از لبنان گرفته تا هائیتی و شیلی، جهان در آشوب است. موسیقیِ متن این شورش‌ها حاکی از امکان پیدایش دنیایی‌ دموکراتیک، برابری‌طلب، و شادی‌بخش است.

معترضان شیلیایی در پلازای باکودانو در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۹ عکس از کارلوس فیگورائو

موسیقی به چه کار می‌آید؟ این پرسشِ دشواری ‌است. با وجود این‌که موسیقی چنین با زندگی روزمره‌ ما آمیخته، معمولاً این سؤال ذهن ما را درگیر نمی‌کند که موسیقی چه‌کار می‌کند، یا کارکرد آن برای بشر چیست. ما اغلب روزها، به‌همان سادگی که در مسیر رفتن سر کار هدفون‌هایمان را روی گوش‌هایمان می‌گذاریم، این سؤال را نیز از ذهن خود پاک می‌کنیم. ما جهانی کوچک برای خود می‌سازیم، و اتفاقات دنیا و سایر مردم را در آن راه نمی‎دهیم. مارک فیشر در رئالیسم سرمایه‌دارانهاین مسئله را این‌طور وصف می‌کند: «سعادت مصرف‌کننده اودیپاد، کشیدن دیواری ا‌ست میان خود و جامعه.» [ّادویپاد واژه‌ای است برساخته فیشر، مرکب از دو کلمه آیپاد (‌Ipod) و اودیپ (اسطوره یونانی)]

اما لحظاتی نیز وجود دارند که یافتن پاسخ چندان دشوار نیست. آن‌زمان که مردم به حرکت درمی‌آیند، متوجه زنجیر‌هایی می‌شوند که آنها را به بند کشیده است. [ّپیشتر رزا لوکزامبورگ گفته بود: «آن‌هایی که حرکت نمی‌کنند، متوجه زنجیرهایشان نمی‌شوند».] و کافی است اشاره‌ای کوچک کنی  به نام یک مکان، یک شهر یا یک کشور تا انبوهی از تصاویر قیام‌ و شورش‌ به ذهن بیاید. خیابان‌های هنگ‌کنگ، لبنان، کاتالونیا، شیلی، هائیتی، عراق و … حالا همگی صحنه طغیان میلیون‌ها نفر اند که نمی‌خواهند اجازه دهند ریاضت اقتصادی، فساد و سرکوب آینده آنان را برباید و بر باد دهد. وقت آن رسیده که شیوه‌های جدید تعامل با سایر مردم و محیط پیرامون بر زندگی تکراری و ملال‌انگیز تحت سلطه سرمایه‌داری غلبه کند.

به‌گفته هنری لُفِور، شهرها دارای ریتم هستند. بالا و پایین رفتن شمار مردم در اماکن عمومی و خصوصی، نحوه طراحی و کنترل این فضاها، این‌که چه‌کسانی حق ورود به‌ آن‌ها را دارند و در چه‌زمانی، همه این‌ها بازتاب‌دهنده الگوهای استثمار و بهره‌کشی اند. این‌که صدا و موسیقی چه‌طور برای مهار کردن فضا در شهرهای نئولیبرال به‌کار گرفته شده یا حذف می‌شوند، حائز اهمیت است، خواه ممنوعیت اجرای موسیقی خیابانی‌‌ باشد برای پول، خواه پخش موسیقی کلاسیکی که صداهای دیگر را در خود حل می‌کند. فضا برحسب صدایی که در آن جریان دارد، تغییر می‌کند.

به همین دلیل، این‌که مردم تلاش می‌کنند ریتم مجاز را پس می‌زنند تا ریتم جمعی خود را به جریان درآورند، عمیقاً معنادار است. موسیقی اجتماعی‌، اگر قدرت کافی داشته باشد، می‌تواند حس انزوای روزمره‌ ما را در هم بشکند. می‌تواند باعث شود حدود و کران شهر منعطف شده و حتی عمیقاً دموکراتیک به‌نظر برسد. چنین چیزی را می‌توان در موسیقی خیزش‌های اخیر دید و شنید.

هائیتی: کارناوال و مقاومت

هائیتی جایگاهی محوری در این تخیل رادیکال دارد، چراکه مکان نخستین انقلاب موفق بردگان  و سرزمین جنبش علیه رهبران فاسد و اشغال بیگانگان در سرتاسر قرن بیستم بوده است. این سرزمین درعین حال جایی است که در آن دیکتاتورها به‌پشتوانه آمریکا جیب خود و اطرافیانشان را به‌طرز وقیحانه‌ای پر کرده‌اند

یک تحقیق دولتی به‌تازگی آشکار ساخته که رئیس‌جمهور کنونی، ژُوُنل موئیز، نیز با اختلاس وام‌های پروژه پتروکارائیب ونزوئلا، یکی از همین حاکمان فاسد است. از ماه فوریه به این سو، هائیتی درنتیجه نرخ بالای بی‌کاری، ثابت ماندن دستمزدها، و افزایش هزینه معاش، شاهد اعتصابات و تظاهرات گسترده بوده است.

حداقل نه نفر کشته و ده‌ها تن زخمی شده‌اند. در روز ۱۳ اکتبر، تظاهرات گسترده‌ای عمدتاً به ابتکار موسیقی‌دان‌ها، رپرها، و خواننده‌ها  برگزار شد؛ تظاهراتی که بسیاری از خبرنگاران آن را به جشنواره سالانه هائیتی تشبیه کردند.

این تشبیه بسیار معنادار است. چرا که همچون بسیاری از کشورهای حوزه کارائیب، جشنواره هائیتی در هفته‌های نزدیک به «ماردی گرا» (سه‌شنبه چرب) برگزار می‌شود. این کارناوال که اولین‌بار یک‌سال پس از پیروزی انقلاب هائیتی برگزار شد، به علت خصلت‌هایش همچون هجو قدرت، نفوذ وودو، و ویژگی کافرانه و جنسی‌اش، مورد خشم مسیحیان پروتستان محافظه‌کار است.

بنابراین، منطقی است که محبوب‌ترین سرود اعتراضی جنبش اخیر یادآور همین خصیصه‌های کارناوالی باشد. «Jojo Domi Deyo» به معنی «بازی تمام است جوجو» و در سبک rabòday، آمیزه‌ای ا‌ست از موسیقی الکترونیک و ریتم‌های سنتی وودو، و به نوعی محل تلاقی موسیقی حاد-مدرن و سنتی. و از این رو، آمیختگی نژادی و فرهنگی‌ای که همواره موتور موسیقی مردمی بوده،‌ سازگار است با. تظاهر کنندگان در چند ماه اخیر  «Jojo Domi Deyo» را به شکل‌های جدیدی اجرا کرده‌اند و به آن معنایی جدید بخشیده‌اند که هجو‌آمیز و شورشی ا‌ست.

لبنان: برای آزادی‌ات برقص

برخلاف موئیز، سعد حریری، نخست‌وزیر لبنان، حداقل آن‌قدر شرافت داشت که در واکنش به اعتراضات استعفا دهد. البته این اقدام برای معترضان کافی نبوده است. حرکتی که با اعتراض علیه مالیات بر واتس‌اپ آغاز شد، حالا به طغیانی گسترده علیه نابرابری فزاینده و فرقه‌گرایی حکومت تبدیل شده است.

گرافیتی‌های روی دیوارهای پایتخت خواستار تغییر ساختار کشوراند. بیروت شهری ا‌ست که معمولاً از آن به‌عنوان «پاریس خاورمیانه» یاد می‌شود. درطول دهه‌های اخیر، ثروت بسیاری به این شهر سرازیر شده، هرچند، این ثروت، هم‌چون ثروت سایر شهرهای بزرگ در سلسله مراتب طبقاتی به سمت حرکت کرده است: به سمت بالا. فضاهای عمومی در سال‌های اخیر به‌طور پیوسته خصوصی‌سازی شده‌، اعیانی‌سازی (gentrification) در حال افزایش است، و ساختمان‌های کلیدی و نمادین به روی عموم بسته شده‌اند.

طبیعی است که تسخیر و بازپس‌گیری فضاهای شهری در جریان اعتراضات موجب شادمانی باشد. موزیسین‌ها و دی‌جی‌ها در اعتراضات لبنان هم مانند اعتراضات هائیتی حضور داشته و از پشت کامیون‌ها، موسیقی‌های مردمی تولید می‌کنند.

بله، ویدئویی از تظاهرکنندگان درحال خواندن آواز کودکانه «بچه کوسه» (Baby Shark) برای کودکی در یک ماشین که به‌آرامی از میان تظاهرات عبور می‌کند، در اینترنت فراگیر شده است. چنین عملی نشان می‌دهد که چگونه مردم قادراند خلاقانه و بازیگوشانه نیاز به همبستگی‌ای را برآورده سازند که شورش‌های گسترده نیازمند آن است.

برخی گزارش‌ اعتراض‌ها را به یک مهمانی پرسروصدا تشبیه کرده‌اند؛ چنین چیزی نه صرفاً به دلیل شکوفایی موسیقی رقص الکترونیک (EDM)، بلکه به‌ این دلیل مهم است که موسیقی الکترونیک تاریخی طولانی از مداخله در فضای عمومی دارد؛ و در برابر نئولیبرالیسم که زمینه نابودی و ویرانی آن را فراهم ساخته، آبستن و مشوق تفسیرهای خلاقانه جمعی جدید است. یک بالکن خصوصی در طرابلس می‌شود صحنه موسیقی، و خیابان‌هایی که مردم پیش‌تر در آنها بدون آن‌که چشم در چشم شوند، تردد می‌کردند، تبدیل می‌شوند به میدان رقص. آن‌چه زمانی خارج از محدوده بود، حالا ناگهان شده است زمین بازی‌ .

شیلی: نو شدن دوباره ترانه‌های نو

 در ابتدا فقط یک خواننده اپرا بود. با شدت گرفتن اعتراضات در سانتیاگو، و پس از آن‌که مقاومت نوجوانان به افزایش قیمت بلیت مترو تبدیل شد به اعتصابات و جنگ‌های خیابانی، ایلین خوویتا رُمرو سر خود را از پنجره بیرون آورد و در اعتراض به حکومت نظامی آواز سرداد. و ترانه چه بود؟ «حق زیستن در آرامش»، امضای ویکتور خارای شهید.

یک‌هفته بعد، میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها ریختند؛ هزاران گیتاریست و خواننده همان آهنگ را اجرا کردند. سپس ارکستر کاملی در مقابل کلیسای ساکرامنتینوس ترانه مشهور «خلق متحد هرگز شکست نخواهند خورد» را اجرا کردند، که پیش‌تر سرخیو اورتگا و کیلاپایون، رفقای خارا در جنبش «ترانه شیلیایی نو» آن را نوشته و اجرا کرده بودند.

نمادگرایی این اجراها تکان‌دهنده است. اما مسئله تنها وجه تأثربرانگیز آنها نیست. جنبش ترانه شیلیایی نو یک جنبش موسیقی به‌وضوح سوسیالیستی بود. در برابر آنچه  امپریالیسم فرهنگی بیگانه تلقی می‌شد، این جنبش در پی خلق یک رویکرد به‌وضوح آمریکای لاتینی و پرولتاریایی به موسیقی عامه پسندی بود، با استفاده از عناصر ترانه‌های‌ محلی و بومی، سایکدلیک راک، و مارش‌های نظامی. هدف تبدیل  تجربه‌های متکثر فرودستان به روایتی از آینده بود؛ آینده‌ای که می‌توانست از آن فرودستان باشد.

بسته به آنچه در ادامه در شیلی و سایر نقاط دنیا اتفاق خواهد افتاد، این اجراهای عمومی می‌توانند موفقیت جنبش ترانه شیلیایی جدید را ثابت کنند، ولو با نزدیک به ۵۰ سال تأخیر.

در فرهنگ جریان اصلی، ستم‌دیدگان و استثمار شدگان، افراد عقب‌مانده و متعلق به دورانی منسوخ قلمداد می‌شوند که بااکراه به زمانه کنونی آورده شده‌اند. در بهترین حالت، «پیشرفت» بر دوش آنان سوار و محقق می‌شود، و دربدترین حالت، آنان را از دور خارج می‌کند. آگوستو پینوشه این را می‌دانست و تلاش کرد آن را در جریان کودتایی که پروژه سوسیالیستی آلنده را سرنگون ساخت به کار گیرد؛ او جان ویکتور خارا و هزاران نفر دیگر را گرفت. حکومت او حتی تا جایی پیش رفت که استفاده از بسیاری از انواع سازهای بومی را قدغن اعلام کرد.

اما البته جنبش‌های دموکراتیک مردمی راه‌هایی را پیدا می‌کنند تا نشان دهند که گذشته زنده است، و پیشاپیشِ رویدادها جایی باز خواهند کرد برای سرکوب‌شدگانی که به دست فراموشی سپرده شده‌اند. در این زمینه، ترانه‌هایی که ازنو اجرا شده‌اند، فقط  تکرار مکررات گذشته نیستند. آن‌ها راهنمای تاریخ‌ و آینده‌ای جدید اند، و قطب‌نمای این احتمال هرچند اندک که این بار ریتم‌های زندگی‌های مردم تحت کنترل خود آنها قرار خواهد گرفت.

منبع:‌ ژاکوبن


در همین زمینه: