موضوع این مقاله بررسی تاریخچه تصرف عرصه پزشکی کشور توسط دستگاه ولایی و شیوههای پیشبرد «خودیسازی» در این حیطه است.
مقاله در سه بخش است:
- در بخش نخست به آغاز و بنیادهای خودیسازی پرداختیم.
- موضوع بخش دوم، شکلها و رویههای دادن رانت به خودیها در نظام پزشکی بود.
- از امتیازهایی که به خودیها دادهاند، چه نوابغی سربرآوردهاند؟ در بخش سوم، که بخش پایانی است، تعدادی از پزشکان ولایی را معرفی میکنیم، آن هم با توجه ویژه به عرصه چشمپزشکی.
سوابق علمی درخشان چند پزشک اسلامی
در بخش نخست این مقاله با تعدادی از کارگزاران نسل اول رژیم ولایی در حوزه پزشکی آشنا شدیم. اکنون لازم است شماری از نسل دوم کادرهای نظام در این حوزه را معرفی کنیم. مسلّماً تعدادشان بیشتر از هزار نفر است، ولی در این مقاله به بعضی از آنها اشاره میکنیم. اینان از اواسط دههی هفتاد تا اوایل دههی هشتاد در مقطع تخصص و فوق تخصص فارغالتحصیل شدهاند و بعضی از آنها نیز، فرزندان و اقوام نزدیک پدرخواندهها هستند.
در گفتوگویی که با دکتر علی پویان، جراح مغز و اعصاب، پیش از مرگ او بر اثر تصادف رانندگی داشتم، او نمونه نوید فرزین را تشریح کرد. نوید فرزین یکی از كسانی بود که در دوره احمدینژاد با یک جهش عجیب و غریب دستیار تخصصی شد. محمدرضا فرزین، برادر او سخنگوی کارگروه تحولات اقتصادی بود. او سواد پزشکی در حد پرستاری نداشت و هماکنون جراح مغز و اعصاب بیمارستان مرودشت است.
رسول سالار هم در ردیف اینان است. او که فیزیوتراپی خوانده بود، از رانت داییاش علیرضا قربانی شریف (متخصص قلب و عروق و فوق تخصص الکتروفیزیولوژی)، که یکی از پدرخواندههاست، استفاده کرد. سالار که رئیس مرکز توانبخشی «فرخنده» بود یکباره تبدیل به جراح مغز و اعصاب شد.
دکتر کوروش قرهگوزلو فوق متخصص مغز و اعصاب (نورولوژی) هم پرستاری بود که با رانت دولتی پزشک متخصص شد.
دکتر خسرو صادقنیت حقیقی، متولد ۱۳۴۳ پرستاری بود که در سال ۱۳۶۵ وارد دانشکده پزشکی شد و در سال ۱۳۷۲ فارغالتحصیل شد. او در سال ۱۳۸۰ دارای تخصص در رشتهی «طب کار» از دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران شد و ادعا میکند فلوشیپ اختلالات خواب از دانشکاه تورنتو کانادا هم دارد. او در حال حاضر رئیس بیمارستان هزارتختخوابی سابق و امام خمینی کنونی است. این بیمارستان بزرگترین بیمارستان دولتی ایران است.
در رزومهی علیرضا اسدی متولد ۱۳۴۱ آمده است که پس از اخذ دیپلم رشته تجربی در سال ۱۳۶۱ تحصیلات خود را در رشته تربیت بدنی در دانشگاه تهران ادامه داد. او در حالی که هنوز دیپلم نداشت بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ مسئولیت معاونت ستاد اعزام مجروحین به خارج از کشور بنیاد شهید انقلاب اسلامی را برعهده داشت. او مدعی است که پس از دریافت دیپلم در رشتهی تربیتبدنی در دانشگاه تهران، ادامه تحصیل داده است. اولین کنکور سراسری بعد از بازگشایی دانشگاهها در آذرماه ۱۳۶۱ برگزار شد و دانشجویان از مهرماه ۱۳۶۲ وارد دانشگاه شدند.
این در حالی است که او در سال ۱۳۶۳ ریاست بنیاد شهید انقلاب اسلامی شعبه لندن را به عهده داشت.
اسدی در سال ۱۳۶۵ رئیس ستاد جانبازان تهران بنیاد شهید بود و همزمان معاونت بازرسی و پیگیری بنیاد شهید انقلاب اسلامی را نیز به عهده داشت. اسدی در سال ۱۳۶۶ رئیس خانه جانبازان بنیاد شهید در کلن آلمان بود. او طی سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۶ دو بار با استفاده از «رانت ویژه» و حذف ۱۴ ملیپوش تیم ملی فوتبال برای فوتبال ایران به میدان رفت.
با این وصف او کی و کجا و چگونه توانسته است لیسانس تربیت بدنی خود را بگیرد. نکتهی جالب توجه آن که او پس از دریافت لیسانس تربیت بدنی، در رشته پزشکی، دکترای خود را از دانشگاه علوم پزشکی تهران اخذ میکند!
اسدی همچنین قائم مقام بیمارستان شهید باهنر از سال ۷۶ تا ۸۳، ریاست کل شبکه بهداشت و درمان شمیرانات از سال ۸۴ تا ۸۹، مشاور عالی پزشکی مدیر کل بانک مرکزی از سال ۸۶ تا ۸۷، سرپرست معاونت علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۹۱، عضو شورای عالی نظارت و ارزیابی دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۹۱، عضو شورای سیاست گذاری معاونت علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۹۳، عضو شورای گسترش آموزشی معاونت علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۹۳، رئیس گروه تخصصی پیشگیری و مبارزه با بیماریهای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال ۹۳، عضو هیات مدیره شرکت شیمی دارو (شستا) در سال ۹۳، مشاور معاونت علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۹۳ و سرپرست فدراسیون پزشکی و ورزشی کشور در سال ۹۳ بوده است. او دبیرکل فدراسیون فوتبال ایران در دوران احمدینژاد و روحانی بود و به گفتهی کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی فوتبال ایران از هیچ کوششی برای عدم موفقیت تیم ملی فوتبال ایران کوتاهی نکرد! [1] و عاقبت به خاطر پافشاری کیروش مجبور به برکناری او شدند. در بلاهت و نادانی این «پزشک اسلامی» همین بس که مدعی است تیم ملی فوتبال ایران به واسطهی «قدرت و ظرفیت بچههای ما (بازیکنان تیم ملی) که به صورت ژنتیک وجود دارد به جام جهانی رفتند.» [2] فضای مجازی به ادعای این نادره قرن بیتوجه ماند و تنها یقهی پسر عارف را گرفت که مدعی داشتن «ژن خوب» بود.
او در مورد پزشکی ایران که خودش یکی از «مفاخر» آن است میگوید:
«در حوزههایی مانند حوزه نفت و پزشکی، ما دانشمندان زیادی داریم و در حوزه فوتبال هم همین است. مگر در حوزه نفت و پزشکی ما متخصصانمان را از خارج به ایران آوردیم؟ همین بچههای خود ایران بودند که الان پزشکی ایران حرف اول در دنیا را میزند.»[3]
دکتر عبدالرضا روئینتن ابتدا در سال ۱۳۶۵ در مرکز تربیت معلم شهید مطهری بروجرد در رشتهی فوق دیپلم زبان انگلیسی پذیرفته میشود و دو سال بعد فوقدیپلم میگیرد. در سال ۱۳۷۰ با استفاده از رانت اسلامی این بار وارد دانشکده علوم پزشکی اصفهان شده و دکترای خودش را در سال ۱۳۷۷ از این دانشگاه میگیرد.
سپس در سال ۱۳۸۲ در دانشگاه علوم پزشکی تهران جراحی عمومی میخواند. کسی که در جوانی در رشتهی فوقدیپلم یک مرکز تربیت معلم در بروجرد پذیرفته میشد، در سال ۱۳۸۶ با استفاده از امدادهای غیبی حائز رتبه چهارم بورد تخصصی کشور میشود. او سپس از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۰ در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در رشتهی فوق تخصص جراحی پلاستیک ترمیمی تحصیل میکند.
روئین تن از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۹ رئیس بیمارستان امام خمینی (ره ) شهرستان کوهدشت و از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ رئیس شبکه بهداشت و درمان شهرستان الیگودرز بوده است. هماکنون در بیمارستان ۱۵ خرداد مشغول کار است.
احمدرضا جودتی بهیار بیمارستان هفتم تیر سابق بود. او به کاردانی رشته علوم آزمایشگاهی راه یافت و سپس با برخورداری از رانت اسلامی مجوز انتقال از کاردانی علوم آزمایشگاهی به پزشکی را از وزرات بهداشت وقت اخذ کرد.
احمد رضا جودتی سپس با استفاده از رانت وارد دوره جراحی عمومی شد. او در سال چهارم رزیدنتی به عنوان عضو هیأت علمی دانشگاه انتخاب شد و سپس بورد تخصصی جراحی گرفت و وارد دوره فوق تخصصی جراحی قلب شد.
دکتر سعید کاظمی آشتیانی متولد ۱۳۴۰ در سال ۵۸ در رشته فیزیوتراپی دانشگاه علوم پزشکی ایران پذیرفته شد. پس از تعطیلی دانشگاهها به علت انقلاب فرهنگی به جبهههای جنگ رفت و سپس در سال ۱۳۶۹ پس از ۱۱ سال با اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشکدهی علوم توانبخشی فارغالتحصیل شد. در سال ۱۳۶۱ با همکاری دو تن از همکارانش جهاد گروه پزشکی را در دانشگاه علوم پزشکی ایران تأسیس کرد. این گروه هسته اولیه جهاد دانشگاهی علوم پزشکی ایران بود که در سال ۱۳۶۵ شکل گرفت و کاظمی تا سال ۱۳۷۰ عهدهدار مسئولیت بخش طرحها و تحقیقات آن بود. از سال ۱۳۷۱ با تغییرات ساختار مدیریتی جهاد دانشگاهی به سمت ریاست جهاد دانشگاهی واحد علوم پزشکی ایران منصوب شد که این مسئولیت تا پایان دوره حیاتش در سال ۱۳۸۴ بر عهده او بود. او در حالی که به تازگی دارای مدرک کارشناسی ارشد فیریوتراپی شده بود، پژوهشکده رویان جهاد دانشگاهی را در خرداد ماه ۱۳۷۰ راهاندازی کرد که به درمان ناباروری زوجها میپرداخت. او در دههی ۷۰ با استفاده از رانت اسلامی و هم زمان با مدیریت جهاد دانشگاهی علوم پزشکی ایران و پژوهشکده رویان در دانشگاه تربیت مدرس به ادامه تحصیل در رشته علوم تشریح با گرایش جنین شناسی پرداخت و در سال ۱۳۷۶ با رتبه ممتاز موفق به اخذ درجه دکتری شد.
دکتر حمیدرضا ادراکی یکی از اساتید رادیولوژی ایران است اما هیچکدام از امتحانات علوم پایهی پزشکی را هم نگذرانده و تمام مراحل تحصیل را با رانت سپری کرده است. او که «جانباز» ۷۰ درصد است از کمترین صلاحیت علمی برخوردار نیست.
ادراکی دارای چندین مؤسسهی تصویربرداری و ام آر آی و همچنین سی تی اسکن در تهران است (مثل مرکز پارسیان در بلوار کشاورز) و استاد دانشگاه شهید بهشتی است. او با پزشکان عمومی و دستیاران رانتی مورد اعتمادش قرارداد شفاهی میبندد؛ که به ازاء هر برگهی سفید دفترچه بیمهای که بتوانند یواشکی از دفترچهی بیمهی بیماران جدا کنند و زیر آن را هم مهر یکی از پزشکان متخصص زده باشند، و به او بدهند، مبلغ چهل هزار تومان (عدد مربوط به دههی هشتاد است الان نمیدانم چقدر میدهد! ) به آنها پرداخت کند. سپس ادراکی خود، بر روی آنها یک ام آر آی یا پروسهی تصویربرداری بسیار گران را مینویسد و برگه را به سازمان بیمه گر میفرستد و بدون آنکه واقعا˝ کاری برای بیمار انجام شده باشد، برای هر برگه، حدود صد تا دویست هزار تومان از سازمانهای بیمه گر دریافت میکند. به این ترتیب اگر پزشک همعهد او، در ماه حدود بیست و پنج برگه هم به ادراکی برساند، در پایان ماه، مبلغ یک میلیون تومان درآمد خواهد داشت! پزشکان رانتی ای را میشناسم که از همین راه، هزینهی ازدواج خود را درآورده اند!
در شهریور ۱۳۹۵ حسن روحانی در «آیین گرامیداشت روز پزشک» از حمیدرضا ادراکی «عضو برجسته هیأت علمی بنیاد بیماریهای نادر ایران» به عنوان یکی از ۱۵ برگزیده و پیشکسوت جامعه پزشکی ایران تجلیل کرد. [4]
دکتر حاج مجید کابلی متولد ۱۳۴۴ در شهر دزفول متخصص ژنتیک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران است. او در سن شانزده سالگی یک دست و یک پایش را در جنگ از دست داد. او پس از پایان جنگ با سهمیه سپاه پاسداران و رزمندگان و… وارد رشتهی پزشکی شد. او مدتی نیز در سپاه پاسداران دزفول مربی قرآن بود. عذرا کرمی همسر او مدیر مدرسه ایرانی در منچستر است.
بهبود معصوم زاده در سال ۱۳۴۰ در اردبیل به دنیا آمد. او از مؤسسان سپاه پاسداران اردبیل بود. در سال ۱۳۵۹ به کردستان اعزام شد. در سال ۱۳۶۰ با توجه به عضویت در بسیج منطقه یک تهران و شمیرانات به عنوان طلبه شروع به تحصیل علوم دینی کرد. او سپس به عنوان معلوم علوم دینی به تدریس پرداخت. در سال ۱۳۶۶ با استفاده از سهمیه رزمندگان و جانبازان در دانشگاه علوم پزشکی تبریز پذیرفته شد. معصومزاده در سال ۷۳ با استفاده از رانت در رشته اعصاب و روان و علوم رفتاری دانشگاه تبریز به ادامه تحصیل پرداخت و متتخصص شد. او در سال ۱۳۷۶ بلافاصله پس از گرفتن تخصص به عنوان معاونت درمان و دارو دانشگاه علوم پزشكي تبریز منصوب شد تا از رفتن به طرح و… خودداری کند. از سال ۸۱ تا ۸۵ معاون بهداشت و درمان بنياد شهيد و امور ايثارگران بو. او از سال ۱۳۸۵ تاکنون عضو هیأت امنا دانشگاه علوم پزشكي اردبيل بوده و به اداره مطباش نیز میپردازد. او شوهر خواهر حسن نوعی اقدم نماینده فاسد سابق مجلس و رحیم نوعی اقدم سردار سپاه است.
یوسف ساجد گوگتپه در سال ۱۳۶۳ در روستای گوگتپه میاندوآب به دنیا آمد. پدرش کریم ساجد جانباز جنگ بود که درگذشت. فرزند جانباز و اهل میاندوآب در استان آذربایجان غربی است. او در سال ۸۲ در رشته کاردانی بهشت محیط وارد دانشگاه علوم پزشکی ساری شد و بعد از کسب مدرک فوق دیپلم، با سهمیه جانبازی پدرش به شبکه بهداشت بستان آباد در استان آذربایجان شرقی پیوست. پس از دو سال کار در شبکه بهداشت این شهر با استفاده از رانت سهمیه پدرش وارد مقطع کارشناسی همین رشته در دانشگاه علوم پزشکی همدان شد. او در سال ۹۳ مجدداً کنکور داد و این بار با سهمیه جانبازی پدرش در پزشکی دانشگاه تبریز پذیرفته شد.
معصومه آباد در سال ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. او ۳۳ روز پس از آغاز جنگ عراق علیه ایران در تاریخ ۲۳/۷/۱۳۵۹ به همراه سه زن دیگر به نامهای فاطمه ناهیدی، شمسی (مریم) بهرامی و حلیمه آزموده در حال مأموریت هلال احمر، در جادهی ماهشهر به آبادان به اسارت نیروهای عراقی درآمد و ۴۰ ماه بعد در تاریخ ۱۲/۱۱/۱۳۶۲ آزاد شد.
وی تحت عنوان یکی از زنان جانباز و «آزاده» و «خواهر شهید» و… از تمامی رانتهای موجود در نظام اسلامی استفاده کرده است. او که پس از آزادی از اسارت هنوز دیپلم نداشت، با امدادهای غیبی هم دیپلم گرفت و هم در دانشگاه شهید چمران اهواز مشغول تحصیل در رشتهی مامایی شد و همزمان در بیمارستان امام خمینی این شهر مشغول به کار شد.
او در بهمن ۱۳۶۲ از اسارت آزاد شد اما در سال ۱۳۶۴ از دانشگاه علوم پزشکی چمران فوق دیپلم مامایی گرفت. سطح علمی او آنقدر پایین بود که حتا با استفاده از رانتهای موجود هم نمیتوانستند او را به رشتههای لیسانس بفرستند. با این حال این نابغهی علمی در عرض یک سال و نیم هم دیپلم گرفت و هم فوقدیپلم مامایی.
پس از کشته شدن برادرش در عملیات کربلای ۵ در حالی که هیچ تخصصی نداشت در سالهای ۱۳۶۷–۱۳۶۶، مسئول درمانگاه محرومین درون مرزی شد! در سال ۱۳۶۸ از دانشگاه علوم پزشکی ایران لیسانس مامایی گرفت. این نادره علمی در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه علوم پزشکی ایران بهداشت در رشتهی مادر و کودک فوق لیسانس گرفت و از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۷ به ریاست رئیس بخش زنان و زایمان بیمارستان نجمیه وابسته به سپاه پاسداران رسید. او در سال ۱۳۷۶ همراه همسرش سیدصفر صالحی که مسئولیت خریدهای خارجی وزارت نفت را به عهده داشت به مدت هفت سال در انگلستان زندگی کرد. او در لندن قصد تحصیل در رشتهی جنینشناسی را داشت که به خاطر نداشتن حداقل صلاحیت علمی از تحصیل بازماند و همراه شوهرش به کشور بازگشت و در سال ۱۳۹۰ در سن ۵۰ سالگی از دانشگاه شهید بهشتی در رشتهی بهداشت باروری دکتری گرفت.
این نابغهی علمی از سال ۱۳۷۱ در حالی که خود با شرحی که رفت لیسانسیه بوده، در رشتهی لیسانس دانشگاههای علوم پزشکی بقیهالله، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکده بهداشت، علوم پزشکی ایران، در رشتهی تنظیم خانواده، سلامت باروری، بهداشت جامعه سلامت روان کودک و… تدریس کرده است!
معصومه آباد مدتی مشاور مدیرکل شهرداری تهران بود و سپس از طریق لیست آبادگران ایران اسلامی به شورای شهر تهران راه یافت. او یکی از سینهچاکان قالیباف در شهرداری تهران بود که توانست از قبل آن در ارتباط با فساد شهردار تهران در «املاک نجومی» تخفیفهای ویژه بگیرد. وقتی یاشار سلطانی در این مورد روشنگری کرد او با مظلوم نمایی کوشید خود را مبرا جلوه دهد. [5]
او همچنین همراه با همسر قالیباف عضو خیریه امام رضا هستند که در دعوا بین باندهای رژیم در شورای شهر تهران در ارتباط با امکانات فوقالعادهای که از شهرداری تهران گرفته بودند، حواشی بسیاری برای آنها ایجاد شد. [6] قالیباف ۴۹۶۰۸ متر زمین در منطقه ۲۲ را به خیریهای که همسرش و معصومه آباد عضو هیأت امناء آن بودند به قیمت هر متر ۱۴۹ هزار تومان واگذار کرده بودند.
مرتضی عبدالعلی سربندی یکی از نیروهای زبدهی اطلاعات و امنیت سپاه پاسداران و مسئول آموزش گارد پرواز سپاه پاسداران با استفاده از رانتهای حکومتی پزشک شد و به قول وکیل مدافعاش «متخصص بیهوشی و فعال در حوزهی تجارت لوازم پزشکی» بود و به قول خانوادهاش «پزشک عمومی». او در حالی که قصد داشت به دختری ۱۹ ساله به نام ریحانه جباری تجاوز کند، توسط او به قتل رسید. تلاش دستگاه امنیتی برای اعدام ریحانه جباری واکنشهای زیادی در داخل و خارج از کشور برانگیخت. [7]
این پرونده به خوبی نشان داد که چگونه یک عنصر امنیتی و اطلاعاتی در نظام نکبت اسلامی تبدیل به یک پزشک میشود! اکبر خوشکوشک یکی از جنایتکاران وزارت اطلاعات، ادعا کرد که سربندی یکی از دوستان نزدیک و همکاران او در وزارت اطلاعات بوده است که در سال ۱۳۷۲ با ترک این وزارتخانه دکتر شد. [8]
رانت ویژه در رشتهی چشمپزشکی
چشمپزشکی یکی از رشتهی مورد توجه پزشککادرهای نظام و نورچشمیهاست و اکثریت بالای متخصصین این رشته را تشکیل میدهند.
سیدحسن قاضیزادههاشمی متولد ۱۳۳۸ فریمان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۶ وارد دانشکده پزشکی مشهد شد. بعد از پیروزی انقلاب، یکی از مؤسسان جهاد سازندگی خراسان بود. با شروع جنگ ایران و عراق، و تعطیلی دانشگاهها به مدت ۳۳ ماه در جبهه حضور پیدا کرد و مجروح شد.
او در سال ۱۳۶۵ فارغالتحصیل شد و بلافاصله با استفاده از سهمیه رزمندگان و «جانبازان» در بیمارستان فارابی تهران مشغول تحصیل در رشتهی چشمپزشکی شد و در سال ۱۳۶۸ تخصص گرفت. برادر کوچکتر او سیدعلی به علت مصدومیت شیمیایی ناشی از دوران جنگ در سال ۱۳۷۲ درگذشت. او با استفاده از رانت اسلامی و روابطی که در سپاه و وزارتخانه بهداشت و دیگر نهادهای حکومتی داشت بیمارستان تخصصی نور را تأسیس کرد. سرمایهی او چنانکه گفته میشود هزاران میلیارد تومان است. او امروز چند هزار میلیارد تومان ثروت دارد
از فسادهای او که اخیراً توسط سایت صدای پزشکان رسانهای شد بهرهکشی غیرقانونی از رزیدنتهای چشم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با همکاری دستنشاندههایش در بیمارستان فارابی و ارسال بدون دستمزد آنان به مناطق محروم در قالب «طرح نورآوران» بود که به واسطه آن بیمارستان خصوصیاش از دادن هرگونه مالیات معاف گردید! او عهدهدار موسسهای خیریهای تحت عنوان موسسه نورآوران سلامت است. حال آن که براساس قانون، اشتغال رزیدنتها در مراکز خصوصی و خیریه ممنوع است. او با استخدام چند فارغالتحصیل دکترای علوم پایه و گماشتن آنان به مقاله نویسی، مقالاتی به اسم خود و خانوادهاش منتشر میکند. انتشار بیش از یکصد و پنجاه مقاله به اسم او در زمان وزارتش تعجب خبرگزاریهای علمی خارجی را نیز به دنبال داشت.
محمدرضا آقامیرسلیم برادرزاده مصطفی آقامیرسلیم کاندیدای فصلی ریاست جمهوری، داماد او با برخورداری از رانت ویژه در حال گذراندن فلوی قرنیه در بیمارستان فارابی است.
آقامیرسلیم از آنجایی که بعد از ورود به دورهی رزیدنتی ازدواج کرد، نتوانست از ابتدا وارد بیمارستان فارابی شود و دوره تخصصی چشم پزشکی را در دانشگاه علوم پزشکی ایران گذراند. اما با استفاده از نفوذ و رانت پدرزن علیرغم اینکه او هیچ گونه رتبهای در آزمون بورد کسب نکرده بود، بدون اینکه در آزمون فلوشیپ شرکت کند، بلافاصله بعد از اتمام دوره رزیدنسی، از اول مهر سال ۹۷ وارد دوره فلوشیپ قرنیه بیمارستان فارابی شد. او با این ترفند، از طرح خدمت در مناطق محروم گریخت. برای توجیه این بیقانونی عنوان شد که او با سهمیه پزشک پژوهشگر وارد شده است ولی نکته اینجاست که لازمه استفاده از این سهیه جدیدالتأسیس، شرکت در آزمون فلوشیپ و کسب حداقل ۹۰ درصد نمره امتحان است. رزومه پژوهشی او نیز ناشی از بنگاه تولید مقاله قاضیزاده هاشمی در بیمارستان نور است که قبلاً به آن اشاره شد.
بهرام عیناللهی در سال ۱۳۳۷ در تهران به دنیا آمد. او دوره پزشکی عمومی را در دانشگاه اصفهان گذراند و از طریق بسیج در جبهه مشغول خدمت شد و درهمانجا به عضویت سپاه پاسداران درآمد. او با استفاده از سهمیه سپاه در رشتهی چشمپزشکی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی تخصص گرفت و با استفاده از رانت اسلامی به عضویت هیأت علمی این دانشگاه درآمد. او در حالی که معاونت درمان بهداری کل سپاه را به عهده دارد از سال ۱۳۸۷ تاکنون رئیس شورای بسیج جامعه پزشکی کشور نیز بوده است. او در دولت احمدینژاد دوبار معاونت آموزش وزارت بهداشت را به عهده گرفت. او جامعه پزشکی و دانشگاههای کشور را مدیون «دوران دفاع مقدس» [9] میداند. او همچنین ارتقا روحیه شهادت طلبی را قویترین عامل در تحقق اهداف آرمانی حوزه سلامت عنوان كرده و میگوید: «با حفظ این روحیه، آرزوهایمان در حوزه سلامت محقق و مشكلات جامعه پزشكی و بیماران حل میشود.» [10]
او یکی از اعضای «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» جمنا است که از ریاست جمهوری سیدابراهیم رئیسی حمایت میکردند.
در رزومهی او آمده است:
رئیس قطب چشم پزشكی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی؛ مسئول كمیته جذب دانشجویی جهاد سازندگی در شورای انقلاب فرهنگی؛ معاون آموزشی، دبیر شورای گسترش دانشگاههای علوم پزشکی، دبیر شورای آموزش پزشكی و تخصصی، رئیس دفتر نظارت و ارزیابی معاونت آموزشی/ وزارت بهداشت؛ مشاور سازمان بینالمللی آموزش پزشكی WFME؛ دبیر انجمن آموزش علوم پزشكی ایران؛ عضو: هیئت ممتحنه بورد تخصصی چشم پزشكی، شورای عالی مركز تحقیقات چشم پزشكی، شورای عالی استعدادهای درخشان/ وزارت بهداشت؛ هیئت مدیره بانك چشم جمهوری اسلامی ایران؛ مركز تحقیقات کاربرد لیزر در علوم پزشكی (LMSRC)/ دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی؛ عضو هیئت تحریریه مجلات: بینا؛ طب و تزكیه؛ كوثر.
او صاحب دو فرزند دختر به نامهای هدی و ندا است که آنها نیز با چندین سهمیه (جانبازی و ایثارگری پدر و سهمیه هیأت علمی) وارد رشته پزشکی شده و به دانشگاه تحت سیطره خود (بهشتی) منتقل شدهاند…
ندا عیناللهی فرزند کوچکتر اوست. او با سهمیه ایثارگران و رانت هیأت علمی بودن پدر، وارد دانشکده پزشکی بهشتی شد. پس از فارغالتحصیلی، بدون گذراندن طرح مستقیماً در امتحان رزیدنسی شرکت کرد و با استفاده از سهمیه در رشته داخلی قبول شد، اما از آنجایی که پدر معاون آموزش وزارت بهداشت بود او در رشتهی چشمپزشکی دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شد.
همسر او جواد رضایی است که با سهمیه جانبازی پدرش وارد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران شد. پس از ازدواج با ندا به دانشگاه علوم پزشکی بهشتی منتقل شد تا در کنار همسرش به تحصیلاتش ادامه دهد.
وی نیز همچون همسرش از رانت پدرزن استفاده کرد و بدون سپری کردن طرح و… از طریق سهمیه در رشتهی چشمپزشکی پذیرفته شد.
پس از پایان دوره رزیدنسی با حمایت بهرام عیناللهی، محمدعلی جوادی و تیمش در بیمارستان لبافینژاد، برای دوره طرح به منطقهی «محروم» دماوند منتقل شدند تا از امکانات ویلای پدر برخوردار شوند.
شاهد فداییفر داماد اول بهرام عیناللهی است. او با سهمیه شاهد وارد رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران شد. او نیز از طرح معاف شد و مجدداً با سهمیه شاهد، وارد رشته داخلی دانشگاه علوم پزشکی اهواز شد؛ اما با استفاده از رانت پدر زن که معاون آموزشی وزیر بهداشت بود، از داخلی اهواز به چشم پزشکی تهران (بیمارستان فارابی) منتقل شد!
او در بیمارستان خصوصی بصیر که متعلق به پدر زنش است در حال “طبابت” است.
هدا عیناللهی متولد ۵ مرداد ۱۳۶۲ است. او در سال ۱۳۷۸ دانشجوی دانشکده فاطمیه قم شد. پس از حدود دو سال به دنبال انحلال آن دانشکده به دانشگاه علوم پزشکی کاشان و پس با اعمال نفوذ پدرش به دانشگاه علوم پزشکی ایران رفت و در سال ۱۳۸۷ فارغالتحصیل شد. او در سال ۱۳۹۱ دوره تخصصی پوست را در دانشگاه شهید بهشتی گذراند.
بهزاد عیناللهی برادر کوچکتر بهرام عیناللهی است. او در سال ۱۳۴۱در تهران به دنیا آمد و در سال ۱۳۷۴ بلافاصله پس از فارغالتحصیلی در رشته جراحی کلیه به ریاست دانشکده پزشکی رسید و دو سال بعد در سال ۱۳۷۶ رئیس مرکز دیالیز وزارت بهداشت شد. او نیز از جمله حامیان ابراهیم رئیسی و رئیس مركز تحقیقات نفرولوژی دانشگاه علوم پزشكی بقیه الله سپاه پاسداران است. او همچنین عضو هیأت پزشکی حج است.
محمود جباروند که رئیس انجمن چشمپزشکی است در فرودین ۱۳۳۸ به دنیا آمد و در مهر ۱۳۶۱ ازدواج کرد. او مدعی است که قیافهی همسرش را بعد از ازدواج دیده است. او در سال ۱۳۶۵ در رشتهی پزشکی فارغالتحصیل شد و در سال ۱۳۷۰ تخصص چشمپزشکی را در بیمارسان فارابی که مرکز چشم دانشگاه علوم پزشکی تهران است آغاز کرد و در سال ۱۳۷۳ فارغالتحصیل شد. او در سال ۱۳۷۶ فوق تخصص در رشته قرنیه را اخذ کرد.
وی دست نشانده قاضیزاده هاشمی است و به مدت دهسال است که ریاست بیمارستان فارابی را به عهده دارد. در سال ۱۳۹۴چهار نفر از فرزندان اعضای هیئت علمی (عبدالله هادی، شاهین فقیهی، نوید محسنزاده، هادی زارع مهرجردی) و نیز سینا هاشمی را با رانت و بر اساس روابط، وارد دانشگاه کرد. همچنین یکی از سهمیهایهای ویژه مهدی خداپرست زوارهاست.
تهران کرده است.
پدر عبدالله هادی عضو هیأت علمی گروه ادبیات دانشگاه تهران است. او پس از قبولی در دامپزشکی با سهمیه هیأت علمی پدرش به دانشکده پزشکی تهران نفوذ کرد. دوره عمومی را تمام کرد و در رشته چشم پزشکی مشهد قبول شد. با اینکه بیش از یک سال از شروع رزیدنتیاش در مشهد گذشته بود، به بیمارستان فارابی تهران منتقل شد.
هادی زارع مهرجردی فرزند محمدعلی زارع مهرجردی عضو هیأت علمی بخش قرنیه بیمارستان فارابی است. هادی با سهمیه جانبازی و هیأت علمی پدرش وارد پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران شد. در آزمون رزیدنسی با همین سهمیه در رشته چشم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران پذیرفته شد؛ اما توسط محمود جباروند علیرغم ممنوعیت انتقال بین دانشگاههای تهران، به بیمارستان فارابی منتقل شد.
نوید محسنزاده کرمانی پسر محسن محسنزاده کرمانی عضو هیأت علمی بیمارستان فارابی است که با استفاده از سهمیه هیأت علمی پدرش وارد پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران شد. او در آزمون رزیدنسی شرکت کرد و در چشم پزشکی مشهد پذیرفته شد. و به واسطهی حضور پدرش در بیمارستان فارابی توسط جباروند در این بیمارستان پذیرفته شد. او پس از فارغالتحصیلی در مطب پدرش شروع به فعالیت کرد.
محمدرضا اولادی که به سختی موفق به کسب دیپلم شده بود با سهمیه شاهد و رتبهای بسیار پایین در رشتهی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران پذیرفته شد. پس از فارغ التحصیلی از سربازی و طرح معاف گردید. و در دههی ۸۰ در رشته چشمپزشکی پذیرفته شد و در سال ۱۳۸۹ فارغالتحصیل شد. او هماکنون عضو هیأت علمی درمانی دانشگاه علوم پزشکی قزوی است و در بیمارستان رحیمیان، بیمارستان مهرگان، بیمارستان بوعلی سینا قزوین کار میکند.
مهدی خداپرستزواره فرزند غلامحسین خداپرست زواره عضو ستاد برگزاری نماز جمعه زواره است که در اردیبهشت ۱۳۶۱ در جبهههای جنگ کشته شد. او با استفاده از سهمیه شاهد وارد رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران شد. با توجه به معافیت از طرح به دلیل سهمیهاش، علیرغم معدل بسیار پایین و نمرات اصلاحی توسط ستاد شاهد دانشگاه، وارد رزیدنسی چشمپزشکی در بیمارستان فارابی شد. علیرغم سطح سواد پایین و بدون داشتن هیچ رزومه آموزشی و پژوهشی به عضویت هیأت علمی بیمارستان فارابی گماشته شده و همزمان وارد دوره فلوشیپ قرنیه گردید. از آنجایی که او نورچشمی محمود جباروند بود به معاونت درمان بیمارستان فارابی نیز منصوب شد. برادر او محمود خداپرستزواره با استفاده از رانت و سهمیه متخصص قلب و عروق شد و عضو هیأت علمی دانشگاه بقیهالله است.
پایان
پانویسها
[1] منبع [2] منبع [3] منبع [4] منبع [5] منبع [6] منبع [7]منبع [8] منبع [9] منبع [10] منبع
با سلام٫
شما را به وجدانتان قسم می دهم که برای اگاهی مردم بدبخت ایران این مقاله را در تمام سایتهای اینترنتی پخش کنید. مردم باید با این اسطوره های قرن پزشکی اشنایی پیدا کنند. یک نسخه طلایی با سنگ پا هم برای ولایت فقیر بفرستید تا با علم پزشکی امام جعفر صادقی اشنا بشه.
علی / 21 November 2019
مقاله بی نهایت عالی بود. خیلی ممنون. همین رو قسمت قسمت کپی پیست میکنم و برای
لیست تماسهام در ایران میفرستم. واقعا کار خیلی خوبی بود این کارتون. من به نوبه خودم
از شما و زحماتتون تشکر میکنم. سعی میکنم من هم چند تا پزشک رانتی که میشناسم
کاملتر مشخصاتشون رو گیر بیارم و برای شما بفرستم و لطف کنین شما در موردشون
بیشتر تحقیق کنید و بنویسید. من در حد اسم و فامیل و اطمینان از اینکه رانتی هستن، قادر به
کمک هستم.
امیدوارم این کارتون ادامه پیدا کنه که کمک به ملت
و آگاهی دادن اقلا به درصدی از جامعه هست. و
اگر ماها که میخونیم، همت کنیم و پخش کنیم با اینکه این سایت رو تو ایران بعضی ها نمیتونن
باز کنن، اگر ما بصورت متن قسمت قسمت شده، حداقل پزشکهای مربوط به شهر خودمون
رو برای کسایی که میشناسیم بفرستیم دهن به دهن میچرخه و حقیقت گفته میشه.
باز هم سپاس فراوان از شما
رادیو زمانه عزیز، نظر قبلی من پر از غلط بود با توجه به اینکه صفحه موبایل کمی اذیت میکنه
برای نوشتن نظر. لطف کنید این تصحیح شده رو بجای اون بگذارید. سپاس
مینا/ تصحیح نظر قبلی / 21 November 2019
این افشاگریها کمک بزرگی به افکار عمومی است.
همان / 22 November 2019
سلام
من رزیدنت سال پایین دکتر رویین تن در بیمارستان سینا بودم
بله ایشون ابتدا فوق دیپلم زبان گرفته و مجددا در کنکور شرکت کردن
ایشون در دوران رزیدنتی تخصص بسیار باسواد بودن و همه اساتید بیمارستان سینا هم این رو میدونند
این که بهافرادی مثل ایشون تهمت میزنید باعث میشه تمام نوشته هاتون زیر سوال بره
حامد / 14 March 2020
اطلاعات درمورد هدی عین اللهی اشتباه است.
اومتولد۵ مرداد۱۳۶۰ است.درسال۷۸ دردانشکده فاطمیه قم قبول میشود.پس ازانحلال این دانشکده حدود۲ سال به دانشگاه علوم پزشکی کاشان میرود وسپس توسط پدرش به دانشگاه علوم پزشکی ایران میرود وپس از ۹ سال درسال۸۷ فارغ التحصیل میشود وسپس درسال۹۱ به رزیدنتی پوست شهیدبهشتی میرود.
———-
ویراستار: از تذکر شما ممنونیم. نویسنده اطلاعات شما را درست دانست. در متن تصحیح شد.
ژیلا جباری / 15 July 2020
من نرس اتاق عمل چشمم و بعضی ازینها را میشناسم ولی دلیل نمیشه افراد بدی باشند لاقل خدمات مهمی برای بیماران انجام داده اند مثلا شمس پهلوی شاید بدون کار وزحمت چنان کاخی داشت بله اما الان آرزو میکنیم کاش پهلوی ها حکومت میکردند . بخصوص فرزندان اینها متولدین پس از انقلاب و جنگ هستند که دقیقا در جریان انقلاب نبوده اند و در چنین شرایطی قرار گرفته و بالطبع استفاده هم کرده اند ولی قلبی مهربان دارند. من خودم مخالف رژیم اسلامی هستم .
پریسا / 09 September 2022