«پدرش آن روز ساعت ۳ بعد از ظهر به نوید زنگ زد و به او گفت که برای ناهار به خانه برگردد، اما به پدرش گفته بود میخواهم شهید شوم بابا. پدرش از پشت تلفن با او دعوا کرد و ازش خواسته بود که حتما به خانه برگردد، اما فایدهای نداشت. همین حرف را به یکی از دوستانش هم زده بود. دوستی که همراهش بود گفت از ماشین پیاده شد و گفته بود میخواهم امروز شهید شوم. مدت زیادی از این ماجرا نمیگذرد که یک فرد لباس شخصی از بالای پشت بام یک ساختمان به مردم شلیک میکند. یک گلوله از پشت سر به نوید برخورد کرد و کشته شد.»
این روایتی بود از لحظه کشته شدن «نوید بهبودی مهویزانی» در شهر قدس (قلعه حسن خان). نوید بهبودی بعد از ظهر یکشنبه ۲۶ آبان ۹۸ در جریان اعتراضات مردمی که به دلیل گرانی بنزین در سراسر ایران آغاز شده بود، در شهر قدس استان تهران از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.
نوید بهبودی مهویزانی، متولد ۲۷ شهریور ۱۳۷۵ بود و تنها ۲۳ سال داشت. یک منبع آگاه و نزدیک به خانواده نوید بهبودی به زمانه گفت که او صبح روز شنبه ۲۵ آبان ۹۸ از محل کارش در اصفهان به شهر قدس بازگشته بود تا با خانوادهاش دیدار کند و در مراسم عروسی یکی از دوستانش که یکشنبه قرار بود برگزار شود، شرکت کند. به گفته این منبع آگاه نوید بهبودی قصد داشت دوشنبه ۲۷ آبان مجددا به محل کارش در اصفهان برگردد، اما مرگ امانش نداد:
سرگذشت شماری از جانباختگان اعتراضهای آبان
سرگذشت محمد داستانخواه ۱۵ ساله، از جانباختگان اعتراضهای آبان ۹۸
سرگذشت نوید بهبودی، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
سرگذشت فرهاد مجدم، از جان باختگان اعتراضهای آبان ۹۸
سرگذشت برهان منصورنیا، از جان باختگان اعتراضهای آبان ۹۸
سرگذشت مینا شیخی، از جان باختگان اعتراضهای آبان ۹۸
سرگذشت امیرحسین کبیری، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
سرگذشت پوریا ناصریخواه، از جان باختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
سرگذشت علیرضا اِنجوی، از کشتهشدگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
سرگذشت ارشاد رحمانیان، از جان باختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
سرگذشت فرامرز پورفرسادی، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
منوچهر بختیاری: آمر قتل پسرم باید بیاید و اعتراف کند
سرگذشت پدرام جعفری ۱۸ ساله، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
سرگذشت آشور کالتا، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
سرگذشت وحید دامور، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
«صبح شنبه از نمایشگاه اصفهان به خانهشان در تهران بازگشته بود. من زنگ زدم به منزلشان و نوید هم آنجا بود. بعد از ظهر یکشنبه رفت به مغازه یکی از دوستانش در سرقنات که شهر شلوغ میشود. در نهایت نیروهای لباس شخصی از بالای پشت بام یک ساختمان به سوی مردم تیراندازی میکنند. نوید بعد از ظهر در خیابان “عمارت” نزدیک به “میدان آزادی (سرقنات)” هدف قرار گرفت.»
- محل تقریبی کشته شدن نوید بهبودی:
به گفته این منبع آگاه، یکی از دوستان نوید حدود ساعت ۵ بعد از ظهر به خانواده او خبر تیر خوردن نوید را اطلاع میدهد و خانواده سریعا برای یافتن نوید و جنازه او دست شروع به جستجو کردن در بیمارستانها میکنند.
یکی از دوستان نوید بهبودی که آن روز با او صحبت کرده بود، به زمانه میگوید:
«من ظهر آن روز داشتم باهاش حرف میزدم، حدودا ساعت یک بود که ازش پرسیدم کجا هستی؟ گفت خانهام. بهش گفتم از خانه بیرون نرو، اما دیگر جوابم را نداد و ازش هیچ خبری نشد. براش اساماس دادم جواب نداد. چند بار خواستم بهش زنگ بزنم ولی موفق نشدم. تا اینکه ساعت ۸ شب به من زنگ زدن و خبر دادند که کشته شده. ابتدا برده بودنش بیمارستان امام سجاد و بعد هم برده بودنش کهریزک.»
علاوه بر دوست نوید بهبودی، این منبع آگاه و نزدیک به خانواده این جانباخته هم در گفتوگو با زمانه تایید میکند که خانواده برای تحویل پیکر نوید بهبودی به پزشک قانونی کهریزک مراجعه کردند. به گفته این منبع آگاه در پزشک قانونی قسمتهای زیادی از جنازه نوید را شکافته بودند. این منبع آگاه میگوید:
«از خانواده تعهد گرفتند که نوید یا باید در مهویزان به خاک سپرده شود و یا آنها خودشان او را دفن خواهند کرد. جنازه نوید در پزشک قانونی کهریزک بود و همه جای بدنش را شکافته بودند.»
این منبع آگاه تایید میکند که نیروهای امنیتی برای تحویل پیکر نوید بهبودی، از خانواده تعهداتی گرفتند مبنی بر اینکه حق برگزاری هیچ مراسمی را در منزل شخصی و در محل زندگی خودشان (شهر قدس) ندارند. به گفته این منبع، نیروهای امنیتی به علاوه از پدر نوید بهبودی تعهد گرفتهاند که نباید به هیچ وجه درباره مرگ نوید شکایت کند، وگرنه جنازه به آنها تحویل داده نخواهد شد.
در نهایت بعد از اخذ تعهدهای لازم از خانواده، روز سهشنبه ۲۸ آبان جنازه نوید بهبودی با مشایعت ماموران و تحت تدابیر امنیتی به روستای مهرویزان در نزدیکی شهر «گوراب زرمیخ» واقع در شمال غربی استان گیلان منتقل میشود. به خانواده نوید بهبودی اجازه داده نمیشود که فرزندشان را در شهر قدس و نزیک به خودشان دفن کنند. منبع آگاه در این باره به زمانه میگوید:
«جنازه نوید را با هزار زور و زحمت به خانواده پس دادند. از خانواده تعهد گرفتند که باید جنازه را ببرید و در شهر خودتان دفن کنید. به آنها گفته بودند اگر بخواهید در شهر قدس دفن کنید ما خودمان دفن میکنیم. سهشنبه بعد از ظهر تا رسید صومعهسرا (شهری در نزدیکی روستای مهویزان) غروب شده بود، با یک ماشین اِل نود وانت بینشان جنازه را آوردند. راننده گفته بود که با جنازه نوید جنازه دو نفر ناشناس دیگر هم بود که ماموران در راه آن دو جنازه دیگر را گم و گور کرده بودند. راننده به خانواده گفته بود افرادی که هنوز شناسایی نشدند را با یک جنازه شناسایی شده با هم در یک ماشین میاندازند و بعد در نیمههای راه در جاهای مختلفی دفن میکنند.»
نوید بهبودی فرزند بزرگ خانواده بود و بردار دیگر او ۱۳ سال دارد. او مدل حرفهای بود و در دانشگاه رشته مهندسی ماشین آلات قبول شده بود. منبع نزدیک به خانواده نوید بهبودی در این باره میگوید:
«نوید به عنوان مدل توی یک برند لباس تُرک به نام بازلی به مدت ۷ سال کار میکرد. او رتبه ۷۰ دانشگاه دولتی را به دست آورده بود. مهندسی ماشین آلات قبول شد، اما بعد رفت توی کار مدلینگ و به آن علاقه داشت. دو ماهی بود که از این کار بیرون آمده بود به خاطر حقوق کمی که بهش داده میشد.»
نوید بهبودی به عنوان مدل لباسهای مردانه شناخته شده بود. یک در اینستاگرام یک صفحه شخصی داشت که بسیار پرطرفدار بود و بیش از ۲۲ هزار دنبالکننده داشت. به گفته یکی از دوستانش او نه تنها در کارش حرفهای بود، بلکه کارش را بسیار دوست و مدام برای برندی که برای آن کار میکرد به شعب مختلفش در شهرهای مختلف ایران سفر میکرد.
نوید بهبودی بعد از این که مدلینگ را کنار گذاشت، یک غرفه در نمایشگاه بینالمللی اصفهان گرفت و به کتاب فروشی مشغول شد. منبع آگاه زمانه در این باره میگوید:
«بعد از مدلینگ در نمایشگاه بینالمللی اصفهان غرفه کتاب گرفته بود و مدت ۲ ماه بود که آنجا کار میکرد. با یک ناشر کار میکرد. نوید این اواخر خیلی فرق کرده بود. جدیدا خیلی کتاب میخواند. او ورزشکار بود و بدنسازی میرفت. نوید تافل زبان انگلیسی داشت و در مدرسه تیزهوشان درس خوانده بود.»
این منبع آگاه در مورد دادخواهی کشته شدن نوید بهبودی میگوید:
«نوید ما خیلی دوست داشتنی، با ادب و باشعور بود. نمیتوانم از خوبیهایش بگویم چون زبان قاصر است. با اینکه ۲۳ سال داشت ولی خیلی فهمیده بود، اصلا تو باغ این چیزها نبود این بچه، به فکر خودش بود. نوید ما شهید شده و با آنکه گلوله به سرش زده بودند، ولی خیلی راحت خوابیده بود. همینطوری خوشگل بود. خدا لعنتشان کند، همه ما عزاداریم به خاطر نوید عزیزمان. تو را به خدا عکسهایش را پخش کنید و بگویید که نوید بیگناه بود.»
یکی از دوستان نزدیک نوید بهبودی درباره خصوصیات اخلاقی میگوید:
«نوید خیلی پسر مودب، شاد و پر انرژی بود. خیلی مهربان، بیحاشیه و آرام بود. چند وقت پیش یکی از فامیل ما فوت کرده بود و نوید به من میگقت مرگ جز اولین یا دومین چیزی است که خیلی ذهنم را مشغول کرده است. آدم فعال و پر از انرژی بود. پر از آرزو بود، خیلی آروز داشت. همیشه با امید زندگی میکرد. دوست داشت در زندگی به خیلی جاهای بالا برسد.»
گفتوگو با یکی از بستگان نوید بهبودی را در ادامه بشونید:
نوید بهبودی یکی از بیشمار کشتهشدگان اعتراضات مردمی آبان ۹۸ است که به شکل تأسفباری جانباخت. روایت داستان زندگی و مرگ او و دیگر کشتهشدگان، فقط ثبت جنایت سرکوب در جمهوری اسلامی نیست، بلکه تلاشی برای پاسداشت خاطرهاش در راستای دادخواهی است.
بنا به آخرین آمار منتشرشده از سوی سازمان عفو بینالملل، در اعتراضهای سراسری ضدحکومتی پس از گرانی بنزین، دست کم ۳۰۴ تن کشته و هفت هزار تن دیگر بازداشت شدهاند.
- نویسنده برای تهیه این گزارش، با چند منبع مختلف و نزدیک به خانواده نوید بهبودی گفتوگو کرده است.