۱۹ نوامبر ۲۰۱۹ را باید به خاطر سپرد. در این روز سرانجام بعد از مدت‌ها انتظار کتابی منتشر می‌شود به نام «هشدار» به قلم نویسنده‌ای که ادعا می‌کند به حلقه نزدیکان رئیس جمهوری آمریکا در کاخ سفید تعلق دارد اما مایل نیست نام خود را افشا کند. می‌توان تصور کرد که این کتاب با قیمت ۱۸ دلار در کشورهای انگلیسی‌زبان جزو کتاب‌های پرفروش شود و درآمد سرشاری را نصیب نویسنده و ناشرش کند و با این‌حال نباید از دو نکته غافل ماند: نخست آنکه کمتر نویسنده‌ای جرأت و شهامت آن را دارد که حتی با امضای محفوظ، خود را به طور مستقیم با کاخ سفید دراندازد و دوم، صرف‌نظر از اینکه تا چه حد محتوای این کتاب حقیقت دارد، این واقعیت را نمی‌توان ندیده گرفت که انتشار چنین کتابی به این معناست که آزادی بیان در آمریکا همچنان زنده است.

نویسنده کتاب ضد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا را با پسربچه دوازده‌ساله‌ای مقایسه می‌کند که بر برج مراقبت فرودگاهی تسلط پیدا کرده است (عکس: آرشیو)

واشنگتن پست پیش از انتشار کتاب «هشدار»، آن را خوانده است. در مقاله‌ای می‌نویسد که نویسنده کتاب از مقامات بلندپایه کاخ سفید و از حلقه نزدیکان دونالد ترامپ است. تصویری که او از رئیس جمهوری آمریکا به دست می‌‌دهد، مردی است ظالم، ناتوان از انجام وظیفه‌اش و به همین سبب خطری است برای ملتی که او را بر مسند ریاست جمهوری ایالات متحده نشانده.

نویسنده این کتاب نخستین بار در سال ۲۰۱۸ چکیده‌ای از درک و دریافت خود از شخصیت و منش رئیس جمهوری آمریکا را در مقاله‌ای با عنوان «من بخشی از مقاومت در داخل دولت ترامپ هستم» در نیویورک تایمز منتشر کرده بود. «هشدار» ادامه همان مقاله است.

نویسنده رئیس جمهوری آمریکا را با پسربچه دوازده‌ساله‌ای مقایسه می‌کند که بر برج مراقبت فرودگاهی تسلط پیدا کرده و بدون آنکه بداند چه می‌کند، دگمه‌هایی را فشار می‌دهد و در همان حال برخی هواپیماها سقوط می‌کنند و برخی دیگر که شاهد این صحنه هستند از فرودگاه دور می‌شوند.

«هشدار»: کتابی درباره شخصیت ترامپ و دنیای او در کاخ سفید

با تکیه بر چنین تصاویری می‌توان گفت نویسنده‌ای پرده‌نشین درباره شخصیت مردی که در آستانه استیضاح قرار گرفته و شهره خاص و عام است قضاوت می‌کند. آیا می‌توان به قضاوت او اعتماد کرد. می‌نویسد:

«تصمیم گرفتم این کتاب را بدون امضای خودم منتشر کنم. زیرا موضوع این کتاب من نیستم. بلکه بحث بر سر این است که رئیس جمهوری منتخب ما می‌بایست نماینده کشورمان باشد و به همین سبب هم [نه بحث درباره هویت من] بلکه بحث درباره شخصیت او می‌بایست در کانون توجه قرار داشته باشد.»

نویسنده در ادامه این یادداشت به ما اطمینان می‌دهد که در فرصت مقتضی از پرده بیرون می‌آید و نام خود را افشا می‌کند.

استفانی گریشام، سخنگوی کاخ سفید نویسنده این کتاب را به بزدلی متهم کرده و گفته او از افشای نام خود پرهیز دارد زیرا جز دروغ چیزی برای گفتن ندارد. وزارت دادگستری آمریکا هم هشدار داده که ممکن است محتوای این کتاب ناقض قرارداد اسرار کاخ سفید باشد. پیش از این هم، در همان زمان که مقاله «من بخشی از مقاومت در داخل دولت ترامپ هستم» در نیویورک تایمز منتشر شد، نیكى هیلی، نماینده وقت دولت آمریکا در سازمان ملل گفته بود:

«این آقا و یا خانم مدعی شده که برای منافع کشورش اولویت قائل است، این هدف درست است، اما چیزی که این نویسنده توصیف می‌کند یک شیوه فرای قانون اساسی برای رسیدگی به مناقشات سیاسی در داخل دولت است. این در سطحی بنیادین یک کار غلط است.»

 بنابراین واکنش‌ها می‌توان گفت آنچه که نویسنده قصد افشای آن را دارد در هر حال خطری برای دم و دستگاه ترامپ در کاخ سفید است و قطعاً ترامپ ترجیح می‌دهد که چنین کتابی، آن هم در آستانه استیضاح منتشر نشود.

بر اساس گزارش واشنگتن‌‌پست در بخشی از این کتاب درباره حال و هوای کاخ سفید آمده است:

«مثل این است که صبح راه‌تان به خانه سالمندان بیفتد و چشمتان به عموی سالخورده‌ای بیفتد که بدون شلوار و غرولندکنان درباره بدی غذای آشپزخانه در حیات سرگردان است و در همان حال پرستاران با نگرانی در تلاش‌اند که او را به اتاقش بازگردانند.»

ترامپ بر اساس آنچه که نویسنده وصف می‌کند – و البته آنچه که واشنگتن‌پست از نوشته او درک کرده و اکنون مبنای این نوشتار است – یک شخصیت زن‌ستیز و نژادپرست است که آرایش زنان شاغل در کاخ سفید و هیکل و نحوه لباس پوشیدن آن‌ها را دستمایه متلک‌گویی‌هایی می‌کند و گاهی لهجه مکزیکی‌های مهاجر را تقلید می‌کند و گمان دارد که آن‌ها انسان‌های سربار و بی‌خاصیتی هستند که فقط توقع کمک دارند.

نویسنده ادعا می‌کند که ترامپ توانایی مدیریت بحران‌های جهانی را ندارد و رهبران کشورهای دیگر او را به چشم یک مرد ناتوان و ساده‌دل می‌بینند که به راحتی می‌توان فریبش داد.

یکی دیگر از موضوعاتی که نویسنده مطرح می‌کند بی‌توجهی رئیس جمهوری آمریکا به قوانین حاکم بر کشور است. نویسنده ادعا می‌کند که هنگامی که ترامپ فرمان منع سفر مسلمانان از چندین کشور اسلامی را صادر کرد و مخالفت محاکم ایالات متحده را برانگیخت، به همکارانش دستور داد که «از شر چند قاضی» او را راحت کنند.

نویسنده همچنین ادعا می‌کند که ترامپ عمیقاً نسبت به زیردستانش بدبین است و مدام گمان می‌کند توطئه و دسیسه‌ای علیه او در کار است و به همین جهت برخی از کارمندان کاخ سفید را به جاسوسی علیه دیگر همکارانشان واداشته است. نویسنده می‌نویسد:

«من نمی‌توانم درباره سلامت روحی رئیس جمهوری قضاوت کند. همین‌قدر می‌دانم که انسان‌های متعادل که با ترامپ همکاری می‌کنند، از همکاری با او رنج می‌برند.

گفته شده بود که یکی از نزدیکان مایک پنس این کتاب را نوشته با این هدف که زمینه برکناری ترامپ را فراهم کند که در این صورت معاون رئیس جمهوری بر مسند او تکیه می‌دهد. پنس اما در دسامبر سال گذشته در مصاحبه با سی بی اس گفته بود:

«صریح بگویم: صد درصد اطمینان دارم که هیچ فردی از گروه معاونت ریاست جمهوری در این مقاله دخیل نبوده‌اند. من تیم خودم را خوب می‌شناسم.»

این پرسش پیش می‌آید که آیا چنین کتابی را در کل تاریخ ایران، از عصر قاجار تا دوران پهلوی و به ویژه در دوران جمهوری اسلامی می‌توان سراغ گرفت؟ حداقل فایده چنین کتابی این است که خواننده ورای خبرهای روز از زندگی روزانه در کاخ سفید مطلع می‌شود. از بیت خامنه‌ای، شخصیت و منش رهبر جمهوری اسلامی و دنیای او پشت درهای بسته چه می‌دانیم؟

بیشتر بخوانید: