به باور “نادر عَلوش”، مورخ فرانسوی، جمهوری اسلامی ایران یک الگوی تکوین و تکامل برای اسلام گرایان اهل سنّت در دنیای عربی- اسلامی است و در عرصه‌ی شقاوت و بی رحمی از هر آن چه داعش مرتکب شده است کم نیاورده و نمی آورد.

این مقاله در تاریخ ۹ ژانویه‌ی ۲·۲ در روزنامه‌ی فیگارو، از روزنامه های صبح فرانسه، منتشر شده است.

نادر علوش، فرانسویِ الجزایری- لبنانی تبار، روزنامه نگار و موّرِخ و کارشناس جهان اسلام و عرب و جوامع مسیحی در کشورهای اسلامی است.

از زمانِ به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی که آیت الله روح الله خمینی را به قدرت رساند- آیت اللّهی که فرانسه ساده لوحانه و با آغوش باز پذ‌‌‌‌‌‌‌‌یرای او شد- ایران در لِوای رژیمی بر اساس ولایت مطلقه‌ی فقیه اداره می شود. ولایت فقیه را می توان به “حکومت روحانیون” ترجمه کرد. این حکومت یزدان سالار (تئوکراتیک) که در نوع خود درتاریخ تشّیع بی پیشینه و نخستین موردِ آن است قوانین اسلامی‌ای را به اجرا می گذارد که فقه جعفری یا فقه شیعه‌ی اثنی عشری یا دوازده امامی (تشّیع ایرانی) برآن بنا شده است. این حکومت در عین حال سرمشقی برای جنبش های سُنّی چون اخوان المسلمین است که رؤیای استقرار چنین رژیمی را در کشورهای مسلمان و عرب و به ویژه در مصر در سر می پرورانند. در خور یادآوری است که محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران در سال های ۱۳۸۴- ۱۳۹۲ نخستین و تنها رئیس جمهوری اسلامی ایران است که سی سال پس از استقرار جمهوری اسلامی در ایران به مصر سفر کرد و مورد استقبال محمد مرسی، همتای مصری خود قرار گرفت.

به نظر می رسد که روابط اسلام گرایان سنّی و شیعه حسنه باشد. از این گذشته، ظاهراً جمهوری اسلامی ایران و ترکیه بهترین متحدان در منطقه‌ی خاورمیانه‌اند. با وجود این، نوای ناقوسی دیگر است که جمهوری اسلامی ایران برای ما می نوازد و می خواهد بدان گوش بسپاریم.

با آغاز جنگ داخلی سوریه صف‌آرایی ها و بازی های سیاسی در منطقه دستخوش دگرگونی شده است. اخوان المسلمین و حماس که جزئی از اردوگاه اعراب‌اند به جمهوری اسلامی ایران پشت کرده و مهم ترین متحد ایران یعنی بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، را هدف گرفته‌اند.  بشّار اسد کسی است که اسلام سیاسی را با حمله به رهبران و هواداران آن به خاک سیاه نشانده بود. جنگ در سوریه، روابطِ اسلام گرایان شیعه و سنّی را از ماهیّتی فرقه ای و اعتقادی برخوردار کرده و می‌توان گفت جنگی که در حال حاضر در سوریه در جریان است یک جنگ مذهبی است.

جمهور اسلامی ایران برای سَمت دادن به افکار عمومی بین‌المللی به نفع خود، به کارزاری در عرصه‌ی ارتباطات دست زده تا ما را متقاعد کند که اسلام شیعی با همزاد سنّی خود از زمین تا آسمان تفاوت دارد و راه حلِّ جهادگرائی ( که در حال حاضر جز جهان اهل سنّت را نیالوده است) در گروِ متحد شدن با جمهوری اسلامی ایران به طور اعّم و با تشّیع به طور اخّص است. جمهوری اسلامی ایران از سر بر کردنِ دولت اسلامی شام و عراق (داعش)- سازمانی که صدها تن را در خاک اروپا کشته- با مداخله‌ی عملاً مؤثر و تعیین کننده اش در نبرد علیه این سازمان سود جُسته تا به هدفِ این کارزارِ خود جامه‌ی عمل بپوشاند. بخشی در خورِ توجه از سیاستمداران منتَخَبِ مردم ما، به ویژه گلیست ها [سیاستمدارانی که خود را پیرو و طرفدار اندیشه ها و اقدامات ژنرال شارل دوگل، نخستین رئیس جمهوریِ جمهوری پنجم فرانسه می‌دانند] و راست‌های افراطی، در این تله‌ی جمهوری اسلامی افتاده و فراموش کرده اند که داعش زائیده‌ی شرایط و وضعیّتی پیچیده و ناروشن است که جمهوری اسلامی در به وجود آمدن آن نقش داشته است.

به رغم آن که جمهوری اسلامی ایران در جنگ علیه داعش مشارکت کرده است، نباید فراموش کرد که خود در قلمرو حکومت خویش همان حدود و قوانین شرعی را به موقعِ اجرا می گذارد و تلاش هایش برای متقاعد کردن ما به این که تشّیّع به مراتب از رقیب خود یعنی تسنّن از ماهیّتِ انسانی بیش تری برخوردار است [اومانیست تر است] تلاشی بیهوده است.

جمهوری اسلامی ایران حدود و قوانینِ شرعی ای را اجرا می کند که به همان اندازه‌ی قوانین و حدود شرعی مورد قبول و اجرا شده به وسیله‌ی داعش هولناک و غیرانسانی است.

پیش از هر چیز، باید به خاطر داشت که الازهر، واتیکان اهل تسنّن، تشیّع جعفری را به عنوان پنجمین مکتب یا نحله‌ی قرآنی قوانین شرع به رسمیّت شناخته است. باید تأکید کرد که فقه شیعی در مقایسه با فقه سُنّی و قوانین شرعی آن چیزی کم ندارد. اعدام از طریق سنگسار که به عنوان مجازات ارتکاب زنا در مورد زنان به کار می رود و نیز سنِّ قانونی ازدواج برای دختران در این قوانین ۹ سال تعیین شده است. این قانون حتّی الهام بخش نمایندگان شیعه‌ی پارلمان عراق بوده است. فراموش نکنیم که این نمایندگان در سی و یکم دسامبر سال ۱۷·۲ خواستار اصلاح قانونی شدند که در سال ۱۹۵۹ در عراق به تصویب رسیده و سنِّ قانونی ازدواج را ۱۸سال تعیین کرده بود. این قانون که در دوران سُلطه‌ی حزب بعث برعراق تصویب شده بود در حقیقت حقوق خانواده را از محاکم اسلامی به دادگاه های مدنی منتقل کرده بود. نمایندگان شیعه خواستار لغو این قانون و بازگشت به وضعیّت پیشین و قوانین شرع در این عرصه بودند.

در ایران وضعیّت بهتر نیست و جمهوری اسلامی قوانین شرعی را به همان هولناکی داعش اجرا می‌کند. داعشی که جنگیدن با آن و موفقیّت در این نبرد را از افتخارات خود می داند. یادآوری کوچکی در مورد قوانین جاری در جمهوری اسلامی ضروری است. جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر فقه جعفری، همجنسگرائی را “جنایتی هولناک” تلقی می کند. همجنسگرایان در صورت قرار گرفتن در مقابل دادگاه با مجازات اعدام، آنهم در اغلب موارد با به دارآویخته شدن در ملاء عام، رو به رو هستند. مجازات نخستین بار ارتکاب این “جنایت” برای آنان تحمل صد ضربه شلاق آن هم در ملاء عام است. یک بوسیدن ساده برای همجنسگرایان تحّمل شصت ضربه شلاق را در پی خواهد داشت. مجازات مرگ مجازات تکرارِ “جنایت” برای سومین بار است.

در کشور ملّایان دست سارق را قطع می کنند . در حقیقت، بریدن و قطع دست سارقان مجازاتی است که مرتب به موقع اجرا گذاشته می شود. به عنوان مثال می توان از قطع دست راست شهروندی به نام  آرش در میدان جعفرآبادِ شهرِ کرمانشاه در غرب ایران، در هفتم ماه مه سال ۷··۲ به وسیله‌ی پاسداران در ملاء عام یاد کرد.

جمهوری اسلامی ایران داعشی است که موفق شده است.

این واقعیّت که جمهوری اسلامی ایران با داعش جنگیده است در ماهیّت این رژیم تغییری نمی دهد. این رژیمی است که ارزشی بیش از داعش ندارد. تردیدی نیست که جمهوری اسلامی ایران در غرب به حملات تروریستی چشمگیر دست نمی زند. جمهوری اسلامی ایران ترجیح می دهد تلاش های خود را بر خاورمیانه متمرکز کند. منطقه ای که در آن نابود کردن قدرت سیاسی مسیحی در لبنان و نابودی اسرائیل و بالاخره یکپارچه کردن منطقه تحت لوای جمهوری اسلامی را دنبال می کند. جمهوری اسلامی آرام آرام و با تأنی به مقصود خود خواهد رسد. در عراق، در لبنان، در یمن و در غزّه.

جمهوری اسلامی ایران یک داعش موّفق است که خود مرتکب اقدامات تروریستی نمی شود امّا با استفاده از شبه نظامیان دست نشانده‌ی خود چنین اقداماتی را پیش می‌برد. واقعاً معتقدیم که جمهوری اسلامی ایران متحد ما در نبرد علیه داعش بوده است؟ من بر این باورم که جمهوری اسلامی ایران مألاً داعشی است که ما از شناخت آن عاجز بوده ایم.


در همین زمینه