گزارش از تهران از روزهای شنبه تا دوشنبه غروب (۲۵ تا ۲۷ آبان ۱۳۹۸)
در اولین روز کاری پس از افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت بنزین، تجمعهایی فراگیر و یکپارچه در بیش از صد نقطه از شهرهای ایران شکل گرفت، تجمعهایی که بیش از هرچیز از حیث سرعت و همزمانی یادآور اعتراضهای دی ماه ۹۶ بود، با این تفاوت که به نظر میرسد تلاطم این روزهای پاییز سال ۹۸ به لحاظ جغرافیایی گستردهتر، و شدتش به مراتب بیشتر است.
برخورد شدید نیروهای امنیتی با معترضین در روز اول با قطع شدن اینترنت سراسری در تمامی شهرهای ایران پایان یافت. با اینحال در روز یکشنبه، و سپس تا دوشنبه شب (زمان نوشتن این گزارش در تهران) تجمعها و درگیریها در بسیاری از شهرها با شدت زیادی ادامه دارد. بنا به اعلامها/گمانهها تا این لحظه حدود دویست نفر در شهرهای مختلف ایران کشته شده و بیش از سه هزار نفر زخمی شدهاند. تصاویری که از معدود روزنههای باریک اینترنتی منتشر میشوند گویای سرکوب شدید معترضین هستند.
با توجه به محدودیتهای ارتباطی این روزها، در این گزارش/یادداشت تلاش شده است تا بر پایه مشاهده و گفتوگو با حاضران در صحنه تصویری کلی از وقایع روزهای اخیر بهطور خاص در تهران، و سپس سایر شهرها ترسیم شود. هدف تحلیل و نظردهی قطعی نیست.
تجمعهایی از پی برف
شنبه صبح حداقل نیمی از تهران سفید شد. در نتیجه بارش برف در نیمه شمالی تهران، شریانهای اصلی شهر که هر صبح حامل جمعیت وسیع نیروی کار شهری هستند، مسدود شد و جمعیت زیادی را در حوالی ساعت ۹ تا ۱۱ صبح متوقف کرد.
عامل اصلی این توقف چه بود؟ معاون شهرداری تهران ظهر شنبه اعلام کرد که متوقف شدن تردد در سطح شهر ناشی از بارش برف نیست. همزمان تصاویری که در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشد نشان میداد ترافیک در برخی از مناطق مانند بزرگراه امام علی، از نقطه خاصی آغاز میشود. این مسئله باعث پررنگ شدن این گمان شد که ترافیک کند و سنگین در سطح شهر ناشی از اعتراض به افزایش قیمت بنزین است.
تا حدود ساعت یازده صبح شنبه حرکت در اتوبانهای اصلی شمال به جنوب و شرق به غرب بهطور کامل متوقف شده بود. اولین نشانههای بروز نارضایتی در اتوبان امام علی در شرق، و خیابان ستاری در تصاویر ثبت شده توسط شهروندان در شبکههای اجتماعی دیده میشد. همزمان تصاویری از سایر شهرها نشان میداد جمعیتهایی در نقاط مشخصی دست به تجمعهای اعتراضآمیز زدند: کرج، خوزستان (که پیش از آن آبستن تجمعهایی اعتراض آمیز بود)، مشهد، شیراز و اصفهان.
شنبه، پس از ۱۱ ظهر تهران
تهران، که سراسر هفته پیش توده خاکستری بزرگی مملو از انواع آلایندههای شیمیایی را بر آسمانش حمل میکرد، حالا هوایش تمیز و صاف بود؛ در کمتر دو ساعت خیابانهای شمال و نیمه شمالیاش کاملا سفید شده بود. پس از ساعت یازده ظهر، هنوز حرکت ماشینها در بیشتر اتوبانها و خیابانهای پهن شمالی و جنوبی، و شرقی و غربی، کند و ایستا بود.
یکی از تمایزهای مهم تجمعهای دی ۹۶ با تجمعهای روزهای اخیر، همینجا آشکار شد: دی ماه ۹۶ در تهران به جز مرکز شهر، حوالی چهارراه ولیعصر، خیابان جمهوری و جنب جنوبی دانشگاه تهران، در نقاط دیگر شهر نشان چندانی از همراهی با تجمعهای سراسری دیده نمیشد. در آن روزها به جز دانشجوها و بخشی از بدنه بازار، تهرانیها میل چندانی از همراهی با اعتراضها نشان ندادند و تهران خیلی زودتر از سایر شهرها زیر کنترل نیروهای امنیتی قرار گرفت.
اما در شنبهای که گذشت، تهران فرم متفاوتی از تجمعهای متمرکز و پراکنده را تجربه کرد. خبرها و تصویرها نشان میداد که کنارههای جنوبی، شرقی و غربی شهر تهران به طور یکدستی سراسر اعتراض بود. اینبار در مرکز شهر هیچ خبری از جمعیتها نبود. مرکزی که تقریبا در تمامی سه دهه اخیر -حوادث کوی دانشگاه، تجمعهای سال ۸۸ و و دی ۹۶- آغازگر تجمعهای اعتراضآمیز بود، اینبار در سکوت و سکون تنها نظارهگر مناطق جنوبی، شرقی و غربی خود بود.
ساعت دوازده، ادامه تجمع در پایتخت و سایر شهرها
چنانچه نگاهی به نقشه تهران بیاندازیم، خواهیم دید که شکلگیری تجمعها بهطور مشخصی با ترافیک و تردد صبح شنبه مرتبط بود، ترافیکی که با بارش برق تشدید شد، و کند شدن حرکت جمعیتها به متمرکز شدن آنها در تقاطعها و نقاط خاصی-مورد اتوبان باقری، چمران و پل گیشا، خیابان ستاری، بزرگراه اشرفی اصفهانی- انجامید.
ساعت دوازده ظهر شنبه، بالاخره شک عمدی بودن توقفها در نقاط خاصی از شهر با منتشر شدن تصویرهای متعدد از ابتدای صفهای ترافیک، به یقین بدل شد. عکسها از درگیری نیروهای امنیتی با معترضین در بسیاری از نقاط شهر خبر میداد. جابهجایی در سطح شهر بهطور طبیعی به این باور دامن میزد که اعتراض به افزایش قیمت بنزین در مقام انگیزهی عمل، چگونه به کمک بارش برف به عامل اصلی شکلگیری تجمعهای تهران بدل شده بود. این ادعا البته در برخی از نقاط مانند بزرگراه مدرس چندان صادق نیست، چراکه دستآخر در نیمهشمالی فرو رفته در برف، چیزی جز اعتراضهای خفیف و پراکنده شکل نگرفته. اما در نیمه دیگر این بزرگراه یعنی چمران، تجمعهایی در چند نقطه شکل گرفت که تا تاریکی هوا ادامه داشت.
نیروهای امنیتی در آشوب ترافیک و برف
ترافیک سنگین، همزمان که به شکلگیری تجمعهای متمرکزی در بزرگراهها و خیابانهای اصلی شهر کمک کرد، حرکت نیروهای امنیتی در سطح شهر را کند کرد. در خیابان امینحضور در روز شنبه و خیابان لالهزار در روز یکشنبه، تجمعهایی اعتراضآمیز با مشارکت کسبه و اهالی محل شکل گرفت. بنا به روایت چند تن از شاهدان، معدود نیروهای امنیتی در ابتدا تنها از معترضین درخواست کردند که بدون سر دادن شعارهای تند، به اعتصاب و اعتراضهای خود ادامه دهند. اما ساعتی بعد پس از حضور گارد ضد شورش با شدت زیادی به معترضین حمله شد. یکی از حاضران در این تجمع توضیح میدهد که نیروهای امنیتی چطور در ابتدا به صورت ناهماهنگ و آشفته به معترضین حمله کردند و تنها پس از پراکنده کردن جمعیتها توانستند نظم طبیعی خود را پیدا کنند.
ترافیک و شرایط جوی هرچه به کنار هم قرار گرفتن تاحدی ناآگاهانه جمعیتها در پایتخت کمک کرد، مانعی بود برای عبور و مرور گارد ضد شورش که با کندی در سطح لغزنده شهر جابهجا میشد.
شهریار، فردیس، ورامین، رودهن و اسلامشهر
منطق شکلگیری تجمعها در شهرهای کناری تهران با مرکز پایتخت هماهنگ نبود. ورامین، قرچک، اسلامشهر و مناطق واقع در غرب تهران مانند شهریار و بخشهایی از شهر کرج، تجمعها به سرعت به زدوخوردهای شدید خیابانی و تخریب بانکها و ساختمانهای دولتی کشیده شد. در بعدازظهر روز شنبه تصاویر زیادی در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشد که نشان میداد بسیاری از معترضین در مواجه مستقیم با گلولههای نیروهای امنیتی هستند. در تصاویری که از شهرهای مختلف دستبهدست میشد در پسزمینه بسیاری از تجمعها صدای شلیک پیاپی گلوله شنیده میشد و در برخی از تصاویر نشان از زخمی شدن برخی از متعرضین داشت؛ سیرجان در استان کرمان، رودهن و شهریار در اطراف تهران، و مناطقی در کرمانشاه، خوزستان، اصفهان و شیراز. همزمان که بانکها و ساختمانهای فرمانداری و شوراهای شهر نقاط مد نظر معترضین بود. در رودهن، اسلامشهر، فردیس کرج و بسیاری از نقاط اصفهان، شیراز و خوزستان تعداد زیادی از بانکها و پمپ بنزینها هدف مستقیم آتش معترضین بودند.
در این ساعت، همزمان با بالاگرفتن درگیری میان معترضین و نیروهای امنیتی در دهها نقطه از شهرهای ایران، دو پهلوی چپ و راست پایتخت حامل تجمعهایی متمرکز و پایدار بود. خیابان ستاری از دو سو بسته شده بود. چند نقطه از محلهای تجمع در آتش میسوخت و پلیس در تلاش بود جلوی ورود گروههایی را بگیرد که عامدانه یا از سرناچاری با پای پیاده از محل کار به خانهها بودند. دست آخر حوالی نیمهشب پلیس توانست تجمعهای متمرکز را پراکنده کند.
زمینهچینیهای استراتژی شوک
دی ماه ۹۶ با تجمعهایی در مشهد آغاز شد، و اعتراش به سرعت در دهها شهر کوچک و بزرگ دیگر منتشر شد. فرضِ قوی این بود که حداقل بخشی از تجمعها از طریق نیروهای راست تندرو شارژ شده بودند، هرچند به سرعت اوضاع از کنترل خارج شد و اعتراضها شکل دیگری گرفتند. کانال “آمد نیوز” در اعتراضهای ۹۶ با بیش از یک میلیون عضو بیتردید نقش مهمی در اطلاعرسانی در خصوص محلهای برگزاری تجمع به عهده داشت. همین امر یکی از دلایل اصلی فیلتر شدن تلگرام در دی ماه ۹۶ بود.
اعتراضهای روزهای اخیر شهرهای ایران اما هیچ رسانه مشخص و متمرکزی نداشت. این مسئله این گمانه را محکمتر میکند که پیامدهای افزایش بنزین تا اندازه زیادی از سوی نیروهای مختلف حاکمیت پیشبینی شده بود و سازمانهای اطلاعاتی دولت و سپاه، بخشی از بدنه سه قوه به طور مشخصی برای مقابله با تبعات این تصمیم آماده بودند. دستگیری روحالله زم و برنامه تبلیغاتی وسیعی که حول آن انجام گرفت -هرچند در نهایت کلاهِ شعبدهباز خالی از خرگوش بود- و تعطیلی یکی از فعالترین شبکههای اطلاعاتی مخالف جمهوری اسلامی، حکمهای بیش از اندازه سختگیرانه برای فعالان سیاسی و اجتماعی که در تجمعهایی روز کارگر یا دیماه ۹۶ دستگیر شده بودند، از برنامههای بود که حالا میتواند تا حدی زمینهچینیهای تصمیم فوق تلقی شود.
و تاریکی، آسایش بعد از شوک
از ساعت ۹ شب روز شنبه اینترنت سراسری در نتیجه تصمیم شورای امنیت ملی قطع شد. طبق اعلام وزیر ارتباطات بستر اینترنت ملی -که سالها بود در دست راهاندازی بود- تراکنشهای مالی و ارتباطهای بانکی داخلی را تاحد زیادی عهدهدار شد.
یکشنبه صبح، هیچ چیز جز رسانههای کاغذی و وبسایتهای داخلی وجود نداشت و برای کسانی که به شبکههای ماهوارهای دسترسی نداشتند هیچ مسیری برای یافتن اطلاعات -در مورد وقایعی که میشد حدس زد در هنوز در جریان هستند- وجود نداشت. بنا به اعلام وزارت کشور تا پایان روز یکشنبه نزدیک به ۱۰۰۰ نفر از معترضین در شهرهای مختلف دستگیر شدهاند. در مورد کشتهها آمارهای متفاوتی به گوش میرسد. تا پایان روز یکشنبه اعلامهای غیررسمی خبر از کشته شدن ۱۵ تا ۳۰ از معترضان میداد، آماری که تا دوشنبه شب به حدود ۲۰۰ کشته و بیش از ۳۰۰۰ نفر زخمی افزایش یافته است. خبرهایی که حالا در نبود شبکههای اجتماعی، از شبکههای ماهوارهای نقل شده و از طریق تلفن و پیامک دستبهدست میشود.
با قطع شدن اینترنت، شوک اعمال سیاست مدیریت قیمت سوخت وارد مرحله آخر خود شد. جایی که بیمار/زندانی پس گرفتن شوک الکترونیکی وارد فضای تاریکی میشود و تا فروکش کردن همه واکنشهایش در تاریکی میماند. با اینحال اعتراضها ادامه دارد.
سیاستهای آشفته و حمایتهای محتاطانه
هرچه رسانههای میانهرو و وابسته به نیروهای اصلاحطلب در پوشش اعتراضها محافظهکار بودند، رسانههای راست مانند فارس، تسنیم و صداوسیمای جمهوری اسلامی تا حدی خبر تجمعهای روز شنبه را پوشش دادند. این پوشش تاحدی بیسابقه را میتوان ازینجا دید که حداقل بخشی از بدنه راست حاکمیت کمتر از سایر نیروهای سیاسی در مواجه با تجمعهای گسترده غافلگیر شدند. بنا به این فرضیه دولت روحانی که عامل اصلی تصمیم اخیر اعلام شده است، نقش ضربهگیر را ایفا خواهد کرد.
در همین راستا در روز نخست اعتراضها نیروهای اصلی راست حاکمیت موضع مستقیمی در قبال این افزایش قیمت نگرفتند و حتی چهرههای شاخصی چون محسن رضایی نقش نهادهایی چون مجلس تشخیص مصلحت در تصمیم اخیر را انکار کردند و سه تن از مراجع قم از تصمیم اخیر سران سه قوه انتقاد کردند. در این میان ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه هرچند در بیانیه روز یکشنبه حمایت خود را از تصمیم اخیر اعلام کرد، با اینحال عامل اصلی این تصمیم را دولت دانست. ابراهیم رئیسی در روز دوشنبه نیز اعلام کرد که بهتر بود دولت سیاستهای جدید کنترل قیمت سوخت را در چند مرحله اجرا میکرد.
علی خامنهای نیز در سخنرانی روز یکشنبه بسیار زودتر از آنچه پیشبینی میشد به رویدادهای روز گذشته واکنش نشان داد. او گفت هرچند که در خصوص این تصمیم صاحبنظر نیست، اما از تصمیم سران سه قوه حمایت میکند. این حمایت هرچند باعث عقبنشینی حجم گستردهای مخالفان تصمیم اخیر در مجلس و رسانهها شد، با اینحال معدودی از مخالفتها ادامه پیدا کرد. در روز یکشنبه نماینده بوکان در مجلس که در مخالفت با افزایش ناگهانی قیمت سوخت استعفا داد. روز دوشنبه خبر استعفای نماینده دیگری به صورت غیررسمی منتشر شد. همزمان هم تعدادی از نمایندههای ولایی بحث استیضاح علی لاریجانی را به اتهام دور زدن مجلس در تصمیم مذکور مطرح کردند.
افزایش قیمت بنزین، و اعلام آن در نیمهشب پنجشنبه تصمیمی بود که تاحدی پیامدهای ممکن و احتمالی پیشرویش را پیشبینی میکرد. استراتژی شوک رویکرد آشنایی است که در دهههای اخیر بسیاری از دولتها برای اعمال برنامههای سختگیرانه خود از آن بهره بردهاند. احتمالا در این میان، نام حکومت کودتایی پینوشه از سایرین آشناتر است. طبق این استراتژی، برنامههای سختگیرانه در زمان کوتاهی با سرعت و شدت اجرا میشوند و بدنه اجتماعی پیش از آنکه بتواند خود را برای مقابله با سیاستهای مذکور آماده کند، از نتایج آنها متاثر خواهد شد.
تحمیل فشار اقتصادی بر بدنه جامعه که در سالهای آخر به طور پیوسته در مجموعه سیاستگذاریهای دولتهای ایران بوده که روز به روز شتاب بیشتری گرفته است. شتابی که هنوز دلایل آن به طور روشنی مشخص نشده است.
دولت روحانی در تابستان سال ۹۶ توانست با بالا رفتن قیمت دلار خیز بلندی برای افزایش سرمایه ریالی از آخرین درآمدهای نفتی خود بردارد. خیزی که هزینه و پیامد آن اعتراضهای سال ۹۶ بود. اینبار به نظر میرسد که حاکمیت در مواجه با پیامدهای سیاستهای خودش آمادهتر است، هرچند استراتژی همیشه نمیتواند به طور کامل پیامدهای عمل خود را کنترل کند، و نیروهای معترض هم همچون نیروی سرکوبگر از خلاقیت و نیروی بیشتری نسبت به گذشته برخوردار هستند. با اینحال ابزارهای حاکمیت با شدت هرچهتمامتر شوک را به بدنه جامعه دیکته میکند؛ و در پیاش تاریکی و جدا کردن تمامیت جامعه از ابزارهای ارتباطی خود.
آینده پیشبینیناپذیر است
از خبرهایی که دهان به دهان میچرخند و تصاویری که به زحمت دستبهدست میشود بر میآید که تجمعها تا پایان روز دوشنبه به طور همزمان در ۱۱۵ نقطه از شهرهای کشور ادامه دارد. از شدت تجمعها کم نشده، هرچند هرچه تاریکتر میشود بر شدت سرکوب نیروهای امنیتی افزوده میشود و چنانچه اعتراضها کمرنگ نشوند، حضور سپاه و سرکوب شدیدتر محتملتر خواهد بود. هیچ تصویر دقیقی از مسیر حرکتی این اعتراضها در دست نیست. نیرویی که بدون سازماندهی از بالا، بهشکل یکدست، یکپارچه و غیرقابل پیشبینی در برابر نیروهای سرکوبگر مقاومت میکند.
شوربختانه بدلیل نبود یک رهبری و اتحاد سیاسی در میان مخالفین جمهوری اسلامی، اینبار نیز سیاست توهش و تهاجمی حاکمین اسلامی در ایران، دست بالا را دارد و سرکوب جنبش مردمی ایران در جویبار خون تکرار میشود ! پارازیتهای سیاسی نما در سپهر سیاسی ایران، چه کسانی هستند ؟ شاهزاده خوش نشین اطو کشیده ایی با مشاورینی بی مغز که ناتوان در سازماندهی و جو اعتماد سازی است، دمکراتهای تحلیلگر حراف در رسانههای خارج نشین، اصلاح طلبان غرق شده در نظام مافیای سیاسی- اقتصادی داخل ایران، ارتشیانی بدون ارق ملی شکست خورده از نظامیان ایدئولوژیک سپاه و…همه پشت مردم ستم دیده ایران را خالی کرده اند. گروهی از روشهای لوترکینگ، گاندی و ماندلا سخن بمیان میاورند، گویا فراموش میکنند که در دهه ۶۰ میلادی، جنبش رادیکالی پلنگهای سیاه، حاکمیت در آمریکا را مجبور به قبول اصلاح طلبی صلح جویانه لوترکینگ کرد. گاندی، مخالفینی داشت که در مبارزه با استعمار، مسلحانه با انگلیس جنگ میکردند و خصوصا در زمان ماندلا، عملیات مسلحانه انشعابیهای حزب کنگره، سفید پوستان را از ترس جان به ماندلا آرام و خندان کشاند ! بیشرمی خامنه ایی و سران حکومت نکبت اسلامی تا بدانجا رسیده که علنا و مغرورانه از کشتار مردم کوچه و بازار دفاع میکند و ترس و وحشت را بنام امنیت به جامعه القا میکند. امنیتی برای نظامی دین سالار سوار بر کشتی خون !
ایراندوست / 20 November 2019
آگاهی، سازمان و رهبری، از دل جنبش انقلاب جاری پدید می آیند
در مدتی کمتر از دو روز از تصمیم سران جمهوری اسلامی به گران کردن نرخ بنزین، اعتراضات توده ای سرتاسر ایران از شمال تا جنوب را در برگرفته است. در بسیاری از شهرها، حمله نیروهای رژیم به صفوف مردم تظاهر کننده آنرا به خشونت کشانده است و خبر میرسد که تا کنون دهها تن جانباخته اند و صدها تن زخمی شده اند.
اما همین اندازه از نمایش قدرت مردم و گسترش سریع آن، سردرگمی در بین سران رژیم را تشدید کرده و بخش هایی از حکومت را به فکر عقب نشینی انداخته است. هر دارودسته ای تلاش می کند شانه از زیر بار مسئولیت تصمیم به گران شدن نرخ بنزین را از دوش خود بردارد. در حالیکه این تصمیم در “شورای عالی اقتصاد” متشکل از روسای هر سه قوه، که خامنه ای آنرا ” اطاق فکر جنگ اقتصادی ” نام نهاده،گرفته شده است، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس می گوید: “مجلس شورای اسلامی هیچگونه دخالت و حتی اطلاعی از این اقدام غافلگیرانه دولت نداشته است و می گوید، این اقدام در مجموع اقدام غلطی است و با ارائه طرح دوفوریتی خواستار توقف افزایش قیمت بنزین می شود.” بعضی از آیت الله ها هم به صفوف منتقدان این تصمیم پیوسته اند و حتی از اعضای “مجمع تشخیص مصلحت نظام” هم شنیده شده است که این تصمیم اشتباه و خطرناک است و باید در آن تجدیدنظر شود.
اما تجربه تاکنونی مبارزات حق طلبانه کارگران، زنان، دانشجویان، اقشار تحقیرشده و ستمدیده جامعه که بارها سر بر آورده و به اهداف خود دست نیافته است، یک حقیقت ساده را به همه یادآوری می کند و آن، این است که برای غلبه بر رژیم اسلامی باید نیرومندتر بود، باید نیروئی را که بالقوه وجود دارد، به فعل در آورد. تجربه مبارزات انقلابی توده ای در سراسر جهان نشان می دهد که به فعل در آوردن این نیرو به اهداف روشن، استراتژی واقع بینانه و کارساز ، تاکتیک درست و کار آگاهانه نیاز دارد. نکات زیر تاکیدی بر تجربیاتی در همین راستا هستند.
اول، ضرورت تداوم اعتراضات. آنچه که در این رویاروئی، که طی دو روز گذشته شاهد صحنه های پرشوری از آن بودیم، رژیم اسلامی را به زانو در خواهد آورد، تدوام آن است. تداوم این مبارزات به نیروهای پیشرو جامعه امکان خواهد داد که تا نبردکنان بر ضعفهای درونی خود فائق شوند. درپیش گرفتن تاکتیکهای مبارزاتی درست و بموقع، سوق ندادن نیرو به سمت رویاروئیهای زودرس، ترکیب اشکال مختلف مبارزه، همگی در خدمت تامین این هدف هستند. به عنوان مثال اعتصابهای عمومی و صنفی کارگران، معلمان،کارمندان ادارات دولتی، در عین حال همزمان و یا به تناوب حضور در میادین و خیابانها، حرکاتی که در عین اینکه دشمن را زمین گیر می کند و توان سرکوب وی را محدود می سازد، در همان حال از فرسوده شدن توان مبارزاتی مردم جلوگیری می کند و زمینه تداوم آنرا هموار می سازد.
دوم، انتخاب شعار بموقع که نیازهای واقعی مردم معترض را نمایندگی کند. بر کسی پوشیده نیست و رژیم نیز به خوبی می داند که افزایش بهای بنزین، تنها یک فرصتی را بوجود آورد تا مردم جان بر لب رسیده بر علیه رژیمی استثمارگر، سرکوبگر، مرتجع و فاسد، که فلاکت اقتصادی کنونی را بر کارگران و اکثریت مردم این جامعه تحمیل کرده است، به میدان بیایند. تجربه مبارزات اخیر در نقاط مختلف جهان از جمله در کشورهای آمریکای لاتین، در فرانسه، در شمال آفریقا، در لبنان و عراق، نشان دادند که چگونه اعتراض اولیه به یک تصمیم ناروا، بر زمینه شرایطی عینی مساعد، می تواند توده های مردم را برای پیگیری همه خواسته ها و حقوق پایمال شده شان به حرکت در بیاورد. بنابر این اگرچه عقب نشینی رژیم در همین زمینه گران کردن بهای بنزین نیز یک پیروزی برای مردم است، اما روشن است که با لغو این تصمیم هم گشایشی در زندگی مردم حاصل نمی شود. ازاینرو جنبش کنونی نمی تواند و نبایستی در سطح این خواسته محدود بماند. شعارهای مبارزاتی متنوع بایستی این نیاز را برآورد کنند.
سوم، توده ای تر شدن این جنبش اعتراضی. اینکه مردم بسیاری در سرتاسر ایران در یک روز معین به خیابانها آمده اند، البته دست آورد بزرگی است، اما نباید فراموش کرد که این هنوز بخش کوچکی از ظرفیت عظیمی است که در این جامعه نهفته است. هنوز آن اندازه که انتظار می رود نیروی زنان در صفوف مردم معترض حضور ندارند، هنوز مردم حاشیه نشین شهرها که بیشترین آسیبهای اقتصادی متوجه آنهاست، همراه با مردم تهیدست روستاها حضور چشمگیر ندارند. باید به روشهائی اندیشید که می تواند در این توده عظیم ناراضی اما خاموش، جسارت به میدان آمدن را بوجود بیاورد، نه اینکه آنها را محتاط تر و محافظه کار تر کند ، تا جائیکه احساس کنند، انجام این کار از توان آنها خارج است. باید این حقیقت را دریافت که بعضی زیاده رویهای قابل درک ناشی از خشم انباشته شده، راه را برای توطئه گریهای دشمن هموار می سازد.
چهارم، سازمان و رهبری. روشن است که این جنبش عظیم اعتراضی از سازماندهی لازم و رهبری شناخته شده خود محروم است. اما گفتیم که نفس تداوم جنبش ، راهی برای پر کردن این خلاء است. تامین این هدف به کار آگاهانه و حضور فعال پیشروان در صف مقدم مبارزات مردم گره خورده است. شبکه محافل و فعالان جنبشهای رادیکال و پیشرو اجتماعی در چنین دوره ای باید به هم پیوند بخورند و اراده واحدی را شکل بدهند. بدون شک انجام این وظیفه خطیر در توان کمونیستهای انقلابی است، آنهائی که نه منزوی از جامعه، بلکه بخش جدائی ناپذیری از آن بوده و هستند.
رهبری از دل جنبش انقلاب جاری پدید می آیند / 20 November 2019
بنده با خود انقلاب سال پنجاه و هفت و آثار اون کاری ندارم اما شکل گیری اون و سربر آوردن کسی بنام رهبر بطور دفعی نبود بلکه تدریجی و در چند سال حاصل شد، انتظار رسیدن به یک فرد واحد بعنوان رهبر از طرف میلیون ها ایرانی با ده ها نوع گرایش سیاسی و عمدتا تحصیل کرده اونهم در مدت کوتاه کمی غیرواقع گرایانست
سهیل بشردوست / 21 November 2019
این جنبش شوکی روبه ولایت قرون وسطایی وارد
کرد که خامنه ای و ساندیس خورانش هنوز گوگیجه گرفتن
(به مازندرانی یعنی دیوانه و گیج شدند). این جنون و میشه در رفتار و صحبتشان نظاره کرد. من ناراحت این احمقهای طرفدار ولایت فقیر هستم که حق فکر کردن هم ندارند .
علی / 25 November 2019