اکبر گنجی − آیت الله خامنهای در روز ۲۲ مرداد در دیدار با گروهی از استادان دانشگاهها مجدداً از تحول جهانی بزرگی که در پیش است خبر داد. او گفت که جهان و منطقه – همانند دوران پس از جنگ جهانی اول – در وضعیت گذار و تحول قرار دارد. (منبع)
شواهد و قرائن مدعای خامنهای به قرار زیر است:
اول- بیداری اسلامی و هویت سازی یک و نیم میلیارد نفر از جمعیت جهان با اسلام.
دوم- شکست آمریکا در تسلط بر منطقهی حساس و نفت خیز خاورمیانه (“غرب آسیا” به تعبیر تازهی خامنهای).
سوم- بحران اقتصادی اروپا که ناشی از خطای بنیانی فلسفی و فکری و جهان شناسی و انسان شناسی است.
چهارم- افول وجههی آمریکا (زمانی “دولت ملىاى مثل دولت مصدق كه از زير بار انگليس میگريخت، به دامن آمريكا پناه میبرد؛ اين وجهه بود”). اما اینک این چهره فرو ریخته است.
پنجم- جایگاه ویژهی ایران در این تحول (اولاً: موج بیداری اسلامی با انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ از ایران شروع شد. ثانیاً: جمهوری اسلامی نظامی مستحکم است. ثالثاً: بخش عظیمی از ثروت منطقه- نفت و گاز و فلزات و نیروی انسانی- در ایران قرار دارد. رابعاً: جهان غرب از نظر زایش ایدههای جدید فکری نازا شده است، اما جمهوری اسلامی در حال زایش ایدههای تازه- از جمله مردم سالاری دینی، ابتناء تمدن بر معنویت، کرامت انسان، آمیختگی دین و زندگی- است. خامساً: سرسختی ایران در برابر سیادت سیاسی غرب).
این تحلیل و پیش بینی ارائه میشود تا آن گاه به نقش دانشگاهها در این تحول شگرف تاریخی پرداخته شود. پرسش مقام معظم این است: دانشگاه “در يك چنين شرائط به اين اهميت و حساسيت” قصد دارد که “تماشاچی” باشد یا “مسئولیتی” بر عهده گیرد؟ در جبههی حق و عدالت میایستد یا میخواهد “نقشى در حمايت از جبههى مقابلِ جبههى حق به عهده بگيرند؟ “.
آیت الله خامنهای براساس تحلیلی به غایت مشکوک و پیش بینیای کاملاً خطا کشور را وارد نبردی خانمانسوز میکند. نبردی که میتواند به تجزیهی ایران و کشته و زخمی و آواره شدن میلیونها تن بینجامد. با همین توهمات میکوشد تا دانشگاهیان را هم به این نبرد دوران ساز بکشاند. شاید هیچ تحولی و گذاری صورت نگیرد و فقط انسانهای با پوست و گوشت و استخوان قربانی توهمات ایدئولوژیک و عظمت طلبیهای بیمارگونهی زمامدار خودکامهی داخلی و متجازان زورگو و سلطه طلب خارجی که به دنبال بسط هژمونیاند شوند.
• در همین زمینه:
گفتوگوی سارا روشن با اکبر گنجی
به گفتهی آیت الله خامنهای “مسئولیت سنگین” در “این برههی بسیار مهم و حساس تاریخی” بر دوش دانشگاههای کشور است. نقش دانشگاهیان آن چنان حساس و عظیم است که آنان میتوانند سرنوشت پیروزی و شکست در این نبرد بزرگ را رقم بزنند:
“دانشگاه میتواند كارى كند كه كشور و ملت و تاريخ ما در اين تحول برندهباشد؛ میتواند هم خداى نكرده كارى كند كه نه، برنده نباشد. به نظر من دانشگاه در اين زمينه مسئوليت بسيار حساس و بزرگى دارد”.
“دشمنان” برای آنکه دانشگاهیان را از این نبرد بزرگ- به زیان جبههی جمهوری اسلامی- برکنار سازند دو مغالطه طرح کردهاند که آیت الله خامنهای خود را مکلف میبیند تا بدانها پاسخ گوید.
یکم- مغالطهی بی طرفی علم و سیاسی نکردن آن: میگویند علم بی طرف است و نباید آن را با سیاست مخلوط کرد. آیت الله خامنهای دو پاسخ به این مغالطه میدهد.
اولاً: علم در مقام کشف حقیقت بی طرف است و نمیتواند بر پیش داوری متکی باشد، “اما علم وقتى میخواهد در خدمت يك جهتگيرى قرار بگيرد، به هيچ وجه بىطرف نيست”.
(مدعای خامنهای کاذب است. علم در کشف حقیقت و مقام گردآوری دانش بی طرف نیست و ایدئولوژی، ارزشها، منافع و صدها امر دیگر در آن دخیل هستند. پیش فرضها و پیش داوریها در این مقام ایفای نقش میکنند. مدافعان بی طرفی علم- به عنوان مثال کارل پوپر- علم را در مقام داوری بی طرف میدانند. یعنی پس از صید دانش و نظریه سازی، تجربه داور تئوری هاست و این امری است که به دانش عینیت میبخشد.)
ثانیاً: غربیان از علم برای استعمار، سلطهی بر ملتها، و بسط ظلم و ستم استفاده کرده و میکنند:
“استعمار با علم به وجود آمد؛ اگر علم نداشتند، نمیتوانستند اين همه كشورها را استعمار كنند، اين همه تسليحات را در دنيا انباشته كنند. اين تعداد عظيم جنگهائى را كه غربىها، اروپائىها و بعد آمريكا بر دنيا و بر ملتها تحميل كردند، اين همه انسانى كه در اين راهها كشته شد؛ از نقاط دور آسيا بگيريد، تا آفريقا، تا آمريكاى لاتين – چه كردند اينها؟ – با علم اين كارها را كردند. علم در خدمت ظلم قرار گرفت، در خدمت استكبار قرار گرفت، در خدمت سلطهگرى قرار گرفت؛ چرا در خدمت عدل قرار نگيرد؟ چرا در خدمت ارزشها قرار نگيرد؟ چرا در خدمت گسترش پيام اسلام – كه پيام آزادى انسانهاست، پيام سعادت انسانهاست – قرار نگيرد؟ “.
دوم- مغالطهی غیر دولتی بودن دانشگاه ها: در سالهای گذشته منتقدان بارها از استقلال دانشگاهها دفاع کردهاند. دانشگاه باید پاسدار حقیقت و ناقد قدرتهای متراکم و متمرکز سیاسی و اقتصادی و ایدئولوژیک باشد. دانشگاه اگر در سیطرهی دولت باشد نمیتواند به این وظایف جامهی عمل بپوشاند. چرا که در این وضعیت، دولت- نظام سیاسی- به معیار حق (صدق) و باطل (کذب) تبدیل خواهد شد و اساتید و دانشجویان باید مطابق میل نظام سیاسی نظریه سازی یا نظریه بافی کنند. علم به ایدئولوژی و تبلیغات سیاسی مبدل میشود.
آیت الله خامنهای به این مدعا این گونه پاسخ میگوید:
“يك مغالطهى ديگر تقسيم دستگاه علمى كشور به دولتى و غير دولتى است؛ يعنى تشكل دولتى، دانشجوى دولتى، استاد دولتى، به عنوان يك دشنام مطرح شد! انسان مىبيند كه ديگران اينها را مطرح میكنند، در داخل هم بازتاب میدهند. من معتقدم اين دشنام نيست؛ اين افتخار است. دانشجوئى كه از حكومت خود، از نظام خود – كه يك نظام الهى است، يك نظام اسلامى است – حمايت میكند، تشكلى كه به اين نظام كمك میكند، استادى كه به عنوان يك پايهى فكرى به نظام اسلامى كمك میكند، بايد افتخار كند. آنچه كه واقعاً دشنام است، عبارت از اين است كه استاد ما، دانشجوى ما، تشكل ما در خدمت آمريكا قرار بگيرد، در خدمت صهيونيسم قرار بگيرد؛ اين ننگ است. بله، اگر چنانچه كسى متهم شد به اين كه در خدمت آمريكاست، در خدمت صهيونيسم است، در خدمت مخالفان استقلال كشور و سربلندى كشور است، اين حقيقتاً ننگ است؛ اين دشنام است. اينكه گفته شود فلان دانشجو دولتى است، فلان استاد دولتى است، فلان تشكل دولتى است، بههيچوجه دشنام نيست، اين چيز بدى نيست؛ بايد افتخار كنند. بله، دولتى، يعنى مربوط به نظام”.
مغالطهی مهمی در سخنان خامنهای وجود دارد. او از بدی در خدمت صهیونیسم و آمریکا بودن اساتید و دانشجویان، خوبی خادم رژیم بودن اساتید و دانشجویان را استنتاج میکند. میگوید “استاد دولتی”، “دانشجوی دولتی” و “تشکل دولتی” شدن موجب افتخار است. اما روشن نمیکند که افتخار این امر در چیست؟ آیا خادم رژیم استبدادی سرکوبگر بودن موجب افتخار است؟ آیا خادم دستگاه فاسد بودن افتخارآمیز است؟
آیت الله خامنهای میگوید: “فرهنگ تلاش و مجاهدت براى جبههى حق بايد در دانشگاه توسعه پيدا كند… در اين مورد، نقش اساتيد، نقش بسيار برجستهاى است؛ و اين همان فرماندهى جنگ نرم است كه من مكرر مطرح كردم و گفتم اساتيد فرماندهان جنگ نرمند”.
چه کسی گفته است که جمهوری اسلامی جبههی حق است؟
از بطلان جبههی آمریکا و اسرائیل نمیتوان حقانیت جبههی جمهوری اسلامی را استنتاج کرد. حقانیت و عدالت دوشادوش یکدیگر پیش میروند. دموکراسی و حقوق بشر عادلانهترین و حقترین ایدههایی هستند که تاکنون انسانها برساختهاند. اگر رژیم سیاسی مخلوق مردم و خادم آنها نباشد، اگر محصول آرای آزادانهی آنها نباشد، اگر وقتی از آن راضی نبودند نتوانند از طریق صندوقهای رأی تغییرش دهند؛ آن رژیم حق و عادلانه نخواهد بود. رژیم سیاسی باید در خدمت مردم باشد نه این که مردم- دانشجویان و اساتید- را خادم خود بخواهد.
اما مسئلهی بسیار حیاتی تر این است که آیت الله خامنهای براساس تحلیلی به غایت مشکوک و پیش بینیای کاملاً خطا کشور را وارد نبردی خانمانسوز میکند. نبردی که میتواند به تجزیهی ایران و کشته و زخمی و آواره شدن میلیونها تن بینجامد. با همین توهمات میکوشد تا دانشگاهیان را هم به این نبرد دوران ساز بکشاند. شاید هیچ تحولی و گذاری صورت نگیرد و فقط انسانهای با پوست و گوشت و استخوان قربانی توهمات ایدئولوژیک و عظمت طلبیهای بیمارگونهی زمامدار خودکامهی داخلی و متجازان زورگو و سلطه طلب خارجی که به دنبال بسط هژمونیاند شوند. انسانها غایت فی نفسهاند و نباید قربانی هوسهای زمامدار دیکتاتور داخلی و منافع قدرتهای بزرگ متجاوز شوند.
نقل قولهای اشاره شده در متن مقاله، نشانه اسکیزوفرنی سیاسی حجت الاسلام خامنهای است، هرشخصی که مدّت زیادی در صندلی قدرت بنشیند و فرمانروایی کند دچار اینگونه پارانویدها خواهد شد. به جرات میتوان گفت که تمامی فرهیختگان و روشنفکران تاریخ ایران، اسلامی یا مسلمان به تعبیر روحانیون امروز ایران، نبوده و نیستند و حتی آنهایی که کمی مذهبی بودهاند، با ترک افکار گذشته، زنجیرهای فکری خود را از دین و آیین بدویان جدا ساخته و از این طریق توانستند خالق طرحی نو در شعر، فرهنگ،داستان و… در جامعه شوند. چند بعدی بودن جوامع انسانی و چند صدایی افکار و عقاید متفاوت بر یک بعدی بودن جامعه دینی و اسارت و جهلی که پیامد آن است، برتری دارد، از اینرو است که آمریکای جهانخوار ؟! بسیار پیشرفته تر از امید مستضعفان جهان، ایران اسلامی است. نقد و انتقاد از امپریالیسم و صهیونیسم از جانب سیاسیون و قلم بدستان دولتی ج.ا.، از متون و مباحث غربی اخذ و به عاریت گرفته شده و کشفی اسلامی یا افشاگری رژیم ج.ا. نیست. از سالهای بسیار پیشتر از تولد ج.ا. در ایران، ایلومیناتی، کمیته ۳۰۰ نفره، گروه بیلدربرگ، کمسیون ۳ جانبه، کمیسیون روابط خارجی آمریکا، انجمن سلطنتی انگلستان،کمپانی هند شرقی، پروتکل دانایان یهود،پری دو سیون، کلوب رم، میز گرد، فراماسونری، کلیسای کاتولیک واتیکان، پ۲ ایتالیا، اوپوس دی، شوالیههای سوارکار “صلیبیون”، خاندان روتچیلد و… در میان نویسندگان و روشنگران غربی شناخته شده است و نقد، تحقیق و افشا میشود. پدیده جدیدی که امروزه بنام روشنفکر مذهبی مطرح شده، سعی در درست کردن معجونی از ترمینولوژیهای غربی بعاریت گرفته شده و انطباق آن با ارزش و معیارهای فکری اسلامی است که تاکنون هم موفق نبوده و در دایره توهمات ایدهآلیستی و آسمانی، به خودارضائی دینی- سیاسی مشغول است. در مورد تنش سیاسی مابین ایران و آمریکا، اگر جنگ سرد روانی امروز، ناگهانی و بدون جایگزینی دموکراتیک به جنگ گرم نظامی تبدیل شود، ثبات و اقتدار ج.ا ایران، در چندین سال آینده تضمین خواهد شد، از آمریکاییها چنین بلاهت سیاسی بعید است ولی اگر اسرائیلیها این حرکت نظامی را انجام دهند، از اتحاد نامقدسی بین ملایان ایران و یهودیان در کنار دیوار ندبه اورشلیم حکایت میکند که دودش فقط در چشم مردم ایران است و ضامن بقای ج.ا ایران، ولی اگر آلترناتیو از پیش تبلیغ و مهندسی شدهایی بلافاصله بعد از اضمحلال ماشین نظامی ج.ا. بقدرت برسد، آنوقت میتوان به رفتار و گفتار غربیها اعتماد و اطمینان کرد. مشکل اصلی ما، نداشتن کاریسمای رهبری سیاسی و اتحاد و انسجام در میان مخالفین ج.ا. است. شوربختانه ج.ا. ایران از خوبها آنقدر کشت که فقط ما بدها ماندهایم !؟
ایراندوست / 14 August 2012
رهبر معظم وارد مرحله حادی از بیماری روانی شده است که امیدوارم عاقبتش برای ایران نابودی و وارد شدن به جنگی خانمان سوز نباشد. عدم دریافت فیدبک درست از واقعیتهای اطراف و پاچه خواری شبانه روزی تعدادی فرصت طلب واقعا خامنه ای را دچار جنون خطرناکی کرده است. امیدوارم تا وقت هست آنهایی که میتوانند کاری بکنند و قرص و شربتهای ایشان را به دستش برسانند.
صنعت نفتی / 14 August 2012
قربون اون عبات و امامت …ولایت فقیه امام چاه نفت و میلیاردر یورو و دلار و پوند…. تا وقتیکه کلفت کلفت به حساب بانکیم واریز می کنی … هر چی که از بالا و پائینت بیاد بیرون هر چی هم که چرند و بوی بد بده برام لذیذه ….این رو تک تک جماعت پا منبری که از ز بوی گند طراوت مغزی خامنه در آنجا حضور دارند پیش خودشون میگن !!! آخ دلارها جونم برای گرفتنت باید چه زجری بکشم …بوی تعفن قاطی شده با بوی گلاب مسجدی ملا خامنه ای !!!!
haghighatgo / 15 August 2012
– آقای گنجی! 28 امرداد رو فراموش نکنید. روز کودتای ننگین روحانیت بر ضد دولت ملی مصدق.
– به نظر من امروز جامعه ایران فرای این مزخرفات دو مساله اصلی دارد:
1) خشونت، که به شکل گسترده ای در تمامی روابط اجتماعی گسترش پیدا کرده
2) تجزیه، که باعث عدم همبستگی ملی در تقابل با استبداد دینی شده است. (امروز تضاد اصلی در ایران تضاد دینی است نه تضاد قومی البته در حقوق اقوام شکی نیست اما تاکید بیش از حد بر آن در شرایط کنونی باعث دوری از مساله اصلی است.)
لطفن موارد فوق رو بیشتر بررسی کنید. (وقتی توی ایران همه داخل زندان اند مسئولیت شما چند برابر میشه.)
کاربر مهمان / 16 August 2012
يک فقره خمس و زکات از سردار محصولي 450 ميليون پول گرفته ..آستان قدس و ساير درآمدهاي نفتي را هم اضافه کنيد…..
بيخود نيست ول کن نيستند……..
کاربر مهمان / 17 August 2012
توجه: کامنتهای توهینآمیز منتشر نمیشوند. کامنتهای حاوی لینک به عنوان "اسپم" شناخته میشوند.
نقل قولهای اشاره شده در متن مقاله، نشانه اسکیزوفرنی سیاسی حجت الاسلام خامنهای است، هرشخصی که مدّت زیادی در صندلی قدرت بنشیند و فرمانروایی کند دچار اینگونه پارانویدها خواهد شد. به جرات میتوان گفت که تمامی فرهیختگان و روشنفکران تاریخ ایران، اسلامی یا مسلمان به تعبیر روحانیون امروز ایران، نبوده و نیستند و حتی آنهایی که کمی مذهبی بودهاند، با ترک افکار گذشته، زنجیرهای فکری خود را از دین و آیین بدویان جدا ساخته و از این طریق توانستند خالق طرحی نو در شعر، فرهنگ،داستان و… در جامعه شوند. چند بعدی بودن جوامع انسانی و چند صدایی افکار و عقاید متفاوت بر یک بعدی بودن جامعه دینی و اسارت و جهلی که پیامد آن است، برتری دارد، از اینرو است که آمریکای جهانخوار ؟! بسیار پیشرفته تر از امید مستضعفان جهان، ایران اسلامی است. نقد و انتقاد از امپریالیسم و صهیونیسم از جانب سیاسیون و قلم بدستان دولتی ج.ا.، از متون و مباحث غربی اخذ و به عاریت گرفته شده و کشفی اسلامی یا افشاگری رژیم ج.ا. نیست. از سالهای بسیار پیشتر از تولد ج.ا. در ایران، ایلومیناتی، کمیته ۳۰۰ نفره، گروه بیلدربرگ، کمسیون ۳ جانبه، کمیسیون روابط خارجی آمریکا، انجمن سلطنتی انگلستان،کمپانی هند شرقی، پروتکل دانایان یهود،پری دو سیون، کلوب رم، میز گرد، فراماسونری، کلیسای کاتولیک واتیکان، پ۲ ایتالیا، اوپوس دی، شوالیههای سوارکار “صلیبیون”، خاندان روتچیلد و… در میان نویسندگان و روشنگران غربی شناخته شده است و نقد، تحقیق و افشا میشود. پدیده جدیدی که امروزه بنام روشنفکر مذهبی مطرح شده، سعی در درست کردن معجونی از ترمینولوژیهای غربی بعاریت گرفته شده و انطباق آن با ارزش و معیارهای فکری اسلامی است که تاکنون هم موفق نبوده و در دایره توهمات ایدهآلیستی و آسمانی، به خودارضائی دینی- سیاسی مشغول است. در مورد تنش سیاسی مابین ایران و آمریکا، اگر جنگ سرد روانی امروز، ناگهانی و بدون جایگزینی دموکراتیک به جنگ گرم نظامی تبدیل شود، ثبات و اقتدار ج.ا ایران، در چندین سال آینده تضمین خواهد شد، از آمریکاییها چنین بلاهت سیاسی بعید است ولی اگر اسرائیلیها این حرکت نظامی را انجام دهند، از اتحاد نامقدسی بین ملایان ایران و یهودیان در کنار دیوار ندبه اورشلیم حکایت میکند که دودش فقط در چشم مردم ایران است و ضامن بقای ج.ا ایران، ولی اگر آلترناتیو از پیش تبلیغ و مهندسی شدهایی بلافاصله بعد از اضمحلال ماشین نظامی ج.ا. بقدرت برسد، آنوقت میتوان به رفتار و گفتار غربیها اعتماد و اطمینان کرد. مشکل اصلی ما، نداشتن کاریسمای رهبری سیاسی و اتحاد و انسجام در میان مخالفین ج.ا. است. شوربختانه ج.ا. ایران از خوبها آنقدر کشت که فقط ما بدها ماندهایم !؟
ایراندوست / 14 August 2012
رهبر معظم وارد مرحله حادی از بیماری روانی شده است که امیدوارم عاقبتش برای ایران نابودی و وارد شدن به جنگی خانمان سوز نباشد. عدم دریافت فیدبک درست از واقعیتهای اطراف و پاچه خواری شبانه روزی تعدادی فرصت طلب واقعا خامنه ای را دچار جنون خطرناکی کرده است. امیدوارم تا وقت هست آنهایی که میتوانند کاری بکنند و قرص و شربتهای ایشان را به دستش برسانند.
صنعت نفتی / 14 August 2012
قربون اون عبات و امامت …ولایت فقیه امام چاه نفت و میلیاردر یورو و دلار و پوند…. تا وقتیکه کلفت کلفت به حساب بانکیم واریز می کنی … هر چی که از بالا و پائینت بیاد بیرون هر چی هم که چرند و بوی بد بده برام لذیذه ….این رو تک تک جماعت پا منبری که از ز بوی گند طراوت مغزی خامنه در آنجا حضور دارند پیش خودشون میگن !!! آخ دلارها جونم برای گرفتنت باید چه زجری بکشم …بوی تعفن قاطی شده با بوی گلاب مسجدی ملا خامنه ای !!!!
haghighatgo / 15 August 2012
– آقای گنجی! 28 امرداد رو فراموش نکنید. روز کودتای ننگین روحانیت بر ضد دولت ملی مصدق.
– به نظر من امروز جامعه ایران فرای این مزخرفات دو مساله اصلی دارد:
1) خشونت، که به شکل گسترده ای در تمامی روابط اجتماعی گسترش پیدا کرده
2) تجزیه، که باعث عدم همبستگی ملی در تقابل با استبداد دینی شده است. (امروز تضاد اصلی در ایران تضاد دینی است نه تضاد قومی البته در حقوق اقوام شکی نیست اما تاکید بیش از حد بر آن در شرایط کنونی باعث دوری از مساله اصلی است.)
لطفن موارد فوق رو بیشتر بررسی کنید. (وقتی توی ایران همه داخل زندان اند مسئولیت شما چند برابر میشه.)
کاربر مهمان / 16 August 2012
يک فقره خمس و زکات از سردار محصولي 450 ميليون پول گرفته ..آستان قدس و ساير درآمدهاي نفتي را هم اضافه کنيد…..
بيخود نيست ول کن نيستند……..
کاربر مهمان / 17 August 2012