام کرد،درسته جرم آقا داریوش رو قاچاق مواد مخدر اعلام کردن ولی آقا داریوش هر کجا می نشست****، ولی میدونم تو همدان پادویِ آقای غلامحسین کرمی(شهردار سابق قروه) بوده و براش عرق و مزه آماده میکرده، بعدش که انقلاب می شه خیلی الکی آقای غلامحسین کرمی از کار(فکر کنم ریس فرهنگ و ارشاد همدان) برکنار می شه،چندین سال به زندان می افته.بابا خودش خوبه داریوش رحیمی یک عمر مثل خروس بی محل هی اذان داد صبحا و نذاشت سیر خواب بشیم.
Anonymous / 11 September 2012
همه این ها روزی تقاص پس میدهند.شما نگران نباشید.فقط نگاه کنید!
کاربر مهمان / 11 September 2012
“حکومت اسلامی مردم ایران را به مشتی آدم بدذات، دروغگو، ریاکار تبدیل نموده که هر روز بیشتر در منجلاب فرو میرند. حتی اگر حکومت عوض بشه برگرداندن مردم ایران از راهی که دارن میرن امری تقریبا محاله!”
این دوست عزیزی که این نظر رو داد حرف دل منو زده.مردم ایران حتی در پایین ترین سطوح دزدتر از بالادستی هاشون هستند.تاریخ نشون داده دروغگوتر و خیانت کارتر از ایرانی وجود نداره.هرچی بدبختی و بلا سر این مملکت میاد از پدرسوختگی خود ما ایرانی هاست.از بقال و رفتگر گرفته تا کارمند بانک و تامین اجتماعی و پلیس راهنمایی رانندگی و … همه مون دزد و پدرسوخته و بی شرفیم.آریوبرزن رو یه ایرانی به کشتن داد،یزرگرد سوم رو یه ایرانی کشت،عباسیان رو افراد کاردان ایرانی یاری کردند،صرف و نحو عربی رو ایرانی ها تدوین کردند….از ایرانی پدرسوخته تر سراغ دارین؟
کاربر مهمان / 11 September 2012
نه مردم ایران مثل مردم دنیا دزد وخلافکار وخرافاتی و ریاکار و دروغگو و… بدنیا نمآیند. اما کودک ایرانی
در یک فرهنگ به دنیا میآید که نافش بادروغ برید میشود در قنداق ریا پیچانده میشود و باشیر خرافات
تغذیه میشود مثل خلاف کار و جانی پرورش می یابد و نتیجه اش همین عقده های نهفته و زندگی پر
از تزویر میشود که می بینید. در اول انقلاب حکومت به حواست مردم بپاشد به خواست همان مردم
خرافاتی نیز عمل میکرد و موسوی نخست وزیر بود نتیجه همان حکومت اکثریت مطلق کشتار کردستان
،نسل کشی کرد و اعدام های گروهی وگله ای وکشتار های ده شصت بود.
کرد واقعی و حقیقت گو
کاربر مهمان / 13 September 2012
ممنون مطلب بسيار جالب و خواندني بود از نويسنده متشكرم – مهرداد
کاربر مهمان / 17 September 2012
به عنوان یکی از کارکنان بومی استانداری کردستان فقط می توانم دزدی های رحیمی را نه تنها در زمینه آرد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل ، بلکه در زمینه طرح های عمرانی ، مواد مخدر و… تائید کنم .
نتیجه استانداری رحیمی در کردستان به جز ترویج مواد مخدر، دزدی و حق کشی چیزی دیگر نبود. مشکلات دیگر او بماند….
کاربر مهمان / 30 September 2012
نه من موافق نيستم كه همه ايراني ها بدن. اگه خامنه اي و امثالهم ايراني باشن كه ترديد وجود داره در كنارش خيلي ايراني داريم كه الگو دنيا شدن.
ساكنين قديم قروه اكثراً ترك بودند اما امروز تعداد كردها بيشتره. و ملاك زيبايي شهر به كرد يا ترك بودن نيست خخواستم حقيقت رو بگم.
سريش آبادي ها همه ترك هستند.
از رحيمي چيزهايي هست از گذشته ش كه اينا كه شما فرمودين هيچه.
قروه / 20 August 2017