با درگذشت اعظم طالقانی، دبیر کل جامعه زنان انقلاب اسلامی در روز هشتم آبان سوگنامههایی در مورد او منتشر شد که بیشتر فعالیتهای او را برای مبارزه برای حق نامزدی زنان برای مسند ریاست جمهوری پررنگ میکردند. ضمن اینکه مبارزه برای تفسیر عنوان «رجال سیاسی» یکی از مهمترین فعالیتهای اعظم طالقانی بوده است اما او در چهل سال فعالیتهای سیاسی و مدنی خود توانست در حوزههای شبکهسازی برای مبارزه با قوانین نابرابر جنسیتی، توسعه مشارکت اقتصادی زنان، استفاده از سازمانهای جهانی و ایجاد اتحاد بین زنان فمنیست سکولار و مذهبی اقدامات مهمی را به ثمر برساند.
اعظم طالقانی بارها گفته بود که خودش را فمنیست نمیداند. واژه فمنیست برای او در چارچوب فعالیتهایش دردسرهایی داشت که حاضر نبود آن را بپذیرد. اما به نظر نگارنده عملکرد طالقانی نشان از آن دارد که رهایی زنان از ستمهای قانونی و فراقانونی در یک فرهنگ مردسالار اولویت اول زندگی او بوده است.
مریم حسینخواه، فعال حقوق زنان که در سالهای جوانی در کنار طالقانی مبارزه کرده در مورد او میگوید:
«اعظم طالقانی، اگرچه خودش را فمنیست نمینامید، اما در تمام سالهای فعالیتش، از سه ماه مانده به انقلاب ۱۳۵۷ که به فکر ایجاد “موسسه اسلامی زنان” افتاد تا سال ۱۳۹۶ که برای چندمین بار، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و انتشار مجله پیام هاجر برای بیش از دو دهه، همواره به دنبال پیدا کردن راهی در پیچ و خم قوانین اسلامی برای احقاق حق زنان بود.»
این مقاله در چهار دوره ده ساله در چهل سال گذشته فعالیتهای فمنیستی طالقانی را بررسی میکند.
آغاز انقلاب و محدود کردن مشارکت زنان
با به قدرت رسیدن اسلامگرایان به رهبری آیتالله روحالله خمینی در انقلاب ۱۳۵۷، دستاوردهایی حمایت قانونی از زنان که به همت سیاستمدارانی مانند مهناز افخمی و اشرف پهلوی در در دوران حکومت پهلویها به دست آمده بود، یک شبه بر باد رفت. درِ سازمان زنان ایران (۱۳۴۵-۱۳۵۷) تخته شد، سازمانی که باز به همت افخمی و پهلوی یک سال پیش از انقلاب ایران بودجهاش به سالی پنجاه میلیون تومان (حدود ۴۰۰ هزا دلار) رسیده بود و در ایجاد کارآفرینی برای زنان، توسعه بهداشت زنان، برنامهریزی بارداری، آموزش، و پیگیری حقوق قانونی زنان در سطح داخلی و در فضای بینالمللی فعال بود. (۱)
برخورد جریان اصلی اسلامگرایان این بود که موضوع حقوق زنان آنچنان که حکومت پهلوی آن را پیش میبرد مربوط به فمنیسم است که به پندار آنها یک مکتب غربی منحط است و به کار زنان مسلمان انقلابی نمیآید. پس آنچه از سازمانهای زنان مانده بود به زنان مسلمان انقلابی سپرده شد.
اعظم طالقانی، مریم بهروزی و منیره گرجی از جمله زنان انقلابیای بودند که به واسطه فعالیتهای سیاسیشان (و به واسطه روابط خانوادگی) به اسلامگرایان در قدرت مرتبط بودند. آنها از اولین زنانی بودند که مشارکت سیاسی را در ایران پس از جمهوری اسلامی آغاز کردند. اعظم طالقانی و مریم بهروزی با نامزد شدن برای اولین دوره مجلس شورای اسلامی و منیره گرجی با عضویت در مجلس خبرگان رهبری.
محبوبه عباسقلیزاده از فمنیستهایی که در جنبش زنان ایران فعال بوده، در مورد انتقال فعالیتهای زنان فمنیست فعال در ساختار قانونی حکومت پهلوی به زنان انقلابی اسلامگرا به زمانه میگوید:
«سازمان زنانی (فکر کنم موسسه اسلامی زنان) که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب توسط اعظم طالقانی تاسیس شد در واقع جایگزین انقلابی سازمان زنان مهناز افخمی شد و همه اسناد و کتابهای باارزش آنها را به خیابان ریخت. ولی اعظم طالقانی در طول فعالیتش از تولید کتاب و مقاله فروگذاری نکرد.»
اما زنان انقلابی مسلمان دو هفته پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ با این موضوع مواجه شدند که دولت انقلابی اولین قانونی که در صدر تغییرات قراد داده قانون حمایت خانواده (۱۳۵۴) دوران حکومت محمدرضا پهلوی است، قانونی که زنانی مانند مهناز افخمی برای آن سالها تلاش کرده بودند و منجر به گشایشهای بسیاری برای حقوق زنان شد. از جمله: محدودیت قانونی برای تعدد زوجات به واسطه اجازه همسر اول و دادگاه، قائل شدن حق درخواست طلاق برای زنان، منع ازدواج کودکان، قراردادن حداقل سن ازدواج دختران در ۱۸ سال، و قائل شدن حق شکایت زن از شغل شوهر به دادگاه (در قانون قبلی مرد حق مشابهی داشت).
برخی از احزاب و شخصیتهای سیاسی انقلابی همراه با زنان سکولار و چپ به لغو این قانون اعتراض کردند. جبهه ملی ایران و اعظم طالقانی از جمله آنها بودند. مریم حسینخواه در این باره میگوید:
«اعظم طالقانی در برخی بزنگاهها همچون لغو قانون حمایت خانواده در سالهای نخست پس از انقلاب، از معدود زنان مذهبی و نزدیک به حکومت بود که همصدا با فمنیستهای سکولار و مستقل صدای اعتراضش را بلند کرد.»
حذف زنان مسلمان انقلابی از مسندهای قدرت
دیری نپایید که همراه با حذف حمایتهای قانونی از زنان، جریان اصلی آخوندهای در قدرت فضا را برای مشارکت سیاسی خود زنان انقلابی مسلمان هم محدود کردند. در مجلس شورای اسلامی به جان اعظم طالقانی و مریم بهروزی و سایر زنان نماینده افتادند و در مجلس خبرگان رهبری هم اعلام کردند که این جا جای زنان نیست و منیره گرجی را حاشیهنشین کردند.
این زنان انقلابی مسلمان این همه سال با حکومت پهلوی مبارزه نکرده بودند که حالا همرزمان اسلامگرای مردشان آنها را حذف کنند. آنها هم بیکار ننشستند. همان کاری را کردند که تجربه زنان در دوران پهلوی بود: سرمایهگذاری در جامعه مدنی، تشکیل گروههای غیر دولتی زنان، ایجاد فرصتهای تولید محتوا و آموزش و فشار آوردن از پایین و بالا برای تغییر قوانین نابرابر جنسیتی.
اعظم طالقانی، جامعه زنان انقلاب اسلامی را در سالهای ۱۳۶۰ آغاز کرد اما تا سال ۱۳۶۹ نتوانست آن را در وزارت کشور ثبت کند. طالقانی در سال ۱۳۵۹ هم نشریه پیام هاجر را تاسیس کرد و تا ۱۳۷۹ توقیف پیام هاجر خودش سردبیر آن بود. مریم بهروزی سازمان غیردولتی جامعه زینب را تاسیس و در سال ۱۳۶۵ ثبت کرد. جامعه زینب در سالهای آتی از قدرتمندترین و پولدارترین سازمانهای زنان نزدیک به حکومت شد. منیره گرجی به حوزههای علمیه رفت و به عنوان یک مجتهد زن، شاگرد تربیت کرد.
استفاده از مکانسیمهای بینالمللی در شبکهسازی
زور زنان انقلابی و گروههای غیر دولتیای که در ده سال اول انقلاب اسلامی ثبت کرده بودند به همتایان مردشان در قدرت نمیرسید. از این رو راهی را که اشرف پهلوی و مهناز افخمی پیش گرفته بودند ادامه دادند. آنها به سراغ شبکههای بینالمللی زنان و سازمان ملل رفتند تا کمک بگیرند.
نیره توحیدی که که فعالیتهای گروههای غیردولتی زنان ایرانی در سازمان ملل را در سالهای ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۰ مستندسازی کرده است این گروهها را به سه گروه تقسیم میکنند: ۱ – گروههای زنان همسو با محافظهکاران اسلامگرای در قدرت که برای تبلیغ الگوی زنان مسلمان و ایدئولوژی حاکم در ایران به سازمانهای جهانی میرفتند (مانند جامعه زنان جمهوری اسلامی و جامعه زینب). ۲ – گروههای زنان مسلمان عملگرا و معمولا با تحصیلات عالی که در خدمت تقویت جایگاه زنان در دولت اسلامی نوپا بودند و ۳ – فعالان زنان مستقل شامل فمنیستهای فعال در داخل و خارج از ایران. (۲)
گروه جامعه زنان انقلاب اسلامی که طالقانی مدیر آن بود اگر در سالهای نخست انقلاب در گروه اول بود، به تدریج وارد تقسیمبندی گروه دوم و سپس گروه سوم شد. و تمام این دوره تکامل و تحول از مکانسیمهای بینالمللی مانند کنفرانسهای زنان سازمان ملل برای پیشبرد وضعیت حقوق زنان در جمهوری اسلامی استفاده کرد. چنانچه محبوبه عباسقلیزاده میگوید:
«خانم طالقانی هم در حوزه ملی فعال بود وهم ترانسنشال (فراملی). شاید اولین زن بعد از تاسیس جمهوری اسلامی بود که فعالیت ملی و ترانسنشنال را به هم پیوند داد و در زمانی که مرز فعالیت دولتی و غیردولتی به دلیل نظارت و کنترل شدید حکومت مخدوش بود، با بودجه خودش و به صورت فعال و مستقل در کنفرانسهای جهانی زنان مثل کنفرانس نایروبی ۱۹۸۵ و پکن ۱۹۹۵ حضور فعال داشت.»
آنچنان که پژوهشهای نیره توحیدی که در این کنفرانسهای زنان سازمان ملل حضور داشته نشان میدهد، طالقانی موفق میشود که استقلال خود را از گروههای زنان غیردولتی وابسته به حکومت با استقلال مالی حفظ کند. خرج این کارزارهای بینالمللی و انتشار گزارشهای آن به زبانهای فارسی و انگلیسی در نشریه پیام هاجر را طالقانی معمولا از طریق “وامهای قرض الحسنه” تامین میکرد.(۳)
استقلال طالقانی، سازمانش و نشریهاش از حکومت، برای کسانی که در سالهای آتی نسل جوان فمنیستهای مبارز در جنبش زنان بودند مهم بود. مریم حسینخواه تایید میکند که: «در رخدادهایی همچون کنفرانس جهانی زنان در نایروبی در سال ۱۳۶۴ تنها صدای غیردولتی از طرف زنان داخل ایران طالقانی بود.» در مقابل گروههای مانند جامعه زینب به اسم گروه غیردولتی بودند اما کماکان بودجههای دولتی دریافت میکردند.
این استقلال برای طالقانی و سازمان زنانش به این مفهوم بود که حکومت هم با او کنار نمیآمد و دسترسی او را به بودجههای بینالمللی محدود میکرد.
پژوهشهای توحیدی با استناد به مقالهای در پیام هاجر، شماره ۲۲۹ مربوط به تابستان ۱۳۷۶ نشان میدهد که دفتر امور زنان رئیسجمهوری در دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در همان سال با رایزنی با سازمان ملل این سیاست را پیش گرفته است که تمام بودجههای بینالمللی که صرف امور زنان در ایران میشود باید به تایید این دفتر برسد تا به گروههای غیر دولتی و «پروژههای ملی» مورد تایید این دفتر تعلق بگیرد. سیاستی که بعدها جمهوری اسلامی در انحصارگرایی مطلق در مورد تمام بودجههای بینالمللی که در خاک ایران مصرف میشوند پیش گرفت و تایید آنها از سوی وزارت کشور را شرط واریز شدن بودجه به گروههای غیردولتی قرار داد. (۴)
خوانشهای فمنیستی از قرآن و فقه
در سال ۱۳۷۶ (۱۹۹۷) طالقانی مقالهای را در پیام هاجر با این عنوان منتشر کرد: «آیا زنان میتوانند رییس جمهور شوند؟» از همان سال او در سه انتخابات ریاست جمهوری به عنوان نامزد ثبت نام کرد و هر بار رد صلاحیت شد. با اینکه شورای نگهبان رسما اعلام نکرد که دلیل رد صلاحیت او زن بودن است. طالقانی در پیام هاجر و همچنین در مجله زنان به سردبیری شهلا شرکت اصل ۱۱۵ قانون اساسی را که میگوید «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی باشد» به چالش کشید.
طالقانی صریح گفت که عبارت “رجال سیاسی و مذهبی” مفهوم جنسیتی ندارد و شامل زنان هم هست. او کارزاری را در «پیام هاجر» آغاز کرد و نظرات مراجع، فقها و سیاست مدران را در مورد تفسیر کلمه رجل سیاسی جویا شد.
در آخرین تلاشش برای نامزدی ریاست جمهوری طالقانی به کمپین حقوق بشر ایران گفت:
«در اصل ۱۱۵ قانون اساسی شرایط مختلفی برای ریاست جمهوری مطرح شده که یکی از این شرایط هم اصطلاح رجال سیاسی است، رجال سیاسی فقط منظور مردان نیست، چرا که هر چند واژه رجال در عربی به معنای زنان هم استفاده میشود ولی رجال سیاسی یک اصطلاح است که در زبان عربی به معنای شخصیتهای خبره و مدبر و آگاه از نظر سیاسی و اجرایی است. در مجلس خبرگان قانون اساسی که این قانون را تدوین کرده نیز درباره این اصطلاح بحث شده و منظور شخصیتهای سیاسی بوده و قصدشان ممنوع کردن حضور زنان نبوده است.» (۵)
به غیر از حمایتهای شهلا شرکت و مجله زنان از کارزار طالقانی برای تغییر تفسیر کلمه رجل/رجال در قانون اساسی جمهوری اسلامی، زنانی مانند فریده مصطفوی (دختر آیت الله خمینی)، فائزه هاشمی هم از طالقانی حمایتهای ضمنی و آشکار کردند و در سال ۱۳۹۲ خود اکبر هاشمی رفسنجانی هم از تفسیر طالقانی حمایت کرد و گفت: «رجل سیاسی مختص مردان نیست.»
آنچه در کارزار سیاسی طالقانی برای تغییر مفهوم ترکیب رجل سیاسی مشهور شد اما مربوط به یک جریان غالب در بین فمینیستهای اسلامی و به همراه آنها متکلمان زن و مردی بود که به دنبال خوانشهایی رهاییبخش از متون اسلامی مانند قرآن و حدیث بودند. این جریان را در ایران به غیر از فقیهها و طلبههای اصلاحطلب دینی، خود مجتهدان زن مانند منیره گرجی هم نمایندگی میکردند. پیشینه تاریخی این جریان هم تنها محدود به سالهای بعد از انقلاب ۱۳۵۷ نبود و از زمان قاجار کسانی بودند که در متون فقهی به دنبال خوانشهای رهاییبخشتر جنسیتی باشند.
طالقانی به این جریان تعلق فکری داشت. فرشته احمدی در پژوهشهایش در مورد فعالیتهای طالقانی به جلسههای تفسیر قرآن او اشاره میکنند. او از قول کتایون امیرپور – پژوهشگر ایرانی ساکن آلمان – که در این جلسات شرکت میکرده مینویسد:
«برای اعظم طالقانی مهم است که زنان خودشان آنچه در قرآن نوشته شده را بخوانند که مردان نیایند و وانمود کنند که اکس در قرآن ایگرگ است.» (۶)
پیام هاجر هم در همین راستای خوانشهای زنمدار از قرآن و حدیث مقالات بسیاری را منتشر کرد و در آنجا طالقانی به فمنیستهای اسلامی، متکلمها، طلبههای جوان تریبون میداد تا تفاسیر رهاییبخش از فقه و حقوق زن در اسلام را منتشر کنند.
تاثیر طالقانی در این مورد به حدی بود که در سالهای بعد از۱۳۷۶ زنان مذهبی محافظهکارتر فعال حزبی هم کمکم با تفسیر او از کلمه رجل سیاسی همراه شدند. در سال ۱۳۹۶ نشستی برگزار شد که در آن کبری روشنفکر -رئیس کارگروه مدیریت و مشارکت سیاسی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری حسن روحانی، فاطمه راکعی، نماینده مجلس ششم شورای اسلامی و سرپرست سابق اداره کل بانوان شهرداری تهران، زهرا شجاعی، ریاست مرکز امور مشارکت زنان دوران محمد خاتمی و رییس دانشگاه الزهرا و زهرا نژادبهرام، سیاستمدار اصلاحطلب همه از حسن روحانی انتقاد کردند که چرا از نامزدی خانم طالقانی برای ریاست جمهوری حمایت نکرده و چرا موضوع زنان برای او اولویت نیست.
محبوبه عباسقلیزاده مهمترین سهم خانم طالقانی در جنبش زنان را «اعتراض عملی او به اینکه مردان فقط حق رئیس جمهور بودن را دارند» میداند و در این رابطه میگوید:
«هر سال با تلاش خستگی ناپذیری با ثبت نام در لیست کاندیداهای ریاست جمهوری به تفسیر کلمه رجال در قانون اساسی اعتراض کرد و توجه افکار عمومی را به مساله محدودیت مشارکت سیاسی زنان معطوف کرد.»
توسعه فعالیتهای مدنی و شبکهسازی با زنان فمنیست سکولار
طالقانی در تمام دوران فعالیتهابش با گروههای فمنیست سکولار مانند شهلا لاهیجی مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در رابطه بود و باهم جلسات مشترک برگزار میکردند.
در حوزه ایجاد کارآفرینی و توانمدسازی اقتصادی زنان هم با سازمانهای غیردولتی و مستقل همکاری میکرد. او، در رابطه نزدیک با فمنیستهایی که به دنبال توانمندسازی اقتصادی زنان بودند، موسسه اسلامی زنان را که آن را در بدو انقلاب به شکل خیریهای ثبت کرده بود تبدیل به جایی برای کمک به زنانی کرد که نیاز به استقلال اقتصادی دارند و در شرایط بد زندگی میکنند.
انتقادها به موسسه اسلامی زنان این بود که کارآفرینی در بخش زنان را محدود به شغلهای “زنانه” مانند تولیدات خیاطی و صنایع دستی کرده است. اما این موسسه سازمانی بود که مرتبط با آن فعالیتهای بسیاری دیگر از فمینیستهای مذهبی برای سرمایهگذاری در توسعه اقتصادی زنان شکل گرفت. از جمله بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان به مدیریت فیروزه صابر که دیگر کارآفرینی زنان را محدود به شغلهای “زنانه” نمیکرد و توسعه اقتصادی زنان را در سطوح مختلف دنبال میکرد.
در سال ۱۳۸۴ پس از اینکه بار دیگر برای نامزدی ریاست جمهوری رد صلاحیت شد، طالقانی کمک دوستان فمنیست سکولارش را طلب کرد. او تصمیم گرفت تحصن کند.
محبوبه عباسقلیزاده در مورد حضور سایر گروههای زنان در این تحصن به رویا کریمی مجد میگوید:
«آنجا بود که اعظم طالقانی در واقع کارگردانی اصلی را داشت. پیغام فرستاد برای سازمان ما، من آن موقع در مرکز کارورزی سازمانهای غیردولتی زنان بودم، که ما میخواهیم چنین تحصنی را بکنیم. ما هم از زنان در بخشهای دیگر از جمله گروههای سکولار و نیز مرکز فرهنگی زنان که بیایید در این ائتلاف شرکت کنید. در نتیجه تحصن خیابان پاستور اولین بار بود که باابتکار خانم اعظم طالقانی و دعوت گروههایی مثل ما که گرایش مدنی و اصلاح طلبی داشتیم و گروههای چپ و سکولار که در مرکز فرهنگی زنان نمایندگی میشد با هم به وجود آمد.» (۷)
در سال ۱۳۸۶ در زمان دولت محمود احمدی نژاد لایحهای با حمایت دولت و قوه قضاییه تسلیم مجلس شد که “لایحه جدید حمایت از خانواده” نام گرفت. این لایحه هیچ سنخیتی با لایحه حمایت از خانواده سال ۱۳۵۴ نداشت و بر عکس آن تعداد زوجات را برای مردان آسان میکرد و سن قانونی ازدواج دختران را هم کاهش میداد. طالقانی در کارزارهای علیه این لایحه فعال بود و صدای کنشگران سکولار و فمنیست را هم تقویت میکرد. او در تمام فعالیتهای علیه این لایحه نقش داشت و عضو هیئتی پنجاه نفری از زنان موثر بود که به همراه شیرین عبادی و سیمین بهبانی به مجلس رفتند که جلوی تصویب این لایحه را بگیرند. (۸)
مریم حسین خواه در مورد نقش طالقانی در ایجاد اتحاد بین زنان فمنیست مذهبی و سکولار میگوید:
«سال ۱۳۸۴ از همهی فعالان زن از مذهبی و چپ و سکولار دعوت میکرد تا در اعتراض به قوانین تبعیضآمیزی که به زنان اجازهی ریاست جمهوری نمیدهند، در مقابل ساختمان ریاست جمهوری تجمع کنند. اعظم طالقانی با همگامیاش با فعالان سکولار جنبش زنان در اعتراضات به لایحه حمایت از خانواده در سال ۱۳۸۷، حضورش در «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» در سال ۱۳۸۸ و میزبانیاش از مراسم هشت مارس در سال ۱۳۹۲، نشان داد که فعالان زن فراتر از اعتقادات مذهبیشان میتوانند بر سر خواستههای حداقلی مشترکشان به توافق برسند و چادر مشکی او و اعتقادش به اسلام، مانعی برای برداشتن گامهای مشترک در کنار زنانی با باورهای متفاوت نبود.»
طالقانی مانند پلی حمایتی، ارتباط زنان سکولار را که در طی سالها همکاری با او همرزم شده بودند با صندلیهای قدرت ممکن میکرد. این شاید یکی از مهمترین دستاوردهای او و زیباترین سویه جنبش زنان ایران پس از جمهوری اسلامی باشد که در آن زنان سکولار و مذهبی برای مبارزه برای حقوق زنان دست به دست هم دادند و با وجود اختلافهای سیاسی باهم همکاری کردند.
پانویسها:
۱ – نگاه کنید به نقد جانت آفاری از خاطرات مهناز افخمی.
۲ – نگاه کنید به:
Tohidi, N. (2002). The International Connections of the Women’s Movement in Iran: 1979-2000. In Nikki Keddie and Rudi Matthee (Eds.), Iran and the Surrounding World: Interaction in Culture and Cultural Politics. (205-231).
۳- همان قبلی.
۴- همان قبلی.
۵- نگاه کنید به اینجا.
۶- نگاه کنید به:
Ahmadi, F. (2006). Islamic Feminism in Iran: Feminism in a New Islamic Context. Journal of Feminist Studies in Religion 22(2), 33-53. https://www.muse.jhu.edu/article/207344.
اعظم طالقانی، که پریروز، ۸ آبان ۹۸، درگذشت، یکی از کارگزاران و پشتیبانان رژیم جمهوری اسلامی بود.
وی که نماینده ی مجلس نخست جمهوری اسلامی نیز بود، با وجود اختلافات جناحی با بخشی از “اصول گرایان” حکومتی، همواره عنصری از بدنه ی نظام جمهوری اسلامی باقی ماند.
در این فیلم، در سال ۱۳۷۲، اعظم طالقانی از رژیم جمهوری اسلامی در برابر انتقادات نقض حقوق بشر سرسختانه دفاع می کند.
جنبش / 02 November 2019
واقعا که چپفارسی برازنده ی شما و محتوای رادیو زمانه هست
حمید / 02 November 2019
برادر حمید حالا به شما انقدر برنخوره, اما این حقیر خواهشمند است که چنانکه ممکن است شما اول مقداری فارسی اولیه را یا بگیرید و سپس شروع کنید به تعیین “برازندگی” برای این و آن.
لطفآ توضیح بدهید “چپفارسی” یعنی چه؟
این “شما” در اینجا کیست؟
و از همه مهمتر محتوی برازنده ای برای شما چیست؟ حملات فاطمه کماندو های سایبر بسیج؟
سعید / 03 November 2019
فمینیست مذهبی اصلا معنی نداره. فمینیسم مخالف برداشت های مردسالارانه از قانون و کتاب دین هست در حالی که کل اسلام برای زن اصلا ارزشی قائل نیست نمونه اش هم قانون ارث و یا شهادت دادن و … که ارزش زن را نصف مرد می داند.
ویدا / 04 November 2019
وقتی اعظم طالقانی می شود فمنیست و سلیمانی سردار عارف نباید از شنیدن گوبلز مظهر راستگویی یا هیتلر ناجی قوم یهود یا استالین نماد لیبرالیتی تعجب کرد!
خواننده / 07 November 2019