«حاکمیت به مانند سابق، خود را فاتح سرکوب اعتراضات آبان نمیشناسد، و میداند این تلاطم نه تنها آرام نگرفته، بلکه با بوی خون عاصیتر شده است. به همین دلیل است که به چارهجویی افتاده و درصدد مدیریت پیامدهای خیزش خونین آبان و یاس و سرخوردگی ناشی از آن برآمده است. به این منظور از یکسو دسترسی شهروندان به فضای آنلاین را گشوده تا آنان خشم فروخوردهی جمعی را تکهتکه در اعتراضات مسالمتآمیزِ آنلاین برونریزی کنند و از سوی دیگر به راه افتاده تا دل سوگواران را با دیه به دست آورد تا رد خونها را از خیابانها بشوید.»
■ اعتراضات آبان ۱۳۹۸ را برآمده از چه عواملی میدانید؟
■ چه ربطی میبینید میان اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ و اعتراضات آبان ۱۳۹۸؟
■ ترکیب اجتماعی نیروهای اصلی شرکت کننده در این اعتراضات را چه میدانید؟
■ چشمانداز را چه میبینید؟
مریم قهرمانی، پژوهشگر امور اجتماعی:
اعتراضات آبان ۹۸ از همان خاستگاه طبقاتی و از دل همان بیاعتمادیها و نارضایتیهای معیشتی و اجتماعی به پاخاست که به اعتراضات دی ماه ۹۶ منجر شده و با برچسب فتنه و آشوب سرکوب شده بود. سرکوب اعتراضات سراسری دی ماه از نظر حاکمیت، پایان فتنهای سازمانیافته از سوی دشمنان خارجی بود. مواجههی حاکمیت با مسئله بهگونهای نبود که بخواهد مطالبات به حق معترضان دی ماه را به رسمیت بشناسد و به مشت و فریاد تبدیلشدن این مطالبات را خودانگیخته و برآمده از ارادهای عمومی تلقی کند. در نتیجه راهکار حاکمیت برای برونرفت از بحرانِ دی ماه، انکار خودانگیختگی این اعتراضات و انتساب آن به غیر بود.
مطابق معمولِ تمامی اعتراضاتِ خیابانی، پاسخ حاکمیت به این خیزش سراسری نیز سرکوب، زندان و اعترافات ساختگی بود تا بتواند فریاد برونآمده از سینههای بهتنگآمده از دشواریهای اقتصادی و اجتماعی را به بدخواهان بیرونی نسبت دهد. سرکوب سخت این اعتراضات بدون آنکه توانسته باشد آتش خشم معترضان را خاموش کند، آن را به زیر خاکستر راند، اما حاکمیت بدون توجه به این فروخوردگی خشمی بیپاسخ مانده، خود را فاتح میدان قلمداد کرد و از به سنگ خوردن تیر بدخواهان گفت. غافل از اینکه تجربههای تاریخی حاکی از آنند که خشمی که با سرکوب به زیر خاکستر خزیده، نه تنها آرام نمیگیرد که ویرانگرتر بازمیگردد و این خشم کمتر از دوسال بعد به شکلی غافلگیرکننده با بهانهی گرانی یک شبهی بنزین که جرقهای برای افروختن دوبارهی این آتش ناآرام بود، به سوی حاکمیت بازگشت.
پاسخ حاکمیت این بار اشتباه تاریخی بیسابقهای بود که این آتش را ناآرامتر از پیش ساخت. سرکوب خونین اعتراضات آبان که با حصر اینترنتی سراسری شهروندان همراه بود، بدون شک تبعات ناخوشایندی برای حاکمیت در پیخواهد داشت و بر نارضایتی، بیاعتمادی و نفرت عمومی خواهد افزود و اشتیاق برای مشارکتهای مدنی و اجتماعی را به یاس، سرخوردگی و استیصال تبدیل خواهد کرد.
بیپاسخ گذاشتن مطالبات به حق معترضان به روشی خونبار، جامعه را از تغییر به روشی اصلاحجویانه ناامید و دلسرد خواهد کرد و پیامد چنین دلسردی فراگیری بدون شک دامان حاکمیت را در درازمدت خواهد گرفت. چنین جامعهی سربهگریبانفروبردهای چشمانداز روشنی در پیشرو ندارد و راههای گفتوگو را مسدود میبیند و مترصد فرصتی است تا دوباره فریادش را با مشتهای گرهخورده به خیابان بکشاند. فکر بقا با توسلِ به قدرتِ سرکوب و سلطه و اعمال محدودیت بیشتر برای کنترل اوضاع، اشتباه فاحشی از سوی حاکمیت برای پاسخ به وضع کنونی خواهد بود.
به روشنی پیداست که حاکمیت به مانند سابق، خود را فاتح سرکوب اعتراضات آبان نمیشناسد، و میداند این تلاطم نه تنها آرام نگرفته، بلکه با بوی خون عاصیتر شده است. به همین دلیل است که به چارهجویی افتاده و درصدد مدیریت پیامدهای خیزش خونین آبان و یاس و سرخوردگی ناشی از آن برآمده است. به این منظور از یکسو دسترسی شهروندان به فضای آنلاین را گشوده تا آنان خشم فروخوردهی جمعی را تکهتکه در اعتراضات مسالمتآمیزِ آنلاین برونریزی کنند و از سوی دیگر به راه افتاده تا دل سوگواران را با دیه به دست آورد تا رد خونها را از خیابانها بشوید.
بعلاوه حاکمیت درصدد برآمده برای گشایش تنگنای اقتصادی در سیاست خارجی خود انعطاف به خرج دهد و مسیرهای گفتگو با بیرون را بازتر کند. اینکه گام بعدی حاکمیت در کنترل وضع موجود و بازگرداندن جامعه به مسیر پیش از خیزش خونین آبان چه خواهد بود را نمیدانیم و پیشبینی آن نیز چندان ساده به نظرنمیآید.