«جایی آنجاها» نوشته انگین ترکگلدی در دنیایی تمثیلی روایت میشود که از شهرهای متروکه نشان دارد و پر است از شخصیتهای کوتوله و پادشاهان و مردان خردمندی که در دامنه کوهها سرگرداناند و به اندیشههایشان پناه آوردهاند. در داستانهای این کتاب که از طریق یک خط درونی با یکدیگر در ارتباطاند پیامبران دوران ظهور میکنند و جهان را گرفتار لعن و نفرین خود میسازند و انسانهایی در این میان قربانی میشوند.
حمید فرازنده مترجم داستان «برج ساعت» یکی از داستانهای این کتاب مینویسد:
«داستان برج ساعت حکایت دنیای ممکن است، دنیای دیروز و پیشِ رو، دنیایی که هرگز جور دیگری نبوده است. همه جا لعنت حکمفرماست. حتی خود روایت از این لعنت مبرا نیست. اگر یک جور دانایی در روایت هست، آن دانایی، خبیثانه است. دانشِ باستانی کسی است که از تأثیر زهری که میپاشاند اطمینان دارد. دنیای اسطوره، افسانه، دروغهای زهرآمیز و شایعه هایی که هر دم تولید و دمی بعد مثل مرغی سرکنده هلاک میشوند. استعارهی مرغ اینجا شگفتانگیز است اما مهمتر از این شگفتی، اشارهای است که به ژرفای موضوع راه میبرد: مکانیزم قربانگیری حتی اگر با تصویر چنین مرغی بیان شده باشد، چیزی است که به طور مدام در جریان است و شایعه و حتی اسطوره را در میان میگیرد و تبدیل به خاشاک میکند.»
«برج ساعت» یک داستان تمثیلی است در بیان این معنا که جنگی درگرفته، مردان رشید شهید شدهاند و حالا جامعه زمینگیر و چلاق و از کار افتاده شده. سیما داد در فرهنگ اصطلاحات ادبی در تعریف تمثیل به نقل از انوارالربیع مینویسد:
«(…) بدینگونه است که خواسته باشی به معنایی اشارت کنی و الفاظی به کار بری که بر معنای دیگر دلالت کند.»
لفظی که ترکگلدی به کار میبرد معلولیت جسمانی است به نشانه معلولیت یک جامعه.
انگین ترکگلدی(Engin Türkgeldi) نویسنده ترکیهای در سال ۱۹۸۰ در قیصریه متولد شده و مانند بسیاری از نویسندگان ایرانی پزشک است. او از سال ۲۰۰۳ داستانهایش را در مجله های گوناگون ادبی منتشر میکند. نخستین مجموعه داستان او با عنوان «جایی آنجاها» سال گذشته در ترکیه منتشر شد. این نخستین بار است که اثری از او به فارسی ترجمه میشود. ترکگلدی در مصاحبهای میگوید جنگهایی که جهان ما را فراگرفته، در پیدایش جهان داستانهای «جایی آنجاها» بیتأثیر نبوده است:
«میخواستم درباره جنگ صحبت کنم و آنچه که جنگ از ما میگیرد و از خود به جای میگذارد.»
جنگ در این مجموعه جنگ بین شرق و غرب نیست. جنگی است که اتفاق میافتد در جایی که ورای تاریخ و لاجرم دور از قضاوتهای ما قرار دارد: «جنگ شمال». حمید فرازنده درباره زمان و مکان نامتعین در این اثر مینویسد:
«هیچکدام از داستانهای این مجموعه زمان و مکان خاصی ندارند. از روایت معلوم میشود باید حوالی مدیترانه تا بینالنهرین باشد و زمان وقوع رویدادها هم احتمالاً قرون وسطایی که وارد زمان ما شده است. یا زمانی که میانگینِ متوسّط همه ی زمان هاست و همه شان را مثل هم میکند.»
بیشتر بخوانید: