«جمهوری اسلامی در سقوط به قعر نیستی و حفره سیاه تاریخ از نقطه تکینگی گذر کرده است و شواهد نشان از ان دارند که هیچ گریزی از این سقوط ناگزیر ندارد تنها شاید بتواند سرعت آن را، آن هم اندکی تغییر دهد. خیزش آبان آن نقطه عطف و نمود گذرنظام از آن نقطه تکینگی بود.»
■ اعتراضات آبان ۱۳۹۸ را برآمده از چه عواملی میدانید؟
■ چه ربطی میبینید میان اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ و اعتراضات آبان ۱۳۹۸؟
■ ترکیب اجتماعی نیروهای اصلی شرکت کننده در این اعتراضات را چه میدانید؟
■ چشمانداز را چه میبینید؟
فریدون احمدی، فعال سیاسی:
پس از خیزش خونین آبان دیگر کمتر عامل و پارامتری در سپهر سیاسی ایران همان است که پیش از آن بود. بسیاری عرصهها اگر نه دگرگون حداقل کیفیتی نوین یافته است:
نقش و مناسبات و کنش و و اکنش نیروها و بخشهای مختلف جامعه، گفتمانها و حتا پارادایم ناظر بر راهبردهای سیاسی، فرهنگ و روانشناسی طبقات و اقشار مختلف،، مناسبات مردم و بخشهای مختلف آن با حکومتگران، مناسبات در درون حکومت و پایگاه اجتماعی آن و… در کیهان شناسی، حفره سیاه به ستارگان در خود تپیدهای میگویند که به دلیل جرم فوق العاده زیاد، نیروی جاذبهای دارند که هیچ مادهای حتا نور پس از گذر از نقطه تکینگی گریزی از فروغلطیدن به قعر حفره سیاه ندارد. جمهوری اسلامی در سقوط به قعر نیستی و حفره سیاه تاریخ از نقطه تکینگی گذر کرده است و شواهد نشان از ان دارند که هیچ گریزی از این سقوط ناگزیر ندارد تنها شاید بتواند سرعت آن را، آن هم اندکی تغییر دهد. خیزش آبان آن نقطه عطف و نمود گذرنظام از آن نقطه تکینگی بود.
خیزش خونین آبان امسال، ادامه جنبشهای پیش از ان بویژه جنبش سبز و خیزش دیماه ۹۶ بود. اعتراض و خروش مردمی به جان آمده ازنظامی متکی برتبعیض و فساد و غارت و بی عدالتی و استبداد و زن ستیزی و فقر گستری و رانت خواری و تاریک اندیشی دینی و امت گرائی و تروریسم و ماجراجویی بین المللی و دهها مفسده دیگر. اما خیزش آبان ویژگیهایی داشت که تاکید بر و توجه به انها از اهمیت برخوردار است:
ویژگیهای خیزش خونین آبان:
- گستردگی جغرافیائی و جمعیتی. خیزش آبان با وسعت قابل توجهی در بیش از ۱۵۰ شهر جریان یافت و خلاف جنبشهای پیشین به شهرهای کوچک و یا فقط بزرگ محدود نماند. مشارکت گسترده مردم استانهای محل سکونت اتنیک ایران همپا با مردم مناطق دیگراز ویژگیهای قابل تاکید است.
- مشارکت بخشهایی از اقشار و طبقات مختلف در آن. خلاف جنبش ۸۸ که فقط بخشهایی از طبقه متوسط در ان مشارکت داشتند و خیزش دیماه ۹۶ که عمدتا توسط تهی دستان شهری به راه افتاد، در این حرکت طیف قابل توجهی از اقشار میانی و پایین جامعه و عمدتا جوانان بیکار و نیز دانش آموختگان دانشگاهی بیکار شرکت داشتند. حضور بخشی از طبقه متوسط در این خیزش ناشی از این واقعیت نیز هست که این بخش از نظر مالی و وضعیت اقتصادی در مسیر سقوط و نابودی است. بخشی از طبقه متوسط ضمن حفظ ویژگیهای فرهنگی خود به زیر خط فقر سقوط کرده و از نظر موقعیت اقتصادی به تهی دستان شهری پیوسته است.
- رادیکالیسم موجود در خیزش آبان: خواست اقتصادی مخالفت با افزایش قیمت بنزین و خواستهای معیشتی به سرعت به شعارهای سیاسی و به مخالفت با کل نظام فرارویید و رهبری نظام را نشانه گرفت. خشونت وحشتناک ارگانهای سرکوب در مقابله با اعتراضات به رادیکالیسم آن افزود.
- نفرت عمیق و گسترده مردم از هنجارها و نظام حاکم در شعارها و حمله آنان به نمادهای رژیم بازتاب یافت. خواست تغییرات ریشهای و رادیکال و نفی کلیت نظام از ویژگیهای بارز این خیزش بود. به نظر میرسد موانع ذهنی نفی کلیت نظام در قالب انواع گفتمانهای اصلاح طلبی مرتفع شده و پذیرش ضرورت گذر از آن، به خودآگاهی اکثریت جامعه فراروئیده است. درجنبش سبز و حرکات اعتراضی پس از ان بیشترین شعاری که به گوش میرسید، “یا حسین میرحسین”بود. در خیزش آبان فریادی که اصلا شنیده نشد، شعارهائی از این دست بود.
- در خیزش آبان فروریزی و اضمحلال نظام به امری قابل رویت تبدیل شد که دیگر امری در دور دست نیست و برای بسیاری روشن شد مسئله گذر از نظام میتواند در دستور و در برنامه سیاسی قرار گیرد. این امر به قطبی تر شدن سپهرسیاسی و تغییرآرایش نیروهای سیاسی منجر خواهد شد.
- دیگر پس از آبان ماه امسال، جمهوری اسلامی فقط با اتکا بر سرنیزه و محروم از استفاده موثراز اهرمهای سیاسی در برابر مردم قرار گرفته است. بازی انتخابات و انتخاب بین بد و بدتر دیگر بی بها و بی ثمر شده است.
- از دیگر ویژگیهای خیزش آبان پراکندگی حرکات اعتراضی و نبود رهبری سیاسی بود. عدم هماهنگی میدانی بین کانونهای اعتراضی و فقدان یک نیروی هدایتگر سیاسی حتا در محدودهای معین از نقصهای جدی خیزش اخیر بود. هیچ نیروی سیاسی حضوری علنی در اعتراضات و تظاهرات نداشت. برخی شعارها در حمایت از رژیم پیشین و پشیمانی از انقلاب سر داده شد که به نظر میرسد خودبخودی بودند.
کنشها و واکنشهای رژیم
- اعمال خشونت و ددمنشی غیرقابل تصور. نظام به وحشت افتاده از گستردگی و ژرفای برآمد مردم و با پیروی از شعار “النصر بالرعب” در بالاترین سطح تصمیم به کاربرد بسیار گسترده خشونت و کشتار گرفت. تیراندازی مستقیم و از نزدیک به سر و نیز توسط تک تیرانداز در موارد متعدد و موردی از استفاده از تیربار در تیراندازی به مردم از نمونههای افشاشده این جنایات بودند.
- بخش مهمی از تخریبها و آتش سوزیها توسط عمال و مامورین مخفی رژیم انجام یافت و بعد با نسبت دادن تخریبها به معترضین و رسانهای کردن آنها کوشیدند تا طبقه متوسط و طبقات مرفه را به هراس افکنند، و با سوزاندن بانک ها، جنگی را تداعی کنند که در آن تهی دستان آماده تخریب و نابودی همه چیزند تا در این میان حکومت بعنوان ضامن امنیت جلوه کند. متاسفانه گروهی در درون نیروهای مخالف رژیم نیزاز زاویهای دیگر و با مبانی فکری دیگری به این کارزار پیوستند. دیگر هدف رژیم در اعمال خشونت که از نظرابعاد و شدت بی سابقه بود، با استفاده از تجربه سوریه این است که در دراز مدت مخالفین را به اتخاذ راهبردهای خشونت گرایانه سوق دهد. در عمل اما این ترفند رژیم در تخریب و آتش افروزی به ضد خود تبدیل شد و به گسترش همدلی در میان مردم و اقشارمختلف منجرگردید.
- خلاف روال معمول، شخص رهبر نظام و همه مقامات ریز و درشت آن تمام قد در برابر مردم قرار گرفتند، دستور سرکوب دادند، به مردم اعلان جنگ کردند و کشتار آنان را پیروزی خود نامیدند. این پدیده، کیفیت جدیدی را در رابطه دولت – ملت در ایران رقم خواهد زد.
- تلاش برای توجیه امر سرکوب از طریق تفکیک “آشوبگران وابسته به خارج” از معترضین در تبلیغات رسانه ای. اصلاح طلبان حکومتی نیز همین موضع را گرفتند. طبق معمول مجاهدین و نیزبرای اولین بار سلطنت طلبان به عنوان عامل تحریک کننده وانمود شدند.
- کشتاربی سابقه جوانان و مردم معترض و مشارکت مستقیم رهبری نظام در این جنایلت، شکافها و ریزش قابل رویتی را در درون نظام و ارگانهای سرکوب ان پدید آورده است. این امر پیامدهای مهلکی برای نظام خواهد داشت.
و اما اکنون
این جنبش تداوم خواهد یافت. خیزش مردم که ظاهرا از تب و تاب افتاده است، موج وار و در ابعادی بزرگتر و با رادیکالیزم بیشتر، شاید در آیندهای بسیار نزدیک تکرار خواهد شد. در برابر خشونت عریان اگر از این یا آن حق وآزادی بتوان موقتا صرفنظر کرد، اگرخیزش و شورش برای حقوق دموکراتیک، مستقیم ترتابع محاسبه هزینه و فایده است، در مورد سفره خالی و فقر فزاینده چنین نیست. فردای کشتار باز هم سفره خالی است و همه مصیبتها برسرجایشان. هیچگاه مانند اکنون، در روند عینی جاری، مبارزه برای آزادی وبرای معیشت و گذران زندگی چنین به هم گره نخورده بود.
قابل پیش بینی است رژیم تلاش خواهد کرد با کاهش تنشها با امریکا، با و یا بی کرنش و نرمش قهرمانانه، گره از کار فروبسته خود بگشاید اما همه شواهد و مجموعه فاکتها دال براین هستند که حتا با سست شدن طناب تحریمها نظام قادرنیست مشکلات بنیادی ساختاری و اقتصادی وسیاسی اش را به گونهای که بتواند تضمین ادامه حیات و حاکمیتش باشد حل کند. واقعیت این است که این نظام توتالیتر به نقطهای رسیده است که با هر رویکردی چه عقب نشینی در عرصه خارجی و یا داخلی و چه ایستادگی و تقابل به سمت فروپاشی پیش خواهد رفت. بدیهی است نوع رویکرد نظام بر سیرکلی روندها تاثیر خواهد گذاشت اما بهرحال، به این و یا آن شکل، دیگر نشانی از حاکمیت جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند.
و باز هم قابل پیش بینی است که این مبارزه اشکال متنوعی به خود خواهد گرفت و فقط به شکل تظاهرات خیآبانی بروز نخواهد کرد. کنشهای یکسان و همزمان گسترده، اعتصابات بهم پیوسته، کم کاری، شعارنویسی، ایجاد راهبندانهای کوتاه مدت، و دهها شکل ابتکاری دیگر حرکت شکل خواهند گرفت وتوسط تشکلها و رهبران میدانی سازمان داده خواهند شد.
درسهایی از خیزش آبان
مبارزه علیه نظام جمهوری اسلامی و امر گذار، به مراحل نهایی خود نزدیک میشود. در جریان مباحث مربوط به تدارک مضمونی شکل دهی شورای مدیریت گذار برخی کنشگران سیاسی براین نظر پای میفشردند که جمهوری اسلامی از ثبات نسبی برخوردار است و چشم انداز وقوع خیزشهای گسترده و تعیین کننده دیده نمیشود. آنها همچنین با این ارزیابی و بیان این واقعیت مهلک و خطرافرین برای سرنوشت کشورکه سرعت پیشرفت روندها به هیچ وجه با حد آمادگی اپوزیسون هماهنگی ندارد، همدل و هم آوا نبودند. خیزش آبان هم نشان از درستی این ارزیابی داشت که جامعه آبستن خیزش واعتراض گسترده بود و هم فقدان و ضرورت وجود یک نیروی هدایتگرو تاثیر گذار میدانی، سیاسی و راهبردی را به روشنی نشان داد. ااکنون پس از خیزش آبان این هشدار و خطر را باید دو چندان جدی گرفت. بدون شکل دهی و شکل گیری یک مدیریت فراگیر، پلورال، توانمند، معتبر و مورد اعتماد مردم، احتمال سیر کردن روندهای سیاسی در ایران به سوی تحقق سناریوهای سیاه قطعی خواهد بود. تجربه خیزش آبان وسرکوب ددمنشانه آن بار دیگر نیز اثبات کرد که امکان شکل گیری یک رهبری سیاسی، صرفا از داخل کشور ممکن نیست و نیروهای خارج از کشور سهم و وظایف خطیری دراین زمینه دارند.
خیزش آبان تاثیرات مثبتی در راستای ایجاد همبستگی و همدلی ملی داشت اما این خیزش همچنین اشکارتر کرد که بدون یک همبستگی ملی و سراسری نمیتوان براین جانورهار و خونریز غلبه کرد. با شقه شقه کردن نیروها و حرکت از منظر تفاوتها و نقاط اختلاف به هیچ هدف شریفی نخواهیم رسید. هیچ کس و هیچ جریانی به جائی نخواهد رسید. حول آماج عامی چون رفع تبعیض و آزادی وعدالت و دموکراسی و حقوق بشر و سکولاریسم وحفظ یکپارچگی کشور و حفظ زیست محیط میتوان به توافق و به مخرج مشترکی دست یافت و دیگر اختلافات و رقابتها در باره ساختار نظام آتی، نوع نظام، نحوه سازماندهی اقتصاد و دیگرعرصههای رقابتهای حزبی و گروهی را به آینده و رای آزادانه مردم و مجلس موسسان واگذاشت. فکر میکنم در راستای اجرائی کردن درسهای خیزش آبان، پرداختن به موارد و سازمان دادن اقدامات زیر ضروری است: تقویت ارتباط جریانها و شخصیتهای سیاسی ایرانی با یکدیگر و گسترش همکاریها در راستای گذار از جمهوری اسلامی، تشکیل ستاد هماهنگی و عملیاتی در خارج از کشور برای ایجاد همسوئی سیاسی و هماهنگ کردن اقدامات حمایتی از مبارزات مردم در ایران، گسترش رابطه با رهبران میدانی حرکات اعتراضی دراشکال مقتضی و امن، کمک به شکل گیری کمیتههای اعتصاب در واحدهای تولیدی، اداری، خدماتی، گسترش ارتباطات بین المللی، جلب پشتیبانی همه جانبه سازمانها و نهادهای بین المللی و دولتهای خارجی از مبارزات دموکراسی خواهانه مردم ایران.
اگر بنا بر شبیه سازی سیاه چاله فضائی با رویدادهای زمینی باشه، عبارت “گذر از تکینگی” غلطه، باید گفته بشه : گذر از افق رویداد یا passing the event horizon. گذر از این مرز، ورود ناگزیر به سیاهچاله و رسیدن به تکینگی یا Singularity است .
ملا نقطی / 04 January 2020