ارتش ایالات متحده جمعه ۱۳ دی قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس پاسداران انقلاب اسلامی را در حوالی فرودگاه بغداد کشت. جمهوری اسلامی بامداد چهارشنبه ۱۸ دی با شلیک موشک به دو پایگاه نیروهای آمریکایی در عراق دست به تلافیجویی زد. هیچ سرباز آمریکاییای کشته نشد و پس از آن هر دو طرف اعلام پیروزی کردند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همان روز حمله موشکی هواپیمای پرواز تهرانـکییف را با موشک پدافند سرنگون کرد. بسیاری از ضرورت تنشزدایی گفته اند اما هنوز گامی واقعی در این راستا برداشته نشده است.
تنشهای ایران و ایالات متحده برای سالها ادامه یافته، اما پس از حمله ایالات متحده به افغانستان و عراق در ابتدای قرن حاضر، این دو کشور نیز به معادلات خصمانه تهران و واشنگتن وارد شده اند. از سوی دیگر، اتحاد ایران با روسیه و چین باعث شده که نقش این دو قدرت جهانی در این تنشها مورد توجه قرار بگیرد. در ادامه چکیده تحلیلهایی دراینباره را از رادیو ملی آمریکا (ان پی آر)، واشنگتن پست و دیپلمات خواهیم خواند.
▪️ آیا چین نقشی فعال در تنشهای ایران و آمریکا ایفا میکند؟ ــ انکیت پاندا
آنکیت پاندا، از دبیران ارشد نشریه «دیپلمات» مستقر در واشنگتن در ستونی به نقش احتمالی چین در تنش ایران و آمریکا میپردازد.
پاندا با بازگرداندن مبداء تنشهای کنونی به مه ۲۰۱۸، تاریخ خروج دونالد ترامپ از برجام، مینویسد: «با ورود دولت ترامپ به دورهای که شاید آخرین سالاش باشد، بحران فزاینده با ایران عواقب فقدان سرعتگیرهای بوروکراتیک در برابر تکانههای رئیسجمهوری را نشان میدهد».
ستوننویس دیپلمات تنشهای واشنگتن با ایران را در دوران استیضاح رییسجمهوری ایالات متحده جنگ «انحرافی» میخواند:
«تا پیش از ریاستجمهوری ترامپ، پژوهشگران روابط بینالملل شک داشتند که چیزی به اسم جنگ “انحرافی” هم وجود داشته باشد اما ترامپ ظاهراً اثبات کرده که این فرض درست نیست».
به باور پاندا، دور جدید تنشها با ایران برای منافع ایالات متحده غیرسازنده است و حتی با اولویتهای سیاست خارجه خود دولت ترامپ متفاوت. او در همین زمینه به دلالتهای این بحران برای چین و رقابتاش با آمریکا میپردازد:
«دورنمای یک معرکه جدید آمریکایی در خاورمیانه به واسطه جنگی بالقوه در ایران برای چین هم دورنمایی مشکلآفرین است و هم فرصتی وسوسهکننده».
منافع آشکار پکن، به باور نویسنده، ثبات در قیمت نفت و گاز و عرضه آن از خلیج فارس است و با بروز جنگ به خطر خواهد افتاد، «اما در درازمدت، نزاع ایران و آمریکا برای حفظ توانایی ایالات متحده جهت فرافکنی قدرت در تیاتر آسیاـاقیانوسیه مخرب خواهد بود». به علاوه، اولویت وزارت دفاع ایالات متحده که سال گذشته شرق و جنوب شرق آسیا بود، تغییر خواهد کرد.
پاندا همچنین معتقد است که تنشهای کنونی واشنگتن و تهران به پکن فرصت میدهد که در رهبری جهانی نقشآفرینی کند:
«چین به لحاظ سنتی در دوران بحرانهای عمده بینالمللی چندان خودی نشان نمیدهد و ساکت باقی میماند اما اکنون هر چه بیشتر و بیشتر و اغلب در شراکت با روسیه بر سر منافع مشترک در حال بلندکردن صدای خویش است».
نویسنده دیپلمات در نهایت چنین تحلیلش را خلاصه میکند:
«بسته به اینکه بحران چه طور ادامه مییابد، پکن شاید وادار به پذیرفتن مسئولیت بزرگتری شود. رابطه چین با ایران پیچیده است اما اینکه تهران بتواند بر اساس ارجحیت خودش در خاورمیانه دست به اقدام بزند، برای پکن ربطی به منافع ملیاش ندارد. اما اجازه دادن به ایالات متحده برای اینکه خود را در یک ماجراجویی بد دیگر در خاورمیانه درگیر کند، وسوسهکننده است».
▪️ عراق و افغانستان ممکن است “تلفات جانبی” بحران ایران شوند ــ نانسی لیندبرگ
نانسی لیندبرگ، رئیس و مدیر اجرایی انستیتو صلح آمریکا در یادداشت زیر در رادیو ملی آمریکا (ان پی آر) به عواقب وخیم بحران ایران برای افغانستان و عراق میپردازد. انستیتو صلح آمریکا سال ۱۹۸۴ توسط کنگره به عنوان یک نهاد مستقل و غیرحزبی تاسیس شد، بودجه این نهاد از دولت فدرال تامین میشود و هدف از آن ممانعت، میانجیگری و حل نزاعهای خشونت باردر سراسر جهان است.
به باور لیندبرگ، هنوز باید منتظر ماند تا پیامدهای دراز مدت کشتن قاسم سلیمانی، فرمانده ایرانی روشن شود، هرچند به نظر میرسد که از خطر بروز جنگ میان ایران و آمریکا دستکم اکنون، رهایی یافتهایم.
در حالیکه این وضعیت خطیر همچنان وجود دارد، خطری قطعی عراق و افغانستان را تهدید میکند. این دو کشور با وضعیتی شکننده در دو سوی ایران واقع شدهاند. خطر اینجاست که این دو کشور تلفات جانبی این بحران شوند و تمام پیشرفتهایی که طی این سالها در دو کشوری به دست آمده که سالهایی دراز درگیر جنگ بوده اند، از دست برود.
عراق و افغانستان بهویژه نسبت به هر گونه بروز تنش ادامه دار و درگیری بالقوه آسیب پذیرند. هر دو محتاطانه، از جنگهایی طولانی بیرون آمدهاند در حالیکه سربازان آمریکایی هنوز در خاک این دوکشور حضوردارند و شکاف های اجتماعی عمیق هر دو را تهدید میکند.
عراق و افغانستان باید با مدیریدت پیچیدگیها با زیرکی توازنی میان اتحاد با آمریکا و روابطشان با ایران برقرار کنند.
نویسنده در ادامه به شرح وضعیت عراق و حضور مرگبار داعش در این کشور و تبعات آن در جامعه و سیاست و عراق آسیب پذیری این کشور در مورد بازگشت احتمالی داعش پرداخته و مینویسد: برای مبارزه تمام عیار با داعش عراقیها باید تمام شرایطی را که از ابتدا موجب ریشه گرفتن این گروه شده در نظر بگیرند. این شرایط شامل محروم کردن گروههایی خاص، نبود خدمات ابتدایی و اساسی، فساد و لزوم برقراری عدالت و آشتی ملی و بازسازی و ترمیم بی اعتمادی حاکم بر جامعه هستند.
در این مقاله ضمن یادآوری اعتراضات و تظاهرات سال گذشته در استانهای جنوبی عراق آمده است که ایران به طور قطع موضع و جای پایی قویتر در عراق یافته است.
در ادامه مقاله اوضاع همسایه شرقی ایران، افغانستان بررسی و خطر تبدیل این کشور به محلی برای جنگ میابتی ایران و آمریکا، در حالیکه مذاکرات حساس آمریکا و طالبان جریان دارد، یادآوری شده است.
ایران میتواند از رابطه دیرینه خود با فرماندهان میدانی طالبان در جنوب غربی افغانستان استفاده کند و یا این که شبه نظامیان افغانی را که در ایران ساکن هستند برای هدف گرفتن منافع و نیروهای آمریکایی واقع در افغانستان بفرستد.
افغانستان و عراق هر دو روابط اقتصادی و فرهنگی با ایران دارند و به سادگی تحت تاثیر ایران قرار میگیرند، هیچ یک از دوکشور مایل نیستند که مهره آمریکایی ها در جنگ ایران و آمریکا باشند.
در پایان مقاله آمده است: آمریکا باید در مقابل این وسوسه که منطقه را بهسادگی ترک کند مقاومت کند. برای پایان دادن این «جنگ بیپایان» آمریکا باید از هر گونه بی ثباتی دراز مدت و منطقه ای اجتناب کند.
▪️ چرا کشتن سلیمانی هدیهای است برای ولادیمیر پوتین؟ ــ دنیس راس
دنیس راس، دستیار ویژه باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین و مشاور و محقق ممتاز انستیتو واشنگتن در یادداشتی در واشنگتنپست ترور سلیمانی را به نفع روسیه ارزیابی میکند:
کشتن قاسم سلیمانی به طور بالقوه تغییر دهنده بازی در خاورمیانه است. ولادیمیر پوتین به طور قطع به این داستان چنین مینگرد.
ظرف چند روز، پوتین به دمشق سوریه رفت اما نه برای حمایت از اسد و یا برای تحکیم موضع مسکو، بلکه برای نشان دادن اینکه روسیه همچنان بازیگر اصلی در منطقه است و نمی توان آن را به حاشیه راند.
سفر پوتین به سوریه شاخصی بر این مدعا بود. و متعاقب آن سفر به ترکیه هدفی دیگر را دنبال میکرد. در استانبول، او و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه ــ که هر دو به طور فعال گروههای متفاوت مخالفی را در لیبی حمایت میکنند ــ در یک بیاینه مشترک خواهان برقراری آتش بس از روز یکشنبه شدند. در حقیقت در اینجا رئیسجمهوری روسیه، کمی پس از کشته شدن سلیمانی، نقشش به عنوان یک میانجی در منطقه را به نمایش میگذاشت.
بخش عمده مشروعیت پوتین در داخل روسیه به واسطه موفقیتهایش در بازگرداندن روسیه به عنوان قدرت در صحنه جهانی است.
آمریکاییها و اروپائیان قادر به درک تاثیر روانی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و از دست رفتن مقام و هویت روسیه نزد افکارعمومی روسیه و حتی خود پوتین نبودهاند.
هرچند پوتین تا حدی ثبات را به روسیه بازگرداند، اما ناتوانی او در زمینه توفیق اقتصادی رفته رفته موضع او را تضعیف میکرد. با این وجود توانایی و تاثیری که پوتین در تقویت موضع بین المللی روسیه به عنوان عنصری عمده داشته، برای مردمی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی احساس حقارت میکردند بسیار اهمیت داشت. پوتین با وخامت بحران ایران بار دیگر میتواند نقش روسیه را به عنوان یک بازیگر مهم جهانی تقویت کند.
در ادامه، دنیس راس به تلاشهای آمریکا برای استفاده و تاثیرگذاری قدرتش در سیاست در عرصه بین الملل پرداخته و با اشاره به این که ترامپ معتقد به همکاری بینالمللی نیست، این سئوال را مطرح میکند که چه کسی مقاصد آمریکا را درک میکند و امروز به حمایت از این کشور متمایل است؟
راس همچنین هشدار میدهد که «این توهم است که بپنداریم حملههای موشکی به پایگاههای آمریکا درعراق برآیند همه آنچیزی است ایرانیان برای انتقام مد نظر داشتهاند.»
با توجه به تمایل ترامپ برای معامله و رسیدن به توافق با ایران بویژه در سالی که انتخابات در پیش رو است، «در حقیقت این بازی روزگار خواهد بود اگر توجه ترامپ در یافتن راهی برای خنثی کردن تهدید ایران به پوتین منعطف شود.»
در همین زمینه:
- تنش نظامی ایران و آمریکا: آیا کسی برنده شد؟
- «ساعت جنگطلبها»: ترور سلیمانی و رسانههای اروپا
- «زلزله در سیاست خاورمیانه»: تأثیرات احتمالی کشتهشدن سلیمانی بر منطقه
- در آیینه رسانههای آسیا: موضوع کشتهشدن قاسم سلیمانی