یک فعال کارگری و سخنگوی اتحادیه نیروی کار پروژه‌ای از استثمار مضاعف این دست کارگران خبر داد. ناصر آقاجری گفت این دست از کارگران با وجود اینکه در طول فعالیت حرفه‌ای خود به جای ۸ ساعت، ۱۲ ساعت کار می‌کنند، در نهایت با کمتر از حداقل مستمری بازنشسته می‌شوند.

کارگران پروژه‌ای با وجود بیش از چهار دهه کار، حقوق کامل بازنشستگی را دریافت نمی‌کنند/ عکس از آرشیو

«کارگر پروژه‌ای» کارگاه ثابت ندارد و برای یافتن کار از کارگاهی به کارگاه دیگر و از شهری به شهر دیگر در رفت و آمد است. این بخش از نیروی کار از حمایت و ثبات شغلی برخوردار نیست و با افول وضعیت اقتصادی در معرض بیکاری قرار دارد.

به گزارش خبرگزاری دولتی کار (ایلنا)، سخنگوی اتحادیه نیروی کار پروژه‌ای در توصیف این گروه از کارگران گفت: «کارگران پروژه‌ای، کارگرانی صنعتی هستند که تولیدشان کارخانه‌های صنایع مادر مانند پالایشگاه‌ها، پتروشیمی‌ها، نیروگاه‌ها و دیگر صنایع تولیدی کشور است.»

آقاجری در خصوص بی‌ثباتی کارگران پروژه‌ای گفت: «کارگران صنعتی پروژه‌ای مانند برخی صنعتگران دوران فئودالی که با یک سندان و یک پتک همه ایران را زیر پا می‌گذاشتند، کار و زندگی می‌کنند. این زحمتکشان در طی دوران کار خود با ده‌ها شرکت و کارفرما کار کرده‌‌اند.»

این کارگران با وجود تلاش برای یافتن کار، با دوره‌های بیکاری مواجه هستند، که حق بیمه بیکاری نیز در این میان دریافت نمی‌کنند. به گفته آقاجری، «تعدیل ساختاری و خصوصی‌سازی» در سه دهه گذشته در ایران اول از همه به بیکاری این گروه از کارگران منجر شده، و در طول زمان این سیاست‌ها «به تدریج بخش‌های گسترده‌تری از کارگران را دربرگرفت.»

شرایط اردوگاهی کارگران پروژه‌ای

آقاجری همچنین شرایط اردوگاهی کارگران پروژه‌ای را توصیف کرد.

از جمله این شرایط استثمار مضاعف کارگران پروژه‌ای است. به گفته سخنگوی اتحادیه نیروی کار پروژه‌ای، این کارگران «برخلاف قانون کار به جای روزی ۸ ساعت کار، اغلب روزی ۱۲ ساعت کار می‌کنند. در واقع برخلاف اصول قانون کار که اعلام نموده کارگر در روز نباید بیش از ۲ ساعت اضافه کاری داشته باشد و آنهم نه هر روز، روزی ۴ ساعت اضافه کاری دارند و هر روز هم این اضافه کاری غیراستاندارد ادامه دارد»

بنابراین کارگران پروژه‌ای در طی ۱۵ روز معادل یک ماه کار می‌کنند، که طبق اصول کار بین‌المللی و در ایران، بعد از آن ۱۵ روز به مرخصی بروند. اما «کارگران پروژه‌ای در ماه تنها ۵ روز مرخصی دارند.»

آقاجری همچنین از شرایط خوابگاه‌های کارگری گفت. به گفته او، کارگرانی که در مجتمع‌های عظیم تولیدی مشغول به کار می‌شوند، علاوه بر دوری از شهر و خانواده با حداقل امکانات در اردوگاه‌های کارگری زندگی می‌کنند. آنها باید دو روز از پنج روز مرخصی خود را برای رفت‌وآمد به خانه و محل کار صرف کنند.

این فعال کارگری که خود سابقه کار پروژه‌ای در صنعت پتروشیمی را دارد، درباره وضعیت بازنشستگی کارگران پروژه‌ای گفت که این گروه از کارگران به این دلیل که کارفرما حق بیمه آنها را به صورت مرتب پرداخت نمی‌کند نمی‌توانند با وجود سی سال کار بازنشسته شوند: «پس از بیش از چهل سال کار، هنوز سی سال کارکرد آنها کامل نشده است و بنابراین در زمان ناتوانی کار کردن، مجبورند خود را با کمتر از سی سال بازنشست کنند و لاجرم حقوق دریافتی آنها سی روز کار منظور نمی‌شود؛ در واقع حقوق بازنشستگی آنها از حداقل مستمری هم کمتر است.»

به گفته او این میزان حقوق حتی کفاف درمان بیماری‌ها و آسیب‌هایی را نمی‌دهد که «کار سخت و اردوگاهی» بر این کارگران وارد کرده است.

پیامد مستقیم تعدیل ساختاری: تضعیف کارگران

آقاجری تعدیل ساختاری و خصوصی‌سازی را که با پایان جنگ آغاز شد، عامل تضعیف کارگران و وضعیت دشوار حال حاضر آنها می‌داند. او گفت: «دولت‌های نولیبرالی پس از جنگ، برای کوچک‌تر کردن دولت (تعدیل ساختاری)، بازرسی از عملکرد پیمانکاران را حذف نموده است.»

به گفته این فعال کارگری، مخالفت گروه‌هایی از کارگران در برابر تعدیل‌های ساختاری در میانه دهه ۷۰ راه به جایی نبرد، دولت اصلاح‌طلب خاتمی مناطق آزاد تجاری‌ـ‌صنعتی توسعه را توسعه داد و کارگاه‌های زیر ده نفر را از شمول قانون کار خارج کرد.

آقاجری افزود که تعدیل ساختاری و خصوصی‌سازی در میانه دهه ۸۰ با «شوک‌درمانی» ادامه یافت. او تصریح کرد که دولت در این سال‌ها طرح‌های متعددی را به مجلس برد تا سیاست‌های حمایتی در قانون کار را «در همه بخش‌های کارگری و حقوق‌بگیری» حذف کند.

به گفته این فعال کارگری، این «شوک‌درمانی» اما موجب شد که سکوت کارگران در برابر این سیاست‌های خصمانه شکسته شود. آنها فهمیدند «که هیچ قانونی از حقوقشان دفاع نمی‌کند از این رو تنها باید متکی به خود باشند و با ایجاد صنف و تشکل‌ها متشکل شوند.»


در همین زمینه: